eitaa logo
عفاف وحجاب
505 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
187 فایل
ارایه مطالب ناب در زمینه عفاف و حجاب و قران ادرس سایت : http://zahraiyan.ir/ ویدیو های جذاب را در کانال ما در اپارات دنبال کنید https://www.aparat.com/zahraiyan لینک کانال دوم : @kanonemahdavi ارتباط ادمین ها: تبلیغات و تبادل: @zahrayan313 @YaZahra14213
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-نمونه دیگری از "اول تو قطع کن" 📣💭 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ +18🔞 ⭕️ گوشه‌ای از فرهنگ غربی با عنوان جشن هالووین! ⭕️ مقایسه کنید آن را با فرهنگ زیبای تربیتی در شیعه. توصیه‌های فراوان معصومین علیهم‌السلام نسبت به گرامی داشتن کودکان نشان دهنده‌ی این فاصله‌ی عمیق است. ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️میخواهیم زنان را در جامعه فعال کنیم برای همین باید چادر را از سر او برداریم تلگرام https://t.me/madartamadonsaz ایتا @madartamadonsaz https://chat.whatsapp.com/GAaEIo0r5QX4X5nTct5XT0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲اثر علمی نماز و ذکر گفتن. 🎧بسیار شنیدنی... 🎥حتما ببنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘️نقش در کیفیت حجاب 🔴خانواده‌هایی که از آموزه‌های دینی فاصله می‌گیرند، در برزخ میان عمل به آموزه‌های دین یا تن دادن به خواسته‌های نفسانی خود قرار می‌گیرند. به گونه‌ای که باورهای آنها دارد، ولی و اساس دینی ندارد. 💥این خانواده‌ها را در محدوده‌ای می‌پذیرند که با باورهای غیردینی آنها نداشته باشد. 🔥بنابراین دین، لقلقه زبان اینان است و در صورت روبه رو شدن با کمترین سختی یا تضاد آموزه‌های دین با تمایلاتشان، به راحتی از چشم می‌پوشند. 📛اشتباه است که به مسائل تربیتی مربوط به شرم و حیای دختران تا نُه سالگی توجه نشود و تنها با فرارسیدن زمان تکلیف، از آنها خواسته شود تا یک باره در درون خود و فلسفی برپا کنند. ✅فراگیری امور تربیتی، حقیقتی است که باید به تدریج شکل گیرد و نیز نوعی است و باید کم کم در گذر زمان و حساب شده، در روح و جان فرزندان نهادینه شود. ♨️خانواده‌هایی که خود را تربیت دینی فرزندان نمی‌دانند و حتی در برابر بی حجابی اهل و عیال خود نیز می‌کنند، هم آنان را از جاده سلامت بیرون می‌برند و هم جامعه را به می‌کشانند. ✍️زهرا ویسه @umefafgaraei
✴️یکی از عوامل زودهنگام‌ شدن ، بی‌پروا بودن مسائل در و‌ نبودن هیچ فیلتر و رده‌بندی و مواجهۀ دقیق با این فضا است. ⚠️این روزها متأسفانه شاهد یک بی‌پروایی جنسی در فضای مجازی هستیم و این زاییده مسائلی است که از می آید و به صورت گسترده در عموم قرار می‌گیرد. 🔶جامعه ما آمادگی و درک پذیرش این فضا را نداشت و یک دفعه خود را در معرض یکسری مسائل می‌بیند که خیلی بی‌پروا و عریان در اختیار همه قرار دارد. ⚠️هیچ فیلتری و درجه‌بندی وجود ندارد و دسترسی‌ به هر نوع محتوایی ممکن می‌شود. این موجب بی‌پروایی است و یک را موجب می‌شود. 🔥متأسفانه خیلی ها جذب می‌شوند و صد البته بلوغ جنسی زودهنگام‌، به این نوع رفتار جنسی و چشم و گوش‌هایی که در سنین پایین باز می‌شود، ربط دارد و متأسفانه برخی از کودکان، زودتر خیلی چیزهایی که نباید بدانند را می‌فهمند. 👤دکتر سیما فردوسی @umefafgaraei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥واکنش والدین در خصوص دوستی با جنس مخالف یا ازدواج ❌با پدر و مادرت تماس بگیر و بگو دوست‌پسر/دختر دارم! 🍃خب... مبارکه... 🍃مشکلی ندارم... 🍃عکسش رو برام بفرست. ✅با پدر و مادرت تماس بگیر و بگو می‌خوام برم خواستگاری یا خواستگار دارم! 🍂 خجالت نمیکشی؟ 🍂چی داری میگی؟ حالت خوبه؟ 🍂بگو قصد ازدواج ندارم... 📌قضاوت با شما @umefafgaraei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️استاد ازغدی : دختر بازی اسلامی نداریم! ☜【کلاس مجردها】 https://eitaa.com/joinchat/449576986C29c5e50e56 💖💍💖💍💖💍💖💍💖💍💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 _یه عدد بگو ؟ _از چند تا چند باشه؟ _ از ۱ تا ۲۴. _صبر کن یکم فکر کنم ....عدد بیست. حالا برای چی عدد میپرسی؟ _ یه جورایی عیدی حساب میشه . _عه ،چه خوب . حالا چی هست ؟ _وقتی هم و دیدیم بهت میدم. _ کو تا بعد سیزده. همین فردا پاشو بیا خونمون . عیدیم و بده. _ نه بابا دیگه چی ؟ _دیگه همین. پاشو بیا که کلی دلم برات تنگ شده . _منم همین طور ولی شاید مزاحم خانواده ت بشم . الان عیده حتما مهمون میاد. _نه همه ی فامیل رفتن مسافرت ،نیستن. پاشو بیا ور دل خودم .بلاخره از تنها موندن تو خوابگاه که بهتره . _تنها نیستم پیش عمومم. چند روز اول رفتیم شمال بعدشم که بلیط مشهدمون جور شد رفتیم مشهد. _چه خوب ! پس سوغاتی مشهدم با عیدیت بیار . خنده ی کوتاهی کرد و گفت: بذار ببینم امیر میاد اون‌ورا ، اگه اومد منم باهاش میام . _باشه پس منتظر جوابت هستم. از هم خداحافظی کردیم و به مامان خبر دادم تا تدارک ناهار فردا را ببیند. تا شب منتظر پیام از طرف مهتاب بودم اما هیچ خبری نشد .با خودم گفتم« حتما میاد که چیزی نگفته» فردا صبحش آماده شدم و کمی هم به خودم رسیدم . موهایم را مثل همیشه کوتاه کرده بودم . و به قیافه اصلی خودم برگشته بودم. از وقتی یاد داشتم نمیگذاشتم موهایم بلند شود و به شانه‌ام برسد . گوشیم را برداشتم تا پیام های تلگرام و واتساب را چک کنم که دیدم مهتاب پیام داده «سلام نرگس جان . متاسفانه مشکلی پیش اومده و من نمیتونم بیام . » خیلی ناراحت شدم و از شور و شوق افتادم . ساعت پیامی را که فرستاده بود ۷ صبح بود . میخواستم زنگ بزنم که پشیمان شدم . از اتاقم بیرون رفتم تا به مامان خبر بدهم . به آشپزخانه نرسیده بودم که زنگ در به صدا در آمد . آیفون را برداشتم هرچه گفتم «کیه؟»کسی جواب نداد. آیفون را گذاشتم که دوباره زنگ زده شد . بدی آیفون خانه این بود که هنوز تصویری نکرده بودیمش . بار دوم هم کسی جواب نداد . بار سوم که زنگ زده شد عصبی آیفون را برداشتم و گفتم : _بر هر چی مردم ازاره لع... _ببخشید خانم میشه تشریف بیارید دم در! صدای خانمی بود که بیش از اندازه صدایش را نازک کرده بود. میخواستم همین طور بروم که پشیمان شدم و چادر آویزان شده مامان را به سر کردم و به حیاط رفتم . از بعد عید به اینکه حجابم را رعایت کنم خیلی اهمیت میدادم.دمپایی هایم را به پا کردم و لخ‌لخ کنان به سمت در رفتم. همین که در را باز کردم مهتاب بغلم پرید و با صدای بلند و جیغی گفت : سورپرایز!! ... دید که جوابش را نمیدهم ،از من جدا شد و گفت : نرگس خوشحال نشدی ؟! تازه به خودم آمدم و گفتم: _ بیشعور! من و بگو به خاطر خانوم ،غمبرک زده بودم . نگو نقشه ها برای من داشتی . جرأت داری وایسا تا بهت بگم. شروع کردم دویدن به دنبالش و او هم دور حیاط با سر و صدا می‌چرخید . مامان که بیرون آمده بود و ما را نگاه میکرد ،صبرش تمام شد و گفت : _نرگس ، بسه دیگه ، بذار از راه برسه بعد . _اخه مامان نمیدونی که چیشده ،به من گفته بود نمیاد . مهتاب : سلام خانم صالحی _سلام عزیزم ،خوش اومدی ،بفرما داخل . _ یاالله... یاالله... مامان_ در و چرا نبستی؟ آبرو مون رفت. _حواسم رفت ببخشید،الان می‌بندم . مهتاب_نه صبر کن ! یادم رفت بگم .... ادامه دارد ... نویسنده:وفا ‼️ 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━━┓ 📌 @downloadamiran ┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱━┛
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 مانتوی مهتاب گویا از اول هم برای من دوخته شده بود. آستین هایش از آرنج تا مچ به حالت پفی بود و بالاتنه تا روی کمر تنگ و از کمر به پایین هم آزاد بود. تنها ایرادش بلندی آن بود. مانده بودم شال چه رنگی سر کنم که مهتاب جلو آمد و شالی هم رنگ مانتو را رو سرم انداخت . وقتی شال را روی سرم تنظیم می‌کرد حتی اعتراضم نکردم که «چرا موهایم را زیر شال پنهان میکنی؟» با تک زنگی که مامان به گوشیم زد، فوری کیفم را برداشتم و از مهتاب خداحافظی کردم. در لحظه آخر تصمیمم را عوض کردم و مهتاب را هم با خودم به پایین بردم میخواستم از رفیق عزیزم جلوی خانواده ام رونمایی کنم. آنقدر هولش کردم که همان چادر نماز گل‌ریز سفیدش را سر کرد و همراهم شد . از خوابگاه بیرون آمدیم و به سمت تنها ماشین پارک شده در کوچه به راه افتادیم. بعد از سلام و احوال پرسی مهتاب را معرفی کردم .برق تحسین را از چشمان مامان می‌دیدم.برای مامان از مهتاب تعریف کرده بودم، اما فکر نمی‌کرد به این خانومی و زیبایی باشد. مهتاب در ان دیدار کوتاه خودش را در دل مامان جا کرد .لحظه خداحافظی وقتی مامان او را به آغوش کشید تا خداحافظی کند. دیدم که مهتاب به سمت آغوشش پرواز کرد. از او قول گرفتم که در عید به خانه مان بیاید .تا وقتی ماشین از پیچ کوچه گذشت، ایستاده بود و با چشم هایش ما را بدرقه کرد . میدانستم درد تنهایی را به دوش میکشد . هرچه قدر هم که شاد بود اما از درون غمی را تحمل می‌کرد که هیچ وقت به زبانش نمی‌آورد . نگاه مهتاب من و یاد این شعر انداخت که چند وقت پیش توی دفترش دیدم: *دلم سرد می‌شود گاهی در این سرمای تنهایی دلم تنهای تنها می‌شود در این فصل‌های تنهایی برایت شعر می‌گویم در این پاییز تنهایی در آن شعر می‌گویم ازهمه رنج‌های تنهایی قلبم آهسته می‌گوید به من که این تنهایی به پایان می‌رسد، صبر کن در دنیای تنهایی گاهی آرزوهایم را به آخر می‌کشد تنهایی اما به امید دیدار تو زنده‌ام به پای تنهایی غم سنگین مرا کسی نمی‌فهمد ز تنهایی دلم آرام می‌لرزد در این شب‌های تنهایی هنوز اما امیدی هست در این تالاب تنهایی که بازآیی و رها بخشی‌م از این ژرفای تنهایی* *حمید کاوه* ادامه دارد... نویسنده:وفا ‼️ 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━━┓ 📌 @downloadamiran ┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انَّ الصلاه تنهی عن الفحشا والمنکر.... نماز خیلی کارها می تواند بکند.... یک کارش این است که مثل یک پلیس نمی گذارد وارد محدوده خطا بشویم... هر وقت خواستیم خطابرویم باسوت و تذکر جلوی مارامی گیرد... زنده باد نماز......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در بحث مطالب کانال و روال بارگذاری اگر مطلب یا نقدی است می پذیریم.... به آیدی درج شده ی در شناسه کانال اعلام بفرمایید ... یا به این شخصی @sarbazenshaalla انتقاد شما به بهبود مطالب کانال کمک خواهد کرد...
زنه شوهرش رو صبح واسه نمازصبح بیدارکردشوهرش گفت :بذار کمی دیگه بخوابم بعداقضامیخونم.زن گفت نمیشه شرع گفته نماز روباید به وقت بخونی. مردگفت:ولی شرع گفته میتونین تاچهارتازن هم داشته باشین. زن گفت:بخواب عزیزم هروقت خواستی نمازت روقضاکن ، خداخیلی بخشندس😂 ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💠نمازصبح رامشهودملائکه میدانند. پیامبراسلام (ص )درباره نماز صبح فرموده اند:نمازصبح ازمیان نمازهااین امتیازراداردکه ملائکه شب و ملائکه روز آن را مشاهده میکنندزیرااگرنمازصبح در اول وقت خوداقامه شوددرلحظه ایی است که ملائکه شب جای خودرابه ملائکه روز میدهند وهردوگروه از فرشتگان شاهدآن خواهندبود. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش ديد. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد. ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزيد. از مرغ برايش سوپ درست کردند. گوسفند را برای عيادت کنندگان سر بريدند. گاو را برای مراسم ترحيم کشتند و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه میکرد و به مشکلی که به ديگران ربط نداشت فکر میکرد! 📚کلیله و دمنه 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
‏یکی از معدود آدمایی که؛ واژه‌ی انسانیت برازندشونه، کسایی هستن که میدونن ممکنه محبتشون جبران نشه، ولی بازم محبت میکنن.... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
هرکس مومنۍ را شاد کُند خداوند در روز رستاخیز ، او را بسیار دلشاد خواهد کرد !' • امام‌ موسۍ کاظم ؏ -