فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشگاه حجاب
🔴 دوره مکالمه عربی 1️⃣ آفلاین 2️⃣ ارزان 3️⃣ با تدریس استاد توانمند 4️⃣ همراه با کلاس رفع اشکال 🚶🏻
⌛️ از امروز دوره جدید شروع میشه
🗂 عزیزانی که قصد شرکت دارن از قافله عقب نمونن.
🎁 دوره مکالمه عربی/ ارزان
❤️ eitaa.com/joinchat/644284519C6e5d0dbf9a
#مادرانه
#بانوی_شهید
🌸 بسمـ رب الشـهدا
مهمـانامروزما
🌷#شهیده_راضیه_کشاورز 🌷
ولادت: ۱۳۷۱
شهادت: ۱۰/۰۲/۱۳۸۷
مکان شهادت: بیمارستان
عامل شهادت: جراحات ناشی از انفجار بمب توسط گروهک تروریستی تندر در حسینیه سیدالشهدای (ع) شیراز(وابسته به انجمن پادشاهی)
💔👇 خاطره ای از مادر شهیده؛
✍خسته از مدرسه بر می گشت، وقتی می گفتم خسته نباشی، دستانم رو می بوسید و در آغوشم می گرفت، می گفت: مامان خیلی دوستت دارم، شما از صبح تا حالا زحمت کشیدید، من که کاری نکردم. از حالا به بعد نوبت منه، شما برید استراحت کنید .
✨ اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ ✨
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌱🌱🌱
🌱🌱
🌱
#جرعهایازدریایافتتاح🌊
🧡 سپاس خدا را که پاسخم میدهد
آن هنگام که صدایش میزنم🧡
🌿🌿🌿〰〰〰
💗فرازی از
دعای زیبای #افتتاح📖
#پروفايل 🦋
#رمضان 🌜
#تولیدی_کامل
🌸 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
🔔 #زنگ_تفریح
یه خانمی میگفت:
کش ماسکموانداختم پشت گوشم
کش چادرمم گذاشتم پشت گوشم
گوشواره هامم به گوشم بود
هندزفری گوشیم هم تو گوشم بود
داشتم عینک هم میزدم برم بیرون
👂🏻گوشم برگشته میگه
میخوای کیفتم بده من بیارم 😅🤣🤣🤣
🌸 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🛑 به روز باشیم ایشون پرفسور یوشینوری اُسومی دانشمند بزرگ ژاپنیه که برنده جایزه نوبل شده. میدونید ک
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑به روز باشیم
🔆 اعترافات شنیدنی دیپلمات سابق انگلیسی از جنایات این کشور
✈️ با بمباران ناتو ما ۱۵ هزار نفر را در لیبی کشتیم،
📡 چیزی که هرگز در BBC به شما نگفتند!
🌸 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
💯عذرخواهی مدرسه از دانش آموزی که بخاطر پوشیدن دامن بلند از رفتن به مدرسه محروم شده بود
🔻دانش آموز ۱۲ ساله انگلیسی که هر روز بخاطر پوشیدن دامن بلند از مدرسه به خانه فرستاده می شد تا دامن کوتاه بپوشد وگرنه حق ورود به مدرسه ندارد؛ بالاخره موفق شد از حق خودش دفاع کنه و با نوع پوشش اش موافقت شد
🔻این مدرسه علاوه بر ممانعت از ورود این دانش آموز مسلمان والدینش رو تهدید کرده بود که مدرسه علیه دخترشون اقدامات قانونی انجام خواهد داد
🔻اما این خانواده به این تهدیدات اعتنایی نکردن و به کمک وکیل شون موفق شدن مجوز پوشیدن دامن بلند در مدرسه رو برای دخترشون بگیرن.علاوه بر این مدرسه طی نامه ای از اونها بابت این مشکل عذرخواهی کرد
📌وقتی در اعتقادات راسخ باشی و سریع تسلیم نشی برای دیگران هم عقایدت محترم و قابل احترام می شن
🌐منبع:https://amp.theguardian.com/education/2021/mar/16/school-drops-legal-action-muslim-girl-told-skirt-too-long
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
کانال تربیتی یک مربی محمود کریمی.mp3
8.12M
🎙 #حاج_محمود_کریمی
🌙اَللّـهُمَّ هذا شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرآنَ..
مناجات شبانه🌔
التماسدعا🤲
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔥 #رمان_فرار_از_جهنم 👣🔥 #قسمت_شصت_و_پنجم ماشاء الله . نمی دونستم چطور باید رفتار کنم … رفتار مسلم
🔥 #رمان_فرار_از_جهنم 👣🔥
#قسمت_شصت_و_ششم
تو رحمت خدایی
.
اولین صبح زندگی مشترک مون … بعد از نماز صبح، رفته بود توی آشپزخونه و داشت با وجد و ذوق خاصی صبحانه آماده می کرد … گل های تازه ای رو که از دیشب مونده بود رو با سلیقه مرتب می کرد و توی گلدون می گذاشت …
.
من ایستاده بودم و نگاهش می کردم … حس داشتن خانواده … همسری که دوستم داشت … مهم نبود اون صبحانه چی بود، مهم نبود اون گل ها زیبا می شدن یا نه … چه چیزی از محبت و اشتیاق اون باارزش تر بود … .
.
بهش نگاه می کردم … رنجی که تمام این سال ها کشیده بودم هنوز جلوی چشم هام بود … حسنا و عشقش هدیه خدا به من بود … بیشتر انسان هایی که زندگی هایی عادی داشتند، قدرت دیدن و درک این نعمت ها رو نداشتند اما من، خیلی خوب می فهمیدم و حس می کردم …
.
من رو که دید با خوشحالی سمتم دوید و دستم رو گرفت … چه به موقع پاشدی. یه صبحانه عالی درست کردم …
.
صندلی رو برام عقب کشید … با اشتیاق خاصی غذاها رو جلوی من میزاشت … با خنده گفت: فقط مواظب انگشت هات باش … من هنوز بخیه زدن یاد نگرفتم …
.
با اولین لقمه غذا، ناخودآگاه … اشک از چشمم پایین اومد… بیش از 30 سال از زندگی من می گذشت … و من برای اولین بار، طعم خالص عشق رو احساس می کردم …
.
حسنا با تعجب و نگرانی به من نگاه می کرد … استنلی چی شده؟ … چه اتفاقی افتاد؟ … من کاری کردم؟ …
سعی می کردم خودم رو کنترل کنم اما فایده نداشت … احساس و اشک ها به اختیار من نبودن … .
.
با چشم های خیس از بهش نگاه می کردم … به زحمت برای چند لحظه خودم رو کنترل کردم …
.
- حسنا، تا امروز … هرگز… تا این حد … لطف و رحمت خدا رو حس نکرده بودم … تمام زندگیم … این زندگی … تو رحمت خدایی حسنا …
دیگه نتونستم ادامه بدم … حسنا هم گریه اش گرفته بود… بلند شد و سر من رو توی بغلش گرفت … دیگه اختیاری برای کنترل اشک هام نداشتم … .
#ادامه_دارد...
نویسنده: #شهید_مدافع_حرم_طاهاایمانی
🌼 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓