eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.4هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
188 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
روز از نو .... 💠وَتَخْشَے النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ. 💠نگو مردم چی مےگن! نگران نگاه خدا باش. ✔فقط لبخندخداروعششششقھ ✔و هرڪس ڪه لبخندش ، رضایت‌ خدا رو به‌ همࢪاھ دارھ... 😍مثـــــل پدر و مادر😍 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔥حقیقت آتش🔥 *چرا خدا بنده‌هاش رو عذاب می‌کنه؟! مگه خدا بنده‌هاش رو دوست نداره؟ 🔸🔸🔸 میدونی اشتباه ما اینه که فکر می‌کنیم خدا اینطوریه که میگه :اگه گناه کنی می اندازمت تو آتیش تا بسوزی... درصورتی که این آتش و جهنمی که خدا ازش به‌ما خبر داده باطن اون گناهی هست که ما خودمون انجام دادیم! *یعنی چی!؟ باطن گناه چیه؟🤨 خب برای اینکه متوجه این موضوع بشی بزار یه مثال بزنم: دیدی مادر به بچه اش میگه دست نزنی به بخاری دستت می سوزه! یا میگه بخاری جیزه💥 درسته؟! *خب آره دیدم... حالا به نظر تو اگه بچه دست بزنه به بخاری مادر دستشو میگیره می سوزونه؟! معلومه که نه! در حقیقت اگه اون بچه دست بزنه به بخاری دستش میسوزه چون بخاری داغه... درسته؟ خب ببین گناه هم همینطوریه... حقیقت گناه ،مار و آتیش و جهنمه وگرنه اینطور نیس که خدا بیاد ما رو بندازه تو آتیش در واقع گناه همون بخاری داغه که اگه دست بزنی دستت میسوزه! آتیش جهنم از اعمال ما روشن میشه... *تا حالا بهش اینطوری فکر نکرده بودم...🙂 حالا جالبه بدونی که خدا به خاطر اینکه دوسمون داره بهمون خبر داده و گفته که گناه جیزه💥 پس سراغ چیزهای جیز نرو😉🌹 اگرم اشتباه کردی راه توبه بازه💫 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
💢 ویزای سفر اربعین رایگان است ✅ معاون عتبات عالیات سازمان حج و زیارت: 🔹مقرر شد در صورت پذیرفتن عراق، اعزام زائران برای اربعین با رعایت پروتکل‌های بهداشتی صورت گیرد. 🔹درباره تعداد زائران صحبتی نشده است زیرا عراق هنوز هیچ‌گونه دستورالعملی به‌صورت رسمی صادر نکرده است. 🔹ویزا طبق توافق گذشته دو کشور، رایگان خواهد بود؛ اگر قرار به اعزام زائران باشد طی دو روز می‌توان برای ۵۰۰ هزار نفر ویزا صادر کرد. 🎓 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونا به 🧠 شما شلیک می‌کنن‼️ ❌ مراقب گرداب مدگرایی افراطی شبکه‌های اجتماعی باشیم☝️ 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
✅ زن مسلمان ایرانی در متن و مرکز 🔺زن مسلمان ایرانی تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد که می‌توان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود و درعین حال، در متن و مرکز بود. می‌توان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه‌داشت و در عرصه‌ی سیاسی و اجتماعی نیز سنگرسازی‌های جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. 🕰 ۱۳۹۱/۱۲/۱۶ 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم ❌رهبری در دیدار اخیر درباره واکسن و واکسیناسیون عمومی چه فرمودند؟! 🔹 «خب یک مسئله‌ی
11.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴به روز باشیم ❌ گزارش باورنکردنی از زندگی در کره جنوبی ❌ گزارشی که هرگز نشنیدید!! ❌ آرزوی دختران کره ای در فرار از کشور ❌ "جهنم کره" اصطلاحی رایج برای جوانان که کره جنوبی را جهنمی سوزان تفسیر می کند. Hell Joseon or Hell Chosun (Korean: 헬조선, 헬朝鮮, lit. "Hell Korea") ❌منتظر آمارهای دیوانه کننده جدید از باشید. پرونده کره را بیشتر باز خواهیم کرد. 🔷️ کاری از کانال ۲۰۲۵ خارج بدون فیلتر. 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 #قسمت_سی‌ودو -میخوای جیغ بزن واسه من که مشکلی پیش نمیاد به فکر خودت باش که م
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 -سارا جان خیالت راحت باشه آقا امیرطاها پسره خیلی خوبیه. سوییچ را سمت کاظمی گرفتم. حرکت کردیم. گوشیم زنگ خورد. - سلام بابا جون خوبین؟ بابا رضا : سلام دخترم ،ادرس محضرو برات فرستادم یه ساعت و نیم دیگه محضر باش - چشم بابایی امیر طاها همان‌طور که به جلو خیره بود گفت: ببخشید کجا باید برم؟ - ببخشید اگه میشه منو برسونین خونه ،لباسامو باید عوض کنم -باشه ،فقط بگین از کدوم سمت باید برم - چشم شما برین بهتون میگم. حتما پیش خودتون میگین این دختره چقدر کثیفه که من دو بار نجاتش دادم نه؟ - من همچین فکری نکردم ! - ولی بدونین من هیچ خطایی نکردم -میدونم. سرم را تکیه دادم به شیشه ماشین و آرام اشک ریختم. به خانه رسیدیم. تشکر کردم. -اگه باز جایی میخواین برین من منتظر میمونم تا بیاین ببرمتون. -نه به اندازه کافی مزاحمتون شدم ،با اژانس میرم. -باشه هر طور راحتین! امیر طاها رفت. چشمانم پف کرده بود چند مشت آب سرد روی صورتم ریختم. لباسم را عوض کردم و راهی محضر شدم. مادر و پدر مریم خانم، پدر شوهر و مادر شوهرش، مادر جون و پدر جون، خاله زهرا و آقا مصطفی آمده بودند. رفتم جلو بابا و مریم را بغل کردم. - ببخشید که دیر شد رفتم خونه لباس عوض کردم - اشکالی نداره عاقد هم همین تازه رسید. اصلا فکر و ذهنم در مجلس نبود. فقط داشتم به اتفاقات امروز فکر می‌کردم. با صدای دست اطرافیان به خودم آمدم. بعد از مراسم، من ماندم،بابا، مریم و امیر حسین. - سارا ماشین نیاوردی؟ - نه بابا جون حوصله رانندگی رو نداشتم با آژانس اومد. -کاره خوبی کردی همه باهم میریم خونه من و امیر حسین پشت ماشین سوار شدیم ،مریم هم جلو. -ببخشید حاج رضا اینو میگم الان که داریم میریم تا برسیم خونه شب شده میشه شام بریم بیرون؟ -سارا بابا تو چی میگی ؟ - هر چی شما بگین واسه من فرقی نمیکنه امیر حسین نگاهم کرد و خندید. همیشه دلم میخواست برادر یا خواهر داشته باشم ولی به خاطر قلب مامان دکتر اجازه نمیداد. با سردرد به خواب رفتم. صبح دو دل بودم برای رفتن به دانشگاه. چشمم به عبا خورد. با لبخندی عمیق برداشتم‌اش. داخل کیسه‌ای گذاشتم. داشتم کفش می‌پوشیدم که مریم خانم صدایم کرد. - ساراجان بیا صبحانه بخور بعد برو - سلام - سلام عزیزم بیا بشین برات چایی بریزم - دستتون درد نکنه ادامه دارد... 🏴 @hejabuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا