🔰همسر و همسنگر
🌸رهبرانقلاب: خانوادهها و همسران [شما ارتشیها]، همرزمان شما هستند در عرصههای دشوار زندگی که یک سرباز بهمعنای واقعی کلمه زندگیاش سرشار از سختیها و فشارها و مجاهدتها و مانند اینها است؛ همسرانتان و فرزندانتان که در چنین شرایطی با شما همدلی و همراهی میکنند، حقیقتاً همسنگران و همرزمان شما هستند.
🗓۱۳۹۶/۰۱/۳۰
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
20.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱یا مُعیني عِندَ مَفزَعي...
🌱اے مدد رسانم در هراس و دلنگرانی...
💠فرازی از دعای زیبای جوشن ڪـــبیر 💠
#تولیدی #پروفایل #ماه_رمضان
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
🇷🇺کشوری که بیشترین جمعیت مسلمان اروپا را دارد و همچنان بر سر ممنوعیت هر چه بیشتر #حجاب پافشاری می کند
🔻مکرون از ممنوعیت موجود حجاب در مدارس دفاع کرده است در حالی که مارین لوپن به دنبال غیرقانونی کردن کامل پوشش اسلامی است.
🧕حجاب زنان مسلمان در فرانسه اکنون به یکی از موضوعات اصلی در مباحث انتخاباتی میان مکرون و لوپن تبدیل شده است. هم لوپن و هم امانوئل ماکرون، که در دور دوم انتخابات در روز ۲۴ آوریل رقابت خواهند کرد، روز جمعه با زنانی محجبه مواجه شدند که پرسیدند چرا انتخاب لباس آنها باید درگیر سیاست شود.
🔻در بازار کشاورزان در شهر جنوبی پرتویس، زنی با پوشش آبی و سفید به لوپن نزدیک شد،
زن پرسید روسری من به سیاست چه ربطی دارد؟
لوپن از مواضع خود دفاع کرد و حجاب اسلامی را نوعی یکنواختی که در طول زمان توسط افرادی که بینش رادیکال به اسلام تحمیل کردهاند خواند. زن پاسخ داد: «این درست نیست. من زمانی که یک زن مسن بودم شروع به پوشیدن حجاب کردم؛ برای من این نشانه مادربزرگ بودن است.
🔻ماکرون نیز روز جمعه در یک گفتگوی پر جنب و جوش در شبکه تلویزیونی فرانس اینفو با یک زن مسلمان بحث کرد. او با گفتن اینکه هیچ قانونی را تغییر نخواهد داد، سعی کرد از لوپن فاصله بگیرد، اما از ممنوعیت فعلی حجاب در مدارس به عنوان بخشی از اصول سکولار فرانسه دفاع کرد.
🌐منبع:
https://www.opindia.com/2022/04/hijab-french-presidential-elections-marine-le-pen-ban-headscarf-france/
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب 🇮🇷
🌹🌹رمان #سجده_عشق 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت نهم 🌺 تا خواستم سوار ماشین بشم بابام گ
🌹🌹 رمان #سجده_عشق
🖌 نویسنده : عذرا خوئینی
قسمت دهم
🌺نگاهی به ساعت انداختم هنوز یک ساعت وقت داشتم از بچه ها خداحافظی کردم و اومدم بیرون
نرسیده به کوچه چادرم رو دراوردم چاره دیگه ای نداشتم اگه مامانم می دید ازم می گرفت...
🌿کسی خونه نبود غذای مختصری خوردم و به اتاقم برگشتم نگاهی به کت دامن شیک یاسی رنگ انداختم کل مغازه ها رو گشتم تا تونستم همچین مدل پوشیده ای رو پیدا کنم دلم اشوب بود احساس می کردم امشب شب خوبی برام نمیشه! با اومدن آژانس سریع اماده شدم و موهام رو زیر شال پنهان کردم و از خونه بیرون زدم.
🎶صدای موزیک کل کوچه رو برداشته بود با دیدن بهمن که از خنده کم مونده بود رو زمین پخش بشه اخمام تو هم رفت بی اهمیت از کنارش رد شدم. هیچ وقت ازش خوشم نمی اومد اما مقابلم سبز شد
❄_به به دختر دایی عزیز. پایه ای امشب بترکونیم؟! با حرص نگاهش کردم صورتش رو جلوتر اورد خودم رو عقب کشیدم از این حرکتم جا خورد! تو دلم کلی فحش نثارش کردم هنوز هیچی نشده کلی مست کرده بود حتی نمیتونست تعادلش رو حفظ کنه!
🌾خدا رو شکر عمو به دادم رسید و از دست این بچه پررو نجات پیدا کردم...
سالن پذیرایی رو از قبل خالی کرده بودند و حالا پر از میز و صندلی بود چشم چرخوندم تا مامان، بابا رو ببینم پیش عمه فرشته و شوهرش نشسته بودند دستی تکان دادم و به قسمت دیگه سالن رفتم خودم دوست داشتم تنها بیام چون دلم نمی خواست بخاطر ظاهرم با مامانم حرفم بشه
🍂تک تک چهره ها رو از نظر گذروندم یا مشغول رقص بودند و یا سرگرم بحث و خنده!
به اتاق سارا رفتم و لباسم روعوض کردم حرف بهمن تو ذهنم تکرار شد (پایه ای امشب بترکونیم) چون تو هر جشنی می رفتم همه منتظر هنرنمایی های من بودند! با یاداوری گذشته اعصابم بهم ریخت.
🍁در به یکباره باز شد و سامان اومد داخل! شال از سرم لیز خورد سریع درستش کردم. ابرویی بالا انداخت و با شیطنت گفت:_ دختر عمو تازگی ها نامحرم شدم؟ یا اینکه کچلی گرفتی!!. هیچ وقت مقابلش کم نمی اوردم و همیشه حاضر جواب بودم گفتم:_ گزینه اولی درسته یادم باشه دفعه بعد برات جایزه بخرم! لبخند پیروزمندانه ای زدم و به سالن برگشتم
🍃عروس خوشگل ما هم دوشادوش داماد تو سالن می چرخید لباسش مدل ماهی دنباله دار نباتی رنگ پف دار بود! با دیدنم خوشحال شد و در اغوش هم جای گرفتیم براشون ارزوی خوشبختی کردم.
❄رقص نور و موزیک کاملا فضای سالن رو پر کرده بود جایگاه عروس و داماد رو به روی استیج رقص بود که نورش مناسب و رویایی بود
دستی روی شانه ام قرارگرفت با دیدن بهمن لبخند از رو لبم محو شد
_
☀افتخار رقص میدی؟!. هولش دادم عقب چون هیکل درشتی داشت تکون نخورد! تا خواستم رد بشم مچ دستم رو گرفت دست دیگش رو به دور کمرم حلقه کرد از این حالت حالم بد شد 🤬
⚡یک لحظه سید جلوی چشمم اومد انگار قوت گرفتم و با کفش محکم رو زانوش زدم! که دستاش شل شد دندونام رو از حرص به هم فشار دادم و گفتم :_حد خودت رو بدون و دیگه اطراف من افتابی نشو!! از درد صورتش جمع شده بود فرصت رو غنیمت دونستم و با سرعت دور شدم نزدیک میز خودمون که رسیدم مانتو و کیفم رو برداشتم و در مقابل چشمان حیرت زده مامانم سالن رو ترک کردم واقعا موندنم جایز نبود!.
🌹اشکام بی اختیار جاری میشد تو دلم گفتم:_خداجون من بخاطر تو از این خوشی های کاذب گذشتم خودت کمکم کن و تنهام نذار. و چقدر از بی وفایی سید گلگی کردم البته تقصیری هم نداشت از کجا باید می فهمید چه حال و روزی داشتم عشقم یک طرفه بود و به تنهایی بار این عشق رو به دوش می کشیدم فقط میترسیدم وسط راه خسته بشم
غریبانه شکستم من اینجا تک و تنها
دل خسته ترینم در این گوشه دنیا
ای بی خبر از عشق که نداری خبر از من
روزی تو آیی که نمانده اثر از من....
ادامه دارد...
🌹@hejabuni | دانشگاه حجاب 🌹
فاطمه ولی نژادPart45_جان شیعه اهل سنت.mp3
زمان:
حجم:
4.62M
📚 رمان " جان شیعه، اهل سنت"(45)
♥️" عاشقانه ای برای مسلمانان"
رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است.
✍ اثر فاطمه ولی نژاد
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🔸🔶 يا مَنْ هُوَ إِلَى مَنْ أَحَبَّهُ قَرِيبٌ
🔹🔷 ای آنکه به دوستدارش نزدیک است
💠 فرازی از بند۹۶ دعای جوشن کبیر
🌛#تولیدی #پروفایل #ماه_رمضان🌜
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب 🇮🇷
🔴به روز باشیم ❌🎥 از تجمع اتباع افغانستانی در میدان آزادی تا ربودن و کشتن دختربچهٔ ایرانی توسط افغان
🔴به روز باشیم
متن شبهه:
چطور امام علی هر شب شیر میذاشته دره خونه فقرا
ظروف یکبار مصرف که نبوده تو چی میبرده
هر شب هر شب باعقل جور در نمیاد
تازه تو ظرف های فلزی هم اگر به فرض بگیریم میبرده
شبی ده تا خونه ام که به صورت ناشناس شیر برده باشه
سالی بیش از ۳۰۰۰ تا ظرف باید میخرید ؟!
بعدم طبق روایت های شیعیان میگویند ناشناس میبرده
شبانه پس یعنی نمیرفته ظرفشم پس بگیره !!
یعنی کارخونه مسگری هم داشت
از پس این همه ظرف بر نمیومد
گاوداریش پیش کش
واقعا جواب قانع کننده ای براش پیدا نمیشه !!
تازه مگه نمیگن در حکومت ایشان ریشه فقر کنده شد!
سالیان درازی دروغهایی بر پایه خرافات و جهل جوری
به خورد مردم دادن و در افکار مردم جا انداختن
که هرگز به جنبه ای دیگه اش نگاه نکردیم
و تفکر کنیم که چیزی که میشنویم حقیقت است
یا دروغ و ریاکاری
بیایید تاریخ ایران را بخوانیم و تفکر کنیم
✅ پاسخ
🔹 مطابق معمول این کاربر فضای مجازی نه براساس اطلاعات و مطالعات، بلکه بر اساس فرضیات ذهنی خود قضاوت و نتیجه گیری کرده است.
چه کسی گفته است امیرالمومنین هرشب "شیر" به خانهی فقرا میبرده است؟ در کدام کتاب یا منبع چنین ادعایی آمده است؟
آنچه مسلم است، کمک ایشان به فقرا و رسیدگی مداوم و شبانه به وضعیت فقرا بوده. اما نوع، کیفیت، مقدار و جنس کمک طبیعتاً متفاوت و بر اساس نیاز و امکانات مانند آرد و گندم و خرما بوده است.
این مطلبی است که نه تنها شیعه بلکه سایر مذاهب اسلامی نیز به آن اذعان دارند و چنین شبهات کودکانه ای نمیتواند خدشهای به آن وارد کند.
این نکته هم قابل ذکر است که مگر حضرت فقط در دوره ۴ سال و اندی آخر عمرشان به فقرا کمک میکردهاند؟ از قبل از دوران حکومت این روش حضرت علی علیه السلام بوده است. در همان دوره حکومت هم طبیعی است که یک شبه ریشه فقر کنده نمیشود.
🔹 پینوشت
مطابق معمول و رویه ثابت اینگونه پیامها، با دعوت به مطالعه تاریخ ایران، به دنبال دو قطبی سازی جامعه و القاء تقابل بین اسلام و ایران هستند. ما از این ترفند بیزاریم و در عین عشق به ایران به اسلام معتقد هستیم.
از کانال پاسخ به شبهات مجازی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓