eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻سوالاتِ خانمی که به حجاب علاقه نداره؛ •چرا باید حجاب اجباری باشه؟😐 •چرا خانوما نمی‌تونن آزادانه هر لباسی که دوست دارن بپوشن؟😩 •به من چه یه سری از مردا چشم ناپاک دارن؟😒 ✅: 1⃣حجاب هم برای مرد هست و هم برای زن ولی چرا تاکید بیشتر برای خانم هاست؟ 🔺بذارید با یک مثال این رو بگم؛ قوانین راهنمایی و رانندگی هم برای خودروهاست و هم برای موتورسیکلت‌ها ولی پلیس روی موتورسیکلت‌ها حسّاس‌تره. •چرا؟! «خب ساده ست، چون توی تصادف موتورسوارها بیشتر آسیب می بینند.» 2⃣ با همین مثال جواب این سوالتون رو هم میدم که فرمودین به ما چه مردها چشمای ناپاک دارند؟!😏 👈در تصادف رانندگی بین موتور و خودرو ،فرض کنیم خودرو مقصّر هستش ولی کی بیشترین خسارت رو می‌بینه؟ خب معلومه "موتورسوار". چون وسیله نقلیه ش بدنه‌ای نداره. پس درسته یه سری از مردها مریض هستند و مشکل دارن ولی خانم ها بیشتر می‌کنن و آسیب می بینن...⚡️ 3⃣همونطور که قوانین راهنمایی و رانندگی، برای حفظ جان و مال مردم در هنگام رانندگی وضع شده، حجاب هم برای از زنان و مردان وضع شده. 4⃣ در نزد خداوند موجود عزیزی هست و برای حفاظت از اون خداوند یه سری قوانین رو وضع کرده... 💯ببینید؛ یک نفر سرعت غیر مجاز داره خب پلیس این راننده رو جریمه و اِعمال قانون می‌کنه... کار پلیس به خاطر خودِ راننده و حفظ جان و مال اون هستش و البته به خاطر دیگران که تو همون جاده هستن چون احتمال داره جان و مال اون‌ها هم بر اثر تصادف که به‌خاطر سرعت غیر مجازِ راننده ای که اتفاقا از اجباری بودن ناراحته، به بیفته. 6⃣درسته ماشینِ خودشه، مالِ خودشه اختیارش رو داره... ولی قانون و پلیس بهش اجازه نمیده سرعتش رو از یه حدی بالاتر ببره چون هم خودش می‌بینه هم به دیگران آسیب می‌زنه. 🔺این در مورد حجاب هم صادقه،درسته هر کسی یه ماشین داره، یک اختصاصی داره... ولی ما همه توی یه جاده‌ایم، توی یک هستیم و این جاده یعنی این یه قوانینی داره که همه باید رعایت کنن و هر کس رعایت نکنه اعمال قانون می‌شه ،جریمه می‌شه هم به‌خاطر خودش و هم به‌خاطر دیگران. 7⃣درسته بدن خودتونه اما پوشیدن هر نوع لباسی در جامعه برای ما مجاز نیست و این به خاطر که بر خودمون و دیگران میزاره هستش، البته زن و مرد می‌تونن توی خونه و برای خودشون و همسرشون هر لباسی بپوشن و این مانعی نداره چون دیگه خطری تهدیدشون نمی کنه. ✍محمدمهدی شریعت 🎓 دانشگاه حجاب 🎓 🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
دانشگاه حجاب
🔺عکس باز شود ♻️ علل #بی_حجابی و #بدحجابی در جامعه 👇🍂👇🍂👇
1⃣: گروهی از احکام حقیقی و تاکید فراوان دین‌مان در مورد حجاب بر اثر ، کم‌اطلاع هستند. 2⃣: در برخی خانواده‌ها بر اثر نادرست بودن تعلیم و تربیت به نوجوان و جوان القا شده که بی‌حجابی یا بدحجابی را بد نمی‌دانند❗️ 3⃣: در اثر مستحکم نبودن پایه‌های اعتقادی بدحجابی و یا گناهان دیگر پدید می‌آید...⚡️ 4⃣: تفسیر غلطی که از در جوامع ایجاد شده باعث شد که عده‌ای به بهانه "رها بودن" و "آزاد بودن" خودشان را از قید و بند دین که حجاب هم بخشی از آن است رهانیده و و خود را خدشه‌دار کنند. 5⃣: برخی آن‌قدر شیفته مظاهر فریبنده غرب شده‌اند که کورکورانه از آن‌ها می‌کنند و به جای این که به دنبال «سبک زندگی اسلامی» باشند به تقلید از «فرهنگ غلط غرب» می‌پردازند!! 6⃣: رشد نظام سرمایه‌داری حاکم باعث شد که زن را سودجویانه خود کنند. 7⃣: استعمارگران برای "تسلط بر جوامع دیگر" به ترویج بدحجابی و بی‌حجابی در جوامع پرداختند. 8⃣: برخی هم به گمان این‌ که حجاب از قوانین است و از قوانین اسلام نیست!!! لجاجت خود را این‌گونه نشان می‌دهند!😐 🎓 دانشگاه حجاب 🎓 🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
🔴 متّهم ❤️ تالاپ ... تولوپ ... تالاپ ... دیگه چیزی نمونده بود قلبم از سینم بزنه بیرون... ⛑ از بخش اورژانس رد شدیم ، الناز بهترین دوستم روی تخت افتاده بود و پرستارها اون رو سریع به سمت اتاق عمل میبردن. 🕣 چند ساعتی گذشت .... پشت درب اتاق منتظر خبر بودم. اصلا آروم و قرار نداشتم و مدام از روی صندلی بلند میشدم و هنوز چند قدم نرفته بر میگشتم. دیگه حتی صدای قلبم رو هم نمیشنیدم. همه فکر و ذهنم پیش الناز بود که به خاطر اون راننده بیشعور الان زیر بود. دل تو دلم نبود و هر چی دعا و قرآن از دوران کودکیم بلد بودم کردم. 🤦‍♀️ نمیدونستم به مادر دوستم الهام خانم چه طور خبر بدم ... چند ساعتی گذشت و دکتر که خسته و به نظر میومد از بیرون اومد. سراسیمه خودمو به دکتر رسوندم و پرسیدم : آقای دکتر حالش چه طوره ؟ عمل موفقیت آمیز بود؟ دوستم خوب میشه ؟! دکتر گفت : ما همه تلاشمون رو کردیم ، فقط میتونم بگم براش کنید. 📞 با کلی مِن مِن تلفنی به الهام خانم اطلاع دادم. از پشت تلفن حس میکردم که اصلا حالش خوب نیست و چیزی نمونده کنه. 👮‍♂️به همراه به عنوان شاهد به کلانتری رفتم. اولین باری بود پاسگاه میومدم ترس داشتم ... انگار که من متهم باشم! دستام میلرزید و پشت درب اتاق منتظر بودم . از داخل اتاق صدای ضعیفی میومد. صدای خودش بود . گوشامو تیز کردم . صدای راننده رو آهسته میشنیدم که میگفت : دیگران مراقب باشن تصادف نکنن. به من چه !! مامور پلیس میگفت : شما مگه رو نمیدونی؟! میگم چرا از چراغ قرمز رد شدی؟!! 👨‍🎤راننده که انگار مواد پوادی چیزی زده باشه یا از عصر قجر اومده باشه با پر رویی تمام میگفت : اصلا ماشین خودمه اختیارشو دارم! آزاد باشم ، میخوام از چراغ قرمز رد بشم. چرا آدمو محدود میکنین!! اصلا چرا !! 👋 جای پلیسه بودم دو تا چک توی گوشش میخوابوندم. مرتیکه روانی! معلوم نیست از کدوم ده کوره ای در رفته و اصلا گواهینامه داره یا نه ... ! مگه اینجا جنگله که هر کسی هر طوری دلش میخواد رفتار کنه ! همینقدر نمیفهمه تا جایی خوبه که به دیگران لطمه نزنه ... 🚪درب اتاق باز شد. سرباز رو به بازداشگاه میبرد و من به عنوان شاهد پرونده وارد اتاق شدم ... ✍️ 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
#داستانک متهم 👇👇👇
🔴 متّهم تالاپ ... تولوپ ... تالاپ ... دیگه چیزی نمونده بود قلبم از سینم بزنه بیرون... از بخش اورژانس رد شدیم ، الناز بهترین دوستم روی تخت افتاده بود و پرستارها اون رو سریع به سمت اتاق عمل میبردن. چند ساعتی گذشت .... پشت درب اتاق منتظر خبر بودم. اصلا آروم و قرار نداشتم و مدام از روی صندلی بلند میشدم و هنوز چند قدم نرفته بر میگشتم. دیگه حتی صدای قلبم رو هم نمیشنیدم. همه فکر و ذهنم پیش الناز بود که به خاطر اون راننده بیشعور الان زیر بود. دل تو دلم نبود و هر چی دعا و قرآن از دوران کودکیم بلد بودم کردم. نمیدونستم به مادر دوستم الهام خانم چه طور خبر بدم ... چند ساعتی گذشت و دکتر که خسته و به نظر میومد از بیرون اومد. سراسیمه خودمو به دکتر رسوندم و پرسیدم : آقای دکتر حالش چه طوره ؟ عمل موفقیت آمیز بود؟ دوستم خوب میشه ؟! دکتر گفت : ما همه تلاشمون رو کردیم ، فقط میتونم بگم براش کنید. با کلی مِن مِن تلفنی به الهام خانم اطلاع دادم. از پشت تلفن حس میکردم که اصلا حالش خوب نیست و چیزی نمونده کنه. به همراه به عنوان شاهد به کلانتری رفتم. اولین باری بود پاسگاه میومدم ترس داشتم ... انگار که من متهم باشم! دستام میلرزید و پشت درب اتاق منتظر بودم . از داخل اتاق صدای ضعیفی میومد. صدای خودش بود . گوشامو تیز کردم . صدای راننده رو آهسته میشنیدم که میگفت : دیگران مراقب باشن تصادف نکنن. به من چه !! مامور پلیس میگفت : شما مگه رو نمیدونی؟! میگم چرا از چراغ قرمز رد شدی؟!! راننده که انگار مواد پوادی چیزی زده باشه یا از عصر قجر اومده باشه با پر رویی تمام میگفت : اصلا ماشین خودمه اختیارشو دارم! آزاد باشم ، میخوام از چراغ قرمز رد بشم. چرا آدمو محدود میکنین!! اصلا چرا !! جای پلیسه بودم دو تا چک توی گوشش میخوابوندم. مرتیکه روانی! معلوم نیست از کدوم ده کوره ای در رفته و اصلا گواهینامه داره یا نه ... ! مگه اینجا جنگله که هر کسی هر طوری دلش میخواد رفتار کنه ! همینقدر نمیفهمه تا جایی خوبه که به دیگران لطمه نزنه ... 🚪درب اتاق باز شد. سرباز رو به بازداشگاه میبرد و من به عنوان شاهد پرونده وارد اتاق شدم ... 🌿 @Hejabuni