eitaa logo
جلوه ی شهادتـ❥
658 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
14 فایل
﷽ . . ✔این کانال متبرک شده از شهدا، وصیت نامه، خاطره ها، عکس ها، و....... ) "..شرط شهیـ♡ـد⚘ شدن ،شهیـ♡ـد⚘ بودن است.." ❈࿐کانال وقف مهدےفاطمہ است࿐❈ کپــےباذکـــرصـــلوات 🌱 @sobghj بخوان از شرایط☝🏻 ✅کانال همسایه @yaranmah
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت بیست و دوم...シ︎ بابک ده یازده سالش بوده که یگ روز غروب با کارت عضویت در بسیج به خانه می آید و با شور و شوق به مادرش میگوید: عضو بسیج مسجد صادقیه شده ام... بعد از آن ، بیشت. روزها، بعد از مدرسه به مسجد می رود. در مسابقات قران و نماز هم شرکت میکند. وقتی جایزه می برد ، بت ذوق به خانه برمی گردد؛ اول، نشان مش جلال می دهد و بعد، نشان خواهر و برادر هایش. مداد و پاک کن و دفتر هایی که بابک جایزه گرفته، هنوز توی کمد مادر به یادگار از پسرش مانده است. بابک از همان وقت ها، نماز مغرب خود را هر روز در مسجد میخواند و به خانه بر میگشت. صوت قران خواندش همیشه در اتاق های تو در تو خانه شنیده میشد . **** هنذفری را از گوشم جدا میکنم. هنوز صدای آرام رفیقه خانم توی گوشم می پیچد. چهره ی صبورش، با ان چشم هایی که از آن مهربانی مبارد، جلوی چشمانم است. محکم است و نفوذ پذیر. این زن ، حرف های زیادی دارد ‌و خیلی درد ها را مرهم شده و از سختی های زیادی گذشته است. اما هیچ نمیگوید. زیاد گریه نمیکند ؛ چون طاقت ناراحت شدن بچه هایش را ندارد. ساکت می ماند و بی قراری های بچه هایش را به قرار می رساند. الهام میگفت« مادرم کم حرف است؛ کم توقع است؛ کم ناراحت می شود؛ کم گله می کند. همیشع برای خودش کم خواسته است. همیشه هر چیزی را اول برای بچه هایش میخواهد» الهام میگفت کع بابک دو سه سالش بود و من هم کلاس اول بودم یکی از همسایه ها، کاروانی برای مشهد ترتیب داده بود......‌ نویسنده:فاطمه رهبر🌿 ‌‌@hejastan
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت بیست و سوم...シ︎ بعد از اشنا شدن با این شخص متحول شده است.نگاهش میکنم،سرخم کرده توی کیفش،در جستوجوی چیزی.بعد سر بلند میکند کنجکاوانه نگاهم میکند،انگار قصد دارد مرا سبک و سنگین کند.سه خط چینِ گوشه ی چشمش عمیق تر میشود.روی صندلی جابجامی شوم،ومیگوید در خدمت ام. ارنج هایم را می گذارم روی میز ،وخودم را میکشم جلو. نفسی عمیق می کشم،دوباره خودم را معرفی میکنم واز کارم می گویم،واز کمکی که می تواند به من بکند،بیشتر،تلفنی باهم حرف زده ایم. دو ماه پیش زنگ زده بودم، خارج از کشور بود و گفت به محض رسیدن به ایران خبرم میکند.وحالا امده است الوعده وفا. دست میکشد به محاسن سفیدش که یکدست و مرتب،کشیدگی صورت استخوانی اش را در بر گرفته. از نحوه اشنایی با شهید بابک نوریمی پرسم دفترچه ی جلد مشکی توی دستش را کنار....... نویسنده:فاطمه رهبر🌿 ‌‌@hejastan
«گفتم: «محسن جان! دیر میای بچه‌ها نگرانتن». لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».  معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودی‌ها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخری‌زاده». ... (خاطرات همسر شهید) 🌹هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌹 برای شادی روحش صلوات
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کُت تنه کیه؟! دیگه این تهشه،سَممم😂✌🏻 نبینی از دست رفته، حلالتون! نگا اُبهت مررردو😎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌸💐🍀🌾🌺🌸💐🍀🌾 السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ سَیِّدِ الأَنبیاء السَّلامُ علیکِ یا بنتَ صاحِبَ الحَوضِ واللِّواءِ السَّلامُ علیکِ یا بنتَ مَن عُرِجَ إِلی السَّماءِ و وُصِلَ إِلی مَقامِ قابَ قوسَینِ أَو أَدنی السَّلامُ علیکِ یا بنتَ نَبِیِّ الهُدی وَ سَیِّدِ الوَری و مُنقِذِ العِبادِ مِنَ الرَّدی 🌸🌹🍁🌻💐🌷🍃🌿🌺🌼🌺🌼 خدای من! صـدف بحر نـور، گــوهر زاد ادب کنید که دخت رســول، دختـر زاد چه دختری که ز مردان دهـر، بهتـر زاد بـرای حیــــدر کـــرار، بــــاز، حیـــدر زاد  به جلوۀ حسنینش خجسته خواهر زاد یقیـن کنیــد کــه ام‌الحسیــن دیگـر زاد 🌺🌹🌸فرا رسیدن فرخنده میلاد با سعادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار مبارک باد.🌸🌹🌺 ★ــــــ★ــــــ★ــــــ★ (س)