اردیبهشت ماه 1342 در روستای درب مزار از توابع جیرفت و خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود.
در سنین نوجوانی با وجود سن و سال کمی که داشت، علاقه به انجام فرایض دینی از او چهره ای متفاوت ساخته بود. وی از سال 1355 به مبارزات سیاسی انقلاب پرداخت و با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه نبرد با دشمن شد. اخلاق نیکو، شجاعت و مدیریت از ویژگی های شخصیتی ایشان بود که خیلی زود در جبهه های مختلف خود را نشان داد و از او چهره ای ساخت که نمایانگر یک رزمنده حقیقی اسلام است.
لازم نبود که فریاد بزند بچه ها، نماز را به جماعت بخوانید یا در نماز اخلاص داشته باشید. زیرا وقتی نیروها می دیدند این بزرگوار با آن اخلاص غیر قابل توصیف سر به سجده می گذارد و در رکوع میگوید «انا لله و انا الیه راجعون»، با شوق و رغبت خاصی برای مخلص شدن تلاش می کردند. آنها به خوبی می دانستند کلام بنده ای را می شنوند که ذره ای به دنیا وابسته نیست. این شهید بزرگوار در عملیات هایی چون رمضان، خیبر و بدر شرکت داشت و سرانجام در آخرین عملیات خود والفجر 8 در منطقه فاو (21 بهمن 1364) در حالی که سجده بر پیشانی خاک نهاده بود؛ به فیض شهادت نائل شد.
#شهید یوسف شریف
#شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات .
@hejastan
#اینکه_یوسف_شریف_است.
🌷میگفت: «دوست دارم شهادتم درحالی باشد که در سجده هستم.» یکی از دوستانش میگفت: در حال عکس گرفتن بودم که دیدم یک نفر به حالت سجده پیشانی به خاک گذاشته است. فکر کردم نماز میخواند؛ اما دیدم هوا کاملاَ روشن است و وقت نماز گذشته، همه تجهیزات نظامی را هم با خودش داشت.
🌷جلو رفتم تا عکسی در همین حالت از او بگیرم. دستم را که روی کتف او گذاشتم، به پهلو افتاد. دیدم گلولهای از پشت به او اصابت کرده و به قلبش رسیده، آرام بود انگار در این دنیا دیگر کاری نداشت. صورتش را که دیدم زانوهایم سست شد به زمین نشستم. با خودم گفتم: «اینکه یوسف شریف است.»
🌹خاطره ای به یاد شهید . یوسف شریف
#شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
@hejastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تعجب نکنید چادری ها هم چادر را کنار میگذارند❗️@hejastan
سلام بر اون فرماندهی که نیمه شب برای سرکشی وارد پادگان شد و سربازی رو دید که سر پست خوابش برده.
پتو رو روی سرباز انداخت و تا آخر پست خودش جای سرباز، نگهبانی داد. با اون درجه نظامی و مقامی که داشت...
اون فرمانده 👇
🌹 #شهیدحاج_احمدکاظمی بود
#شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
@hejastan
وای از آن روزی که
حرف زدن و نگاه کردنِ به نامحرم
برایتان عادی شود، پناه میبرم به خدا
از روزی که گناه، فرهنگ و عادتِ مردم شود..:)
#شهید_حمیدسیاهکالیمرادی🥀
#شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
@hejastan
💫 لیلة الرّغائب
💠 اوّلـیـن شـب جـمـعـه مـــــاه رجـب را
لیلة الرّغـائب گویند. رسول خدا(ص) در
روایـتـى کـه فـضـیـلـت مـــاه رجب را بیـان
مىکرد فرمودند: «از اوّلین شـب جـمـعـه
مــــاه رجب غافل نشوید که فرشتگان آن
را «لیلة الرّغائب» نامیدند».
فردا شب ما را هم دعا کنید🌸
#لیلة_الرغائب
#ماه_مبارک_رجب
@hejastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ «آخرین مرحله کمال»
▫️ گزیدههایی از وصیتنامههای شهدا که رهبر انقلاب آنها را بخشی از منشور معنوی انقلاب میدانند.
🔸مادر! اگر من سعادت شهادت را داشتم و شهيد شدم، اصلاً ناراحت نباش. ما همه امانت هستيم و همه ما از دنيا میرويم، زيرا اين دنيا آزمايشگاهی است که خداوند بندگان خود را در آن، مورد آزمايش قرار میدهد. اين ما هستيم که بايد سعي کنيم و از اين امتحان که بالاترين امتحان هاست سربلند بيرون بياييم و در قيامت پيش خدا سرافکنده نباشيم.
🔹از خدا میخواهم صداقتی همانند شهيدان به من عطا کند و سعادت اين را بدهد که تنها و تنها در راه او قدم برداريم و برای رضای او کار کنيم. شهيد کسی است که به آخرين مرحله کمال خود رسيده است و راهش را با آگاهي، ايمان و خلوص میپيمايد و هميشه پيروز و جاويد است.
📝 وصیتنامه شهید مریم فراهانیان
#شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
@hejastan
نام: مریم فرهانیان، تولد: ۲۴ دی ماه سال ۱۳۴۲، محل تولد: آبادان در خانوادهای متوسط و مذهبی، تاریخ شهادت: ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۳، محل شهادت: گلستان شهداء آبادان در اثر اصابت خمپاره دشمن، محل دفن: گلزار شهدای آبادان.
در ۱۴ سالگی با کمک برادر رشید خود «شهید مهدی فرهانیان» خود را مجهز به سلاح معرفت و بصیرت الهی کرد و با درک صحیح از وضعیت حاکم بر کشور و نیز ماهیت استکبار جهانی امپریالیسم،مبارزات خود را علیه ظلم های رژیم پهلوی آغاز کرد.
این شهیده بزرگوار با اوجگیری مبارزات مردم در جریان انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیماییهای مردمی علیه حکومت شاهنشاهی شرکت کرد و با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به جمع این خیل عاشق پیوست و دورههای آموزشی را با موفقیت به پایان رساند.و با آغاز جنگ تحمیلی شهر آبادان را ترک نکرد و دوشادوش برادران رزمنده به دفاع از خاک کشورش پرداخت.
جلوه ی شهادتـ❥
نام: مریم فرهانیان، تولد: ۲۴ دی ماه سال ۱۳۴۲، محل تولد: آبادان در خانوادهای متوسط و مذهبی، تاریخ شه
دختر ۱۷ ساله در قلب معرکه جنگ
شهیده مریم فرهانیان در سن ۱۷ سالگی در بیمارستان امام خمینی (ره) آبادان مشغول امدادگری شد و به مدت سه سال به کار امدادگری و پرستاری از مجروحین جنگ در بیمارستان های مختلف آبادان ادامه داد که در این مدت یک بار به شدت زخمی شد و به اجبار در بیمارستان بستری شد.
وی کسی بود که زینب وار از برادران رزمنده مجروح پرستاری می کرد. مریم فرهانیان یکی از ۱۸ نفر خواهران، امدادگران داوطلب بود که در زمان جنگ در بیمارستان طالقانی آبادان در قسمتهای مختلف، خالصانه خدمت کرد وی در تمام مدت عمر گرانبهایش با بیداری و هوشیاری سیاسی، دینی زندگی کرد رفتار و منش این شهیده الگوی زن مسلمان ایرانیست.
این شهیده بزرگوار از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا روز شهادت با بیداری کامل و حس زیبای عشق و ایثار در شهر مقاوم آبادان مشغول خدمت و ترویج اخلاق، رفتار و منش یک زن مسلمان بود. به هنگام شکست محاصره آبادان و آزادی خرمشهر و بسیاری از عملیاتهای دیگر فعالیت چشمگیری داشت تا بالاخره بر اثر متوقف شدن عملیات پس از آزادی خرمشهر بهمنظور رسیدگی به خانواده شهدا در واحد فرهنگی بنیاد شهید آبادان مشغول فعالیت شد.
زهرا سامری همرزم شهیده مریم فرهانیان
رمز موفقیت مریم این بود که هیچگاه دلبسته دنیا نشد و دنیا و زرق و برقش را نمیدید. وی با بیان اینکه من تنها چهار سال با مریم همرزم بودم، اذعان داشت: برای انتخاب دوست باید بیشترین دقت را انجام دهیم اما مریم پیش از آنکه دوست من باشد الگوی خوب و مطمئنی بود.
مریم نخست به عنوان امدادگر در بیمارستان مشغول فعالیت بود و سپس وارد بنیاد شهید شد، مریم روحی پویا داشت و سکون و یکجا ماندن را نمیتوانست تحمل کند و اگر میدید در جای دیگری میتواند خدمت کند خود را به آنجا میرساند.
او پس از مدتی فعالیت در بیمارستان، به عنوان مددکار اجتماعی در بنیاد شهید مشغول شد و به مددکاری و مواظبت از مادران شهیدان میپرداخت و او اعتقاد داشت که مراقبت از مادران شهدا چیزی کمتر از جنگیدن در جبههها نیست.
روزی وارد خانه شدم و مریم را رو به قبله دیدم وقتی جلوتر رفتم، دیدم مریم روی دستانش میزند و از او سؤال کردم که مشکلی پیش آمده، چیزی نگفت اما بعدها برای من تعریف کرد که من هر روز اعضای بدنم را مواخذه میکنم و از آنها میپرسم که امروز برای خدا چه کاری انجام دادهاید.
خانم سامری در خصوص عزاداریهای بینظیر همرزمش می گوید: در ایام فاطمیه روزی سرزده وارد خانه شدم و دیدم مریم به پهنای صورت اشک میریزد و نام حضرت زهرا(س) را صدا میزند. به او گفتم که چرا اینقدر اشک میریزی؟ گفت: شما اگر مادرتان فوت کند چه کار میکنید، شادی میکنید یا گریه؟
مریم علیرغم فعالیت زیادی که داشت روزه میگرفت و تنها با نان و آب افطار میکرد. هیچ چیز او را راضی نمیکرد و همین موجب شده بود که یک لحظه آرامش نداشته باشد تا اینکه در بهار عمر خود با رسیدن به مقام شهادت به آرامش همیشگی رسید.
به ولایت فقیه ارج بنهیم
یادم هست که در آخرین جلسه گفتگویی که با برادر شهیدم داشتم، درباره معاد برایم صحبت می کرد و می گفت در فکر آخرت باشید و بعد از این جلسه بود که مقام شهادت را به دست آورد. از صمیم قلب به او تبریک می گویم و از خدا می خواهم صداقتی همانند شهیدان به من عطا کند و سعادت این را بدهد که تنها و تنها در راه او قدم برداریم و برای رضای او کار کنیم.
شهید کسی است که به آخرین مرحله کمال خود رسیده است و راهش را با آگاهی، ایمان و خلوص می پیماید و همیشه پیروز و جاوید است.
به ولایت فقیه ارج بنهیم و بدانیم که الان امام خمینی بر ما ولایت دارد و بدانیم تنها در این صورت در دنیا و آخرت موفق می شویم که با همدیگر صمیمی باشیم و با دشمن مقابله کنیم. چه دشمنانی که در درون ما هستند و چه دشمنان بیرونی. من هم مانند برادر شهیدم (مهدی) هر چه یادم آمد نوشتم و اگر در گفتارم اشتباهی هست، به بزرگی خودتان ببخشید.
هنگام شهادت
این شهیده بزرگوار در غروب سیزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۳ در حالی که همراه با دو تن از خواهران همکار خود بر مزار شهیدی که بنا به وصیت مادر شهید که از آنان قول گرفته بود هر سال به جای او بر سر مزار پسر شهیدش حاضر شوند، در حالی که راهی گلستان شهدای آبادان شده بودند مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی قرار گرفتند و دو خواهر همراه او زخمی شدند و مریم فرهانیان نماد رشادت و مجاهدت زن ایرانی به فیض شهادت نایل شد.
#پایان