رحمت به روح آیت الله حائری
این چندتا پست رو تجمیع کنم و بشه یه پست جمع و جور😊 بارش فکری بود بین کلاس و حرف استاد و تاکسی و... 😅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهپیمایی در محکومیت جنایات اسرائیل
و دفاع از مردم مظلوم فلسطین
کاری از بسیج لندن
به همراه پذیرایی ساندیس 😎
@hejrat_kon
در ساعاتی که جهان در خواب است
نیروهای رژیم وارد بیمارستان شفا شدند.
.
عاجل | الطبيب في مستشفى الشفاء محمد حلس للجزيرة مباشر: قوات الاحتلال تحاصر مستشفى الشفاء بشكل كامل
بیمارستان بطور کامل در محاصره است
https://eitaa.com/Politicalhistory
فلسطینیها گور دستهجمعی را در حیاط بیمارستان شفا حفر کردند تا دهها جسد را که در حیاط بیمارستان پراکنده بودند را دفن کنند
#مرهم_اخبار_پزشکی_غزه
#گور_دسته_جمعی
#جنایات_بی_سابقه
https://ble.ir/marham_ghazzeh_kadre_darman
😭😭😭
أَنْتَ إِلٰهِي وَسَيِّدِي وَمَوْلايَ
اغْفِرْ لِأَوْلِيائِنا
وَ كُفَّ عَنَّا أَعْداءَنا
وَ اشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا
وَ أَظْهِرْ كَلِمَةَ الْحَقِّ وَ اجْعَلْهَا الْعُلْيَا
وَ أَدْحِضْ كَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَ اجْعَلْهَا السُّفْلىٰ
إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گویی با تصرف بیمارستان شفا کل غزه را تصرف کردند!
خواهید دید اوضاع آنی نمیشود که صهیونیست طراحی کرد.
نهضت ادامه دارد...
#غزه
#طوفان_الاقصى
#نحن_منتصرون ✌️
در آغوشِ
ملائک...
@hejrat_kon
خون مظلوم بیثمر نمیماند...........
گریه و ناله شیرخوارگان غزه در لحظاتی که از گرسنگی و تشنگی،
یکی یکی جان میدهند💔
در
#بیمارستان_الشفاء_غزه
که توسط نظامیان شرور یهودی محاصره شد
#غزه
قتلگاه دومیلیون و دویست هزار فلسطینی مظلوم
#اسرائیل
حیوانی وحشی که کودکان غزه را، بیرحمانهتر از فرعون، به کام مرگ میکشد
و ما
انسانهایی که حیرتزدگان شب یلدای زمینیم!...
خداوند میخواهد نسلکشی بیشاز ۵.۰۰۰ کودک معصوم فلسطینی را توسط #آمریکا_ناتو_اسرائیل به همهی جهانیان نشان دهد، تا کسی نماند که بگوید:
من ندیدم، من نفهمیدم، حق کدام طرف بود، باطل کدام طرف...!
@hejrat_kon
ویدئو رو نذاشتم چون دیدنش، قلب مادرها رو متلاشی میکنه...
شب جمعه است
هوایت نکنم
میمیرم
یا اباعبدالله
در فلسطین ببین چه غوغا شد
کودک غزه ارباً اربا شد
مادری غنچهاش شده پر پر
پدری میزند ز غم بر سر
شد تداعی غم علی اصغر
دختری خسته از درد و از آلام
پیش چشم پدر گرفت آرام
شد تداعی روضههای شام
تشنگی برده طاقت از طفلان
طفلکی بی رمق شده بی جان
العجل ای حقیقت قرآن 💔
@hejrat_kon
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدلله 😭
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_انا_نشکو_الیک
✍ هـجرتــــــــــــ
بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
❁ـ﷽ـ❁
این روزها بیش از هروقت دلم زیارت حضرت عباس را میخواهد...
قبلاً همینجا نوشتهام؛ همان متنِ «جنگآوری و تنومندیِ او زبانزد است
زینب که نگاهش میکند، دلش قُرص میشود
عباس یکتنه، لشکرِ حسین است»،
همان «أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ»،
همان وصف وظیفه گرایی ساقی کربلا.
این روزها به قمر بنی هاشم فکر میکنم
و بلا تشبیه، به خودم.
نو جوان هجده سالهای بودم که پزشکی قبول شدم.
برای همه بدیهی بود که یک دانشآموز تجربی، با این رتبه پزشکی را انتخاب کند
اما در ذهن من فقط یک جمله خطاب به یک نفر میگذشت: میخواهم پزشک لشکر شما باشم……
-یک زن در کسوت پزشک راحت تر در ترکیب یک لشکر جای میگیرد-
اما امروز بر من چه میگذرد؟
خبر پشت خبر
درد پشت درد
از آن سرزمین قیام و خون
انفجارها، آوارها، مجروح ها
مجروح ها
همان ها که ما بهشان فکر میکنیم
ما پزشک ها
آری
آنجا همان جاییست که باید میبودم.
دستهایم بیتاب مرهم گذاشتن است؛
بی تاب رگ گرفتن، سوچور زدن، دبرید کردن، آتل بستن، پانسمان گذاشتن، سی پی آر کردن
به غیر از آن، بیتابِ در آغوش گرفتن و دست کشیدن مادرانه-طبیبانه بر سر کودکان ترسان و شیرخوارگان لرزان…
ولی
در این روزهایی که همکاران من در تکاپوی رفتنند، در تلاش شبانه روزی برای باز کردن راهی برای اعزام، به دنبال افزایش مهارتها و آموختن طب رزم، در فکر روزهایی که آنجا خواهند بود و کاری خواهند کرد،
من کجا هستم؟
من…؟
اینجا…
مشغول جهادی دیگر…!
جایی غیر از آنجا که دل مشغول و غصهدار آنم!…
فرزندی را در وجود خود امانت داری میکنم
و مشغول امری بزرگ هستم که فطری و اجتماعی و اخلاقی و بیولوژیک و ایدئولوژیک بر دوش من قرار گرفته است؛
با بغض در گلو و اشک در چشم… بیتاب و غصهدار زنان و کودکان سرزمینی نه چندان دور اما برای من و شرایط من، خیلییی دور…
منی که سالها به عشق همین روزها، همین عرصهها، درس خواندم و سختی کشیدم،
حالا به جای یمین و یَسار لشکر، سنگین و نفس زنان، گوشه یک خیمه مشغولم…
اشتباه نشود
هیییچ گلایه ای نیست!
هرچه هست، شُکر است و رضا و افتخار
- شکر و افتخار که در همین میدان کوچک و آرام و امن خانه، در همین اوج زنانگی بدون هیچ سلاح و تجهیزات اضافه، در سبیل خدا به مجاهدت مشغولم -
فقط دلم این روزها حسابی حول ضریح قمر بنی هاشم میگردد…
عمری رزم آموخت تا یک تنه در کربلا کاری کند که جنگاوران عالم انگشت به دهان بمانند، اما حسین علیه السلام به او فرمان داد: «ابالفضل من، آب... صدای العطش طفلان را میشنوی؟»
و عباس بی هیچ درنگی، بی هیچ حرف و حتی حرکت پلک اضافهای، گفت «چشم مولای من»
و به جای ادوات گوناگون جنگی،
مَشک در دست گرفت
و در راه وظیفه
به استقبال سرنوشت افتخارآمیز و قهرمانانه خود رفت تا با این وظیفه گرایی، در حقيقت عالَم به مقامی غبطه برانگیز برسد و اصلاً باب الحوائجی شود…
.
خدایا
هیچ گلایه و حرفی نیست
فقط سینهها سوخته است و قلبها تَف دیده…
و میدانم که میبینی و میپسندی
چون خودت اینگونه ساختاربندی کردی و خلق نمودی و تعیین وظیفه کردی
خودت خواستی #اولویت مجاهدت زنان اینگونه باشد
هرچند که آنان را از استعدادهای دیگر بی بهره نگذاشتی و از حضور در دیگر صحنهها منع نکردی.
و ما نیز اگر حکم شود، اگر فرمان دهند،
با همین حال، با همین مادری، با همین ثقل و حمل،
همزمان به آن عرصه نیز خواهیم شتافت؛
حتی اگر نام همه فرزندانِ در راهمان
«محسن» شود…
✍ هـجرتــــــــــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشربامنبع
عکس : فرش و آب سرداب حرم قمر بنی هاشم که درست همین روزها که این حرفها در سرم گشت میخورد،
در جلسهای که حول محور #خانواده و #مادری برگزار شده بود،
به من هدیه داده شد…