#ارسالی
من امروز رفته بودم بیت طلای مادرم رو اهدا کنم برای لبنان و غزه و...
یه آقا اومده بود کلی طلا از خانم های محلهشون جمع کرده بود. یکی یکی همه رو وزن میکرد و جداگانه به اسم اهداکننده فاکتور میداد.
یه خانم هم بود یه ظرف نقره خوشگل داشت که طلاهاش توش بود. یه تکه الماس هم داشت. همه رو با ظرف نقرهاش داد و رفت. آقاهه گفت اسم و تلفن و آدرس بده که حداقل فاکتور رو برات بفرستیم. گفت فاکتور نمی خوام. به اسم هرکی می خوای بنویس 😊
خلاصه خیلی جالبه اونجا
کاش یه نفر رو میذاشتن روایتها رو مینوشت
هرکدومشون یه قصهای دارن
@hejrat_kon
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه حديثى را از رسول خداصلى الله عليه و آله آورده كه:
«مَنْ وَسَّعَ وُسِعَ عَلَيْهِ
وَ كُلَّما كَثُرَ الْعيالُ كَثُرَ الرِّزْقُ»
هر كس دامنه انفاق را گسترش دهد،
خداوند روزى او را وسيع تر مى كند
و هر زمان افراد خانواده انسان بيشتر شوند،
روزى نيز فزون تر خواهد شد.
@hejrat_kon
همکار پزشکم این عکس رو فرستاد و تعریف کرد:
یه بنده خدایی اومد و گفت کلسیم بعلاوه دی با کلسیم منهای دی چه فرقی دارند؟
گفتم کلسیم دی فقط یه جوره به اضافه و منها نداره که 🤔
یهو این دو بسته کلسیم رو از کیفش در آورد!
😅😅😅😂😂
@hejrat_kon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی خبرِ
گل طلایی زنان ایران
به لبنان میرسد...
گلهایی که ریشه در زمین همدلی و عاطفه دارند
و در فضای انسانیت میشکفند
و رایحهشان در آسمان معرفت و حق جویی و حق گرایی بالا میرود...
@hejrat_kon
از همگی قبول انشاءالله
شناسه هماهنگی اهدای طلا
@daryafh98
28.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلت برا حرم امام رئوف تنگ شده؟
دلت برا راه رفتن تو بهشت ثامن الحجج پر میکشه؟
دوست داری بیای زیارت
قدم قدم
از صحن گوهرشاد
بری پنجره فولاد
یه نخ از دلتو گره بزنی اونجا
بعد رها بشی تو صحن آزادی
برسی به ایوان طلا
و بعد
دست ادب بر سینه
غرق بشی تو دریای عاشق ها
و بعد...
برسی...
کنار ضریح پهلو بگیری
و هرچی دلت میخواد با مولا بگی؟...
بسم الله!
دل رو آماده کن، اذن زیارت بگیر و همراه شو....
@hejrat_kon
هجرت | مامان دکتر |موحد
دلت برا حرم امام رئوف تنگ شده؟ دلت برا راه رفتن تو بهشت ثامن الحجج پر میکشه؟ دوست داری بیای زیارت ق
جمعهتونو منور کنید به زیارت... 🦋
چندسال قبل که تلوزیونهای صهیونیستی مارش پیروزی نواختند و خانه ویران شده یحیی را نشان دادند که تلّی از آوار بود و خبر ترور موفق او را روی پخش ویژه بردند، یحیی یک ساعت بعد به خانه ویران شدهاش برگشت و روی مبل شکستهای نشست و با لبخندی تحقیرآمیز، گوشه لب کج کرد و عکس یادگاری گرفت. من آن روز شیفته شجاعت یحیی شدم. او لاتی را تا درجه آخرش پر کرده بود. بعدها که یک عکس هالیوودی مردانه هم از او منتشر شد که دست روی کلت کمریاش برده بود و داشت بیرونش میکشید، انگار ابرمرد خیالی ایام نوجوانی را در واقعیت دیده بودم. چقدر اسطورهای بود. نمیشد حتی توی چشمهاش نگاه کنی. یحیی شاید کسی بود که بیشترین خبرهای جعلی درباره ترور او منتشر شد. اسرائیلیها در لهله یافتن اثری از او، بارها شایعه ترورش را مطرح میکردند تا بلکه از رصد واکنشها، چیزی دستگیرشان شود. او رسما نامرئی بود. فلسطینیها میگویند یحیی حتی سایه نداشت. میگویند از دیوارها میگذشت. تو بگو روح بود. پشت ابرمردان همیشه افسانه میسرایند. ابرقهرمان پسرهای فلسطینی. شیرمرد پچپچههای دخترکان غزه. امّید مردان و زنان جنگزده. دلشان گرم بود به تونلهای زیر پایشان که یحیی از آنجا میگذرد. حالا میگویند روح فلسطینی، ابرمرد نامرئی غزه، نه در پستوی تونلها، که روی زمین شهید شده. نزدیک تانکهای اسرائیلی. لباس رزم بر تن. خشاب بسته بر فانوسقه. چفیه بر شانه. سلاح بر کف. حالا جوانهای فلسطینی پشتبهپشت سیگار میسوزانند و به یکجا خیره میشوند و میگویند یحیی با مرگش پله آخر لاتی را هم برداشت. باز تحقیرشان کرد. که من روی زمین بودم. بین نیروهای تحتامرم. و نیمخیز، سلاح بر دوش توی پسکوچهها میدویدم. شما کجایید؟ یحیی تحقیرکننده بزرگشد. تحقیرکننده زندگیکرد و تحقیرکننده رفت. ما قصه یحیی را سالها برای بچههایمان تعریف خواهیم کرد.
✍ «مهدی مولایی»
به به
چه عکسی
چه نمادین
انشاءالله به زودی، در موقعیت واقعی!
فإنّ حزب الله هم الغالبون
@hejrat_kon
آزادی
در خانه پدری...
اونقدری که کفش و جوراب رو هم درآوردن! 😅🤭
@hejrat_kon
البته اینجا همیشه خادم هست تا به پسربچهها تذکر بده که بیش از یه حدی آب بازی نکنن 😉
تولیدی ها و فروشگاه های لوازم التحریر و کیف
دارم یه مقدار لباس نو از یک تولیدی، جمع و جور میکنم برا ارسال به لبنان
اگر کسی دوست داره از محصولاتش چیزی به بار ما اضافه کنه بسم الله
به خودم پیام بدید
لطفاً این پیام رو جای دیگه نفرستید
کار بزرگ میشه و مشکل میشه
دوستان
لباس نه❌
لوازم التحریر و اسباب بازی
نو باشه، نه استفاده شده
تو حرم تو رواق دارالعباده کنار کتاب ها نشسته بودم
یک خانم اومد جلو و گفت شما طلا جمع میکنین برای لبنان؟
گفتم بله🥺 از کجا میدونید؟
گفتن تو کانالتون هستم، از ساری اومدم...
انگشترش رو درآورد و گذاشت کف دستم و رفت...
گمانم روزگار پساظهور
همچین چیزی باشد...
این گذشتن از اموال
این محبت و دغدغه خارج از مرز و نژاد
این دادنِ بی حساب، بی رسید، بی ضمانت
این اعتماد بین مؤمنین
@hejrat_kon
پینوشت:
این در حالیست که بر اساس روایات در زمان ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، هیچ محدودیتی نسبت به اموال وجود ندارد. چون آسمان نعمت های خود را نازل می کند؛ زمین هم هر چیز با ارزش مانند معادن را عرضه می کند و فراوانی و گشایش به گونه ای است که انسان نیازی نمی بیند که نسبت به چیزی احساس مالکیت کند و نسبت به آن بخل داشته باشد.
اما در این زمان؟ در این شرایط اقتصادی؟ ... به راستی که شکل گرفتن این صحنهها زیباست و دلربا...
#روایت_مقاومت