eitaa logo
هجرت | مامان دکتر |موحد
28.9هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
347 ویدیو
23 فایل
مادرانگی هایم… (پزشکی، تربیتی) 🖊️هـجرتــــــــ / مادر-پزشک / #مامان_پنج_فرشته @movahed_8 تصرف در متن‌ها و نشر بدون منبع (لینک) فاقد رضایت شرعی و اخلاقی (در راستای رعایت سنت اسلامی امانت داری+حفظ حق‌الناس💕) تبلیغ https://eitaa.com/hejrat_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴هوش مصنوعی به کمک رئیس‌جمهور می‌آید 🔹معاون علمی رئیس‌جمهور: دستیار هوش مصنوعی برای رئیس‌جمهور طراحی می‌کنیم تا در همه حوزه‌ها اطلاعات مورد نیاز را بگیرد و نظر کارشناسی بدهند. ━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━ به نام خدای نهج البلاغه با اجازه رهبری، تقصیر هوش مصنوعی بود😌 پرزیدنت پزشکیان @hejrat_kon البته خب گفت و گوی دیشب نشون داد که گویا هنوز کارشناسان جناب رئیس جمهور به نتایج خاصی نرسیدن و باید همه بیان کمک و نظر بدن و راهکار بدن و... طوری نیست وقت زیااااده حالا🙃 فوقش چندماه فشار اونچنوووونی میاد به ملت
از همین تریبون اعلام کنم جناب عراقچی تا الان خیلی خوب ظاهر شده و قدردان هستیم
پنجشنبه روضه داری و پسر کوچولوت یاد گرفته کاغذ دیواری بکَنه 😱😟🥴 @hejrat_kon
بساط روضه فردا... حال و هوای مجلستان خوش‌تر از بهشت با چای روضه بود که دل‌ها جلا گرفت
امشب آخرین شبی‌ست که زینب در خانه مادر دارد… من نمی‌دانم دیدن مادر در بستر سخت‌تر است یا دیدن بستر خالی مادر… دیدن رنج و درد مادر سخت‌تر است یا ندیدنِ مادر شنیدن نفس‌های مادر سخت‌تر است وقتی میدانی با هر نفس چقدر درد میکشد و لاله بر پیراهنش می‌نشیند، یا قطع این نفس‌های سراسر رحمت و عشق دیدن چهره پدر وقتی به صورتِ رنجور و تنِ نحیف مادر نگاه می‌کند سخت‌تر است یا دیدن صورت پدر وقتی به کنج خالی خانه نگاه می‌کند دیدن لبخند گس پدر وقتی بانو با صدای ضعیف با او سخن می‌گوید سخت تر است یا دیدن چهره شکسته پدر وقتی به خانه می‌آید و صدای بانو در جواب سلامش شنیده نمی‌شود نمی‌دانم کدام سخت‌تر است نمی‌دانم… فقط خدا به شما صبر دهد فرزندانِ دخترِ پیامبر… @hejrat_kon
مادر من هم سه ماه در بستر بیماری درد کشید آب شد و روز وفات بی‌بی ام البنین پر کشید و واقعاً جواب سوال های بالا را نمی‌دانم
. با مهر مادرانه، در هم خرید ما را یعنی که بی بهانه، زهرا به ما بها داد جای حریر وقتی، روی حصیر خوابید لب تشنه را حواله، بر تکه بوریا داد فرزندخوانده های مادر شدیم با اشک ما گریه کن نبودیم، او گریه را به ما داد @hejrat_kon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁ـ﷽ـ❁ یک جاهایی روایت باید زنانه باشد نه اینکه مردان ندانند و نخوانند نه اما یک جزئیاتی هست که فقط زن ها می‌فهمند مثالش را قبلاً نوشته‌ام وقتی که بعد از روز دهم، به خیمه ها، به بانو رباب، آب رسید. بعدش چه شد؟ خب این را فقط مادرها می‌فهمند 😭 برای«شیر داشتن با آغوش خالی» فقط مادرها می‌توانند ضجه‌هایی از جنس سوختن بزنند. حالا روضه ما، پشت در است (عجیب است برخی واژه‌هایی که برای میلیاردها انسان به شدت خنثی است، برای ما چه دردی دارد، نه؟ آب، چکمه، سینه، انگشتر، تشت، میخ، در،…) اصلاً قصد باز کردن ندارم روضه عصمت الله الکبری را شاید نباید باز کرد اما خب… فکر کن که حملِ شش‌ماهه‌ای دارد. فرزند امانت است؛ حالا تصور کن امانتت، فرزند امام هم باشد خب خیلی حمل سنگینی است! اما سنگین تر از حق؟ سنگین تر از خود امام و امامت؟ بانو می‌آید پشت در - این ها از نظر من همه تفسیر دارد، تعبیر دارد، نماد است، میشود ساعت ها درباره تک تک جزئیات اتفاق فکر کرد و طرح کلی درآورد تا مصداق ها از آن دربیاید برای یک زندگی مکتبی - چرا؟ برای باز کردن در؟ نه در را که با هجوم باز کرده بودند 😭 در را که آتش زده بودند و نیم سوخته و باز شده بود😭 سرباز جبهه حق - که حالا اینجا یک مادر است آن هم باردار آن هم داغدار- خود را به درب خانه می‌رساند تا از حریم خدا محافظت کند، تا مهاجمین به خانه ولایت وارد نشوند. امیرالمؤمنین گوشه‌ای به تماشا ایستاده؟ نه! العیاذ بالله غیرت الله و تماشا؟! حیدر نیز در معرکه درگیر است بسیار سخت و با رعایت جوانب؛ منع شده از شمشیر کشیدن، امر شده به صبر! نقشه این است علی دست به شمشیر ببرد تا اسلام همانجا تمام شود! آااخ فکر کن که علی باشی، یکه تاز عرب، فاتح خیبر، اسدالله، میدان‌دار جنگ ها و غزوه ها اما حتی نتوانی دست به شمشیر ببری!… این خودش یک درد کشنده است! خب بانو هم میشود در این سمت میدان. میدان؟ میدان! خاک بر سر دنیا خدایا! چه شد که خانه دختر پیغمبر که ملائک برای ورود به آن اجازه می‌گرفتند شد میدان جنگ؟! 😭 با آن وضعیت، همه قوا را جمع میکند در جسم، و در را نگه میدارد که باز نشود، که شیاطین پایشان به حریم ولایت نرسد، که به امام جسارت نشود. بعد چه می‌شود؟ هی مینویسم هی پاک میکنم حتی فکر میکنم آن در، آن میخ (مسمار) هم دلشان می‌خواهد خیلی چیزها گفته نشود. فکر میکنم «در» دلش میخواسته هزار بار، اصلا تا ابد، بسوزد اما خودش را نگه دارد تا روی ریحانه خدا نیفتد خب ملعون لگد میزند با هرآنچه توان دارد آخر همسر علی، مادر حسنین، در حالی که علی دیگری در بطن می‌پروراند، پشت در است! پس محکم می‌زند! فاطمه در را نگه میدارد، فشار می آورند. شما بگویید تاب یک زن یک زن باردار داغدار مگر چقدر است در برابر لشکری از جنس مذکر؟ (نمیتوانم واژه مرد را به کار ببرم. اصلاً «نَر» می‌نوشتم بهتر بود، شبیه تر به حیوانات) 👇👇