🍃🌸🍃
دمی با " آقا محسن حججی"
#چهله
بار اولی که به "سوریه" رفته بود، گفت : «به آن چیزی که میخواستم نرسیدم».
نذر کرده بود که ۴۰ هفته به "جمکران" برود و هر هفته از اصفهان به قم میآمد و با پای پیاده می رفت "جمکران" و مجدداً پیاده به "حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)" برمی گشت و بعد راهی اصفهان می شد. هر هفته کارش همین بود.
به نقل از : حمید خلیلی (مدیر موسسه شهید احمد کاظمی)
📚منبع:نرم افزار سربلند
@hekayate_deldadegi
🍃🌸🍃
دمی با " آقا ابراهیم هادی "
#محبت_پدر
اسم بچه را هم انتخاب كرد: «ابراهيم »پدرمان نام "پيامبري" را بر "او" نهاد كه "مظهر صبر و قهرمان توكل و توحيد "بود. و اين اسم واقعاً برازنده "او" بود. بستگان و دوستان هر وقت "او" را مي ديدند با تعجب مي گفتند: حسين آقا، تو سه تا فرزند ديگه هم داري، چرا براي اين "پسر" اينقدر خوشحالي می كني؟! پدر با آرامش خاصي جواب مي داد: اين "پسر" حالت عجيبي دارد! من مطمئن هستم كه "ابراهيم" من، بنده خوب "خدا(متعال)" ميشود، اين "پسر" نام من را هم زنده مي كند! راست مي گفت. محبت پدرمان به "ابراهيم"، محبت عجيبي بود. هر چند بعد از "او"، "خدا(متعال)" يك پسر و يك دختر ديگر به خانواده ما عطا كرد، اما از محبت پدرم به "ابراهيم" چيزي كم نشد.
📚منبع:نرم افزار برای دوست شهیدم
@hekayate_deldadegi
4_5920272286190929657.mp3
9.35M
🍃🌹🍃
سلام ای #گوهر دریای نور
ای #آیه ی زیبای عشق
#ریحانه ی "روح خدا"
سلام ای دار و ندار "علی(ع)"
ای بود و نبود "حسن(ع)"
ای مادر "ارباب ما(ع)"
با نوای : "سید مجید بنی فاطمه"
@hekayate_deldadegi
🔹﷽🔹
" اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم و سهل مخرجهم و لعن اعدائهم اجمعین "
"شهید سید مرتضے آوینے" :
پندے را که "خود" بیش از تو نیازمند آن هستم برایت مےنویسم ؛
هرگز جز براے "خدا" کارے نکن .
🍃سلام بر حضرت مادر(س) و مولاجان(ع)
🍃سلام بر سالار شهیدان کربلاو عموجان(ع)
🍃سلام بر بقیه الله اعظم(عج)
🍃سلام بر علی ابن موسی الرضا(ع)
🍃سلام بر شهدا و صلحا
🍃سلام بر ابراهیم
@hekayate_deldadegi
«به چشمهای شوهر من نگاه کنید، اصلاً ترس در این چشمها نیست، همهاش شجاعت است، دلیری است، محسن توی این عکس مثل کوه با صلابت است.» این جملات توصیف "زهرا عباسی" است از یکی از جاودانهترین عکسهای معاصر ایران؛ تصویری که "جوانی 26 ساله" را با موهایی پریشان اما با چهرهای باصلابت نشان میدهد که یک داعشی نگران "او" را به اسارت گرفته و به قتلگاه میبرد.
خیمهای نیمسوخته، دود غلیظ در هوا و آسمانی مایل به رنگ غروب؛ همگی دست به دست هم دادند تا عکسی متفاوت از جنگ "مدافعان حرم(سلام الله علیها)" با تروریستها به دنیا مخابره شود، مشخص نیست عکاس که بوده اما قطعاً انتشار این تصاویر به سود او و همفکرانش نشد و همین تصویر بود که بارها دست به دست چرخید تا دلهای ایرانیان را به سوی "جوان نجفآبادی" سوق دهد.
خبرگزاری_دانشجو
#هجدهم_مرداد_سالروز_شهادت
#شهید_محسن_حججی
@hekayate_deldadegi
🍃🏴🕯🏴🍃
نگاهی به زندگی "شهید بزرگوار آقا محسن حججی" از ولادت تا شهادت
به مناسب هجدهم مرداد سالروز شهادتشان به نقل از خبرگزاری دانشجو ...
👇👇👇👇
21 تیر 70؛ محسن در نجفآباد به دنیا آمد خانوادهای که حجتالاسلام مصطفی حسناتی این طور توصیف میکند: رشد این شهید در خانوادهای علمی بوده و "خاندان حججی" معروف هستند، "آیتالله حججی" در زمان رضاخان بیشترین خدمت را به منطقه اصفهان داشت، زمانی که حجاب از سر زنان و عمامه از سر علما بر میداشتند این عالم ربانی در گوشه و کنار دست افراد مستعد را میگرفت و به حوزه میبرد.
11 آبان 91؛ در نمایشگاه دفاع مقدسی که در نجفآباد برپا شده بود محسن با زهرا عباسی همکار میشود و همین آغازی میشود برای آشنایی و ازدواج؛ به قول همسر محسن، شهدا واسطه آشنایی این دو بودند، 11 آبان 91 خطبه عقد جاری و محسن در 21 سالگی داماد میشود؛ دو سال بعد در مرداد 93 مراسم عروسی برگزار میشود.
24 فروردین 95؛ اولین و آخرین فرزند محسن به دنیا میآید،اسمش را علی میگذارند، محسن در فایل صوتی وصیتش این گونه به تنها بچهاش خطاب میکند: سلام علی آقا، سلام باباجان، سلام پسر گلم، چند کلمهای هم میخواستم با تو حرف بزنم، ببخشید که باباجان در سن کودکی رهایت کردم و رفتم!... اسمت را گذاشتم علی تا مولا و پیشوایت، الگویت "علی(علیه السّلام)" شود!... میخواهم طوری "علیوار(علیه السّلام)" زندگی کنی که یکی از سربازان "امام زمان(عج)" شوی...
27 تیرماه 96؛ "محسن" برای دومین بار به سوریه اعزام شد، در مأموریت اولش بیشتر در حلب و لاذقیه عملیات داشتند اما این بار قرار بود به نزدیکی مرز با عراق بروند؛ به گفته همسر شهید، این دفعه که میخواست برود گفت "زهرا" دعا کن من دوباره سردار را ببینم، میخواهم از او بخواهم کاری بکند که من همانجا در سوریه بمانم و تا تمام نشدن جنگ برنگردم ایران.
18 مرداد 96؛ محسن به آرزویش رسید، تصاویر و خبر شهادتش در کانالهای تلگرامی محلی منتشر و بعداً از سوی خبرگزاریها، رسماً اعلام شد، بیش از پیکر بیجان "محسن" آن عکس حماسی بود که توجهها را به خود جلب کرد که چطور میتوان اسیر بود و با این اقتدار به دریچه دوربین نگاه کرد.
صفحات مختلف عکس را بازنشر کردند، هنرمندان با افکت گذاری و تغییراتی عکس را زیباتر کردند، "حسن روحالامینی" ، "محسن" را در آغوش اباعبداله به تصویر کشید، شاعران شعرها سرودند و آهنگهای به یاد او ساخته شد؛ رفته رفته اینستاگرام و تلگرام و سایر شبکههای اجتماعی پر شدند از همان عکس معروف و طی همان چند روز اول هشتگ "محسن حججی" به یکی از داغترین موضوعات فضای مجازی بدل شد.
19 مرداد 97؛ در بین این واکنشها آنچه بیش از همه در رسانهها انعکاس داشت بیانیه "سردار قاسم سلیمانی" فرمانده سپاه قدس بود که در بیانیهای اعلام کرد: مردم دلاور و امت "حزبالله" خصوصاً "خانواده شهید محسن حججی" مطمئن باشند که فرزندان دلیر شما انتقام این اقدام ددمنشانه را با تصمیمی قاطعانه که همانا ریشهکن کردن شجره خبیثه وهابیت و تروریسم از جهان اسلام است خواهند گرفت... به حلقوم بریده این "شهید عزیز راه اباعبدالله(علیه السّلام)" سوگند یاد میکنیم که از تعقیب این شجره ملعونه و نابودی این غده خطرناک برآمده در پیکر جهان اسلام تا آخرین نفرشان از پای نخواهیم نشست.
23 مرداد 96؛ مراسم گرامیداشت "شهید محسن حججی" در حسینیه "امام خمینی(ره)" نیروی زمینی سپاه برگزار شد. مراسم بزرگداشت محسن حججی در بسیاری از شهرهای ایران از جمله تهران، اصفهان، اردبیل ،رشت ،بیرجند، یزد، مشهد، اهواز، قم، نجفآباد، گرمسار، جاسک، دلوار برگزار شد.
7 شهریور 96؛ "پیکر شهید مدافع حرم، محسن حججی" در جریان مبادله میان نیروهای مقاومت و گروهک تروریستی داعش، تحویل "معراجالشهدای" شهر تدمر سوریه شد؛ بر همین اساس نیروهای "حزبالله لبنان پیکر این شهید بزرگوار" را به همراه "شهدای بزرگوار" این حزب و اسیر دست داعش بعد از ورود اتوبوسها به تدمر تحویل گرفتند.
3 مهر 96؛ پس از مدتها انتظار "پیکر مطهر شهید محسن حججی" ساعت 20:30 از طریق پایگاه هوایی "قدر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" وارد تهران شد، در این مراسم با نواخته شدن سرود جمهوری اسلامی ایران و مارش نظامی از "پیکر شهید حججی" استقبال شد، "خانواده شهید" ، آحاد مختلف مردم و جمعی از مسئولان کشوری و لشکری از حاضران در این مراسم بودند.
4 مهر 96؛ نخستین مراسم، وداع با "شهید بزرگوار" در "حرم مطهر رضوی(علیه السّلام)" بود که بنا به درخواست مردم مشهد صورت گرفت؛ "تولیت آستان قدس رضوی(علیه السّلام)" در این مراسم حاضر شد و گفت: "دلدادگی او را مشاهده کردید که عشق، انتخاب راه و پیام او برای همگان روشن است، شهید حججی یکی از جلوههای "عاشورای حسینی(علیه السّلام)" است؛ "شهید حججی" ! تو و یارانت بازی دشمن را خوب به هم زدید، تو نماینده همه شهدا هستی و عطر بهشتی شهادت را در بین مردم کشور پراکنده ساختی و دل همه را بردی؛ تو یک طوفان ملی از شور و شعور را با آمدنت در کشور ایجاد کردی؛ تو رمز وحدت همه سلایق شدی."
صبح 5 مهر 96؛ "رهبر انقلاب(مدظله العالی)" قبل از مراسم تشییع در تهران در جمع اعضای "خانواده محسن حججی و در کنار تابوت او" حضور پیدا کردند و خطاب به "خانواده شهید" فرمودند: "ببینید چه غوغایی در کشور راه افتاده بهخاطر شهادت این جوان. شهید خیلی هستند؛ همه شهدا هم پیش "خدای متعال" عزیزند لکن یک خصوصیتی در این جوان وجود داشته -"خداوند" هیچوقت کارش بدون حکمت نیست- اخلاص این جوان و آن نیّت پاک این جوان و به موقع حرکت کردن این جوان و نیاز جامعه به اینجور شهادتی، این موجب شده که "خدای متعال" ، نام این جوان شما را، شهید شما را، بلند کرد؛ بلندمرتبه کرد. کمتر شهیدی را ما سراغ داریم که اینجور "خدای متعال" او را در چشم همه عزیز کرده باشد. "خداوند" جوان شما را عزیز کرد."
بعد از ظهر 5 مهر 96؛ ساعت 16:30 "میدان امام(ره)" اصفهان مملو از جمعیتی بود که چشم انتظار بازگشت "پیکر محسن" بودند، ورود "پیکر" با ساعتی تأخیر صورت گرفت اما هرچه رفت بر تعداد جمعیت افزود شد، آفتاب که از دیوارههای میدان "امام(ره)" غروب میکرد، خودروی حامل "پیکر" از دل جمعیت خارج میشد تا به سمت پادگان لشکر 8 "نجف" برود، "محسن" شب آخر را در کار همکارانش سپری کرد.
6 مهر 96؛ طلوع خورشید پنجشنبه 6 مهر سال 1396 خورشیدی، مردم نجفآباد برای وداع با "محسنشان" به میدان آمدند؛ بیش از صدها هزار نفر در مراسم "تشییع پیکر مطهر شهید محسن حججی" در شهرستان نجفآباد حاضر شدند تا به دشمنان نشان دهند پای آرمانهای خود با "انقلاب اسلامی" ایستادهاند؛ "محسن" را در یادمانی که ویژه او ساخته بودند به خاک سپردند، یادمانی که پس از گذشت یکسال مانند یک "امامزاده" رونق دارد.