🏴فضایل حضرت علی(ع)
✍حضرت محمد (ص) از امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام پرسیدند: اگر مردی را در حال ارتکاب فحشایی گناهی دیدی چه میکنی؟ مولا امیرالمؤمنین پاسخ دادند: او را میپوشانم رسول الله پرسیدند: اگر دوباره او را در حال ارتکاب گناه دیدی چه؟ مولا باز هم جواب دادند: او را میپوشانم.
رسول الله سه مرتبه این سوال را پرسیدند و مولا امیرالمؤمنین هر سه بار، همان پاسخ را دادند. حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: جوانمردی جز علی نیست. آنگاه رسول الله رو به اصحاب کردند و فرمودند: برای برادران خود پرده پوشی کنید
📚مستدرک الوسائل ، ج 12 ، ص 426
: 🌷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍#همسایگی_مردگان
سید نعمت الله جزائری در الأنوار العمانیه مینویسد:
جوانی به تمام معاصی آلوده بود به طوری که عمل ناشایستی نبود که انجام نداده باشد. اتفاقا مریض شد. هیچ کدام از همسایگان به عیادت او نرفتند. یکی از همسایگان را خواست و به او گفت: همسایهها در زندگی از من ناراحت بودند و از مجاورت من رنج میبردند، قطعا بعد از مرگ نیز کسانی که در اطراف من هستند رنج خواهند برد، پس مرا در گوشه ی خانهام دفن کنید. وقتی از دنیا رفت در خواب دیدند
دارای وضع بسیار شایسته ای است، پرسیدند: با تو چه معامله شد؟ گفت: به من گفته شد:
بنده ی من! تو را تنها گذاشتند و به تو اعتنا نکردند؛ ولی من از تو رو برنمیگردانم و تنهایت نمی گذارم.
📙پند تاریخ2. پند تاریخ111/2 -112؛ به نقل از: دار السلام 195/2.
┏━━✨✨✨━━┓
❤️ ❤️
┗━━✨✨✨━━┛
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
‼️امام صادق عليه السلام:
💎سرنوشت (مُقَدَّر شدن)، در شب نوزدهم است
💎و محكم ساختن، در شب بيست و يكم
💎و امضا (حتمى سازى)، در شب بيست و سوم
التَّقديرُ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ، والإبرامُ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ، وَالإِمضاءُ في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ
📚[الكافی جلد4 صفحه159]
🔶🔸راه های گناه نکردن🔸🔶
🔸🔸
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚گریه امیرالمؤمنین
روزی حضـرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید;
اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید ،
دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من "علی" فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی "علی" عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان "علی" در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست... سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#الهی_العفو
🎤با صداي
شهيد حاج شيخ #احمدڪافی
این دل شب ، من آمدم در برت التجا ڪنم
تا ڪـه به آب دیدگان ، تو را ز خود رضاڪنم
➥ | شیخ احمد ڪـافی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدايا 🙏
دراین شبهای مبارک ✨
به ما سعادت و سلامت عطا کن تا
روزهای با عشق بگيریم
و فرمان تو را اطاعت کنیم🙏
نماز و روزه ها تون قبول حق ✨🙏
ماه تون عسل🌙
#شبتون_خوش ✨🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃به نام خدایی
🌸که نزدیک است
🍃خدایی که
🌸وجودش عشق است
🍃و با ذکر روز
🌸نامش آرامش را در
🍃 خانه دل جا می دهیم
🌸بسم الله الرحمن الرحیم
╰══•◍⃟🌾•══╯
✨﷽✨
‼️داستان تربیتی واقعی
💎معلّم از دانشآموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد، همه او را تمسخر کردند. معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد. زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگهای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچکس در این مورد صحبت نکند. روز بعد، معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّهها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود. بچّهها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند. معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار میکرد و از بچّهها میخواست تشویقش کنند. دیگر کسی او را مسخره نمیکرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را "خِنگ" مینامیدند، نیست و تمام تلاش خود را میکرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند.
💥آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاسهای بالاتر رفت. وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است.
📚کتاب زندگانی دکتر ملک حسینی
🔶🔸راه های گناه نکردن🔸🔶
🔸🔸
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
‼️آیتالله بهجت(ره):
در بالای ایوان طلای حضرت امیر (ع) نوشته شده است: «رسول خدا (ص) فرمود: اگر همه مردم بر محبت علی علیهالسلام گِرد میآمدند، هرگز خداوند آتش جهنم را نمیآفرید».
📚در محضر بهجت، ج2، ص302
🥀شهادت امیر المومنین علی علیه السلام
به سرور ما آقا حجت بن الحسن عسکری و تمام شیعیان تسلیت باد🥀
🔶🔸راه های گناه نکردن🔸🔶
🔸🔸
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
🏴با «ابن ملجم» مهربان باش
✍امام علی علیه السلام وقتی به هوش آمدند، نگاهشان به «ابنملجم» افتاد كه دست هايش را بسته بودند. امیرالمومنین با صدايي ضعيف فرمودند: «اي ابن ملجم! جنايتي هولناك مرتكب شدي. آيا براي تو امام بدی بودم كه اين گونه مرا پاداش دادي؟ آيا به تو احسان نكردم؟»
سپس امام علی علیه السلام به امام حسن علیهالسلام فرمودند: «پسرم! با اسير خود مدارا كن و دربارهي او رحمت و مهرباني پيشگير. آیا نميبيني كه چشمهاي او از ترس چگونه گردش ميكند و دلش مضطرب است؟!»
امام حسن عليه السلام فرمودند:
«او به شما ضربت زده و دل ما را به درد آورده، ولی دستور میدهید با او مدارا كنیم؟»
💥امام علی علیه السلام فرمودند:
«آري پسرم! ما از اهل بيت رحمت و مغفرتيم. به حقي كه به گردن تو دارم، از آن چه خود ميخوري، به او بخوران و از آن چه خود ميآشامي، به او بياشام. او را به غل و زنجير مكش و دستهايش را نبند»
📚بحارالانوار - جلد 42 - صفحه 287
📚منتهی الآمال - جلد 1 - صفحه 187
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍امام صادق(علیه السلام):
مقدّرات در شب نوزدهم تعيين، در شب بيست و يكم تأييد و در شب بيست و سوم امضا میشود
📚كافي ، ج4، ص 159
: 🌷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍#پیمان_با_خدا
ملاحسین واعظ کاشفی در اخلاق محسنی مینویسد:
برای یکی از پادشاهان مشکلی پیش آمد، او با خدا عهد کرد که اگر کار من به نیکی پایان پذیرد هر چه پول در خزانه دارم به مستمندان میدهم، خداوند نیز خواسته ی او را برآورد. پادشاه تصمیم گرفت به پیمان خود وفا کند، خزانه دار را خواست و دستور داد موجودی را حساب کند. پس از بررسی معلوم شد پول زیادی در خزانه موجود است، امیران دولت گفتند: این همه پول را نمی توان به مستمندان پرداخت؛ زیرا مملکت از نظر مالی آشفته خواهد شد و اداره ی لشکر به این پول نیاز دارد. شاه گفت: من عهد کردهام و خلاف آن نمی کنم. گفتند: علما به ظاهر آیه ی «وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا » استدلال میکنند و میگویند لشکریان کسانی هستند که خراج جمع میکنند و خود ایشان بنا بر این آیه یک دسته از مستحقان هستند. پادشاه از این سخن در اندیشه شد و پیوسته فکر میکرد. روزی کنار غرفه ای نشسته بود، ژولیده ای شبیه دیوانگان از راه میگذشت، پادشاه او را خواست و جریان پیمان را برای او بازگو کرد و گفت: نظر تو چیست؟ گفت: اگر شهریار هنگام پیمان بستن با خدا، سپاهیان را از خاطر گذرانده باشد صحیح است وگرنه نمی توان به آنها داد. شاه گفت: من در آن هنگام فقط به یاد مستمندان بودم. یکی از امیران گفت: ای دیوانه! مال بسیار است و سپاهیان نیز بی برگ و نوایند. ژولیده روی از او برگرداند و به شاه گفت: اگر دیگر با کسی که پیمان بستی کاری نداری وفا نکن؛ ولی چنانچه به او احتیاج داری به عهد خویش وفا کن. پادشاه چنان تحت تأثیر قرار گرفت که اشک از دیدگانش فرو ریخت و همان دم دستور داد اموال را بین فقیران تقسیم کنند.
وعدهها باید وفا کردن تمام
ور نخواهی کرد، باشی سرد و خام
وعده ی اهل کرم گنج روان
وعده ی نا اهل شد رنج روان
در کلام خود خداوند ودود
امر فرموده است أوفوا بالعهود
گر نداری خوی ابلیسی بیا
باش محکم بر سر عهد وفا
"مولوی"
📙هزارویک حکایت اخلاقی
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi