هدایت شده از 🌹تبلیغات.از صبوری شما متشکریم
خلاصه #رمان :
تارا دختری که طی حادثه ای حافظه اش را از دست می دهد و چیزی درباره ی گذشته اش نمی داند.
اما خانواده اش مدام او را به خاطر گذشته اش سرزنش می کنند.
تارا برای فرار از مشکلات زندگی اش از خانه ی پدری اش فرار می کند .
توسط گروه قاچاقچی از ایران به دبی مهاجرت می کند.....
https://eitaa.com/joinchat/283967506C7fc74cfd2b
زور بیا و رمان و بخون😍👆
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
خلاصه #رمان : تارا دختری که طی حادثه ای حافظه اش را از دست می دهد و چیزی درباره ی گذشته اش نمی دان
رمان برتر سال ۱۳۹۸😍😍
دنبال رمان جذاااااب هستی🤩
رمان شکنجه گر من رو بیا زود بخون تازه شروع شده 🤩👇
https://eitaa.com/joinchat/283967506C7fc74cfd2b
پر از اتفاقات هیجانی 😻 نخونی ضرر میکنی👆👇
https://eitaa.com/joinchat/283967506C7fc74cfd2b
✨🌸✨
هیچکس قفل
بدون کلید نمیسازد...
اگر قفلی
در زندگیت می بینی؛
شک نکن اون قفل
کلیدی هم داره!
کلید خیلی از
قفلهای زندگی؛
سه چیز است:
"صبر،آرامش و توکل"
روزتون در پناه خداوند مهربان💚
✍ @hekayate_quran
✨﷽✨
🔴فریاد رَس
✍یکی از طلّاب مازندران نقل میکرد: بعد از تعطیلات درسی حوزه عازم گرگان شدیم. در گرگان بعد از پیاده شدن، زن و بچه و وسایل همراه را به پیاده رو بردم و به انتظار ماشین بودیم که ما را به روستا برساند. در همین هنگام ماشینی جلوی ما توقف نموده و یکی از سرنشینان ماشین به طرف ما اسلحه کشید.من که از همه جا مایوس بودم از روی خلوص نیت و توجه کامل فریاد زدم "یا امام زمان". سپس ماشین بدون تیراندازی رفت؛ بعد از چند دقیقه انتظار دیدم ماشین گشت پلیس آمد، جلوی ما توقف نمود و صدا زد: "حاج آقا بفرمایید سوار شوید". همه سوار شدیم و ماشین حرکت کرد. سپس به من گفتند:
"ما در فلان مسیر بودیم، یک وقت دیدیم آقا سیّدی جلوی ما را گرفت و فرمود: بروید در فلان خیابان، طلبه ای با زن و بچه منتظر ماشین است و ما طبق گفته آن سیّد آمدیم. حالا هرکجا میخواهید بروید بفرمایید تا ما شما را برسانیم". من هم جریان را گفتم که متوسل به امام زمان شدم و فهمیدیم آن حضرت سفارش ما را کرده اند...
📚 شیفتگان حضرت مهدی ج۲ ص۷۹
↶【به ما بپیوندید 】↷
✍ @hekayate_quran
عكس و سوره: سوره محمد و نام محمد (ص)
بگذاريد در اين معجزهء شگفت انگيز دربارهء ذكر نام نبي اكرم در سورهء محمد تأمل كنيم و اينكه چگونه اين حروف به شكلي اعجاب آور تكرار شده اند.
👆🖼شرح در تصویر
✍ @hekayate_quran
.
🌿يه فلج قطع نخاع ازخواب كه بيدار میشه منتظره يک نفر بيدار بشه، سرش منت بذاره و ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگه شو انجام بده. ميدونى آرزوش چيه؟فقط يكبار ديگه خودش بتونه راه بره وكاراشا انجام بده.يه نابينا ازخواب كه بيدارميشه،روشنايى وخورشيدونميبينه، صبح رو نميبينه.ميدونى آرزوش چيه؟فقط يكبار دیگه بتونه عزيزاش و زندگى رو با چشماش ببينه...
يه بيمار سرطانى دلش ميخواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكن هاى قوى زندگى كنه و...يه كرولال آرزوشه بشنوه بتونه با زبونش حرف بزنه. يه بيمار تنفسى دلش ميخوادامروز رو بتونه بدون كپسول اكسيژن نفس بكشه... يه معتاد درعذاب آرزوى بيست و چهار ساعت پاكى رو داره... الآن مشكلت چيه دوست من؟ دستتو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن که از قدیم گفتن شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند
با تمام وجودت از نعمتايى كه خدا بهت داده استفاده كن توخيلى خوشبختى، غرنزن، ناشكرى نكن.آسونا راخودت حل كن ،سختاشم خدا
ﺧﺪﺍﯾﺎ!
🙏ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ!
🙏ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ!
🙏ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ!
🙏ﮐﻪ:ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ!
🙏ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ!
🙏ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ!
✍ @hekayate_quran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکمت های علمی نهج البلاغه از زبان امام علی (ع)
•┈••✾◆🍃🍂🍃◆✾••┈•
✍ @hekayate_quran
.
✍مرحوم شیخ احمد کافى میفرماید: مرحوم سید هاشم خراسانی (1) یکى از علماء بزرگ شیعۀ شام بود که سه دختر داشته، مىگوید یکى از دخترهایم به خواب رفت، یک شب بیدار شد و صدا زد: بابا در شب بىبى رقیه را خواب دیدم، بىبى به من فرمودند: به پدرت سید هاشم بگو آب آمده در قبرم و بدن من نارحت است، قبر مرا تعمیر کنید، پدر اعتنایى نکرد، مگر مىشود با یک خواب، دست به قبر دختر امام حسین (ع) زد؟ فردا شب دختر وسطى همین خواب را دید و باز پدر اعتنایى نکرد، شب سوم دختر کوچک سید این خواب را دید، شب چهارم خود سید هاشم مىگوید خوابیده بودم که یک وقت دیدم یک دختر کوچک دارد مىآید، این دختر از نظر سِنى کوچک است، اما آنقدر با اُبهت است که با صولت و جلالت دارد مىآید، رسید جلوى من به من فرمودند: سید هاشم مگر بچههایت به تو نگفتند که من ناراحتم؟ قبر مرا تعمیر کن؟ گفت: من با وحشت از خواب پریدم و به نزد والى شام رفتم تا او را ببینم و جریان را بگویم، والى نامهای به سلطان عبد الحمید نوشت، سلطان به والى گفت که ما جرأت نمىکنیم و ما دست نمىزنیم. والى به علمای شام امر کرد که بروند، آنگاه به دست هر کس قفل درب حرم مقدس باز شد، همان کس برود و قبر مقدس او را نبش کند و جسد مطهرش را بیرون بیاورد تا قبر آن حضرت را تعمیر کنند، قفل به دست هیچ یک باز نشد مگر به دست مرحوم سید ابراهیم، بعد هم که به حرم مشرف شدند، هر کس کلنگ بر قبر مىزد کارگر نمىشد تا آنکه سید هاشم کلنگ را گرفت و بر زمین زد و قبر کَنده شد، بعد حرم را خلوت کردند و لحد را شکافتند، دیدند بدن آن مخدره میان لحد قرار دارد و کفن آن مخدرة صحیح و سالم است، اما آب زیادى میان لحد جمع شده است.
سید هاشم پایین رفت و دستهایش را زیر بدن این سه ساله برد، بدن را با کفن از توى آبها بیرون آورد و روى زانویش گذاشت، آب قبر را کشیدند، نزدیک ظهر شد، بدن را در یک پارچۀ سفید گذاشتند و نماز خواندند، غذا خوردند، دو مرتبه آمد و بدن را روى دستش گرفت، اینها تا غروب مشغول بودند، تا سه روز قبر را تعمیر کردند و به جاى آب گُلاب مصرف مىکردند و گِل درست مىکردند و قبر را مىساختند، از آن آبها جلوگیرى و قبر ساخته شد، سید هاشم یک تکه پارچه دیگر از خودش آورد، روى کفن انداخت، بدن را برداشت و در قبر گذاشت.
علماى شیعه مىگویند در این چند روز همه گریه مىکردند، سید هاشم هم همینطور، اما روز سوم وقتى سید هاشم بدن را در قبر گذاشت و بیرون آمد دیگر فریاد مىزد، گفتم سید هاشم چى شده چرا فریاد مىزنى؟ گفت به خدا دیدم آنچه شنیده بودم، مدام فریاد مىزد رفقا به خدا دیدم آنچه شنیده بودم، گفتیم سید هاشم چه دیدى؟ گفت به خدا وقتى این بدن را در قبر بردم، دستم را از زیر بدن بیرون کشیدم، یک مقدار گوشه کفن عقب رفت و دیدم هنوز بدنش کبود و سیاه است، هنوز جاى آن تازیانهها روى بدن این سه ساله باقى است.
✍ @hekayate_quran
🚫تجاوزگر در قرآن کیست⁉️
✅ارضاع شدن غیرعادی با دیدن عکس وفیلم و...انجام سکس خیالی در ذهن را(خودارضایی)می نامند. این عمل درمردان استمنا ودر زنان استشها نامیده میشود.
🔬پزشکان میگویند(خودارضایی)
👈موجب زایل شدن شفافیت چشم،گرفتگی سیما،سستی وتنبلی اعضای بدن،نقضان حافظه،کم اشتهایی،تنگی نفس،حسادت،گوشه گیری وافسردگی از اثرات آن می باشد.
🔆اشاره قرآن 🔰🔰
🌷جز بر همسران يا كنيزان خويش، كه در نزديكى با آنان مورد ملامت قرار نمىگيرند؛
🌷وكسانى كه غير از اين دو بجويند از حد خويش تجاوز كردهاند. (مومنون آیه۶و۷)
⚠️آیا به راستی بکاربردن لفظ تجاوزگر از طرف قرآن در این آیه بی حکمت بوده⁉️
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•
✍ @hekayate_quran
.
🍃 مردی عصایی به زنش زد و زن به خاطر خوردن آن عصا درگذشت که قصدکشتن در آن بود، چون مرد از قبیله زن ترسید پیش کسی رفت و با او مشورت کرد
🍃وی گفت:علاجش در این است که جوان خوشگل و زیبارویی را به منزل ببری و به قتل رسانی و پیش همسرت بیندازی و بگویی که زوجه ام با این جوان زنا میکرد و من دیدم ،لذا هردو را به قتل رسانیدم، پس مرد ساده لوح کلام آن مرد را تصدیق نمود و رفت درخانه اش نشست دید جوان زیبایی از راه میگذرد او را طلبید با زور به خانه اش برد طعامش داد و ناغافل او را به قتل رسانید و پیش همسرش خوابانید،
🍃 قبیله زن چون این ماجرا شنیدند گفتند کارخوبی کردی که آنها را در این حال به قتل رساندی ... آن مردی که مورد مشورت بود رفت درب منزل مرد ساده لوح گفت: نصیحت مرا گوش کردی گفت: آری گفت:جوان را بیاور ببینم چگونه است؟ تاسر جوان را دید به سرش کوبید وای این جوان که فرزند من است
🍃 آنچه بر ما میرسد آن هم ز ماست. (مولوی).
از مکافـات عمل غافـل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو
(مولانا)
✍ @hekayate_quran
.
✍مهربانی به یک سگ
روزی امام حسین (ع) از جائی عبور میكردند که دیدند جوانی به سگی غذا می دهد.
امام خوشحال شدند و فرمودند: چرا این گونه به سگ مهربانی می كنی؟
جوان عرض كرد: غمگین هستم، می خواهم با خشنود كردن این حیوان، غم و اندوه من مبدل به خشنودی گردد. اندوه من از این است كه غلام یك نفر یهودی هستم و می خواهم از او جدا شوم.
امام حسین(ع) با آن غلام نزد صاحب او كه یهودی بود آمدند. امام حسین(ع) دویست دینار به یهودی داد ، تا غلام را خریداری كرده و آزاد سازد.
یهودی گفت: این غلام را به خاطر قدم مبارك شما كه به خانه ما آمدی به شما بخشیدم و این بوستان را نیز به شما بخشیدم. امام هماندم غلام را آزاد كرد و همه آن بوستان و دویست دینار را به او بخشید. سرانجام آن مرد یهودی و همسرش که تحت تاثیر محبت امام حسین(ع) قرار گرفته بودند ، مسلمان شدند.
📚مناقب آل ابی طالب ج۴ - ص۱۵
✍ @hekayate_quran
🍃پیشِ مردم
کج مکن" گردن"
که حیرانت کنند...
🍃آبرویت برده و بدتر
پریشانت کنند...
🍃سفره دل باز کن درهنگام سجود
🍃پیشِ " الله" کن گدایی
تا که "سلطانت" کند.
#عکس_نوشته
✍ @hekayate_quran