eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
17.7هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
19 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋حکمت موانع زندگی 📚در زمان‌های گذشته، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی کرد.بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی‌تفاوت از کنار تخته سنگ می‌گذشتند؛ بسیاری هم غر می‌زدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بی‌عرضه‌ای است و... . با وجود این، هیچ‌کس تخته سنگ را از وسط برنمی‌داشت نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسه‌ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد و داخل آن سکه‌های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود: «هر سد و مانعی می‌تواند یک فرصت برای تغییر زندگی انسان باشد. ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌺 شخص ساده لوحی مكرر شنيده بود كه خداوند متعال ضامن رزق بندگان است و به هر موجودی روزی رسان است. به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگيرد. به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد. هرچه به انتظار نشست برايش ناهاری نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند. چند ساعتی از شب گذشته درويشی وارد مسجد شد و در پاي ستونی نشست و شمعی روشن كرد و... از «دوپله» خود قدری خورش و چلو و نان بيرون آورد و شروع كرد به خوردن. مردك كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزی كرده بود و در تاريكی و به حسرت به خوراك درويش چشم دوخته بود. ديد درويش نيمی از غذا را خورد و عنقريب باقيش را هم مي خورد بی اختيار سرفه ای كرد. درويش كه صدای سرفه را شنيد گفت: «هركه هستی بفرما پيش» مرد بينوا كه از گرسنگی داشت می لرزيد پيش آمد و بر سر سفره درويش نشست و مشغول خوردن شد. وقتی سير شد درويش شرح حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. درويش به آن مرد گفت: «فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودی من از كجا می دانستم كه تو اينجايی تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزی خودت برسی؟ شكی نيست كه خدا روزی رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!» فقط فکر کردن به هدف، هیچ تاثیری در رسیدن به هدف ندارد. اگر خواهان تغییرات هستی همین حالا اقدام کن؛ اقدامی هرچند کوچک یک راه را برایت باز میکند. ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
هر چيزی که اذیتت میکنه، داره صبر کردن رو بهت یاد میده هر کسی که ترکت میکنه، داره بهت یاد میده چجوری رو پاهای خودت بایستی هر چيزی که عصبانیت میکنه داره بهت بخشش و شفقت رو یاد میده هر چيزی که ازش متنفری داره بهت عشق بی قید و شرط رو یاد میده هر چيزی که ازش میترسی داره بهت شهامت مقابله باهاش رو یاد میده و هر چیزی که نمیتونی کنترلش کنی داره بهت چگونه رها کردن رو یاد میده! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
روزی حضرت موسی به خداوند عرض کرد: ای خدای دانا وتوانا ! حکمت این کار چیست که موجودات را می‌آفرینی و باز همه را خراب می‌کنی؟ چرا موجودات نر و ماده زیبا و جذاب می‌آفرینی و بعد همه را نابود می‌کنی؟ خداوند فرمود : ای موسی! من می‌دانم که این سوال تو از روی نادانی و انکار نیست و گرنه تو را ادب می‌کردم و به خاطر این پرسش تو را گوشمالی می‌دادم. اما می‌دانم که تو می‌خواهی راز و حکمت افعال ما را بدانی و از سرّ تداوم آفرینش آگاه شوی. و مردم را از آن آگاه کنی. تو پیامبری و جواب این سوال را می‌دانی. این سوال از علم برمی‌خیزد. هم سوال از علم بر می‌خیزد هم جواب. هم گمراهی از علم ناشی می‌شود هم هدایت و نجات. همچنانکه دوستی و دشمنی از آشنایی برمی‌خیزد. آنگاه خداوند فرمود : ای موسی برای اینکه به جواب سوالت برسی، بذر گندم در زمین بکار. و صبر کن تا خوشه شود. موسی بذرها را کاشت و گندمهایش رسید و خوشه شد. داسی برداشت ومشغول درو کردن شد. ندایی از جانب خداوند رسید که ای موسی! تو که کاشتی و پرورش دادی پس چرا خوشه‌ها را می‌بری؟ موسی جواب داد: پروردگارا ! در این خوشه‌ها، گندم سودمند و مفید پنهان است و درست نیست که دانه‌های گندم در میان کاه بماند، عقل سلیم حکم می‌کند که گندمها را از کاه باید جدا کنیم. خداوند فرمود: این دانش را از چه کسی آموختی که با آن یک خرمن گندم فراهم کردی؟ موسی گفت: ای خدای بزرگ! تو به من قدرت شناخت و درک عطا فرموده‌ای. خداوند فرمود : پس چگونه تو قوه شناخت داری و من ندارم؟ در تن خلایق روحهای پاک هست، روحهای تیره و سیاه هم هست . همانطور که باید گندم را از کاه جدا کرد باید نیکان را از بدان جدا کرد. خلایق جهان را برای آن می‌آفرینم که گنج حکمتهای نهان الهی آشکار شود. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨توکل یعنی ✨اجازه بدهی ✨خدا خودش ✨تصمیم بگیرد ✨تو فقط دعا کن ✨و به اراده‌ی خدا ✨ایمان داشته باش ✨دعایت به زودی ✨مستجاب میشود ✨چون خداوند به اندازه ✨امیدت به تو میبخشد ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
‌ حکیمی در صحرایی روی شن ها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت مرا به شاگردی بپذیر! حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن. مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد. حکیم نپذیرفت وگفت برو و هر گاه جواب را یافتی بیا. مدتی بعد مرد بازگشت. باز حکیم خطی کشید و گفت کوتاهش کن. مرد این بار نصف خط را با پایش پوشاند. حکیم نپذیرفت و گفت برو و هر گاه جواب را یافتی بیا. مدتی بعد مرد دوباره بازگشت. حکیم خطی روی شن کشید و همان سوال را پرسید. مرد این بار گفت: نمی‌دانم و از حکیم خواهش کرد پاسخ را بگوید. حکیم خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت حالا آن خط کوتاه شد. نیازی به دشمنی و حذف دیگران و یا بی‌ارزش کردن و پوشاندن موفقیت آنها نیست. با رشد و پیشرفت خود است که میتوان به دیگران رسید و یا سبقت گرفت. به دیگران کار نداشته باش کار خودت را بکن... ❥↬ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
خدای خوبم، در این شب زیبا به حق مهربانی‌ات به حق بزرگی وجلالت غم وغصه راازدل دوستان وعزیزانم دورکن لبشون روخندون دردهاشون رودرمون ودلشون روشادکن شبتون آروم ودرپناه خدا
❤️🌹❤️ اے مهربانِ من تو ڪجایے ڪہ این دلم... مجنون روے توست ڪہ پیدا ڪند تو را... اے یوسف عزیز،چو یعقوب صبح و شام... چشمم بہ ڪوے توست ڪہ پیدا ڪند تو را... السلام علیڪ یا بقیہ اللہ روزتون مهدوی💚
🌳درخت مشكلات نجار، یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد. آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی را برای صرف شام به خانه‌اش دعوت کند.موقعی که نجار و دوستش به خانه رسیدند. قبل از ورود، نجار چند دقیقه در سکوت، جلو درختی در باغچه ایستاد. بعد با دو دستش، شاخه‌های درخت را گرفت. چهره‌اش بی‌درنگ تغییر کرد. خندان وارد خانه شد، همسر و فرزندانش به استقبالش آمدند، برای فرزندانش قصه گفت، و بعد پس از صرف شامی ساده و مختصر با دوستش به ایوان رفتند تا با هم گپی بزنند از خاطرات گذشته بگویند و چای بنوشند. از آنجا می‌توانستند درخت را ببینند. دوستش دیگر نتوانست جلو کنجکاویش را بگیرد و دلیل رفتار نجار را پرسید.نجار گفت: این درخت مشکلات من است. آری موقع کار، مشکلات فراوانی پیش می‌آید، اما این مشکلات مال من است و ربطی به همسر و فرزندانم ندارد. وقتی به خانه می‌رسم، مشکلاتم را به شاخه‌های آن درخت می‌آویزم و بعد با لبخند وارد خانه‌ام می‌شوم. روز بعد، وقتی می‌خواهم سر کار بروم، دوباره آنها را از روی شاخه بر می‌دارم.جالب این است که وقتی صبح به سراغ درخت می‌روم تا مشکلاتم را بردارم، خیلی از مشکلات، دیگر آنجا نیستند و بقیه هم خیلی سبک‌تر شده‌اند. . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
💕مراقب باش زبان وزنش کم ولی گناهش بیشمار است 🔸چه دل ها که شکست! 🔸آبروها که ریخت! 🔸و زندگی ها که تباه شد با همین زبان!! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
‌ 📚لوح حضرت فاطمه سلام اللّه علیها 🌹امام جعفر صادق علیه السلام حکایت فرماید: روزى پدرم امام محمّد باقر علیه السلام به جابر بن عبداللّه انصارى پیشنهاد داد براین که در فرصتى مناسب ، صحبتى با تو دارم . جابر اظهار داشت : هر موقع بفرمائى ، من آماده ام . تا آن که روزى پدرم سلام اللّه علیه ، جابر را فرا خواند و فرمود: آن لوحى را که در حضور مادرم ، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها مشاهده کرده اى ، توضیحاتى پیرامون آن بیان نما. جابر در پاسخ گفت : روزى براى تبریک و تهنیت ولادت امام حسین علیه السلام بر مادرت ، فاطمه زهراء علیها السلام وارد شدم . در مقابل او لوحى سبز رنگ دیدم که گمان کنم از نوع زمرّد بود؛ و سپس در آن لوح نوشته هائى را به رنگ سفید، شبیه نور خورشید مشاهده کردم ، که برایم تعجّب آور بود. پس عرضه داشتم : اى دختر رسول اللّه ! پدر و مادرم فدایت باد، این لوح چیست ؟ و چه مطالبى در آن ثبت گردیده است ؟ در پاسخ فرمود: این لوحى است که خداوند متعال ، آن را به پدرم هدیّه داده است و در آن نام پدرم و همسرم علىّ و دو فرزندم حسن و حسین و دیگر امامان و اوصیاء علیهم السلام درج گردیده است . و پدرم رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله آن را به من عنایت کرده ، تا به وسیله آن شادمان و مسرور باشم . ❥↬ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چیزی تحت عنوان شانس وجود نداره یه راه خروجی برات قرار میدیم... 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌤 ❥↬ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi