eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
17.7هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
21 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹‍ از مردم ، توقعی نداشته باش 🌹‍ امام علی علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمودند: از مردم توقعی نداشته باش زیرا مردمی هستند که: ❖ اگر عالِم باشی به تو ایراد می‌گیرند و اگر جاهل باشی راهنمایی ات نمی کنند، ❖ اگر در طلب علم برآیی، می‌گویند: خود را به زحمت انداخته است و اگر از طلب علم دست بکشی، می‌گویند: ناتوان و کودن است. ❖ اگر در عبادت پروردگارت استوار باشی، می‌گویند: خود نما و ریاکار است. و اگر عبادتت کم باشد می گویند: کافر است. ❖ اگر سکوت اختیار کنی، می‌گویند: از سخن گفتن عاجز است و اگر سخن بگویی، می‌گویند: پر حرف است. اگر انفاق کنی، می‌گویند: اسرافکار است و اگر صرفه جویی کنی، می‌گویند: خسیس است. ❖ اگر به آنچه آنها دارند نیازمند شوی، از تو می‌بُرند و به بد گویی ات می‌پردازند و اگر به آنان اعتنایی نکنی، تکفیرت می‌کنند! آری پسرم! این است خصوصیت مردم زمانه ی تو. 📚بحار الأنوار ، جلد ۷۷ ، صفحه ۲۳۴ 💠 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
_کارگران_ از شریف ترین طبقه اجتماع هستند زیرا چرخش دست و بازوی آنها باعث چرخش چرخه های زندگی جامعه و امتداد رگه های حیات در مجاری هستی است ❤️💌 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
در کتاب ریشه های تاریخی امثال و حکم در مورد ضرب المثل آش معاویه را می خورد پشت سر علی (ع) نماز می خواند آمده است: «ریشه تاریخی این مثل، بدین شرح است: عبدالرحمن بن صخرازدی معروف به «ابوهُریره» از فقیرترین اصحاب پیامبر (ص) و از عشیره «سلیم بن فهم» بود. نامش به عهد جاهلیت «عبدقیس» یا «عبد شمس» بود و به سال «غزوه خیبر» که مسلمان شد، نامش به «عبدالرحمن» تبدیل شد. گویند در خلافت «عمر بن خطاب» ولایت بحرین را داشت. به روزگار عثمان، قضای مکه به او محول گردید. و به زمان معاویه چند روزی والی مدینه شد. مشهور است که ابوهریره در محاربات صفین حاضر و ناظر بود ولی در جنگ شرکت نداشت. کارش این بود که موقع صرف طعام نزد معاویه می رفت و در کنار سفره چرب و نرمش می نشست؛ هنگام نماز و صلوه در پشت سر علی (ع) نماز می خواند. ولی هنگام مصاف از معرکه جنگ دور می شد و در گوشه ای مبارزه دلاوران را تماشا می کرد. وقتی علت این سه حالت را از او سؤال کردند در پاسخ گفت: نماز در پشت سر علی (ع) کامل ترین نماز است و غذای معاویه چرب ترین غذاها و احتراز از جنگ و کشتار سالم ترین کارهاست.» ✍ ❌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
💠فوق‌العاده زیبا و مفهومی! آيت الله مجتهدي تهراني: وضو مي‌گيري، اما در همين حال اسراف مي‌کني نماز مي‌خواني اما با برادرت قطع رابطه مي‌کني روزه مي‌گيري اما غيبت هم مي‌کني صدقه مي‌دهي اما منت مي‌گذاري بر پيامبر و آلش صلوات مي فرستي اما بدخلقي مي کني دست نگه دار بابا جان! ثواب‌هايت را در کيسهٔ سوراخ نريز..... چه تعبیر زیبایی... ✍ ❌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
💚تنها تو می مانی دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد ای عشق از آتش اصل و نسب داری از تیره ی دودی ، از دودمان باد آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد هفتاد پشت ما از نسل غم بودند ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد از خاک ما در باد ، بوی تو می آید تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✍پیامبر خدا صل الله و علیه و آله: جبرئیل و اسرافیل و عزرائیل و میکائیل نزدم آمدند. جبرئیل فرمود: ای پیامبرخداﷺ هر کس از امتت ده صلوات بر تو بفرستد،من بر پل صراط دستش را خواهم گرفت و او را عبور می‌دهم. میکائیل فرمود: من هم از آب حوض کوثر به او می‌نوشانم. اسرافیل هم فرمود: منم سر به سجده می‌گذارم و سر را بلند نخواهم کرد تا خداوند همه‌ی گناهان اورا نبخشاید. عزرائیل هم گفت: منم روح او را همانند روح پیامبران قبض می‌کنم. 📚:درةالناصحین 🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌷 💠: 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
‍ 🔻مقام حضرت مهدی (عج) در کربلا این مقام که یکی از مهم‌ترین مقام‌های زیارتی کربلا به شمار می‌آید، در محله باب السلامه در شمال کربلا سمت چپ رودخانه حسینیه قرار دارد. درباره پیشینه و زمان ساخت این مقام اطلاع دقیقی در دست نیست. بنا به قولی یکی از علما در خواب، حضرت مهدی (ع) را در حال نماز خواندن در این مکان دیده است که البته برای این قول سند معتبری وجود ندارد. گویا این مقام، زیارتگاه جدیدی است که در آغاز، به صورت یک اتاق گلی بوده است. اما در سال ۱۳۴۷ ه.ق توسعه یافته و بخش‌هایی از آن نیز در سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۹۱ ه.ق بازسازی شده است. این مقام در دوره رژیم بعثی، پس از قیام ۱۴۱۱ ه.ق خراب شد. از این رو یکی از تاجران بزرگ کربلا در سال ۱۴۱۴ ه.ق آن را بازسازی نمود. 💠 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟ ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: «ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ. ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: «ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ.» ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: «ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ!» ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ، دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: «به اين دو کاسه نگاه کنيد. اولي از طلا درست شده است و درونش سم است و دومي کاسه‌اي گلي است و درونش آب گوارا است، شما از کدام کاسه می‌نوشید؟» شاگردان جواب دادند: «از کاسه گلي.» استاد گفت: «ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ کاسه‌ها ﺭﺍ در نظر گرفتید، ﻇﺎﻫﺮ آنها ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ. آدمي هم همچون اين کاسه است. آنچه که آدمي را زيبا مي‌کند درونش و اخلاقش است. بايد سيرتمان را زيباکنيم نه صورتمان را . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🏴 عاقبت شتربانی که لباس امام حسین علیه السلام را دزدید. از سعيد بن مسيّب روايت است كه چون حضرت امام حسين عليه السّلام شهيد شد، در سال ديگر من متوجّه حج شدم كه به خدمت حضرت امام زين العابدين عليه السّلام مشرّف شوم. پس روزى بر در كعبه طواف مى كردم ناگاه مردى را ديدم كه دستهاى او بريده بود و روى او مانند شب تار سياه و تيره بود ‌و به پرده كعبه چسبيده بود و مى گفت: خداوندا به حقّ اين خانه كه گناه مرا بيامرز و مى دانم كه نخواهى آمرزيد؛ من گفتم: واى بر تو چه گناه كرده اى كه چنين نااميد از رحمت خدا گرديده اى؟ گفت: من شتربان امام حسين عليه السّلام بودم در هنگامى كه متوجّه كربلا گرديد. چون آن حضرت را شهيد كردند، پنهان شدم كه بعضى از جامه هاى آن حضرت را بربايم و در كار برهنه كردن حضرت بودم. در شب ناگاه شنيدم كه خروش عظيم از آن صحرا بلند شد و صداى گريه و نوحه بسيار شنيدم و كسى را نمى ديدم و در ميان آنها صدائى مى شنيدم كه مى گفت: اى فرزند شهيد من و اى حسين غريب من، تو را كشتند و حقّ تو را نشناختند و آب را از تو منع كردند. از استماع اين اصوات وحشت زا، مدهوش گرديدم و خود را در ميان كشتگان افكندم و در آن حال مشاهده كردم سه مرد و يك زن را كه ايستاده اند و بر دور ايشان ملائكه بسيار احاطه كرده اند. يكى از ايشان مى گويد كه: اى فرزند بزرگوار و اى حسين مقتول به سيف اشرار، فداى تو باد جدّ و پدر و مادر و برادر تو.ناگاه ديدم كه حضرت امام حسين عليه السّلام نشست و گفت: لبّيك يا جدّاه و يا رسول اللَّه و يا أبتاه و يا امير المؤمنين و يا امّاه يا فاطمة الزّهرا و يا أخاه اى برادر مقتول به زهر جانگداز. بر شما باد از من سلام. پس فرمود: يا جدّاه كشتند مردان ما را، يا جدّاه اسير كردند زنان ما را، يا جدّاه غارت كردند اموال ما را، يا جدّاه كشتند اطفال ما را، ناگاه ديدم كه همه خروش بر آوردند و گريستند. حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام از همه بيشتر مى گريست. پس حضرت فاطمه عليها السّلام گفت: اى پدر بزرگوار ببين كه چه كار كردند با اين نور ديده من اين امّت جفاكار. اى پدر مرا رخصت بده كه خون فرزند خود را بر سر و روى خود بمالم، چون خدا را ملاقات كنم با خون او آغشته باشم. پس همه بزرگواران خون آن حضرت را برداشتند و بر سر و روى خود ماليدند. پس شنيدم كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى گفت كه: فداى تو شوم اى حسين كه تو را سر بريده مى بينم و در خون خود غلطيده مى بينم، اى فرزند گرامى چه کسی جامه هاى تو را كند؟ حضرت امام حسين عليه السّلام فرمود كه: اى جدّ بزرگوار، شتر دارى كه با من بود و با او نيكيهاى بسيار كرده بودم، او به جزاى آن نيكيها مرا عريان كرد. پس حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به نزد من آمد و گفت: از خدا ترس نكردى و از من شرم نكردى كه جگرگوشه مرا عريان كردى؟ خدا روى تو را سياه كند در دنيا و آخرت و دستهاى تو را قطع كند. پس در همان ساعت روى من سياه شده و دستهاى من افتاد و براى اين دعا مى كنم و مى دانم كه نفرين حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رد نمى شود و من آمرزيده نخواهم شد. 📜جلاء العيون ص ۷۸۶ 💠 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
گردوفروش ❣ﻓﺮﺩﯼ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ ،ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺩ ❣ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ . بعد گفت : ﭘﺲ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ ❣ﺍﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻼﺧﺮﻩ ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ . ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﺩﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﮐﻪ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﺳﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ ❣ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﮐﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ﺯﺭﻧﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﯾﮑﯽ، ﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺗﺼﺎﺣﺐ ﮐﻨﯽ. ❣ﻣﺸﺘﺮﯼ ﺳﻤﺞ ﮔﻔﺖ : ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺩﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﻢ ❣ﻋﻤﺮ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺵ، ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ،ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯽﻭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﯿﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺍﺯ ﮐﻒ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ❣ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ ﻧﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ، ﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻟﺬﺕ ببرید... . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگـارا...💫💙 آرامشم را ميان پيچ و خم زندگي ای ڪہ خودم رقم زدم گم ڪردہ ام...💫💙 یاریم ڪن،آرامم ڪن،راهنمايم باش و ايمانم را قوی ڪن...💫💙 🌺 🍃🌺 🌺🍃🌺 🍃🌺🍃🌺 🌺🍃🌺🍃🌺
امروز را با نام خدایی آغاز میکنیم که زیباتریڹ و مطمئن ترین سر آغاز است بسم‌الله الرحمن الرحیم سلام صبحتون شاد و پر امید .:::|