هدایت شده از 🌹تبلیغات.از صبوری شما متشکریم
🔴کلیپی تکان دهنده👆👆
⛔️🔞 دیدنش برهرمردوزن واجب
✅ ببینیدوتوبه کنید
🔴 افرادی که فیلم مستهجن میبینن ازدست ندن
✅ اگرکلیپم دوست ندارید اینوازدست ندهیددیدنش ضرر نداره
🔴مشاهده فیلم👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2619539499Cf338b56ac3
علائم و پیشگویی های آخرالزمان 😱😰
⭕️ دانلود کلیپ های آخرالزمانی
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام
سلام بر بهار عالميان
و خرّمي روزگاران
سلام بر زیبا ترین ترنم بهار
بي تو هر بهاري خزان است
و با تو هر فصلي بهار
با تو هر دل غمديده اي شاد است
و بي تو هر سعادتمندي غمگين
كجا بايد تو را جستجو كنم؛
اي معنا بخش هستي
اي خلاصه همه خوبيها
و خط بطلان بر همه نامردميها!
اي خورشيد حقيقت و ماه تابان!
اي آخرين ذخيره خدا...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتون_مهدوے 🌼 🍃
✍ @hekayate_quran
#داستان_کوتاه
🌈از شبلی پرسیدند:
استاد تو در طریقت چه كسی بود؟
او پاسخ داد:
یك سگ.
روزی سگی را دیدم كه در كنار رودخانهای ایستاده بود و از شدت تشنگی در حال مرگ بود. هر بار كه سگ خم میشد تا از آب رودخانه بنوشد، تصویر خود را در آب میدید و میترسید
زیرا تصور میكرد سگ دیگری نیز در رودخانه است. در نهایت پس از مدتی طولانی سگ ترس خود را كنار گذاشت
و به درون رودخانه پرید. با پریدن سگ در رودخانه تصویر او در آب نیز ناپدید شد، به این ترتیب سگ متوجه شد آنچه
باعث ترس او شده، خودش بوده است.
در واقع مانع میان او و آنچه به دنبالش بود به این شكل از میان رفت.
من نیز وقتی به درون خود فرو رفتم متوجه شدمومانع من و انچه در جستجویش میباشم خودم هستم...
✍ @hekayate_quran
ماشینت که جوش بیآوردحرکت نمیکنی
می ایستی!
چون ممکن است ماشین آتش بگیرد
خودت هم همینطوری
وقتی جوش میآوری بزن کنار!
ساکت باش!
و هیچ نگو وگرنه هم به خودت آسیب میزنی
هم به اطرافیان
✍ @hekayate_quran
.
🔴 مرد ثروتمند بنی اسراییل و دو همسرش
در میان بنی اسراییل مردی عاقل و ثروتمند زندگی می کرد که دارای دو همسر بود . از یکی از آنهاکه زنی پاکدامن و نجیب بود یک فرزند داشت که بسیارشبیه خودش بود و از همسر دیگرش که زنی بی تقوا بود ، دو فرزند داشت .
هنگامی که زمان مرگش فرا رسید همه ی فرزندان خود را جمع کرد و گفت : تمام اموالم تنها به یکی از شما تعلق دارد. وقتی از دنیا رفت فرزندانش با هم اختلاف پیدا کردند و هر یک خود را صاحب واقعی اموال پدر می دانست تا اینکه مجبور شدند نزد قاضی رفته و از او بخواهند میانشان داوری نماید . قاضی که نمی دانست چگونه بین آنها حکم کند ، از آنها خواست برای حل مشکل شان نزد فرزندان فلان چوپان بروند .
آن ها در ابتدا با یکی از فرزندان چوپان که مردی مسن بود مواجه شدند او هم آنها را نزد برادر بزرگتر خود که پیرمردی کهنسال بود فرستاد اما او هم ایشان را به به بزرگترین برادر معرفی کرد و از آنها خواست نزد او رفته و مشکلشان را با او در میان بگذارند . هنگامی که نزد برادر بزرگتر آمدند با کمال تعجب مشاهده کردند او از نظر قیافه از دو برادر دیگرش کوچکتر به نظر می آید از این رو ابتدا از علت این امر سوال نمودند او گفت : آن برادری که در ابتدا دیدید از همه کوچکتر است ، اما چون دارای زنی بداخلاق و لجباز است به این روز افتاده و تنها برای اینکه به بلایی دیگر مبتلا نشود صبر پیشه ساخته و با او مدارا می کند ، برادر دومی دارای همسری است که گاهی اسباب شادی و نشاط او را فراهم می کند و گاهی هم او را اذیت و ناراحت می نماید بدین جهت قیافه ای میانسال دارد اما من از همسری خوش اخلاق و نیکو بهره می برم و هیچگاه از همنشینی با او خسته نمی شوم از این رو جوانتر و شادابتر به نظر می رسم .
اما در مورد شما باید بگویم اگر می خواهید مشکلتان حل شود باید ابتدا قبر پدرتان را شکافته و استخوان هایش را از قبر خارج کنید و آن ها را بسوزانید آن گاه پیش من آیید تا بین شما داوری کنم . اما وقتی تصمیم به چنین کاری گرفتند برادر کوچکتر تاب نیاورد و آن ها را از این کار منع کرد و از حقش صرف نظر کرد . دو برادر دیگر از او خواستند تزد قاضی آمده و در حضور او شهادت دهد. هنگامی که قاضی از ماجرا آگاه شد رو به برادر کوچکتر کرد و گفت : همه اموال پدرت ار آن توست . آن گاه به دو برادر دیگر گفت : اگر شما واقعا فرزندان پدر خود بودید همچون برادر کوچکترتان مهر و عطوفت به خرج داده و حاضر به شکافتن قبر او نمی شدید .
(برگرفته از کتاب قصص الانبیا، آیت الله سید نعمت الله جزائری)
✍ @hekayate_quran
16.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚#داستان زندگی #دختر_بی_خدا
و #بی_حجابی که در آخر #طلبه شد
👌از دست ندید
••✾🌻🍂🌻✾••
✍ @hekayate_quran
.
🔴 عاقبت وزیر هوسران و شاهدان دروغگو
یکی از وزیران معتصم برای خود قصر بلندی که مشرف به خانه های اطراف بود ساخته بود و همیشه در آن قصر مینشست و به زنان و دختران همسایه نگاه میکرد
روزی چشمش به دختر یکی از همسایگان که بسیار زیبا و خوش اندام بود افتاد و عاشق او شد.به همین خاطر عده ای را به عنوان خواستگاری نزد پدر آن دختر فرستاد ولی تاجر قبول نکرد
وزیر آن چنان به عشق دختر گرفتار شده بود که حاضر بود برای رسیدن به او به هر کاری دست بزند. از یکی از نزدیکانش کمک خواست. آن مرد گفت: اگر هزار دینار خرج کنی من تو را به آرزویت میرسانم. وزیر پول را به او داد
آن مرد هزار دینار را نزد ده نفر از افراد عادل که شهادتشان نزد قاضی پذیرفته بود آوردند و جریان عشق وزیر را به آنها توضیح داد و داستان را آنچنان جلوه داد که اگر این کار انجام نشود جان وزیر در خطر است. سپس به هر کدام صد دینار پرداخت و از آنها خواست که شهادت بدهند دختر به عقد وزیر در آمده است
آنها پیش قاضی شهادت دادند. وزیر شخصی را پیش تاجر فرستاد و گفت: چرا زنم را در خانه نگه داشته ای؟تاجر وقتی از جریان با خبر شد به قاضی شکایت کرد اما قاضی حکم کرد که دختر را با خود ببرد. تاجر نزدیک بود دیوانه بشود.
یکی او را راهنمایی کرد و گفت: میتوانی لباس مخصوص کارکنان داخل قصر را بپوشی و خود را به معتصم وداستان خود بگویی
معتصم دستور داد وزیر را با شهود حاضر کنند. شهود همگی به خیانت خود اقرار نمودند. معتصم دستور داد تا هر یک از شاهدان را به دار بیاویزند و وزیر را داخل پوست گاوی که تازه کشته شده بگذارند و آنقدر با عمود آهنین به او بزنند تا گوشت و پوستش با هم مخلوط شود
به تاجر هم دستور داد که دخترش را به خانه ببرد و تمام مهریه دختر را هم به او ببخشد و فرمان داد که کسی حق اعتراض به او را ندارد
📚روایات و داستانهای کهن وقرانی
شهرام شیدایی
✍ @hekayate_quran
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرشته هایی که ملازم ما هستند و حتی گاهی ما را برای نماز شب بیدار میکنند.
استاد #عالی
✍ @hekayate_quran
.
🔴 عابد شیفته ،زن دلربا و لرزشِ انـدام
در زمان قدیم زنی بوده است در نهایت زیبایی که هر کسی به صورت او نگاه می کرد فریفته اش میشد. روزی عابدی او را دید و سخت به او علاقه مند شد لذا هرچه از اموال دنیا داشت فروخت و پول آنها را نزد آن زن فرستاد تا آنکه بالاخره نزد وی راه یافت. چون عابد وارد منزل آن زن شد زن گفت: ای عابد نزد من بیا. عابد نزدیک شد اما لرزه ای بر اندام او عارض شد. زن گفت: تو را چه می شود؟ عابد گفت: ازخدا می ترسم من وجهی را که به تو داده ام به تو بخشیدم. اجازه بده تا برگردم. زن گفت برو. اما با خود گفت آه از روز قیامت و عذاب خداوند. این مرد خواست یک گناه بکند لرزه براندامش افتاد و خودداری کرد وای بر من و این همه گناه. پس بلافاصله توبه کرد و به طرف صومعه عابد رفت و گفت که شاید عابد مرا به نکاح خود در آورد چون به صومعه عابد رسید و چشم عابد به آن زن افتاد گفت ای زن به من نزدیک نشو که مبادا نفس سرکش بر من غالب شود. پس آن عابد نعره ای زد و از دنیا رفت. آن زن بر سر خود زد و گفت: دیدی که چه کردم خدایا توبه کردم و پشیمانم و بعد از این زندگی در دنیا را نمی خواهم بار خدایا مرا به این عابد ملحق کن. با این دعا مرگش فرا رسید و جان داد. سلمان می گوید آنها را در خواب دیدم که در بهشت بالای تختی نشسته اند و دست در گردن یکدیگر دارند و در خواب به من گفتند: ای سلمان هرکس که ترک لذت دنیا کند و از خدا بترسد خداوند چنین مقامی به او کرامت می فرماید
📚روایات و داستانهای کهن وقرانی
شهرام شیدایی
✍ @hekayate_quran
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لطفا از کانال دوم ما حمایت کنید🙏💚👇
💚 @Mojezeh_Elaahi
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍آموزش اصول دین با شعر
✨ مخصوص نوگلای عزیزمون❤️
#آموزشی
✍ @hekayate_quran
.
🔴 داستانهایی از انبیا و اولیاءالله
🌹امام باقر (علیه السلام ) فرمودند :
قاضی عادلی در میان بنی اسراییل زندگی می کرد هنگامی که زمان فوتش فرا رسید به همسرش گفت : وقتی از دنیا رفتم مراغسل ده و کفن نما و روی و صورتم را بپوشان . هنگامی که قاضی رحلت کرد ، همسرش طبق وصیت او عمل نمود و پس از غسل و کفن کردن ، با پارچه ای روی صورت او را پوشاند اما مدتی بعد وقتی پارچه را از روی صورت شوهرش کنار زد مشاهده کرد کرمهای زیادی مشغول خوردن بینی او هستند . شب هنگام همسرش را در خواب دید و از او درباره ی وجود کرمها سوال کرد ، او گفت : روزی برادرت به همراه شخصی برای قضاوت نزد من آمدند در این لحظه من به خود گفتم : خدا کند حق با برادرت باشد . اتفاقا هنگامی که میان آن دو داوری کردم فهمیدم حق با برادرت است از این رو خوشحال شدم . حال وجود این کرمها به خاطر هوای نفسم است که در آن موقع دوست داشتم حق با برادرت باشد .
(📚برگرفته از کتاب قصص الانبیا، آیت الله سید نعمت الله جزائری)
✍ @hekayate_quran
✫⇠❄️#مطمئن بــاش …
✫⇠💗اگر تو کار #کوچکے را فقط
✫⇠❄️برای #رضای_خـدا انجام بدی
✫⇠🗯 #خـداونـد
✫⇠💙 #بیشتــر از آنچہ
✫⇠🗯 #انتظـارش را داری بہ تو میدهد
🌼🌿🌼🌿🌼
✍ @hekayate_quran