✍امام حسن مجتبی علیه السلام:
زیرک ترین و هوشیارترین افراد، پرهیزکار ترین فرد است. احمق و نادان ترین افراد، کسی است که تبه کار و اهل معصیت باشد. گرامی ترین و باشخصیت ترین افراد، کسی است که به نیازمندان پیش از اظهار نیازشان، کمک کند».
📚بحارالانوار
: 🌷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴معجزه ی ذکر "ایّاک نعبد و ایّاک نستعین"
✳️طلحه گفت: با حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله در بعضی از غزوات بودم،
چون کار سخت می شد و جبهه جنگ و کارزار گرم می گشت و مسلمانان با مشرکین در نبرد بودند.
🌸حضرت رسول صلی الله علیه و آله سر بر می داشت و می فرمود:
*یا مالک یوم الدین،ایّاک نعبد وایّاک نستعین*
🔥یک وقت مشاهده کردم،دیدم سرهای کفّار از پیکرهایشان جدا می شد و بر زمین می افتاد
🔴 و من کسی را نمی دیدم که به آنها شمشیر بزند، ولی کافرین یا کشته و یا مجروح می شدند و یا فرار می کردند.
🌼از پیغمبر صلی الله علیه و آله ماجرا را پرسیدم ،حضرت فرمود:
فرشته ها بودند که سرها را از بدن جدا می کردند و شما آنها را نمی دیدید.
💐در روایت است که :
وقتی کار بر مؤمن تنگ شود،مداومت به گفتن مالک یوم الدین ایاک نعبد وایاک نستعین کند؛
کار بر او سهل و آسان شود.
📕قصه های قرآنی
📗زبدة التفاسیر،ص۹۳
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#گشایش_کارهای_فروبسته
🌸✨جهت گشایش امور و باز شدن
گره هاے ڪور خواندن
《سوره نـاس》بسیار مجرب و
پر ثمر خواهد بود✨
📚ذکرهای شگفت انگیز عارفان ۱۳۰
╔══ ๑ღ❈ღ๑ ══╗
╚══ ๑ღ❈ღ๑ ══╝
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍#حکایت_فرشته_جوان_و_فرشته_پیر
دو فرشته مسافر، براي گذراندن شب، در خانه يک خانواده ثروتمند فرود آمدند.
اين خانواده رفتار نا مناسبي داشتند و دو فرشته را به مهمانخانه مجللشان راه ندادند. بلکه زير زمين سرد خانه را در اختيار آنها گذاشتند.فرشته پير در ديوار زير زمين شکافي ديد و آن را تعمير کرد. وقتي فرشته جوان از او پرسيدچرا چنين کار را کرده، پاسخ داد(( همه امور بدان گونه که مي نمايند، نيستند!))
شب بعد اين دو فرشته به منزل يک خانواده فقير ولي بسيار مهماننوازرفتند. بعد از خوردن غذايي مختصر زن و مرد فقير، رختخواب خود را در اختيار دو فرشته گذاشتند.صبح روز بعد فرشتگان، زن و مرد فقير را گريان ديدند، گاو آنها که تنها وسيله گذران زندگيشان بود، در مزرعه مرده بود.
فرشته جوان عصباني شد و از فرشته پير پرسيد: چرا گذاشتي چنين اتفاقي بيفتد؟ خانواده قبلي همه چيز داشتند و با اين حال تو کمکشان کردي، اما اين
خانواده دارايي اندکي دارند و تو گذاشتي که گاوشان هم بميرد!
فرشته پير پاسخ داد: وقتي در زير زمين آن خانواده ثروتمند بوديم، ديدم که در شکاف ديوار کيسه اي طلا وجود دارد. از آنجا که آنان بسيار حريص و بد دل بودند، شکاف را بستم و طلا ها را از ديدشان مخفي کردم. ديشب وقتي در رختخواب زن و مرد فقير خوابيده بودم، فرشته مرگ براي گرفتن جان زن فقير آمد و من به جايش آن گاو را به او دادم!
همه امور به دان گونه که نشان مي دهند، نيستند و ما گاهي اوقات خيلي دير به اين نکته پي مي بريم.
🍃پس به گوش باشيد شايد کسي که زنگ در خانه شما را مي زند فرشته اي باشد و يا نگاه و لبخندي که شما بي تفاوت از کنارش مي گذريد، آنها باشند که به ديدار اعمال شما آمده اند!
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍آیتالله بهجت(ره):
دعای تعجیل فرج دوای دردهای ماست، در روایت است که: در آخرالزمان همه هلاک میشوند، «إِلا مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ؛ مگر کسانی که برای [ تعجیل] فرج دعا کنند».
📚در محضر بهجت، ج١، ص٣۶٣
صد جمعه دیده ایم و شما را ندیده ایم
از درد گفته ایم و دوا را ندیده ایم
چشمان ما هر آنچه به جز یار دیده است
از بخت تیره، وجه خدا را ندیده ایم
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#قصه_چهل_و_چهارم
💎#پاسخ_اشراف_به_نوح
✍بس کن نوح! تمامش کن!
🗯این فریاد یکی از اشراف بود که توجه مردم را از سخنان نوح به خود معطوف ساخت. او اینچنین ادامه داد:
ای مردم! من از شما می پرسم! آیا تا به حال یکی از شما از پدران خویش شنیده است که خداوند در آینده انسانی همچون خود ما را بر ما فضیلت می بخشد تا راه راست را به ما نشان دهد؟!
❗️ای نوح! اگر خدا میخواهد ما به آیین تو ایمان آوریم، چرا پیرمردی چون تو را که هیچ برتری بر ما ندارد به سوی ما فرستاده؟! چرا فرشته ای را بر ما نازل نساخت تا سخنانش را باورکنیم؟! آیا موجودی بهتر از تو در دست و بالش نبود؟!
💭یکی دیگر از اشراف گفت:
ای مردم! بدانید که این پیرمرد هم آدمیست همچون شما، با این تفاوت که کهولت سن عقلش را زایل گردانیده و آخر عمری سودای سروری به سرش زده است. او نه پیامبر است و نه از سوی خدایی آمده است، فقط به خیال خود می خواهد با این مهملات شما را بفریبد و بر شما سلطنت کند!
🗯یکی دیگر از اشراف گفت: ای سروران ! من اصلا نمی فهمم شما چرا وقتتان را حرام این مرد می کنید! آخر حیف نیست بیهوده خلق خود را تنگ کرده و به سخنانی اینچنین پاسخ دهید؟! این بیچاره فقط یک پیرمرد دیوانه است که شیاطین او را به جنون گرفتار ساخته اند. چرا انقدر ماجرا را بزرگ میکنید؟! اندکی دیگر او را تحمل کنید تا عمرش به پایان برسد و از این درد و رنج راحت گردد.1
⚜صدای خنده ی اشراف و ثروتمندان بلند شد و همگی به تمسخر و تحقیر نوح(ع) پرداختند.
🌀اما عده ای از فقرا با تردید به اشراف می نگریستند. آنها دوست داشتند سخنان نوح(ع) را باورکنند. حتی اگر نوح سودای سروری و سلطنت در سر داشته باشد، آیا نسبت به اشراف حاکم بهتری نخواهد بود؟!
📚منابع:
آیات23 تا25 سوره مومنون
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
امیرالمؤمنین علیه السلام:
هر كس به امور بيهوده بپردازد، امور سودمند را از دست بدهد
با فرو گذاشتن كارهاى بيهوده، خردت كامل مى گردد
شيفتگى به كارهاى بيهوده و همنشينى با نادان حماقت است
📚غررالحكم حدیث8520/4291/1914
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚"روزی چهار شمع در خانه ای تاریک روشن بودند"
اولین آنها که ایمان بود گفت:در این دور و زمانه مردم دیگر چندان ایمان ندارند و با گفتن این جمله خاموش شد.
شمع دومی که بخشش بود،گفت:در این زمانه مردم دیگر به هم کمک نمی کنند و بخشش از یاد مردم رفته است.و او هم خاموش شد.
شمع سوم که زندگی بود،گفت:مردم،دیگر به زندگی هم ایمان ندارند و با گفتن آن خاموش شد.در همین هنگام پسرکی وارد اتاق شد و شمع چهارم را برداشت و سه شمع دیگر را روشن کرد.
سه شمع دیگر از چهارمین شمع پرسیدند تو چه هستی؟
گفت:من امیدم.وقتی انسانها همه درها را به روی خود بسته می بینند من تمام چراغهای راهشان را روشن می کنم تا به راه زندگی خود ادامه دهند...
دوست خوب من:خوشبختی نگاه خداست،آرزو دارم،خداوند هرگز از تو چشم بر ندارد،و شعله شمع امیدت همواره روشن بماند...
آمیــــن🕯🌹
❥↬
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
#پندانه
🔴از این ستون به آن ستون فرج است
✍مردی گناهکار در آستانه دار زدن بود. او به فرماندار شهر گفت: «واپسین خواسته مرا برآورده کنید. به من مهلت دهید بروم از مادرم که در شهر دوردستی است، خداحافظی کنم. من قول میدهم بازگردم.» فرماندار و مردمان با شگفتی و ریشخند به او نگریستند. با این حال فرماندار به مردم تماشاگر گفت: «چه کسی ضمانت این مرد را میکند؟» ولی کسی را یارای ضمانت نبود. مرد گناهکار با خواری و زاری گفت: «ای مردم شما میدانید كه من در این شهر بیگانهام و آشنایی ندارم. یک نفر برای خشنودی خدا ضامن شود تا من بروم با مادرم بدرود گویم و بازگردم.»
ناگه یکی از میان مردم گفت: «من ضامن میشوم اگر نیامد به جای او مرا بكشید.» فرماندار شهر در میان ناباوری همگان پذیرفت. ضامن را زندانی كردند و مرد محكوم از چنگال مرگ گریخت. روز موعود رسید و محكوم نیامد.
ضامن را به ستون بستند تا دارش بزنند، مرد ضامن درخواست كرد: «مرا از این ستون ببرید و به آن ستون ببندید.» گفتند: «چرا؟» گفت: «از این ستون به آن ستون فرج است.» پذیرفتند و او را بردند به ستون دیگر بستند که در این میان مرد محکوم فریادزنان بازگشت. محكوم از راه رسید ضامن را رهایی داد و ریسمان مرگ را به گردن خود انداخت.
فرماندار با دیدن این وفای به پیمان، مرد گنهکار محکوم به اعدام را بخشید و ضامن نیز با از این ستون به آن ستون رفتن از مرگ رهایی یافت. از همین رو، به کسی که گرفتاری بزرگی برایش پیش بیاید و ناامید شود؛ میگویند: «از این ستون به آن ستون فَرَج است.»
یعنی تو کاری انجام بده هر چند به نظر بی سود باشد ولی شاید همان کار مایه رهایی و پیروزی تو شود.
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#شب
شب پردﻩرا پَس مےزند
وتمامِﺩاشته های
فراموﺵشده را
عیاﻥمےڪند:
خدا…
احساس…
وجدان…
الهے
رحمےڪﻥ
تابااحساﺱِآرامش
ووجدانےراحت بخوابیم
آمین
🌟شبتون بخیر🌟
یا علی
🕊داستانى كه در زمان حكومت حضرت على (ع) اتفاق افتاده است، زيبا و عبرت آموز
سه برادر نزد امام علی علیه السلام آمدند و گفتند: میخواهیم این مرد را که پدرمان را کشته قصاص کنی.
امام علی (ع) به آن مرد فرمودند: چرا او را کشتی؟ آن مرد عرض کرد: من چوپان شتر و بز و ... هستم.
یکی از شترهایم شروع به خوردن درختی از زمین پدر اینها کرد، پدرشان شتر را با سنگ زد و شتر مرد،
و من همان سنگ را برداشتم و با آن به پدرشان ضربه زدم و او مرد.
امام علی علیه السلام فرمودند: بر تو حد را اجرا میکنم.
آن مرد گفت: سه روز به من مهلت دهید. پدرم مرده و برای من و برادر کوچکم گنجی بجا گذاشته
پس اگر مرا بکشید آن گنج تباه میشود، و به این ترتیب برادرم هم بعد از من تباه خواهد شد.
امیرالمومنین (ع) فرمودند: چه کسی ضمانت تو را میکند؟
مرد به مردم نگاه کرد و گفت: این مرد.
امیرالمومنین (ع) فرمودند: ای اباذر! آیا این مرد را ضمانت میکنی؟
ابوذر عرض کرد: بله. امیرالمومنین
فرمود: تو او را نمیشناسی و اگر فرار کند حد را بر تو اجرا میکنم!
ابوذر عرض کرد: من ضمانتش میکنم یا امیرالمومنین.
آن مرد رفت . و زمان به سرعت سپری شد. روز اول و دوم و سوم ...
و همه مردم نگران اباذر بودند که بر او حد اجرا نشود...
اندکی قبل از اذان مغرب آن مرد آمد.
و در حالیکه خیلی خسته بود،
مقابل امیرالمومنین قرار گرفت و عرض کرد:
گنج را به برادرم دادم و اکنون تحت فرمان شما هستم تا بر من حد را جاری کنی.
امام علی (ع) فرمودند:
🕊چه چیزی باعث شد برگردی درحالیکه میتوانستی فرار کنی؟
آن مرد گفت: ترسیدم که بگویند "وفای به عهد" از بین مردم رفت...
🕊امیرالمونین از اباذر سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟
ابوذر گفت: ترسیدم که بگویند "خیر رسانی و خوبی" از بین مردم رفت...
اولاد مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از او گذشتیم...
🕊امیرالمومنین علیه السلام فرمود: چرا؟
گفتند: میترسیم که بگویند "بخشش و گذشت" از بین مردم رفت...
═══♥️ ♥️═══
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✅حضرت ایت الله مجتهدی تهرانی
توی کربلا تمام داش مشتی ها رفتند کمک امام حسین (ع) و شهید شدند...
مقدس ها استخاره کردند استخارشون بد اومد.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔹در مجلس حضرت رضا(علیهالسلام) بودم و جمعیت بسیاری در مجلس حضور داشتند و از آن حضرت سوال میکردند و از احکام حلال و حرام می پرسیدند و امام رضا (علیه الصلاة و السلام) پاسخ آنها را میدادند
در این میان، ناگهان مردی بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و سلام کرد و به امام هشتم(علیه السلام) عرض نمود: "من از دوستان شما و دوستان پدر و اجدادِ پاک شما هستم، در سفر حج پولم تمام شد و خرجیِ راه ندارم تا به وطن برسم، اگر امکان دارد خرجی راه را به من بده تا به وطن برسم، خداوند مرا از نعمت هایش برخوردار نموده است وقتی به وطن رسیدم آنچه به من دادهای معادل آن از جانب شما صدقه می دهم چون خودم مستحق صدقه نیستم"
🔹امام رضا(علیه السلام) به او فرمود: "بنشین خداوند به تو لطف کند"
سپس امام(علیه السلام) رو به مردم کرده و به پاسخ سوالهای آنها ادامه دادند...
پس از مدتی مردم همه رفتند و تنها آن مرد مسافر و من و سلیمان جعفری و خثیمه در خدمت امام ماندیم
امام فرمودند اجازه می دهید به خانه اندرون بروم؟
سلیمان عرض کرد خداوند امر و اذن شما را بر ما مقدّم داشته است...
حضرت برخاستند و وارد حجره شدند و پس از چند دقیقه بازگشتند و از پشت در فرمودند: "آن مرد مسافر خراسانی کجاست؟"
خراسانی برخاست و گفت: "اینجا هستم"
🔹امام(علیه السلام) از بالای در دستشان را به سوی مسافر دراز کردند و فرمودند: "این مقدار دینار را بگیر و خرج راه خود را با آن تأمین کن و این مبلغ، مال خودت باشد و لازم نیست از ناحیه من معادل آن را صدقه بدهی، برو که نه تو مرا ببینی و نه من تو را ببینم!"
🔹مسافر خراسانی پول را گرفت و رفت...
سلیمان به امام رضا(علیه السلام) عرض کرد: "فدایت گردم که عطا کردی و مهربانی فرمودی، ولی چرا هنگام پول دادن به مسافر خود را نشان ندادی و پشت در، خود را مستور نمودی؟!"
امام رضا(علیه السلام) در پاسخ فرمودند: "مَخَافَةَ أنْ أرَىٰ ذُلّ السُّؤالِ في وَجْهِهِ لِقَضَائِی حَاجَتَه" [از آن ترسیدم که شرمندگی سوال و درخواست را در چهره او بنگرم، از این رو که حاجتش را برآوردَم...!!]
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
الهی دارم از دستت شکایت
عدالت پیشه کن ای با درایت
تو که لیلی به مجنونش ندادی
چرا عشقش درقلب او نهادی؟
یکی درناز و نعمت غرق گشته
یکی شرمنده پیش خلق گشته
یکی هر آرزو دارد بدادی
یکی یک آرزو دارد ندادی
✍
❌
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#قصه_شصت_و_ششم:
💎#تاریخ_جادوگری:
8⃣قسمت_هشتم:
🔥جهنمی به نام بهشت:
✍یکی از مهمترین مولفه های مذاهب شیطانی نگاه ایشان به مسئله معاد است.در این تمدن ها کاهنان جهان پس از مرگ را به گونه ای در دید مردم تاریک جلوه می دادند که رستگاری در آن کاملا دست نیافتنی باشد.طبیعتا در این حالت تلاش برای رسیدن به بهشت موعود فاقد معنا و مفهوم خواهد بود و آنچه اصالت پیدا میکرد صرفا زندگی دنیوی بود.مثلا کاهنان مصری همانطور که بعدا خواهد آمد سعادت انسان در دنیای پس از مرگ را با ثروت ایشان در زمان حیات دنیوی مرتبط می دانستند.اما وضعیت در بابل چگونه بود؟ویل دورانت در این مورد می گوید:فرد بابلی از اندیشه جاودانه شدن خویش هیچگونه احساس خشـنودی نمی کرده.او در آن هنگام که دعا میخواند و نماز میگزاشت درخواست پاداشی در بهشت نداشت،بلکه خیرات زمینی را طلب میکرد،چراکه بابلیان همچون یونانیان معتقد بودند:مردگان،اعم از قـدیسان و بـدکاران و هوشـمندان و ابلهان، همه، بـدون تفاوت به جایگاه تاریکی در شـکم زمین فرو می رونـد. آنجا هرگز جای نعمت و خوشـگذرانی نبود و مردگان ابدالدهر دست و پا بسته در آن میماندند و تن هاشـان ازسرما می لرزید وگرسنه و تشنه به سر میبردند.1
☘ایشان به بهشت معتقد بودند،ولی آنرا مخصوص خدایان میدانسـتند.اینگونه بود که مسئله سعادت پس از مرگ عملا دست نیافتنی بود و بابلیان اگر خدایان خود را عبادت می کردند یا اعمال دینی را انجام می دادند صرفا برای سعادتمندی دنیا بود.
پس چنین شد که بابل پر از فسق وفجور منجلاب بیداد وظلم و نمونه بسـیار بدي از گسیختگی اخلاقی وشهوت پرستی عالم قدیم شد.جوری که حتی اسکندر،که تا دم مرگ از می خوارگی دست برنداشت،از اخلاقی که در میان مردم بابل رواج داشت به تعجب افتاده بود.2
منابع:
1)ویل دورانت،ج1،ص284
2)ویل دورانت،ج1،ص285
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✅انصاف درگرفتن اجرت
✍شیخ در گرفتن اجرت براي کار خیاطی، بسیار با انصاف بود. به اندازه اي که سوزن می زد و به اندازه کاري که می کرد مزد می گرفت.به هیچ وجه حاضر نبود بیش از کار خود از مشتري چیزي دریافت کند. یکی از روحانیون نقل می کند که : عبا و قبا و لباده اي را بردم و به جناب شیخ دادم بدوزد، گفتم چقدر بدهم؟ گفت : دو روز کار میبرد ،چهل تومان. روزي که رفتم لباسها را بگیرم گفت : اجرتش بیست تومان می شود. گفتم : فرموده بودید چهل تومان!؟ گفت : فکر کردم دو روز کار می برد ولی یک روز کار برد!
روایت است که امام علی (ع) فرمود :
« الانصاف افضل الفضائل»
یعنی ؛ انصاف برترین فضیلتها است. .
📚کتاب کیمیای سعادت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌱🕊
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
مشهور است مرحوم طبرسی سکته عارض شد و به گمان اینکه وفات کرده او را غسل داده، کفن و دفن نمودند، چون به هوش آمد خود را در میان کفن و در قبر دید، متوجه شد، سکته کرده و او را اشتباهاً دفن کردهاند، راه نجاتی نداشت تا خود را از این گرفتاری نجات دهد نذر کرد اگر خداوند قادر متعال از این بند نجاتش دهد، یک دوره تفسیر قرآن بنویسد.
اراده خداوند چنین تعلق گرفت که یک نفر دزد معروف به این فکر افتاد شب موقعی که همه خوابند و قبرستان هم خلوت است، بیاید قبر طبرسی را بشکافد و کفنش را بردارد، وقتی آمد قبر را شکافت رسید به لحد و روی لحد را برداشت کفن را باز کرد، ناگاه شیخ دست او را گرفت، آن مرد از دیدن این حال بسیار ترسید، شیخ شروع کرد به حرف زدن با او، وحشت کفن دزد زیادتر شد. شیخ فرمود: نترس من مرده نیستم، بلکه زندهام به علت سکته مرا آوردهاند دفن کردهاند، اکنون به هوش آمدهام، خداوند تو را وسیله نجات من قرار داد. آن شخص از حرفهای آن مرحوم اطمینان خاطر پیداکرده و قلبش آرام گرفت و چون شیخ از شدت ضعف نمیتوانست راه برود، مرد او را به دوش گرفته به منزل شیخ آورد. شیخ خلعت و مال زیادی به آن مرد داد کفن دزد به دست شیخ توبه کرد و آن کار قبیح را ترک نمود.
پس از آن شیخ به نوشتن مجمعالبیان مشغول شد الحق، تفسیر خوبی نوشته است، خداوند مسببالاسباب، آن دزد را وسیله نجات شیخ از آن گرفتاری عجیب قرار داد، شیخ نیز وسیله و اسباب توبه کفن دزد شد که به این وسیله از عمل شنیع دزدی و نباشی خلاص شده و عاقبت امرش ختم به خیر شد.
═══♥️ ♥️═══
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍#پندهای_لقمان
روزی لقمان به پسرش گفت:
امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.
💕اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
💕دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی !
💕سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!!
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد :
💕اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذايی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
💕اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است.
💕و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست...
═══♥️ ♥️═══
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
هنگامی که یونس علیه السلام از هدایت قومش نا امید شد و آنها را رها کرد و در دریا سوار کشتی شد، خدای متعال وی را امتحان نمود؛
دریا طوفانی شد و کشتی بانان تصمیم گرفتند برای نجات جان سرنشینان قرعه کشی کنند تا یکی از افراد سوار بر کشتی را به دریا بیاندازند تا کشتی سبک تر شود،
آنها سه بار قرعه کشی کردند و هر سه بار نام یونس علیه السلام درآمد، بناچار تصمیم گرفتند یونس علیه السلام را به دریا بیاندازند،
یونس را به دریا انداختند اما به امر الله متعال یک نهنگ بزرگ یونس را بلعید و او را در شکم خود جایی داد، آنگاه یونس در شکم آن نهنگ توبه کرد و دعای زیر را خواند:
«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (انبیاء ۸۷).
خدای متعال نیز توبه اش را پذیرفت و به نهنگ دستور داد که یونس را به سلامت به ساحل ببرد
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚 عاقبت اسراف و کفران نعمت
در زمانهاى قبل ، قومى بودند که خداوند #نعمت سرشارى به آنها داد، سرزمينشان پر از #چشمه سارها بود و همه جا سرسبز و خرم و پر از نعمت بود. آنها از مغز #گندم ، #نان درست مى كردند، ولى بر اثر وفور نعمت با همان نان ، محل #مدفوع كودكشان را پاك مى نمودند، و به اندازه كوهى از اين نانها به وجود آمد.
روزى #مرد نيكوكارى كنار زنى عبور كرد، كه او همين كار را مى كرد، به او گفت :
اى #زن واى بر شما از خدا بترسيد و نعمتهاى الهى را با دست خود مبدل به #قحطى و گرسنگى نكنيد.
آن زن با كمال #غرور در پاسخ گفت : اين را ببين ما را به گرسنگى تهديد مى كند، تا كشتزارهاى وسيع (سرثار) هست و نهرهاى آن جارى است ، ما از #گرسنگى ترسى نداريم .
طولى نكشيد، خداوند بر آنها #غضب كرد و آب #باران را بر آنها نفرستاد، كار قحطى به جائى رسيد كه به همان نانهائى كه با آنها محل مدفوع كودكانشان را پاك مى كردند، نياز پيدا كردند، جالب اينكه براى رسيدن به آن نانها صف مى بستند تا بهر كسى بمقدار معين از روى نوبت برسد.
📚 منبع: بحار الانوار ج 14 ص 146 .
#کفر_نعمت
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
✅ لا إله إلّا اللّه یعنی؟
✍ «لا إله إلّا اللّه» یعنی پایان دادن حکومت هوای نفس در وجود؛ یعنی پاک کردن تمام رذایل اخلاقی از صفحه نفس؛ یعنی آراسته شدن به حسنات اخلاقی، یعنی خلوص و پاکی؛ یعنی بصیرت و بینایی؛ یعنی هم چون انبیا با تمام طاغوتها تا ریشه کن کردن آنان مبارزه کردن؛ یعنی ریشه تمام گناهان را از سرزمین وجود خویش درآوردن و به جای آن نهال عمل صالح کاشتن.
🌻 «لا إله إلّا اللّه» یعنی از تمام مکتبها بریدن و به مکتب انبیا و امامان علیهم السلام پیوستن؛ یعنی فهم قرآن و عمل به تمام دستورها و قوانین الهی؛ یعنی آراسته شدن به صلاح و سداد و عفّت و تقوا.
🌻 «لا إله إلّا اللّه» یعنی همه روز خود را به پاکی سر بردن و شب خود را به پاکی و طهارت و عبادت به روز آوردن؛ یعنی در مقابل حوادثی که بر مسلمانان میرود بیتفاوت نماند، یعنی حلّ مشکلات عباد خدا برای رضای خدا.
این همه ثواب، فقط به گفتار تنهای زبان نیست و ارجحیّت آن بر آسمانهای هفتگانه و زمین در گفتن تنهای آن خلاصه نمیشود، بلکه این ارجحیّت در تجلّی حقیقت «لا إله إلّا اللّه» در هستی و عمل و اخلاق انسان است.
🍁 پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
هر کس در ماه رجب، هزار مرتبه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» بگوید، خداوند برای وی هزار حسنه نوشته، و هزار شهر در بهشت بنا می کند.
🗒وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۸
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#حق_مادر👩👧👦
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «حق پدر این است که از او در طول زندگی اطاعت کنی و اما حق مادر را هرگز نمی توانی ادا کنی. حتی اگر به تعداد شن های بیابان و قطره های باران، روزها در خدمتش بایستی، تنها به جای زحمات طاقت فرسای دوران بارداری او نخواهد بود». شخصی به پیامبر از کج خلقی مادر شکایت کرد، حضرت فرمود: «او در آن نُه ماه که بار تو را تحمل می کرد و آن دو سال که تو را شیر داد و شب هایی که بیداری کشید و روزهایی که برای تو تحمل تشنگی کرد، کج خلق نبود». مرد گفت: من جزای زحماتش را پرداخته ام و او را دوبار بر دوش گرفته و به حج برده ام. حضرت فرمود: «حتی جزای یک ناله او را هنگام وضع حمل نپرداخته ای».
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌻 شرایط دعا کردن 🌻
❶ اعتراف به گناهان
❷ شکر نعمتها
❸ صلوات بر محمد و آل محمد
❹ دعا کردن و حاجت خواستن
❺ صلوات بر محمد و آل محمد.
🌻 اگر دعایتان مستجاب شده مواظب سه حالت باشید 🌻
❶ آن که عُجب نکنى و نگویى من معلوم مى شود آدم خوبى هستم که دعایم مستجاب شد زیرا عجب و خودپسندى باعث فساد عمل و غلبه شیطان است.
❷ شکر و حمد خدا نمایى که تفضل کرد بر تو به اجابت دعاى تو، بلکه مستحب است دو رکعت نماز شکر بجا آورى .
❸ همین که دعاى تو مستجاب شد ترک دعا نکنى و باز در خانه خدا بروى تا بیگانه نشوى و در وقت حاجت خواستن دوباره آشنا باشى .
🌻 اگر دعایتان به اجابت نرسید مواظب این سه حالت باشید 🌻
❶ آن که مایوس نشوى از رحمت خدا، زیرا به اجابت نرسیدن دعا ممکن است به سبب گناهان تو باشد که مانع اجابت است پس درصدد رفع آن به توبه و تعذیب نفس برآى .
❷ ترک دعا نکن .
❸ راضى باش به تقدیر الهى تا همان رضاى تو باعث اجابت دعایت بشود.
🔶 امام حسن علیه السلام مى فرماید:
« من ضامنم از براى کسى که در قلب او چیزى خطور نکند بجز رضا و خشنودى به قضاى خدا این که دعا کند پس مستجاب شود.»
═══♥️ ♥️═══
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚موسی (ع) و درویش
#سعدی در بیان حکایتی می گوید:
موسی علیه السلام ، درویشی را دید از #برهنگی به ریگ اندر شده.
گفت:ای موسی ! #دعا کن تا #خدا عزوجل مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم. موسی دعا کرد و برفت. پس از چند روز که از #مناجات باز آمد، مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه برو گرد آمده.
گفت:این چه حالت است؟
گفتند: #خمر خورده و #عربده کرده و کسی را کشته. اکنون به #قصاص فرموده اند.
«وَلَوْ بَسَطَ اللّه ُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوَ فِی الاَْرْضِ؛ اگر خداوند درِ هر نوع #روزی را بر بندگانش می گشود، در زمین ستم پیشه می کردند». (شورا:27)
موسی علیه السلام ، به #حکمت جهان آفرین اقرار کرد و از تجاسر خویش #استغفار .
❥↬
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi