eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
17.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
15 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📝اطلاعات بانوان در شماره ۶۲۲ در ضمن ترجمه اخبار علمی چنین می نویسد: دو ماه قبل دختری که در لندن بسر می برد ناگهان احساس ناراحتی کرد. چنان درد می کشید و حالات او چنان بود که پزشکان تشخیص دادند که درد زایمان است. او را به یک بیمارستان منتقل کردند، تحقیق بعمل آمد، معلوم شد که شوهر ندارد. معاینات هم نشان داد که باردار نیست، اما او همچنان در تخت بیمارستان بخود می پیچید و ناله می کرد و سراپای وجودش را نیز عرق سردی پوشانده بود. چند ساعتی وقت پزشکان را گرفت، سرانجام آرام شد، لبخندی زد و گفت: راحت شدم، نوزاد پسر است!! پزشکان ابتدا گمان می کردند که با یک دیوانه سروکار دارند ولی پس از تحقیق متوجه شدند که آثار دیوانگی در او دیده نمی شود. کشف بعدی آن که درست در همان زمانی که این دختر در لندن دچار درد شده بود و به بیمارستان می رفت، خواهر دوقلوش که در اتریش و شهر وین ساکن بود دچار درد زایمان گردیده و به بیمارستان مراجعه کرده و بستری شده بود. بله او شوهر داشت و باردار بود و ظرف چند ساعت پسری بدنیا آورد. همانطور که در داستانهای قبلی به اختصار توضیح داده شد. بنظر می رسد یکی دیگر از موارد که ایجاد «تله پاتی» «ارتباط مغزها» می شود میان دو قلوهاست، چون معمولاً ارتباط عاطفی و روحی شدیدی میانشان وجود دارد، یکی از آنها احساس درد نماید دیگری همان درد را حس می کند. ۱. عجایب حس ششم، ص۳۳. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
14.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☯ بعد از مرگ چه اتفاقی برای ما می افته؟ بررسی از دیدگاه علمی ویدیوی جهانی که بیشترین بازدید را داشت ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
. 📚 چشم برزخی دختر دبیرستانی و حاج اقا حاج آقا محمد رضایی میگوید: خاطره خوب دیگر بنده مربوط می‌شود به یک راهنمایی و دبیرستان دخترانه عشایری،‌ مدیر مدرسه منطقه محروم -که روحانی کم آنجا می‌رود- به من گفت: اگر می‌شد به شما نشان می‌دادم که خیلی از بچه‌های ما در اینجا نماز شب می‌خوانند، خلاصه ما در این مدرسه سخنرانی کردیم و بعد از سخنرانی به سؤال‌های دانش‌آموزان پاسخ می‌دادیم تا اینکه دانش‌آموزی پیش من آمد و گفت: من وقتی به چهره بعضی‌ها نگاه می‌کنم، چهره‌شان خیلی نورانی است و بعضی دیگر چهره بسیار وحشتناک و ترسناکی دارند که شب‌ها از ترس خوابم نمی‌برد. خیلی برای من عجیب بود که یک دانش‌آموز دختر دوم دبیرستانی به این درجه رسیده باشد، من که هنگام پاسخ به سؤال‌ها سرم پایین بود، هنگامی که دانش آموز این جمله را گفت، مو بر تنم سیخ شد و پیش خودم گفتم که الان آبروی من رفته است و معلوم نیست من را چگونه می‌بیند! بنابراین اولین سؤالی که کردم گفتم: من را چگونه می‌بینی؟! گفت: بعضی‌ها را همان‌ طور که هستند می‌بینم، شما را عادی می‌بینیم! نفس راحتی کشیدم، بعد یک نگاهی به ایشان کردم دیدم: بله چه حجابی دارد! در آن منطقه‌ای که زنان چادر سر می‌کنند ولی حد و حدود حجاب را زیاد رعایت نمی‌کنند، دیدم چقدر محجبه است. بعد ادامه داد: می‌خواهم کاری کنم که دیگر چهره برخی افراد را ترسناک نبینم،  شب‌ها واقعاً می‌ترسم و خوابم نمی‌برد، از آنجایی که خودم جواب سؤال را نمی‌دانستم، به منزل یکی از علمای بزرگوار زنگ زدم و گفتم که چنین سؤالی از من شده است، آیا چنین چیزی می‌شود؟ ایشان گفتند: بله! اشکال ندارد، تقوا داشته و خدا این توفیق را به ایشان داده، به او بگو که به هیچ کس نگوید، والا سلب توفیق می‌شود، به این عالم ربانی گفتم که می‌گوید می‌ترسم! گفت: توجیه کنید که ترس ندارد، بلکه توفیقی است که خدا به اولیاء الله و دوستانش می‌دهد، قدرش را بداند و خدا را شکر کند، بعد از اینکه تلفن را قطع کردم، از آن دختر سؤال کردم که شما نماز شب می‌خوانید؟! بعد با یک اکراهی که دوست نداشت بگوید، گفت: بله! من نماز شب می‌خوانم. آن دختر محجبه دوم دبیرستان منطقه محرومی که خیلی‌ها در آنجا نماز نمی‌خوانند، چون روحانی نداشتند که بروند و در گوش آن‌ها بگویند نماز بخوانید، نماز که هیچ! نماز شب هم می‌خواند، خداوند به ایشان توفیق داده که به چنین مقاماتی برسد منبع؛ مطالب بهجت ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
سه چیز☞ از همدیگر جدا نیستند؛ کسےکه زیاد دعا کند از اجابت محروم نمےشود. کسےکه زیاد استغفار کند از مغفرت و بخشش محروم نمےشود. کسےکه زیاد شکر کند از زیاد شدن نعمت هامحروم نمےشود. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
. داستان عجیب شیخ رجب علی خیاط و زنی آتشین ✍️فرزند شیخ رجبعلی خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی ازدوستان پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می‌ گوید چشمتان رااز نامحرم برگردانید و خود ایشان اینطور نگاه می‌کند! نگاهی به من کرد و فرمـود: توهم میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین! نگاه کردم دیـدم همینطور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین می‌ریزد و آتش او به کسانی که چشم هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند . 💥شیخ رجبعلی فرمـود این زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به آتش جهنـم می بَرَد . 📚کتاب بوستان حجاب ص ۱۰۹ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
. 💎 مردی خانهٔ بزرگی خرید. مدتی نگذشت خانه اش آتش گرفت و سوخت. رفت و خانه دیگری با قرض و زحمت خرید. بعد از مدتی سیلی در شهر برخاست و تمام سیلاب شهر به خانه او ریخت و خانه‌اش فرو ریخت. شیخ را ترس برداشت و سراغ عارف شهر رفت و راز این همه بدبیاری و مصیبت را‌ سوال کرد. ابو سعید ابوالخیر گفت: خودت می‌دانی که اگر این همه مصیبت را آزمایش الـــــــهی بدانیم، از توان تو خارج است و در ثانی آزمایش مخصوص بندگان نیک اوست. شیخ گفت: تمام این بلاها به خاطر یک لحظه آرزوی بدی است که از دلت گذشت و خوشحالی ثانیه‌ای که بر تو وارد شده است. شیخ گفت: روزی خانه مادرت بودی، از دلت گذشت که، خــــــــــدایا مادرم پیر شده است و عمر خود را کرده است، کاش می‌مرد و من مال پدرم را زودتر تصاحب می‌کردم. زمانی هم که مادرت از دنیا رفت، برای لحظه‌ای شاد شدی که می‌توانستی، خانه پدری‌ات را بفروشی و خانه بزرگتری بخری. تمام این بلاها به خاطر این افکار توست. مرد گریست و سر در سجده گذاشت و گفت: خـــــــــدایا من فقط فکر عاق شدن کردم، با من چنین کردی اگر عاق می‌شدم چه می‌کردی؟؟!! سر بر سجده گذاشت و توبه کرد. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 الهی! 🌿قدرت نمایی خالق در تواتمند سازی نوزادان به غواصی... به این پدیده که نوزادان در اب غرق نمیشوند رفلکس غواصی میگویند... این پدیده در بدو تولد تا سن ۶ ماهگی اتفاق می افتد که کودک بصورت نفس خود را حبس میکند و بدن اکسیژن خود را تامین میکند. 🌿 [نیز] در وجود شما [نشانه هایی است] آیا نمی بینید؟ (ذاریات آیه۲۱) ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
. مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند از دست مرد جدا شد و فرار کرد. مرد شروع کرد به دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد. عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند. هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد، ناگهان همسایه شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده. زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند، او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده، مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت : خدا قبول می کند . ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن. روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد و سوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند . فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد، پس این نصیب توست ... صدقه را بنگر که چه چیزیست! صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است ... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
روزی امام علی (علیه السلام) به مسجد رفت. قبل از ورود به مسجد از فردی خواستند تا زمانی که در مسجد هستند مراقب مرکبشان باشد. به هنگام بازگشت از مسجد دیدند آن فرد افسار اسب را برداشته و فرار کرده است. آن حضرت برای خرید افسار جدید به بازار رفتند و افسار ربوده شده خود را در آنجا پیدا کردند. مبلغی پرداخت کرده و افسار خود را دوباره خریدند.امام در این هنگام خطاب به همراهانشان فرمودند: من قصد داشتم به همین مقدار برای نگهداری از مرکب به او پاداش دهم، اما خود او نخواست از راه حلال این پول را به دست آورد! 📚 میزان الحکمة، باب 1501، حدیث7228 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
. ✅ کرامتی از حضرت علی(ع) 💢عاقبت شوم لواط‼️ 💠غلامی را در زمان عمر به جرم قتل مولایش گرفتند و غلام هم به جرمش اعتراف کرد. دستور قتلش صادر شد. اما امیرالمومنین حضرت علی از غلام پرسید برای چه او را کشتی؟ گفت می خواست با من لواط کند از خودم دفاع کردم و در این میان کشته شد. حضرت علی علیه السلام پرسید: چه ساعتی دفن شد؟ گفتند فلان ساعت. به عمر فرمود: این غلام را سه روز حبس کن تا حکم دهم. رز سوم از اولیای دم مقتول خواست بروند قبر را باز کنند و جنازه را بیاورند. رفتند و قبر را خالی دیدند. به مولا گزارش کردند. تکبیر سرداد و فرمود: به خدا قسم غلام دروغ نگفته.  از پیامبر شنیدم که فرمود: هر كس از امتم كه كردار قوم لوط را مرتكب شود، پس از مردن سه روز بيشتر در قبر نمى ماند و زمين او را به قوم لوط كه به عذاب الهى هلاك شدند مى رساند، و در روز قيامت با آنان محشور مى گردد. 📚(بحار الانوار ج۷۶ ص۷۱ حدیث ۲۴)  •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈• ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ فواید کردن ⁉️آیا عبادت، باعث سلامتی بدن میشود؟؟ 🔺اين كليپ را انتشار دهید تا به هموطنانمون خدمتی كرده باشيم🔻 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani