سلام عزیزان...
نایابان دردوستے...
شبتان رویایے...
امواج قلبم راروے نداے الهے تنظیم مے کنم...
نداے الهے ب من انگیزه مے دهد بیشتر بشناسم...
بیشتردوست بدارم...
پاک وخالص ترشوم...
باآرزوے لحظاتے خوش درکنارخانواده محترمتان برایتان...♥
✍ @hekayate_qurani
يادخدااااااا
ارام بخش دلهاست...
روزت را متبرك كن
با نام و ياد خدا
خدا صداى
بندهايش را دوست دارد
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺
♡• روزتون عالی و شاد💚🌹
✍ @hekayate_qurani
#عجایب_خلقت
لاکپشت ابیه زیبا😍💙
سبحانالله💚
✍ @hekayate_qurani
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🌼🍃حضرﺕ ﻣﻮﺳﯽ (ﻉ) ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭﺩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﺮﺩ...
ﺣﻖ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﺯ ﻓﻼﻥ ﮔﯿﺎﻩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻦ.
🌼🍃ﺣﻀﺮﺕ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻧﺪﺍﻧﺶ ﺧﻮﺏ ﺷﺪ.
ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﻣﻮﺳﯽ ﺩﺭﺩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻭﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺩ ﻭﻟﯽ
ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﻮﺏ ﻧﺸﺪ!!!
❣ﺍﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺳﺒﺐ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ؛
🌼🍃ﺧﻄﺎﺏ ﺍﻟﻬﯽ آﻣﺪ ﮐﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﻗﺒﻞ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﻣﺎ ﺭﻓﺘﯽ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ
ﺍﻣﯿﺪ ﮔﯿﺎﻩ ﺭﻓﺘﯽ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻏﺎﻓﻞ ﺷﺪﯼ...
❣ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪﺗﻮ
✍ @hekayate_qurani
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 + چی شده، چرا گریه می کنی؟
- دلم برای امام رضا تنگ شده...💔
✍ @hekayate_qurani
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣#داستان_واقعی
💢بخشی از زندگیTahani Amer
یکی از مغزهای دانشمند ناسا
🌼🍃تاهانی عامر زن مسلمان محجبه ی مصری از جمله زنان شاخص در ناسا است.
🌼🍃بر اساس سایت رسمی ناسا او خود را اینگونه معرفی می کند:
🌼🍃یک مسلمان و از کارکنان ناسا هستم که در حاشیه ی شهر قاهره به دنیا آمده ام و همواره سه اصل را در زندگی مهم دانسته ام : رضایت خدا که رضایت مردم را در پی خواهد داشت،آموزش و تحصیل که کلید بهره گیری از فرصت هاست و نهایتا خدمت به مردم با مهربانی و مهرورزی
🌼🍃من بنا داشتم رشته ی پزشکی را برگزینم اما در مسیر زندگی، پیش از ورود به کالج، رشته ی مهندسی را انتخاب کردم.
🌼🍃در هفده سالگی ازدواج کردم و ریاضیات مورد علاقه ترین موضوع تحصیلی من بود. معتقدم ریاضیات و مدل های آن یکی از بهترین راه های فهم و حل مسائل و مشکلات است. وقتی در سال ۱۹۸۳ به آمریکا آمدم در حالی که حتی یک کلمه انگلیسی نمی دانستم در ریاضیات رتبه A که رتبه ی بسیار خوبی است را بدست آوردم و متوجه شدم که آینده ی من در مهندسی است.
🌼🍃من برای ناسا یک سیستم اندازه گیری پیشرفته را ابداع و آن را مدل سازی کرده ام. در این حال هر هفته برنامه های آموزشی مرتبط با تحصیل و تخصصم در ناسا را به صورت داوطلبانه برای علاقمندان به انجام می رسانم و در کنار همه ی این ها بخشی از وقت خود را صرف آموزش های مذهبی به کودکان و جوانان مسلمان در مسجد می کنم ….
🌼🍃این بانو با وجود تمام مشغله های کاری،آموزش داوطلبانه به مردم و آموزش مذهب در مسجد را از برنامه های ثابت زندگی خود قرار داده است
🤔من و شما چقدر برای خدا و تبلیغ آموزه های دینمان وقت میگذاریم⁉️
✍ @hekayate_qurani
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
♥️هميشه باید مراقب سه چیز باشیم:
➊وقتي تنها هستیم مراقب افکار خود
➋وقتي با خانواده هستیم مراقب اخلاق خود
➌زمانی که در جامعه هستیم مراقب زبان خود
✍ @hekayate_qurani
روزی و روزگاری درسرزمینی، زنى بود بسیار حسود، همسایه اى داشت به نام خواجه سلمان که مردى ثروتمند و بسیار شریف و محترم بود، زن بر خواجه رشک مى برد و مى کوشید که اندکى از نعمت هاى آن مرد شریف را کم کند و نیک نامى او را از میان ببرد؛ ولى کارى از پیش نمى برد و خواجه به حال خود باقى بود. عاقبت روزى تصمیم گرفت، که خواجه را مسموم کند: حلوایى پخت و در آن زهرى بسیار ریخت و صبحگاهان بر سر راه خواجه ایستاد؛ هنگامى که خواجه از خانه خارج شد، حلوا را در نانى نهاده، نزد خواجه آورد و گفت: خیراتى است. خواجه، حلوا را بستاند و چون عجله داشت، از آن نخورده به راه افتاد و به سوى مقصدى از شهر خارج شد. در راه به دو جوان برخورد که خسته و مانده و گرسنه بودند. خواجه را بر آن دو، شفقت آمد. نان وحلوا را بدیشان داد؛ آن دو آن را با خشنودى فراوان، از خواجه گرفتند و خوردند و فى الحال در جا مردند. خبر به حاکم شهر رسید، و خواجه را دستگیر کرد، هنگامى که از وى بازجویى شد، خواجه داستان را گفت. حاکم کسى را به سراغ زن فرستاد، زن را حاضر کردند، چون چشم زن به آن دو جنازه افتاد، شیون و زارى آغاز کرد و فریاد و فغان راه انداخت؛ معلوم شد که آن دو تن، یکى فرزند او، و دیگرى برادر او بوده است. خود آن زن هم از شدت تأثر و جزع پس از یکى دو روز مرد. آرى خودم کردم که لعنت بر خودم باد. این حسود بدبخت، گور خود را با دست خود کند و دو جوان رعنایش را فداى حسد خویش کرد؛ تا زنده بود، پیوسته در عذاب بود و سرانجام جان خود را در راه حسد از دست داد و در جهان دیگر به آتش غضب الهى خواهد سوخت
✍ @hekayate_qurani
🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اذان زیبای پسر نوجوان در متروی تهران
📿 #نماز اول وقت
✍ @hekayate_qurani
💕 ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ .
ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ .
ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ.
ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ.
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ.
ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ راصدا میزند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭﻢ ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم....
"از پاهایی که نمی توانند تورا به سمت ادای نماز ببرند انتظآر نداشته باش تورا به بهشت ببرند"
✍ @hekayate_qurani
•••✾~🍃🌸🍃~✾•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به نیت شفای همه
بیماران کروناکه در بیمارستان
بستری هستند همه با هم بخوانیم :
یامَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفاَّء✨🌸
❣ آمین یا رب العالمین❣
🌺🌺🌿🌺🌺
✍ @hekayate_qurani
.
🔹پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند:
حضرت موسی علیه السلام به خدا گفت: میخواهم به تو نزدیک شوم.
وحی آمد: تقرب به من برای کسی است که شب قدر بیدار باشد.
.
موسی علیه السلام گفت: رحمتت را میخواهم.
خدا فرمود:
رَحْمَتِي لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاكِينَ لَيْلَةَ الْقَدْر
رحمت من برای کسی است که شب قدر به فقیران مهربانی کند!
.
موسی علیه السلام گفت: جواز عبور از صراط را می خواهم.
#خدا فرمود: آن، برای کسی است که شب قدر صدقه ای بدهد...
📚اقبال الاعمال ج1 ص186.
✍ @hekayate_qurani
🌸حکایت پند آموز از بهلول
مردی مسجدی ساخت.
بهلول از او پرسید :
مسجد را برای رضای خدا ساختی
یا اینکه بین مردم شناخته شوی؟
مرد پاسخ داد :
معلوم است برای رضای خداوند!
بهلول خواست اخلاص مرد را بیازماید
در نیمه های شب بهلول رفت
و روی دیوار مسجد نوشت
این مسجد را بهلول ساخته است
صبح که مردم برای ادای نماز به مسجد آمدند نوشته روی دیوار را میخواندند
و میگفتن خدا خیرش بدهد
مرد طاقت نیاورد و فریاد سر داد
ایهاالناس بهلول دروغ میگوید
این مسجد را من ساختم
من از مال خود خرج کردم
و شما او را دعای خیر میکنید!
بهلول خندید و پاسخ داد
🌸معامله تو باخلق بوده نه با خالق
🌸بیایید در زندگیمان با خدا معامله کنیم
✍ @hekayate_qurani
گویند:
"ملا مهرعلی خویی،" روزی در کوچه دید دو کودک بر "سر یک گردو" با هم دعوا میکنند.
به خاطر یک گردو یکی زد چشم دیگری را با چوب "کور" کرد.
یکی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس "چشم درآوردن،" گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند.
ملا رفت گردو را برداشت و شکست و دید، "گردو از مغز تهی است."
👈👈گریه کرد...
پرسیدند تو چرا گریه میکنی؟
گفت: از "نادانی و حس کودکانه،" سر گردویی دعوا میکردند که "پوچ بود و مغزی هم نداشت.!"
"" دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز!!""
* بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها کرده و برای همیشه میرویم...
✍ @hekayate_qurani
دلم امشب
صاف است
آسمان هم آرام
باد هم مےآید
و نسیمے زیرک،
سعےدارد که بفهماند
شب مظهر
این همه تاریکے و دلتنگے
نیست✨
صورت ماه به من مےگوید:
گرچه شب تاریک است
دل قوے دارسحر نزدیک است
#شبتون_بخير
┏━━━🌺🍃💐🍃🌺━━━┓
✍ @hekayate_qurani
خـدایا
بوی ناب بهشت میدهد
همهی نامهای قشنگت🌸🍃
هوای دلم سبک میشود
با زمزمهی نامهای زیبایت...
شروع میکنیم چهارشنبہ ۲۴
اردیبهشت ماه و هجدهمین روز
ماه مبارک رمضان را با توکل
برنام مهربانترین مهربانان🌸🍃
روزبخیر عزیزان
التماس دعا
✍ @hekayate_qurani
📚 حاجتت را روى زمين بنويس
مردى خدمت على عليه السلام آمد و عرض كرد:
يا اميرالمؤمنين من حاجتى دارم .
حضرت فرمود:
حاجتت را روى زمين بنويس ! زيرا كه من گرفتارى تو را آشكارا در چهره تو مى بين و لازم نیست بیانش کنی!
مرد روى زمين نوشت .
” انا فقير محتاج ” من فقيرى نيازمندم .
على عليه السلام به قنبر فرمود:
با دو جامه ارزشمند او را بپوشان .
مرد فقير پس از آن ، با چند بيت شعر از اميرالمؤمنين عليه السلام تشكر نمود.
حضرت فرمود: يكصد دينار نيز به او بدهيد!
بعضى گفتند:
يا اميرالمؤمنين او را ثروتمند كردى !
على عليه السلام فرمود:
من از پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: مردم را در جايگاه خود قرار دهيد و به شخصيتشان احترام بگذاريد. آنگاه فرمود:
من براستى تعجب مى كنم از بعضى مردم ، آنان بردگان را با پول مى خرند ولى آزادگان را با نيكى هاى خود نمى خرند.
نيكى ها انسان را برده و بنده مى كند.
📚خبرگزاری دانشگاه ازاد اسلامی
✍ @hekayate_qurani
🏴 فرا رسیدن ایام سوگواری ضربت خوردن و شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام تسلیت و تعزیت باد.
مارو از دعای خیرتون دراین شب های عزیزمحروم،نفرمایید!
التماس دعابرای فرج اقامون ومولامون امام زمان(عج)وهمچنین برای نابودی ویروس منحوس وشفای همه بیماران کرونایی که بروی تخت های بیمارستانی هستند!
✍ @hekayate_qurani
📚راهبی که با تفسیر صدای ناقوس کلیسا مسلمان شد
به سند معتبر از حارث اعور نقل شده است که روزی با حضرت امیرالمومنین علی (ع) به شهر حیره می رفتم که ناگاه به دیری رسیدیم که ترسایی در آنجا ناقوس می نواخت، پس حضرت فرمود: ای حارث؛ آیا می دانی این ناقوس چه می گوید؟!
عرض کردم: خدا و رسول خدا و پسر عمّ رسول خدا بهتر می دانند.
سپس حضرت علی بیان داشتند: مَثَل می زند برای دنیا و خرابی و بی وفایی آن و می گوید: لا اله الا الله حَقاً حَقاً صِدقاً صِدقاً اِنَّ الدُّنیا قَد غَرَّتنا وَ شَغَلَتنا وَ استَهوَتنا، یَابن الدُّنیا مَهلاً مَهلاً یَابن الدُّنیا دَقّاً دَقّاً یَابن الدُّنیا جَمعاً جَمعاً تُفَنی الدُّنیا قَرناً قَرناً، ما مِن یَومٍ یَمضی عَنا اِلا اَوهی مِنا رُکناً، قَد ضَیّعنا داراً تَبقی وَ اَستَوطَنا داراً تَفنی لَسنا نَدری ما قَرَّطنا فِیها اِلا لَو قَدمتنا؛ شهادت می دهم به یگانگی خداوند و حال آن که حق است، راست است راست است، بدرستی که دنیا ما را فریب داد و مشغول کرد و در رابطه با آخرت عقل ما را ضایع و نابود نمود و ما را گمراه ساخت. ای فرزند دنیا؛ پس انداز و به تأخیر انداز کارهای دنیوی را، ای فرزند دنیا؛ هر روز کوبیده می شوید و در فشارید از مصیبت ها و تا چند یکدیگر را در فشار می گذارید برای بدست آوردن دنیا؟ و به زودی در هم شکسته خواهید شد. ای فرزند دنیا؛ تا کی جمع می کنی اسباب و مال دنیا را؟ پس بدان دنیا از بین می برد مردم قرن را از پس قرنی دیگر، هیچ روز نمی گذرد از عمر ما مگر آن که یک رکن از ارکان بدن ما ضعیف تر گردد، به راستی که نابود کردیم خانه ی باقی را و وطن خود گردانیدیم خانه ی فانی را، نمی دانیم که برای آن دنیا کوتاهی کردیم، مگر پس از اینکه می میریم.
پس حارث عرض کرد: یا امیرالمومنین؛ آیا نصاری می دانند که صدا و نوای ناقوس این معنی را بیان می دارد؟
حضرت فرمودند: اگر می دانستند، مطمئن باش مسیح را شریک خداوند نمی گردانیدند.
حارث می گوید: من روزی دیگر به نزد آن نصاری که در آن دیر بود رفتم و گفتم: تو را به حق مسیح این ناقوس را مجدد بنواز به آن ترتیبی که پیشتر می نواختی؛ پس چون شروع کرد به زدن هر مرتبه من یک فقره از آنچه حضرت علی فرموده بود می خواندم و بر نوای آن منطبق می گردید تا به پایان رسید، پس آن راهب گفت: به حق پیغمبر شما سوگندت می دهم تو را که بگویی چه کسی این را به تو آموزش داده و بیان نموده است؟
حارث عرض کرد: آن شخصی که دیروز با من همراه بود، او این را به من تعلیم داد.
راهب پرسید: آیا میان آن بزرگوار و پیغمبر شما خویشاوندی وجود دارد؟
حارث پاسخ داد: پسر عمّ اوست.
راهب پرسید: آیا این را از پیغمبر شنیده است؟
گفت: بلی.
پس آن دیرنشین مسلمان گردید و گفت: والله که من در تورات خوانده ام در آخر پیغمبران پیغمبری خواهد آمد که صدای ناقوس را تفسیر خواهد کرد و پیغمبر شما خاتم الانبیا می باشد و دینتان بر حق.
📚خبرگزاری دانشگاه ازاد اسلامی
✍ @hekayate_qurani
هرگاه قلبتان💗
برای کمک به ديگران میتپد
بدانید که فرشتگان برايتان
دست تكان میدهند!
🌸چو گيرد خوی تو مردم سرشتی
🌸هم اينجا و هم آنجا در بهشتی
✍ @hekayate_qurani
(تمثّل شیطان😰)
جناب حاج على آقا سلمان منش میفرمودند:
🔸شبى هنگام سحر مشغول تهجد بودم براى قنوت وتر، كه ۳۰۰ مرتبه "اَلْعَفْو" دارد، تسبيح را كه در سجاده ام بود برداشتم تا برخيزم و مشغول شوم، ديدم گره هاى بسيار خورده به طورى كه باز شدنى نيست و هيچ نمى شود از آن براى شماره كردن استفاده نمود، دانستم كه اين عمل از شيطان است و مى خواهد مرا امشب محروم سازد.!
🔹ناگاه در جلویم ظاهر شد گفتم ملعون چرا چنين كردى؟! اعتنايى نكرد!
گفتم مگر نمى دانى نظر لطف خدا با من است؟ باز اعتنايى نكرد!!
سر بالا كرده و عرض كردم پروردگارا! لطف خود را درباره من ظاهر فرما و روى اين ملعون را سياه نما...🤲🙏
🔸فورا به قلبم الهام شد كه تسبيح خود را بردار كه خدا آن را درست كرد، تا تسبيح را برداشتم ديدم هيچ گرهى ندارد و آن ملعون هم از نظرم پنهان گرديد.
👈از جمله مسلّمات آن است كه شيطان لعين سد راه خدا و به منزله #سگى است در اين درگاه و هرگاه بشرى که بخواهد براى قرب به پروردگار خود، عملى را انجام دهد سعى مى كند كه واقع نشود،
و يگانه راه ظفر بر او، التجاء به لطف حضرت آفريدگار و تكيه به قدرت قاهره اوست و شكى نيست كه هركس از روى اخلاص و توكل، خداى را به عجز بخواند و به او پناهنده شود نهيب قهر و غضب الهى، آن ملعون را از او دور خواهد كرد،
و اين معنى صريحا در قرآن مجيد وعده داده شده ؛ چنانچه در سوره مبارکه حِجر آيه 100 مى فرمايد: "چون خواستی بخوانى قرآن را، پس پناه بر به خداوند از شرّ شيطان كه رانده شدهی خداست، جز اين نيست كه او را تسلطى نيست بر كسانى كه #ايمان به خدا آوردند و بر پروردگارشان #توكل مى كنند"
👈و نيز بايد دانست كه تمثّل شيطان و مزاحمت آن لعين با سلسله جليله انبيا مانند حضرت يحيى(عليه السلام)، موسى(عليه السلام) و ابراهيم(عليه السلام) در "منا" و عيسى(عليه السلام) و با حضرات ائمه(علیهم الصلاة و السلام)، مانند اينكه به صورت اژده هايى ظاهر شد و انگشت پاى حضرت سجاد(عليه السلام) را هنگامى كه در نماز بودند در دهان كرد تا نهيب قهر الهى او را طرد كرد، وهمچنين با ساير اهل ايمان داستانهايى است كه در كتب روايات نقل و ثبت گرديده است و غرضم لزوم استعاذه است؛
يعنى هرگاه مؤمن بخواهد كار خيرى انجام دهد قبلا به خداوند پناهنده شود از شرّ شيطان به تفصيلى كه در جلد 3 دارالسلام "مرحوم نورى" بيان فرموده.
و روایت شده که هرگاه كسى بخواهد در راه خدا #صدقه دهد، #هفتادشيطان به دستش #مىچسبند و او را از فقر مى ترسانند تا از آن خير بزرگ محروم گردد..!
✍ @hekayate_qurani