eitaa logo
حکایت های تاریخ
124 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
13 فایل
ملتی که تاریخ نداندمجبوربه تکراراست 👈 https://eitaa.com/joinchat/2146566226C88c03a0498
مشاهده در ایتا
دانلود
آورده اند که : نادانی بر آن شد تا به الاغی سخن گفتن بیاموزد ، پیاپی با درازگوش بیچاره حرف می زد و ‌به گمان خود الاغ در حال پیشرفت بود. خردمندی این را دید و بگفت : ای نادان! بیهوده تلاش مکن و خود را مضحکه دیگران قرار نده الاغ از تو سخن گفتن نمی آموزد ولی تو می توانی خاموشی را از او بیاموزی. 👈 کانال حکایت های تریخ 🆔 @hekayathayetarikh
ملانصرالدین و کشمش میگن‌‌‌ ملانصرالدین، برای اینکه بفهمه چقدر از رمضون گذشته و چقدر مونده، از روز اول ۳۰ تا کشمش میذاره تو جیب عباش و هر بار وقت افطار یه دونه کشمش میخورده، زن ملا یه روز اتفاقی دستش به جیب عبای ملا میره و کشمش‌هارو میبینه، میگه : بمیرم برات نمیدونستم اینقد کشمش دوست داری ! پس میره دو مشت حسابی کشمش میریزه تو جیبش ! بعد از چند روز تو مسجد مردم از ملانصرالدین میپرسن ملا، چقدر مونده به عید فطر؟ اونم دست میکنه تو جیبش و بعد از کمی مکث و تعجب میگه : والا اگه حساب با حساب کشمش‌ها باشه امسال عیدی در کار نیست ! حالا وضعیت ما ملت ایران هم همینه، معلوم نیست ! کی کرونا از بین میره کی اختلاس تموم میشه کی قیمت خودرو پایین میاد کی قیمت ارز و دلار پایین میاد کی قیمت سکه پایین میاد کی میتونیم نفت بفروشیم کی برجام به سرانجام میرسه کی حضرات دست از دزدی برمیدارن میگن وضع کشمشیه همینه!!! 👈 کانال حکایت های تاریخ 🆔 @hekayathayetarikh
سه برادر و انگشتر بود كه صاحب یك بود و همه میگفتند این انگشتر نزد هر كس باشد به كمال انسانیت میرسد خداوند به مرد كشاورز سه پسر داد و وقتی پسران بزرگ شدند پدر آنها از روی آن انگشتر دو تای دیگر دقیقا شبیه اولی درست كرد و به هر كدام از پسرانش یكی از انگشترها را داد از این به بعد هر كدام از پسرها میگفتند كه انگشتر پیش اوست و همیشه با هم دعوا داشتند بر سر اینكه انگشتر اصلی كه باعث كمال انسانیت میشود پیش كدامیك از آنهاست تا بالاخره تصمیم گرفتن برای مشخص شدن انگشتر اصلی پیش قاضی بروند وقتی شرح ماجرا را برای قاضی گفتند قاضی گفت احتمالا انگشتر اصلی است چون قرار بر این بوده كه ان انگشتر پیش هر كس باشد دارای كمالات انسانی باشد اما شما سه نفر كه هیچ فرقی با هم ندارید و مدام مشغول به یكدیگر هستید... 👈 کانال حکایت های تاریخ 🆔 @hekayathayetarikh
اردوغان و همسرش ‏اردوغان و همسرش امینه هنگام افتتاح یک مرکز بزرگ تجاری وارد بخش‌فروش گوشت آن مرکز میشونداردوغان که بخش مذکور را بسیار تمیز و مرتب دیده بود؛ با محافظین خود به سمت غرفه قصابی رفته، شروع به صحبت با قصاب می کند. رئیس جمهور: گوشت های گاو و گوسفند بد نیستند، کارها چطور پیش میره؟ ‏قصاب: در مجموع خوب بود، اما امروز حتی یک کیلو هم نتونستم، بفروشم! -چرا؟ قصاب: چون شما از اینجا بازدید داشتید، از ورود مشتری به بازار ممانعت به عمل آمد. -در آن صورت من می خرم! ۴ کیلو گوشت میتونی به من بدهی! قصاب: نه، نمیتونم، بفروشم! رئیس جمهور: برای چی نمی فروشی؟! ‏قصاب: گفتند؛ شما می آئید، تمام چاقوهای ما را جمع کردند! رئیس جمهور: چاقو هم نباشه؛ می شه، این تکه گوشت رو به من بده! قصاب: باز هم نمی تونم، بفروشم! رئیس جمهور: دوباره چی شد؟ چرا نمی فروشی؟! قصاب: چون که من قصاب نیستم! یک سرباز وظیفه از بخش امنیت، پلیس امنیت! هستم ‏رئیس جمهور با عصبانیت می گوید: برو فرمانده ات رو صدا کن! قصاب: اونه ها اونجاست، تو غرفه ماهی فروشی داره ماهی می فروشه حکومت بسته ظاهری آراسته، درونی تهوع آور 👈 کانال حکایت های تاریخ 🆔 @hekayathayetarikh
در جهان فلسفه سه نفر دارای اهمیت بسیارند که از آنان بعنوان معلم اول؛ معلم ثانی و معلم ثالث ياد ميكنند. و آن سه به ترتیب کسی نیستند جز: • ارسطو • فارابی • میرداماد 🛕 @hekayathayetarikh
پس از پایان جنگ تحمیلی تا کنون بر اثر انفجار مین بیش 170 نفر شهید و 850 نفر جانباز شده‌اند. صدام پس از قطعنامه گفت سربازان من هنوز در خاک ایران هستند! منظور او 20 میلیون مین کاشته شده در ایران بود. کانال حکایت های تاریخ 🛕 @hekayathayetarikh
تصويرى از قديمى ترين عروسك موميايى جهان با قدمتى بالغ بر 3 هزار سال كه در مقبره توت آنخ آمون كشف شد! اما نكته عجيب نماد شبيه به فروهر و كلاه مغان زرتشتى روى سر عروسک است! حکایت های تاریخ 🛕 @hekayathayetarikh
به گفته‌ی یکی از جهان‌گردان ِ اروپاییِ دوره‌ی قاجار: سوزنده ترین دردی که آتش به جان زن ایرانی می‌زند، زنِ جدید گرفتن شوهرش یا مهر ورزیدن بیشتر به هووی دیگری است؛ در چنین موردی دیگر آرام نمی پذیرد... زن ایرانی زود پیر می شود؛ در سی و پنج سالگی دیگر پیر به حساب می آید. در نتیجه اغلب شنیده می شود که می گویند: «ای وای جوانی رفت! » حکایت های تاریخ 🛕 @hekayathayetarikh
یک دوچرخه سوار برای اقتصاد فاجعه است چون : خودرو نمی‌خرد وام خودرو نمی‌گیرد دیر مریض می‌شود بنزین نمی‌خرد قطعات یدکی نمی‌خرد پول پارکینگ نمی‌دهد چاق نمی‌شود و جریمه نمی‌شود... 🛕 @hekayathayetarikh
کشور پرجمعیت هندوستان با آن تاریخ کهنش ، بیش از هر جامعه اى رنگ طبقاتى دارد، که مى توان عنوان طبقات آن کشور را بر پنج طبقه و دسته و گروه مشخص کرد بنابراین در هند پنج طبقه وجود دارند که عبارتند از : ۱ برهمنا ۲ کاشاترها ۳ کشاورزان ۴ بردگان و صنعتگران ۵ دراویدها یا نجسها ناگفته نماند که طبقه برهمنان و روحانیون ، پرقدرت ترین و نیرومندترین گروه را در جامعه هند تشکیل مى دهند‌. 🛕 @hekayathayetarikh
باد آورده را باد میبره در زمان سلطنت خسرو پرويز بين ايران و روم جنگ شد و در اين جنگ ايرانيها پيروز شدند و قسطنطنيه كه پايتخت روم بود بمحاصره ي ارتش ايران در آمد و سقوط آن نزديك شد . مردم رم فردي را به نام هرقل به پادشاهي برگزيدند. هرقل چون پايتخت را در خطر مي ديد، دستور داد كه خزائن جواهرت روم را در چهار كشتي بزرگ نهادند تا از راه دريا به اسكنديه منتقل سازند تا چنانچه پايتخت سقوط كند،‌ گنجينه ي روم بدست ايرانيان نيافتد. اينكار را هم كردند. ولي كشتيها هنوز مقداري در مديترانه نرفته بودند كه ناگهان باد مخالف وزيد و چون كشتيها در آن زمان با باد حركت مي كردند، هرچه ملاحان تلاش كردند نتوانستند كشتيها را به سمت اسكندريه حركت دهند و كشتي ها به سمت ساحل شرقي مديترانه كه در تصرف ايرانيان بود در آمد. ايرانيان خوشحال شدند و خزائن را به تيسفون پايتخت ساساني فرستادند. خسرو پرويز خوشحال شد و چون اين گنج در اثر تغيير مسير باد بدست ايرانيان افتاده بود خسرو پرويز آنرا ( گنج باد آورده )نام نهاد. 👈 کانال حکایت های تاریخ 🆔 @hekayathayetarikh
از« ذوالنون» مصری روایت شده است که گفت : درهنگام سیاحت به شهری رسیدم و در حوالی  آن کوشکی به نظرم آمد اراسته ودر زیر آن نهری جاری بود ، برلب آّن نهر نشستم و وضو می گرفتم نظرم به جمال زن جمیله ای افتاد که بر بام کوشک بود . چون مرا د ید  گفت : چون تورا از دور دیدم پنداستم د یوانه ای و چون وضو ی ترا د یدم گمان کردم تو مرد عالمی وچون پیش آمدی گفتم شاید عارفی، الحال مرا معلوم میشود نه دیوانه نه عالم ونه عارفی، چون اگر د یوانه بودی وضو نمی گرفتی واگر عام بود ی به جانب خانه نا محرم نمی آ مدی واگر عارف بودی به غیر خدای  به جای دیگر نظر نمی کردی. 👈 کانال حکایت های تاریخ 🆔 @hekayathayetarikh