فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽ویدئو بسیار جالب
نام خلیج همیشه فارس برروی نقشه های سنگی روم باستان در کنارآمفی تاترمعروف کلوسنو
با قدمتی بیش از 2هزار سال..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆نماینده مجلس ترکیه: ترکیه درصدر جدول صادرکنندگان سیمان، آهن و فولاد به اسرائیل است. ترکیه سیمان، آهن و میلگرد دیوارهای حائل ساخته شده دور غزه توسط اسرائیل را تامین میکند. چگونه است در ترکیه برای ورود شهروندان اسرائیلی لغو روادید شده، اما فلسطینیها برای ورود به ترکیه باید ویزا بگیرند؟
گویند دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت!
در راه با پرودرگار سخن می گفت:
( ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای )
در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز!
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند، در کمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند!
ندا آمد که:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه
✍پروین اعتصامی
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معماری بینظیر بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرش ایرانی صفوی در قرن نوزده تبدیل به کالایی بسیار نادر و گرانقیمت شد که به سختی میشد یکی از آنها را خریداری کرد. در سال هزار و هشتصد و هفتاد و شش بارون ادموند جیمز روتشیلد این فرش را خریداری کرد.
سفارت امروزی آمریکا در فرانسه در اواخر قرن نوزده میلادی منزل شخصی بارون روتشیلد بود. همسر بارون روتشیلد، ادل نام داشت و از خانواده بانکداران اروپایی بود. مشخصه که چنین خانواده ثروتمندی، منزل طلایی خودشون رو با لوازم و آثار هنری گرانقیمتی همچون این فرش صفوی چیدمان کرده بودند....
البته ساخت این منزل اعیانی و گردآوری آثار کمیاب رو پدرش، بارون جیمز مایر روتشیلد از هزار و هفتصد و نود و دو میلادی شروع کرده بود. گفته میشه مایر روتشیلد و همسرش (مادر مالک فرش صفوی) بتی خانه ای در این محل برپا کرده بودند که از نظر شکوه و ارزش به کاخ های سلطنتی اروپا طعنه میزد. سلیقه ی خانواده ی روتشیلد در طول زمان جزو برترین و لوکس ترین سلیقه ها بوده و تقریبا هر بخشی از دکوراسیون منزلشون گل سرسبد موزه ها و حراجی ها و کلکسیونهای بزرگ دنیاست.
گفته میشه در هزار و نهصد و سی و چهار که ادموند روتشیلد فوت کرد چهل هزار تابلوی نقاشی از مجموعه ی او به موزه لوور اعطا شد! یعنی فقط چهل هزار تابلو نقاشی داشته که در حد و اندازه های لوور بوده!
در دهه هزار و نهصد و هفتاد میلادی این فرش به سرمایه دار مشهور واتیکان، روبرت کلوی فروخته شد که اون زمان بهش خدای بانکداری اروپا لقب داده بودند و در هزار و نهصد و هشتاد و دو هم به تاجر آمریکایی، گوردون. پی. گتی فروخته شد
سیصد گل سرخ ، یڪ گل نصرانی
مارا زِ سر بریده میترسانی ؟
ما گر ز سر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
اما داستان این شعرِ 100 ساله چیست ؟
صدر مشروطیت است تبریز شدیدا محاصره است جنگ سختی است فقط یڪ ڪوچه مانده تا جنبش مشروطه شڪست بخورد
ستار در ڪوچه امیرخیز ، اخرین جبهه در حال مقاومت است
هُووارد باسڪرویل معلم 24 ساله مدرسه آمریڪایی مموریال تبریز تحت تاثیر حق و مشروطه قرار میگیرید و به ستار میپیوندد
ڪنسول آمریڪا در تبریز ، از او میخواهد از صف مشروطهخواهان جدا شود، باسڪرویل ضمن پسدادن پاسپورتش گفت:
تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است، و این فرق بزرگی نیست.
هُوارد فرماندهی 300 نفر را بعهده میگیرد و در ڪنار ستار در محله شنب غازان ( شام گازان ) تبریز با استبداد میجنگد
و در نهایت در راه مشروطه برای ایران بر اثر اصابت چند گلوله در سینه شهید میشود
سیصد گل سرخ ، یڪ گل نصرانی ... ( هُووارد مسیحی )
ستار از همان ڪوچه ( امیرخیز ) پیروز میشود
تبریز و ستار مراسم تشییع باشڪوهی برای این شهید آمریڪایی در راه مشروطه برگزار میڪنند
زنان تبریز فرشی با چهره هووارد میبافند و به دستور ستار ، نام هووارد باسڪرویل بر روی اسلحه اش حڪ میشود و برای مادرش به آمریڪا فرستاده میشود آن شعر هم سروده میشود
مزار هُووارد هم اڪنون در گورستان ارامنه تبریز است
12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمدن اسرار آمیزمصر باستان توسط چه کسانی شکل گرفت و چگونه فرو پاشید؟
پته اش روی آب افتاد!
این ضرب المثل را برای کسی به کار می برند که رازش فاش و مشتش باز شده است.
در گذشته که لوله کشی آب وجود نداشت و آب مورد نیاز مردم در جوی های سر باز جریان داشت، در هر جا که لازم می آمد تا مقداری از این آب جاری به درون کوچه های مسیر و یا خانه های مسکونی جریان یابد، سد کوچکی از جنس چوب که آن را « پته » می نامیدند در درون جوی قرار می دادند و آب را به درون آب انبارها می راندند.تا به مصارف روزانه برسد. به هنگام کم آبی یا خشکسالی بسیار پیش می آمد گه افرادی خارج از نوبت خود، در نیمه های شب با نهادن پته ای بر سر راه آب، مسیر آن را عوض کرده و آب می بردند. بدیهی است که در آن نیمه های شب کم تر کسی متوجه ی آبدزدی آنان می شد، مگر آن که فشار آب گاهی موجب می گردید تا پته از جای خود کنده شده و روی آب بیفتد و با دیده شدن آن در جاهای دیگر راز ایشان فاش شده وآبرویشان برود. از آن جا که این عمل در فلات کم آب ایران بسیار تکرار می شد.
رفته رفته عبارت پته ی کسی روی آب افتادن نیز برای فاش شدن راز کسی به صورت ضرب المثلی در میان مردم رایج شد
معنی ضرب المثل با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیکت💭🤍
🖇 این ضرب المثل را برای کسی به کار می برند که هیچ نکته مثبتی در او نیست و در عین حال از دیگران توقع بسیار دارد.
🖇در این مَثل کلمه ” زبان خوش” درواقع طعنه به کسی است که زبان تند و تلخی دارد و زبانش و اخلاق بدش دیگران را همچون مار افعی نیش می زند!
کلمه ” پول زیاد” طعنه ای است به کسی که پولی ندارد تا حق الزحمه کاری را که از دیگری خواسته، پرداخت کند و “راه نزدیک” نیز طعنه به شخصی است که درخواست دارد کسی مسافت زیادی را برایش طی کند یا همراهش باشد اما بدون اینکه مزدی به او بدهد.
مثال: همسایه بداخلاق و سمجتان شما را در راه می بیند و مثل همیشه زحمتی برایتان دارد! می گوید: «بیا این ده هزارتومانی را بگیر و فرش های مرا تا طبقه پنجم ببر.» درحالیکه آسانسور هم ندارند! شما هم می گویی با اون زبون خوشت، با پول زیادت و راه نزدیکت توقع داری کارت راه بیفتد؟
#پول
#ضرب_المثل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطع دست و پای بابک خرمدین
آخرین گفتار بابک خرمدین قبل از مرگش:
تو ای معتصم، اکنون که مرا تکه تکه میکنی از خون من هزاران بابک ظهور خواهد کرد و قدرت شما و جهل و ستم را از میان خواهد برد! این را بدان که ایرانیان هرگز زیر بار زور و ستم نخواهند رفت و سلطه بیگانگان را تحمل نخواهند کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدیو قشنگی که فدراسیون فوتبال آرژانتین به مناسبت تولد مارادونا پست کرده
فواره چون بلند شود سرنگون شود
گفته اند که خاندان برمک خاندانی ایرانی بودند که در دربار عباسیان نفوذ فراوان داشتند و تعدادی از آنها وزرای خلفای عباسی بودند.
جعفر برمکی حتی با هارون الرشید دوستی فوق العاده نزدیک داشت
روزی که به باغی رفته بودند هارون هوس سیب کرد و به جعفر گفت برایم سیب بچین
جعفر دور و بر را نگاه کرد و چیزی که بتواند زیر پایش بگذارد و بالا برود پیدا نکرد
هارون گفت بیا پا روی شانه ی من بذار و بالا برو
جعفر این کار را کرد و سیبی چید و با هارون خوردند و خوششان آمد
هارون به باغبان گفت برای پرورش این باغ قشنگ از من چیزی بخواه
باغبان که از برمکیان بود گفت قربان می خواهم که دست خطی به من بدهید که من از خاندان برمک نیستم!!
همه تعجب کردند اما به هر حال هارون این دستخط را به باغبان داد
بعدها هارون از نفوذ برمکیان در حکومتش خیلی ترسید و بر اثر سعایت بعضی از آدمهای حسود دستور قلع و قمع برمکیان را صادر کرد و همه ی آنها را کشتند
زمانی که برای کشتن باغبان رفتند باغبان دستخط خلیفه را نشان داد و گفت من برمکی نیستم
این مسئله به گوش هارون رسید و از باغبان پرسید چطور آن روز چنین چیزی را پیش بینی کردی و این دستخط را از من گرفتی؟
باغبان گفت من در این باغ چیزهای مفیدی یاد گرفته ام از جمله این که می بینم وقتی آبفشان را باز می کنم قطرات آب رو به بالا می روند
و وقتی به اوج خودشان می رسند سقوط می کنند و به زمین میفتند
بنابراین وقتی دیدم جعفر پا روی شانه ی شما گذاشت، متوجه شدم که به نقطه ی اوجش رسیده و دیر نیست که سقوط کند
و وقتی هم چیزی سقوط می کند
هر چه بزرگتر باشد خسارت بیشتری وارد می آورد
و فهمیدم که اگر جعفر سقوط کند
ما را هم با خودش به نابودی می کشاند
بنابر این دستخط گرفتم که برمکی نیستم.