🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘
❓میخواهی بدانی چه جایگاهی نزد امام زمان علیه السلام داری؟
حسن بن جَهم میگوید: به حضرت موسی بن جعفر علیهما السّلام عرض کردم: ما را از دعا فراموش نفرمایید!
فرمودند: آیا فکر میکنی که تو را از دعا فراموش میکنم؟
او میگوید: با خودم فکر کردم که ایشان برای شیعیانش دعا میکند، من هم که از شیعیانش هستم، پس برای من نیز دعا میکند،
لذا به حضرت عرض کردم: من فکر نمیکنم که شما مرا از دعا فراموش کنید.
فرمودند: از کجا فهمیدی که تو را از دعا فراموش نمیکنم؟
عرض کردم: من شیعه ی شما هستم، شما هم برای شیعیانتان حتما دعا میکنید، پس من را هم دعا میکنید.
فرمودند: آیا راه دیگری هم به نظرت میرسد که از آن طریق بدانی که من تو را دعا میکنم؟
عرض کردم: نه، راه دیگری به نظرم نمیرسد.
حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بفهمی که نزد من چه مقامی داری، پس بنگر که من نزد تو چگونه هستم!
🗞 الكافی، جلد 2،ص652
🌺🌷❤🌷❤🌷🌺🌷
بصیرت:
✨﷽✨
⚘🌸⚘🌸⚘🌸⚘
💠درمسیر کربلا بودم که ...
✍علامه حِلّی(ره) می گوید: شب جمعه ای به قصد زیارت امام حسین علیه السلام به سوی کربلا می رفتم، در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ی کوچکی برای راندن مَرکب در دست داشتم. در بین راه عربی پیاده آمد و با من همراه و هم کلام شد. کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است؛ وارد مسائل علمی شدیم، برخی از مشکلات علمی که داشتم از او پرسیدم، عجیب اینکه همه را پاسخ مناسب و دقیقی فرمود! متحیر شدم که او کیست؟ که این همه آمادگی علمی دارد؟!
در این حال به فکرم رسید از او بپرسم آیا این امکان وجود دارد که انسان حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه) را ببیند؟ ناگهان بدنم را لرزشی گرفت و تازیانه از دستم افتاد. آن بزرگوار خم شد و تازیانه را در دستم گذاشت و فرمود: «چگونه صاحب الزمان را نمی توانی ببینی در حالی که اکنون دستِ او در دستِ توست»
💥پس از شنیدن این جمله، بی اختیار خود را از روی چهارپا بر زمین انداختم تا پای امام را ببوسم اما از شدّتِ شوق، بی هوش بر زمین افتادم... پس از اینکه به هوش آمدم کسی را ندیدم.
📚 عبقری الحسان، ج۲، ص۶۱
📚 منتخب الأثر، ج۲، ص۵
🌺🌷🌺🌷🌺🌷🌺🌷
🌹🌺🌹🌺🌹
ما تشنه ی دیدار رخ یار شدیم
بابانک اذانش همه بیدار شدیم
ماچشم ابراهیم و دل ما روشن
در کوچه ی انتظار بیمار شدیم
ازجانب آقای پور عیسی
🌷🌸🌷🌸🌷🌸
۹۸/۶/۱
🌷⚘🌷⚘🌷⚘🌷
السلام/علیک/یا/وعدالله/الذی/ضمنه/
دست مانیست به چشم تو گرفتار شدیم/
همه اش کار خودت بود خریدار شدیم/
خواب دیدیم که تو آمده ای اما حیف/
صبح شد با جگر سوخته بیدار شدیم/
نظرت آمد و دیدیم گنه کاری رفت/
نظرت رفت ، وَ دیدیم گنهکار شدیم/
ذرّه ای شانه ما بار غمت را نکشید/
گرچه یک عمر فقط نوکر سربار شدیم/
حیف از عمر گرانمایه که خرج تو نشد/
شرمسار تو از این جمعه بسیار شدیم/
ز علاج دگران درد بُوَد خوش ما را/
نظر لطف تو دیدیم که بیمار شدیم/
واقعاًجای سؤال است که از بهر ظهور/
ما چه کردیم که اینگونه طلبکار شدیم؟!
لحظه لحظه به خدا جای شهیدان خالیست/
حیف جامانده از آن قافله یار شدیم/
آرزو هست ببینیم همین زودی ها/
زائر نیمه شب صحن علمدار شدیم/
برای تعجیل درفرج حضرتش صلوات/
ازجانب آقای حسینی
🌸⚘🌸⚘🌸⚘🌸
:
✨﷽✨
🌸⚘🌸⚘🌸🌸
🔰امام كاظم (عليه السلام) فرمودند:
ولاية على (عليه السلام) مكتوبة فى صحف جميع الانبياء ولن يبعث الله رسولا الا بنبوة محمد ووصية على (عليه السلام).
💬ولايت على (عليه السلام) در كتابهاى همه پيامبران ثبت شده است و هيچ پيامبرى مبعوث نشد، مگر با ميثاق نبوت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و امامت على (عليه السلام).
📗 سفينة البحار ۲: ۶۹۱
🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷🏴
بصیرت:
مباهله پيامبر(ص) با نصاراي نجران(24 ذي حجّه، سال نهم هجري قمري)
در عصر ظهور پیامبر خدا (ص) زبان و فرهنگ قومی اهالی سرزمین جزیرةالعرب گرچه عربی بود ولی از نظر اعتقادی مردم این منطقه را می توان به چند گروه تقسیم کرد. پیروان دین حنیف ابراهیم (ع) ، یهودیان ، مسیحیان ، زرتشتیان ، بت پرستان ، صابئان و حتی بی دینان و دهریان از جمله ساکنان این سرزمین بزرگ عربی بودند.(1)
از بین آنان ، پرستان بیشترین ساکنان این منطقه را تشکیل داده و بیشترین اذیت ها و آزارها را برای پیامبر (ص) و مسلمانان به وجود آوردند.
اما مسیحیان در چند منطقه جزیرة العرب ساکن بودند. گروهی در شامات واقع در شمال جزیرة العرب ، دسته های کوچکی در وادی القُری و عده زیادی در نجران واقع در جنوب جزیرة العرب و شمال یمن زندگی می کردند.
نجران که از شهرهای آباد و پُرجمعیت یمن محسوب می شد ، دارای نظم اجتماعی و اداری خاصی بود که توسط مسیحیان این شهر اِعمال می گردید. کارگردانان این نظام حکومتی سه شخصیت بودند: 1. سید ( بزرگ شهر ) 2. عاقب ( متصدی برقراری انتظامات و مجری قوانین ) 3.اسقف ( رئیس مذهبی شهر ).در این شهر معبد بزرگی به شکل کعبه وجود داشت که محل عبادت مسحیان بود و اهالی این منطقه رابطه عمیقی با حکومت و مردم حبشه در آن سوی دریای احمر داشتند و از پشتیبانی های آنان برخوردار بودند.(2)
به هر روی ، پس از فتح مکه معظمه و طائف و مسلمان شدن اهالي يمن و عمان، اکثر مناطق جزيرة العرب در پوشش نظام اسلامي و حکومت توحيدي پيامبر اکرم(ص) قرار گرفت.
اما منطقه نجران هنوز در دین و آئین خویش باقی بوده و نسبت به اسلام و حکومت توحیدی رسول خدا (ص) رویِ خوش نشان نداده بود.
پيامبر(ص) براي بزرگان اين منطقه نامه هايي ارسال و آنان را به پذيرش دين اسلام و يا پرداخت جزيه[ ماليات ويژه اهل کتاب ] فرا خواند.
سران مسيحي نجران درباره نامه پيامبر(ص) به مشورت پرداخته و با افراد زيادي در اين باره گفت و گو کردند. ولي به خاطر فضا و تبليغات ضد اسلامی که در آن منطقه حاکم بود ، سران مسیحیت هیچ یک از پيشنهادهاي رسول خدا(ص) را نپذيرفتند و براي رفع اين معضل ، سه تن از بزرگان آنان ، يعني:ابوحارثة بن علقمه[اسقف اعظم نجران و نماينده رسمي کليساي روم در منطقه]، عبدالمسيح بن شرحبيل [ عاقب و مسئول اجرایی منطقه] و اهتم [ياايهم] بن نعمان [ سيد و ريش سفيد مسیحیان ] به همراه ده تن و به روايتي سي تن و به روايتي ديگر شصت تن از مسيحيان نجران عازم مدينه منوره شده تا با رسول خدا(ص) به گفت و گو پر دازند و راه حل مناسبی پيدا کنند.
آنان ، پس از ورود به مدينه منوره وارد بر پيامبر خدا(ص)در مسجد النبي شدند،ولي پيامبر(ص)اعتناي چنداني به آنان ننمود. مسيحيان علت آن را نمي دانستند و به نزد عثمان بن عفان و عبدالرحمن بن عوف که پيشينه آشنايي با آنان داشته رفتندو علت را جويا شدند. ولي آن دو نيز چيزي در اين باره نمي دانستند و آنان را به نزد امام علي بن ابي طالب (ع) که نزدیکترین فرد به رسول خدا (ص) بود، راهنمايي کردند.مسیحیان به حضرت علی (ع) متوسل شده و علت بی اعتنایی پیامبر (ص) را از او پرسیدند.
امام علي(ع) فرمودند: چون شما با لباس هاي فاخر و زینت شده و صليب به گردن آويخته وارد مسجد شديد ، رنجش پيامبر خدا(ص) را فراهم و وی را از خودتان ناخوش نمودید.اگر می خواهید با شما گفت وگو کند ، بايد لباس هاي خود را تغيير داده و با وضع ساده و بدون هيچ گونه تزيين به زر و زيوري بر آن حضرت وارد شويد، تا مورد استقبال وي قرار گيريد.
مسيحيان نجران ، بر اساس فرموده حضرت علي(ع)، لباس و ظاهر خود را تغيير و با وضع ساده و عادي بر پيامبر(ص)وارد شدند و با آن حضرت
به گفت و گو پرداختند.
پيامبر(ص) با آنان در باره توحيد و شرک ، نحوه آفرينش حضرت عيسي (ع) و ارتباط وي با خداي سبحان و باطل دانستن عقايد مسيحيان در باره تثلیث و مسایلی دیگر گفت و گو کرد.امّا سران نجران گفتار آن حضرت را نپذيرفته و بر عقايد باطل خويش اصرار ورزيدند.
آنان، براي فرار از پذيرش حق و به کرسی نشاندن سخنان و اعتقادات خویش ، پيشنهاد مباهله دادند. بدين معنا که دروقت معين ، در جايي به عبادت و راز و نياز به در گاه خداوند متعال پرداخته و بر طرف مقابل نفرين کنند تا خداوند متعال ، بر دروغ گو و باطل گرا عذابي نازل و او را نابودسازد.
در همين زمان آيه اي بر پيامبر(ص) نازل و از مباهله بامسيحيان استقبال کرد.
در این آیه شریفه آمده است : فَمَن حاجَّکَ فيهِ مِن بَعدِ ما جا ئَکَ مِنَ العِلم فَقُل تَعالوا نَدعُ اَبنائَنا وَابنائُکُم وَ نِسائنا وَ نسائکُم وَ اَنفُسَنا وَ اَنفُسَکُم ثُمّ نَبتَهل فَنَجعَل لَعنَتَ الله علی الکاذِبینَ.(3)
یعنی : پس هر کس با تو در باره او [ حضرت عیسی "ع"] در مقام مجادله برآید ، بعد از آن که به وحی خدا به احوال او آگاهی یافتی ، بگو: بیایید ما و شما بخوانیم فرزندان ، زنان و نفوس خودمان ر
ا تا با هم به مباهله برخیزیم و از این راه دروغگو را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.
پس از نزول آیه فوق ، پیامبر (ص) نیز اعلام آمادگی نمود و در نتیجه طرفين حل و فصل کار را به مباهله واگذار کرده و قرار شد در روز ديگر ، در مکاني در بيرون شهر مدينه گردهم آمده و اقدام به مباهله نمايند.
سران نجران ، هنگامی که با آمادگی و اطمینان کامل رسول خدا (ص) رو برو شدند با یکدیگر مشورت و به این نتیجه رسیدند که اگر رسول خدا(ص) با فرماندهان و ياران خود به مباهله آید ، معلوم است که مقاصد دنيوي دارد و از رسالت و نبوت او خبري نيست و ما بايد با وي مباهله کنيم.اما اگر با فرزندان و اهل بيتش براي اين کار اقدام کرد، دانسته مي شود که او مقاصد دنيوي ندارد و قصدش هدايت و راهنمايي انسان ها از جهالت و کفراست. در آن صورت ، مباهله کردن با او فایده ای نداشته و بلکه بسیار خطر ناک است و بايد به او ايمان آورد و يا حداقل با وي مصالحه کرد.
موعد مقرر فرا رسيد و پيامبر(ص) به همراه دخترش حضرت فاطمه زهرا(س)و دامادش حضرت علي(ع)و دو سبطش حضرت امام حسن (ع)و حضرت ابا عبدالله الحسين(ع)از مدينه حرکت کرد و به جايگاه مقرر رفت. مسلمانان مدينه نيز آن حضرت را مشايعت و با ذکر صلوات ، سلام و تکبير ،آنان را همراهي نمودند.
مسيحيان نجران ، زود تر از پيامبر(ص) در مکان مقرر اجتماع کردند. آنان همين که ديدند پيامبر(ص) نزديکترين اقربا و اهل بيت ويژه خويش را براي مباهله آورد،احساس خطر کرده و از مبارزه و مباهله با آن حضرت منصرف شدند و منظره زيبا و نور بخش حضور پيامبر(ص) به همراه امام علي(ع)و فاطمه زهرا(س)و حسنين(ع) ، آنان را مات و مبهوت کرد. به ناچار از مباهله سر باز زده و به آن حضرت پيشنهاد مصالحه دادند.
بدين ترتيب. در برابر عظمت و حقانيت دين مبين اسلام سر فرود آورده و به يکي از پيشنهاد پيامبر(ص)، يعني پرداخت جزيه و کمک به مسلمانان در جنگ با دشمنان اسلام ، رضايت دادند و صلحنامه اي دراين باب تحرير و طرفين امضا نمودند.
اين واقعه، علاوه بر اين که يکي از معجزات بزرگ پيامبر(ص)را به منصه ظهور رسانید ، دليلی روشن و برهانی متقن بر حقانيت و معصوميت خاندان پاک رسول خدا(ص) يعني حضرت علي ، حضرت فاطمه ،امام حسن و امام حسين [صلوات الله عليهم اجمعين ] و افضلیت آنان بر جمیع خلایق مي باشد.(4)
شايان ذکر است که برخي از تاريخ نگاران و سيره نويسان ، مباهله را در ذي حجه سال دهم هجری قمری برشمردند ، ولي با توجه به اين که پيامبر(ص) چند ماه پس از واقعه مباهله ، حضرت علي(ع)را به يمن اعزام نمود و حرکت حضرت علی (ع) به یمن در ماه مبارک رمضان سال دهم هجری قمري بود ، بي ترديد بايد رويداد مباهله در ذي حجّه سال نهم هجری قمري باشد ، نه دهم.
منابع:
1- اسلام و عقائد و آراء بشری ( جاهلیت و اسلام ) ، ص 247
2- همان ، ص 439
3- سوره آل عمران ، آيه 61
4- نک : مسار الشيعة، ص 22 ؛ الارشاد ، ص 151 ؛ الاقبال بالاعمال الحسنة ،ج 2، ص 310؛ تاريخ ابن خلدون، ج 1، ص 451 ؛ زندگاني چهارده معصوم (ع) ، ص 190 ؛ منتهي الآمال ، ج 1، ص 93 و فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام(ص)، ص 495
شهر مقدس قم. سید تقی واردی
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌺❤🌺❤🌺❤🌺
#شعر_غدیر_تا_مباهله
"ترجمه منظوم آیه مباهله"
به دستور پروردگار جلال
بود خلقت عيسی اندر مثال
چو آدم که او را زخاک آفريد
که چون گفت شو، ناگهان شد پديد
پس از اين هر آن کس که ورزد جلال
که در باب عيسی بود آن مقال
کنون چون به وحی يگانه خدا
شدی آگه از حالش ای مصطفی
بگو پس بيايند تا اين زمان
همه گرد آييم دريک مکان
به همراه انفاس و اطفال و زن
تباهل نماييم ای انجمن
نماييم نفرين بر يکديگر
به درگاه پروردگار بشر
که ناراستگو را به خشم خدا
نماييم با اين عمل مبتلا
از شاعری
🌸⚘🌾⚘🌾⚘🌾⚘🌸
✍آیت الله حق شناس(ره)
اِنَ اللهَ یَنظُرُ بِالاَسحارِ اِلی قُلوبِ المُتَیَقِظین
خدای متعال در سحرها به قلبهای شما نظر میکند. با نماز شب شما را نورانی و منور میکند. پروردگار با نماز شب عمر شما را طولانی میکند. دیگر اینکه نماز شب چراغ قبر شماست، ازینها گذشته رزق فردای شما را میرساند.
📚مواعظ،ج ۳،ص۱
🌺🌾🌺🌾🌺🌾🌺
🌺🌾🌺🌾🌺🌾
امام باقر عليه السلام :
إنَّ أشَدَّ النّاسِ حَسرَةً يَومَ القِيامَةِ عَبدٌ وَصَفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ إلى غَيرِهِ ؛
امام باقر عليه السلام :
حسرت مندترين مردم در روز قيامت ، بنده اى است كه سخن از عدالت گويد و با ديگران خلاف آن عمل كند .
. بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 179 .
🌾🌸🌾🌸🌾🌸
🌺🌷❤🌷❤🌷
امام باقر عليه السلام
:
إنَّ مِن رَوحِ اللّه ِ ثَلاثَةً : التَّهَجُّدَ بِاللَّيلِ و إفطارَ الصّائمِ و لِقاءَ الإخوانِ ؛
امام باقر عليه السلام :
سه چيز نشانه رحمت خدا است: عبادت شبانه ، افطار دادن به روزه دار ، ديدار با برادران .
. الأمالى ، طوسى ، ص 172 .
⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘