ادامه⚘🌸⚘🌸⚘🌸
زنها ایستاده بودند و به بچه هایشان نگاه می کردند. یکی دست می انداخت گردنش و یکی در گوشش چیزی می گفت. نمی دانم چرا اما دلم می خواست من هم چند کلمه ای با او هم کلام بشوم. انگار همه دلشان می خواست که ریختند سرش. صدا به صدا نمی رسید. شک داشتم اینطوری حتی یکنفر هم بتواند حرفش را به گوش او برساند. رفتم پیش مجری و گفتم:
-نمیشه یه صندلی برای سردار بذارید و خانواده ها به نوبت باهاشون حرف بزنن؟
چشم هایش برقی زد و رفت کنارش و توی گوشش حرفی زد. مجری لحظه ای بعد پیشنهادم را توی میکروفن اعلام کرد و یکی یکی اسم خانواده های شهدا را روی برگهای نوشت. بعد به طرف من آمد و گفت:
-سردار گفته هرکس این پیشنهادِ خوب رو داده خودش اول بیاد.
هیجان زده شدم. نمی دانستم چطور باید حرفم را به او بزنم. اسمم را که خواندند رفتم و روی صندلیِ روبرویش نشستم. دل توی دلم نبود. سرش را بالا آورد و نگاهی به دخترهایم انداخت و دستی روی سرشان کشید. شروع کردم به گفتن. دستش روی کاغذ بود و آرام آرام می نوشت. از حال و روز و گرهی گفتم که به کارم افتاده بود. نمیدانم حرفهایم چطور آنقدر ساده و راحت از دهانم بیرون می آمد. شاید چون بین آن همه ولوله و سروصدا حواسش به من بود. شاید هم چون حس میکردم هرچه می گویم را حس می کند. این را از لرزش دستش روی کاغذ فهمیدم. قول داد که کمکم کند. توی صدایش نیرویی بود که وادارم میکرد حرفش را باور کنم. تشکر کردم و ته دلم برایش دعا کردم.
مدتی بود که توی رویای آن دیدار کوتاه و شیرین بودم که نامه ای از او به دستم رسید. شخصا دستور رسیدگی به کارم را داده بود. یک امضای بزرگ و قشنگ هم پای نامه بود که دلم را قرص م یکرد. حالا می فهمیدم که او فقط فاتح مرزها نیست. او با قلبها کار داشت.
*(اگر حال دارید لطفا کل مصاحبه ایشان را با خبرگذاری فارس در روز 23 بهمن بخوانید)
🌸🌾🌸🌾🌸🌾
رسول افقی⚘🌸⚘🌸
آخرین دیدار سیدحسن نصرالله با ابومهدی مهندس
در آخرین دیدار من با او چند ماه قبل، چند ساعتی با هم نشستیم و دربارهی اوضاع عراق و ارزیابی اوضاع میدانی و نظامی و نحوهی تقویت بسیج مردمی به عنوان مدافعان واقعی مردم عراق حرف زدیم. او به خاطر روابط محکمی که بینمان بود به من میگفت کار داعش از نظر نظامی تمام است و فقط بعضی هستهها و لکههای امنیتیشان مانده که بر آنها هم غلبه خواهیم کرد انشاءالله.
ولی ترس من این است که جنگ با داعش تمام شود و من هنوز زنده باشم. به ریشش دست میکشید ومیگفت: تمام ریشها و موهای من سفید شده. من بعد از این همه عمر واقعا ترسم از این است که در بستر بمیرم. من از شما با اصرار میخواهم دعا کنی که خداوند شهادت نصیبم کند. طبعا ما هم به تقلید از مقام معظم رهبری که وقتی کسی از ایشان میخواهد برای شهادتش دعا کنند، ایشان دعا نمیکند زود شهید بشود، بلکه دعا میکند سرانجامش شهادت باشد و گاهی هم شوخی میکند و میگوید انشاءالله هشتاد سال دیگر، مهم این است که سرانجامت شهادت باشد. من هم به او گفتم من دعا نمیکنم خداوند شهادت تو را جلو بیاندازد، بلکه دعا میکنم سرانجامت شهادت باشد. شما هم برای ما و برادران دیگر دعا کن. این آخرین دیدار ما بود.
همچنین شناخت ما از ابومهدی این بود که انسانی بسیار مخلص، وفادار، متدین، مسئولیتپذیر و مجاهدی راستین بود. و سبحانالله که در او ویژگیهای مشترک بسیاری با حاج قاسم سلیمانی وجود داشت و همین هم یکی از دلایل رابطهی ویژهی میانشان بود.
🌾🌺🌾🌺🌾🌺🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 منشاء کبد چرب و بیماری های کبدی و دو اقدام اساسی!
🔺اين كليپ را انتشار دهید تا به هموطنامون خدمتی كرده باشيم🔻
📚حکیم خیراندیش
🍏 @tebshia20🌿
🌾🌿🌾🌿🌾🌿
✅چه چیزی از دعا برای فرج امام زمان مهمتر است؟!
✍آیت الله بهجت(ره): مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او میباشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه فانی است، اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است؛ لذا حضرت امیر(ع) در لیلةُالمَبیت از رسول اکرم(ع) میپرسد: «أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟؛ آیا دین من سالم خواهد بود؟».یعنی از استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را که از خود شهادت بالاتر است ـ از آن حضرت سؤال میکند.
💥این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود، که: «یا أَللهُ یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبِی عَلی دِینِک؛ ای خدا، ای رحمتگستر، ای مهربان، ای گرداننده دلها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار».
📚در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۱
🌸⚘🌸⚘🌸⚘
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای #امام_زمانم چه کنم؟
🌺 داستان بسیار شنیدنی از تشرف سید ابوالحسن اصفهانی خدمت #امام_زمان(عج)
🎥کلیپ تصویری
#استاد_عالی
💐🌸💐🌸💐🌸
@emamamm
⚘💐⚘💐⚘💐
قالَ رَسُول اللّه صلي الله عليه و آله
; حُبُّ اَهلِ بَيتي نافِعٌ فى سَبعَةِ مَواِطنَ أهْوالُهُنَّ عَظيمةٌ; عِندَ الوَفاةِ، وَ فِى القَبرِ، وَ عِندَ النُشورِ، وَ عِندَ الكِتابِ، وَ عِندَ الحِسابِ، وَ عِندَ الميزانِ وَ عِندَ الصِراطِ. ;
رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود
محبّت خاندان من در هفت جا كه ترس آن بزرگ و خطرناك است، مفيد است; 🌼هنگام مرگ، 🌼در قبر، 🌼هنگام حشر و رستاخيز، 🌼هنگام تحويل نامه اعمال، 🌼زمان حسابرسى، 🌼هنگام ميزان و سنجش اعمال🌼 و هنگام عبور از صراط.;
جامع الاخبار، ص 513، ح 1441
🌺🌾🌺🌾🌺🌾
🔺ماجرای انتقال فرماندهان حزبالله به عراق برای نبرد با داعش
⚘⚘⚘⚘
🔹دبیرکل حزبالله لبنان: یک شب حاج قاسم سلیمانی پیش من آمد و گفت «الان ساعت دوازده شب است و من تا طلوع آفتاب ۱۲۰ فرمانده عملیاتی لبنانی از شما میخواهم!»
🔹من گفتم حاجی، الان ساعت دوازده شب است. من از کجا برای شما صد و بیست تا فرمانده عملیات بیاورم؟ گفت راه حل دیگری نداریم. اگر بخواهیم با داعش مقابله کنیم، از مردم عراق دفاع کنیم، از عتبات مقدسمان و حوزه علمیه دفاع کنیم، چاره دیگری نداریم.
🔹او گفت من از شما نیروی عملیاتی نمیخواهم، من از شما فرماندهان میدانی میخواهم و میخواهم آنها را با همان هواپیمایی که خودم میروم بعد از نماز صبح ببرم. عملا هم نماز صبحشان را خواندند و با حدود پنجاه یا شصت نفر از فرماندهان میدانی حزبالله رفتند.
🔹حاج قاسم آن فرماندهان را به جبهههای عراق برد. او گفت من رزمنده نمیخواهم؛ الحمدلله رزمنده در عراق زیاد است. داوطلب خیلی هست. ولی به فرماندهانی برای مدیریت این رزمندهها احتیاج دارم و تا از من تعهد نگرفت که تا دو یا سه روز بعد بقیه فرماندهان را برایش اعزام کنم راه نیفتاد!
🔹من آن شب احساس کردم تمام دنیای حاج قاسم عراق و این نبرد است. یعنی واقعا در این نبرد غرق شده بود و معتقد بود این نبرد سرنوشتساز است و نباید در آن سهلانگاری کنیم.
🔹حاضر بود برای آن کشته شود. من به او گفتم حاجی! بچهها به من گفتهاند که در راه بغداد به سامرا شما هم در کاروانی که به سمت سامرا میرفته بودهای. این کار خطرناکی است. گفت آخر چاره دیگری نبود. من باید میرفتم که دیگران هم بیایند.
🔹واقعا از آنچه در عراق میگذشت متأثر بود و حاضر بود هزار بار در عراق کشته شود تا مردم عراق و عتبات مقدسه و حوزههای علمیه را نجات بدهد و این خطر را از عراق و جمهوری اسلامی و کل منطقه دور کند
@Akharinkhabar
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
⚘⚘⚘⚘
🌸سرای احمد
🎊امشب رشک طور است
🌸زمین و آسمان غرق سرور است
🎊نهد پا در جهان دخت محمد (ص)
🌸به راهش از جهان گلریز حور است
🎊ولادت حضرت فاطمه (س)
🌸بر شما و بر همه مـبارک باد
⚘🌾⚘🌾⚘🌾
🍃یا فاطمة الزهرا (سلام الله علیها)
همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم
اگر چه خار، ولی از تو رنگ و بو دارم
کنیز خانهی لطف شماست مادر من
و من هر آنچه که دارم فقط از او دارم
اجازه هست بگویم که مادرم هستی ؟!
بَدم ... ولی بخدا من هم آرزو دارم
برای بردنِ نامت که هیچ ؛ اصلا من ...
برای فکر به نام تو هم وضو دارم
به لکههای سیاهِ دلِ خودم گفتم ...
میان روضهی تو وقتِ شستشو دارم
دوباره فاطمیه ؛ آتش و ؛ در و دیوار
چه روضههای عجیبی به پیش رو دارم
شبیه تو نفسم تنگ میشود گاهی
چقدر بغض فروخورده در گلو دارم
بخوان بلای جوانمرگیِ خودت را از ...
سیاهههای سپیدی که بین مو دارم
از آن زمان که شنیدم به تو جفا کرده
همیشه با درِ خانه بگو مگو دارم
ببار ابر مدینه؛ به چشمهی خشکم
که من به جای شکایت دو تا سبو دارم
رضا قاسمی
#یا_فاطمة_الزهرا_سلام_الله_علیها
@jamkaran_ir
💐🌸💐🌸💐🌸
⚘🍀⚘🍀⚘
حضرت فاطمه عليها السلام :
خِيارِكُم أليَنُكُم مَناكِبَهُ و أكرَمُهُم لِنِسائِهِم ؛
حضرت فاطمه عليها السلام :
بهترين شما كسانى اند كه با مردم نرم ترند و زنان خويش را بيشتر گرامى مى دارند .
دلائل الإمامه ، ص 76 .
🌲🍀🌲🍀🌲🍀