eitaa logo
حکمت
155 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
12 فایل
حکمت های قرآنی و حکایات و احادیث حکمت آمیز ائمه اطهار (علیهم السلام) و اطلاعات مفید روز
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🍀🌿 💥آیت‌ الله بهجت (رحمت الله علیه ): فرمودند: مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عجل الله)، 🔸️دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده ِو عدم انکار آن حضرت تا ظهور او می‌باشد؛ 🔸️زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه فانی است، اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید وآخرت و خلود در جهنم است؛ 🔸️ لذا حضرت امیر علیه‌السلام در لیلةُالمَبیت از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌پرسد: «أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟؛ آیا دین من سالم خواهد بود؟».۱ ---------------------- 📚۱-در محضر بهجت، ج۲، ص١٠١ ⇝ @Tahzibe_Nafs ⚘💐⚘
14.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥ملاقاتِ جوانِ اعدامی ، با امام زمان عجل الله تعالی 💐💐
🌾🌾🌾 🔸️جمعه_های_دلتنگی 💥شب دردمند عاشق چه شب دراز باشد غم دل به دل سراید، پی فاش راز باشد 💥چو خیال دلبرش را، به عیادتش ببیند همه درد او شود به، همه ناله ساز باشد 💥سپری شده است عمرم، پی وصل آن یگانه که وصال آن پریوش، همه دم نیاز باشد 💥نظر ار به مهر دارد، همه درد را زداید چه رسد که لب گشاید، همه دلنواز باشد 💥همه عمر رنج بردم ره وصل او کنم طی شده طی کتاب عمرم، ره وصل باز باشد 💥غم دل فراز گفتم، مگرش قبول افتد به قبولی اش گهی چون کُهی سر فراز باشد 💥همه درد من زهجرش، همه ناله ام ز مهرش چه شود که آن سلیمان، نگهش به ناز باشد 💥به امید آنکه آید، سر من به بر بگیرد دم آخرین خود را، به سرم نماز باشد 💥مخراش ای «ضیایی» دل خود به پنجه غم که امیر دادگستر، شه غم نواز باشد.۱ ----------------- ۱-بیان اشعار ازمرحوم آیت الله دکتر سید عبدالله ضیایی گیلانی (ره) 💐⚘💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نهم دی 1 - نهم دی ، قیام اکبر بود به دل فتنه ، سخت آذر بود 2 - سال هشتاد و هشت طوفانی اغتشاشات آن چه محشر بود 3 - جنگ احزاب و خندق ثانی عبدوَد، با علی ، برابر بود 4 - خلق ایران علیه سلطه چیان خو د بپا خاست ، روز اختر بود 5 - با تجلای لطف حضرت دوست صف سفیانیان ، نگون سر بود 6 - بار دیگر ، هزارو چهار صدو یک ( 1401 ) اغتشاشات آن قوی تر بود 7 - جنگ ترکیبی هریمن ها جنگ احزاب «فسق باور » ,بود 8 – لَعَن الله ناصر الباطل .... حمله ی دیوها سراسر بود 9 - ضد آنان ، علی آل علی امت حق ، به اذن رهبر بود 10 - خون ایرانیان بجوش آمد نا امید ی خصم زین در بود 11 - ورنه هر کشوری چنین می دید دشمنش فاتح و مظفر بود 12 – خلق ما ملت شهیدان اند کربلا خوی و یار کوثر بود 13 – ای خدا « یار » را عیان فرما او در این در ، زعیم و افسر 14– ای خدا رهبرم سلامت دار گو شفیعی به « یار » ، یاور بود۱ ------------- ۹ – 10 – 1401 – شفیعی مازندرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🍀🌿 💥قال الإمامُ الصّادقُ عليه السلام اُصولُ الكُفرِ ثلاثةٌ ; الحِرصُ ، و الاستِكبارُ ، و الحَسَدُ . 🔸️فأمّا الحِرصُ فإنّ آدمَ عليه السلام حينَ نُهِيَ عنِ الشَّجرَةِ حَمَلَهُ الحِرصُ على أن أكَلَ مِنها ، 🔸️ و أمّا الاستِكبارُ فإبليسُ حينَ اُمِرَ بالسُّجودِ لآدمَ استَكبَرَ ، 🔸️و أمّا الحَسَدُ فابنا آدَمَ حيثُ قَتَلَ أحدُهُما صاحِبَهُ . 💥امام صادق عليه السلام فرمود: 🔸️ ريشه هاى كفر سه تاست 🔸️ آزمندى، خود بزرگ بينى و حسادت. 🔸️ امّا آزمندى، نمونه اش آدم عليه السلام است كه چون از آن درخت نهى شد، آزمندى او را به خوردن از آن وا داشت. 🔸️اما خود بزرگ بينى، نمونه اش ابليس است كه وقتى به سجده در برابر آدم فرمان يافت، استكبار ورزيد. 🔸️ اما حسادت، نمونه اش دو فرزند آدم است كه يكى از آن دو [از روى حسادت]، ديگرى را كشت.۱ و(مثل برادران حضرت یوسف علیه السلام) ---------------------- ۱-بحار الأنوار : 72/104/1. 💐⚘💐
🌿🍀🍀 🔸️گنجینه: 🔸️مراقبت بذر سعادت است( مقام) فنا حاصل نمی شود جز باتوجّه به مراقبت تام، و آنچه شرط آن است دوام مراقبت است، 🔸️نفس انسان خو پذیر است، انسان به هر چه رو کند، آن آن می شود، چطور یک قطعه زغال در اثر مجاورت ّبا آتش بر افروخته می شود، انسان هم بر اثر مراقبت و همنشینی با ملکوت الهی مِشود۱ -------------------- 💥۱-از بیان ✍از مرحوم استاد آیت الله حسن زاده آملی دامت برکاته ازکتاب صراط سلوک ص۷۰ حکمت: @hekmaat 💐⚘💐⚘
💥خاطره 🔸️یکی از آشنایان علامه_حسن زاده رضوان الله تعالی علیه تعریف میکرد شخصی از اساتید دانشگاه .....قبل از ماه رمضان سال ...پرسید چه کنم شب_قدر را درک کنم گفتم من چیزی نمی دانم گفت از علامه بپرس از آقا پرسیدم فرمود از شب اول ماه مبارک رمضان هر شب ۱۰۰بار سوره دخان را بخواند خبر را منتقل کردم 🔸️راوی گفت من خودم هم طمع کردم شروع کردم به انجام دستور علامه تا نیمه ماه رمضان خواندم خسته شدم دیگر نتوانستم 🔸️شب بیست سوم شد دکتر ...تماس گرفت فلانی طبق دستور انجام ولی دادم خبری نشد 💥به علامه اطلاع دادم که دکتر می گوید دستور انجام شد ولی خبری نشد علامه فرمود محال است حتما اشتباه کرد 🔸️به دکتر خبر دادم اشتباه کردی گفت نه دقیق محاسبه کردم 🔸️مجددا به علامه خبر دادم فرمود ظرفشان مشکل دارد و آلوده است دکتر پرسید ظرف چه مشکلی دارد ؟ 💥علامه فرمود ایشان در کنکور تقلب کرد مدرک ایشان جعلی است ،درآمد ایشان حرام و آلوده است 🔸️دکتر قبول کرد و حرف علامه را تصدیق کرد پرسید حالا چه کنم 🔸️فرمود تمام حقوق ها را باید به بیت المال برگردانی مدرک خود را ملغی کنی اگر می خواهی در همین رشته ادامه فعالیت دهی از اول با امتحان مدرک جدید بگیری..... 🔸️آیا کسی هست این سخن را عمل کند آنچه از بیت المال خورده پس دهد و به مردم اعلام کند⚠️۱ ----------------------- 💥بیان✍ از جناب سید کمال الدین عمادی 💐⚘💐
💥حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔸️ نمی‌توانیم اعمال خودمان را از خدا مخفی کنیم؛ او قادر است، ناظر است، علیم است، حکیم است. تا با او نسازیم، کارمان درست نمی‌شود. 🔸️حالا چه‌کار بکنیم؟ خودمان از خودمان بترسیم، فضلاً از دیگران... بین خودمان و خدایمان در خلَوات، از تضرعات، از انابه و از توبه، و از طلب توبه، طلب توفیق به توبه، دست برنداریم.۱ --------- 💥۱-بیان✍ از کتاب به سوی محبوب ص۱۱۱ 💐⚘💐
اثر گناه در عبادت.mp3
2.15M
💔 اثر گناه در عبادت 💥بیان از حضرت. آیت الله مجتهدی ره 💐⚘💐
🌿🍀🌿 🔸️فصل هفتمم : صفحه دوازدهم : نماز ناتمام 💥خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... بچه‌ها خودشان را رساندند. همه در تکاپو بودند و به قاعدۀ لحظات حساس اتاق عمل، حرف ردوبدل می‌شد. من ساکت بودم و فقط زیرلب ذکر می‌گفتم. 🔸️ بیچاره‌ها فکر کردند از ترس لال شده‌ام. این دو نفر را که بردند، باز سلام دادم و باز شک به دلم افتاد. آیا دو رکعت را تمام کرده‌ام یا چیزی از آن جا مانده است؟ با خودم گفتم: این هم نماز نشد. 🔸️غروب داشت کم‌کم رنگش را به رخ می‌کشید و نماز عصرم داشت قضا می‌شد. دیگربار ایستادم و تکبیر گفتم. این بار چند نفر از رزمندگان که قصد دیدن حاج‌میرزا را داشتند از کنارم عبور کردند و با ترکش خمپاره، همگی زخمی ‌بر زمین افتادند. دیدم این‌طور فایده ندارد. انگار این دو رکعت هزار رکعت شده است و قرار نیست به پایان برسد. دیگر نماز را نیمه‌کاره رها کردم و برای رسیدگی به حال‌وروز آنان بالای سرشان حاضر شدم. هرچه از امدادگری‌های اولیه بلد بودیم برایشان انجام دادیم. اگر بود با برانکارد و اگر نبود دست‌وپای آنان را می‌گرفتیم تا به آمبولانس برسانیم. دیگر آمبولانس کم آوردیم و با لودر می‌خواستند آن‌ها را به عقب ببرند. در گودی بیل، شهدا را خواباندیم و مجروحان را روی آن گذاشتیم. 🔸️خدایا، یعنی می‌شود این نماز ما تمام شود؟ سرم سنگین شده بود و زمین مثل گهواره زیر پایم می‌چرخید. برگشتم همان جای همیشگی تا پای خاکریز نمازم را بخوانم. دیدم آن‌قدر آتش زیاد شده که نمی‌توان لحظه‌ای در آنجا ایستاد. مستأصل برگشتم به‌سمت سنگر مسقف. دیدم آنجا هم هدف قرار گرفته و سنگر آوار شده. بدون چاره، برگشتم به‌سمت سنگرِ روی خاکریز تا نمازم را نشسته در آنجا بخوانم. 🔸️نمی‌دانم؛ در آن شلوغی و انفجار یادم نمی‌آید نمازم را خواندم یا نه، که یک‌دفعه در سنگر کناری انفجار رخ داد. شیخ عبدالواحد ملکی و شیخ محسن سنایی در آن سنگر بودند. شیخ عبدالواحد داماد سنایی‌ها بود و هر دو باهم مجروح شدند. من و شیخ رحمت دویدیم روی خاکریز و خودمان را به سنگر آنان رساندیم. 🔸️ شیخ محسن پایش به‌شدت آسیب دیده بود و شیخ عبدالواحد هم زخمی، چشمانش به‌رنگ خون بود. با کمک بچه‌ها، آن‌ها را شکسته‌بسته از معرکه خارج کردیم و برای درمان به عقب فرستادیم. 🔸️تا شب کارمان همین بود. پشت‌سرهم مجروح می‌افتاد و ما پس از رسیدگی به آنان، مجروح و شهید عقب می‌بردیم. گردان ما اگرچه قبلاً شهید و مجروح داده بود، اما سرپا بود. در آن روز سخت و فراموش‌نشدنی، ظرف چند ساعت، از یک گردان سرپا به تنها سی نفر رزمنده رسیدیم. در این بین، سیل ترکش بود که به شیشۀ عمر ماهی‌ها می‌نشست. اگر می‌شد شهید می‌کرد و اگر نمی‌شد، زخمی ‌و رنجور به دست سرنوشت می‌سپرد. 🔸️اذان مغرب را که گفتند، کمی از حجم آتش دشمن کاسته شد. برای نماز مغرب به گوشه‌ای رفتم و علاوه‌بر مغرب‌وعشا، نماز عصر ناتمامم را نیز قضا کردم. تاکنون بارها آن نماز را قضا کرده‌ام و هنوز باور نمی‌کنم آن دو رکعت تمام شده باشد. 🔸️فردای آن روز، حاج‌میرزا وقتی دید از جمع گردان، سی نفر بیشتر نمانده است و همین افراد باقی‌مانده خسته‌اند، خواست تا با عقب رفتنش شرایط را برای فرماندهان شرح دهد و از آن‌ها کمک بگیرد. مطلب قیصری روی موتور نشسته و منتظر بود تا حاج‌میرزا را ترک خود سوار کند. حاج‌میرزا چند متری مانده به موتور برسد، با خمپاره‌ای به زمین افتاد و ترکشی به سینه‌اش اصابت کرد. عجیب اخلاصی داشت این مرد! هیچ‌وقت یادم نمی‌رود، وقتی سنگر مهماتمان در همین جاده هدف قرار گرفت، حاجی به‌همراه حاج‌رضا زرگری و حاج‌مهدی ظفری چطور خودش را رساند و با اورکتش آتش را خاموش کرد. 🔸️ همین فرمانده که عادت داشتیم همیشه او را استوار ببینیم، همین فرمانده که در برابر هیچ چیز کمر خم نمی‌کرد، حالا جلوی چشممان افتاده بود. افتادن ستون خیمه را به چشم دیدیم. ادامه دارد... ⚘بیاد_شهدا ⚘دفاع_مقدس 💔جنگ_تحمیلی @mahale114 💐⚘💐