🌿🍀🌿
💥قالَت فاطِمَةُ عليها السلام :
.🔸️.. تَفَكَّرتُ فى حالى وَاَمْرى عِنْدَ
ذِهابِ عُمْرى وَنُزُولى فى قَبْرى،
🔸️ فَشَبَّهتُ دُخُولى فى فِراشى
بِمَنْزِلى كَدُخُولى اِلى لَحَدى وَقَبْرى،
🔸️ فَأنْشِدُكَ اللّه َ اِنْ قُمْتَ اِلَى الصَّلاةِ
🔸️ فَنَعْبُدَ اللّه َ تَعالى هذِهِ اللَّيْلَةَ.
حضرت على عليه السلام در شب ازدواج، همسرش را نگران ديد
و علت آن را پرسيد.
💥حضرت زهرا عليها السلام فرمود:
ـ🔸️ در پيرامون حال و وضع خود
انديشيدم و پايان عمر و منزلگاه قبر
را به ياد آوردم ،
و انتقال ـ از خانه پدر ـ به منزل خودم،
🔸️مرا به ياد ورود به قبرم انداخت!
🔸️ تو را به خدا بيا تا در آغاز زندگى
مشترك به نماز برخيزيم
🔸️و امشب را به عبادت خدا بپردازيم۱
---------------------
۱-احقاق الحق 6 و 23: 481 و 489.
💐⚘💐
🌿🍀🌿
💥گنجینه:
🔸️حضرت استاد علامه طباطبایی
در عرفان عملی سهم بسزایی داشت
مراقباتش عجیب بود
.بطور دقیق
کشیک نفس می کشید وبه شایستگی
مواظب احوال و اوضاع خود بود.
🔸️آدم بیدار کشیک نفس؛ می کشد
و پاسبان حرم دل است و مراقبت
تام دارد
ونقّاد دقیق کارهای خود
است. این چنین کسی واردات و
صادراتش رامی پاید ، و چانه اش
راعقل می گرداند.و کسب وکارش
را مواظب است.
که حرام خوار ،بد گوهر می شود
و هرزه خوار هرزه گو می گردد.
🔸️انسان بیدارآنچه را می خواند
ومی شنود ومی گوید متوجه
است
🔸️و مصاحبتهایش را و حتی
نیّاتش رامی پاید وبه آنها توجه
دارد؛
🔸️خیالات هرزه ذهن راکج ومُعوّج
می کند وفکر را از استقامت باز می
دارد،
اقوال پلید ونیّات خلاف واقع،
افکار را آشفته می کند۱
----------------------
۱-بیان از✍کتاب مجموعه مقالات
از استاد آیت الله حسن زاده آملی
دام ظله ص۱۹
@hekmaat
💐⚘💐
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴نوحه
سوگنامه حضرت
صدیقه شهیده
فاطمه سلام الله علیها
🌾🌾🌾
19.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 محشور شدن با حضرت زهراء (س)
💥سه دسته که با حضرت زهراء (س) محشور میشوند و عذاب قبر ندارند...
💥ببان از مرحوم آیت الله مجتهدی
تهرانی
🏴 فاطمیه
🆔 @balagh_ir
🌾🌾
🌴🌴
🏴سوگنامه:
صلی الله علیکِ ایَّتُها الصدیقه الشهیده
یا فاطمَه الزهرا
۱- درکامل الزیارات آمده:
💥امام صادق ع فرموده درسفر معراج
به پیامبرص گفته شد .خداوندشمارا به
اموری امتحان می کند از جمله
اَمّا اِبنَتُکَ فَتُظلَم وَ تُحرَم وَیُوخَذ حَقّهَ غَصباً الّذیِ تجعله لها ...
🔸️درشب معراج به پیامبر ص گفته شد
خدای عالم شمارا به اموری امتحان
می کند اما به دخترت فاطمه ظلم
می کنند وحقش را به ستم غصب
می کنند آن حقی را که از طرف خدای
به فاطمه عطا کرده بودی!
و بدون اذن وارد حریم منزلش می شوند
۲-🔸️خزان درباغ عشق پا گرفته
غمت ای مادر درخانه دل جا گرفته
🔸️کعبه آمال ملائک زجفا سوخت
گنجینه حق از سر مسمار بلا سوخت
۳-🔸️رفتی اما ز تو منظومه غم بجا ماند
با دل خسته و بشکسته علی تنها ماند
🔸️اثر دست ستم ،از رُخ نیلی نرود
هرگز از یاد علی ، ضربت سیلی نرود
🔸️با علی راز نگفتی توز بازوی کبود
با پدر ،گوی که بعد از تو چه بود وچه نبود
۴-🔸️عمر کوتاه تو فهرست غم است
قبر پنهان تو روشنگر اوج ستم است
........
@hekmaat
🌾🌾🌾
🌿🍀🌿
🔸️فصل هفتمم : صفحه نهم :
نماز ناتمام
💥خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
دیگر حالوروز خودم را نمیفهمیدم. اختیار خودم را نداشتم. اگر بچهها او را عقب نمیبردند دوست داشتم تا همیشه پیش پایش بنشینم.
اما لحظۀ جدایی فرارسید. او را بردند و مرا با غم از دست دادنش تنها گذاشتند. دلودماغ هیچ کاری را نداشتم، چشمم خشک نمیشد.
دستم به اسلحه نمیرفت. حاجمیرزا که حالوروزمان را دید به رجزهای حماسیاش متوسل شد و بلند فریاد زد:
🔸️ «ما گردان حضرت اباالفضلیم... ما تا آخرین قطرۀ خون میجنگیم، ولی نمیذاریم دشمنان اباالفضل فرار کنن... والله إن قطعتموا یمیني إني أحامي أبدًا عن دیني.»
شور حماسه، دیگربار در رگهایم دویدن گرفت.
با تکبیر رجزهایش را پاسخ گفتیم و کاری کردیم که اگر حسین زنده بود همان کار را میکرد: دوباره به جنگ دشمن رفتیم.
🔸️در این مدت، جنگندههای پیشرفتۀ زیادی بالای سرمان میآمدند و میرفتند، اما هواپیمای قارقارکی دمار از روزگار ما درآورده بود.
از هواپیماهای ملخی قدیم محسوب میشد و معلوم نبود صدام این را از کجا گیر آورده است.
سرعت کمی داشت و با صدای قارقار قراضهای، همه را خبردار میکرد. بمبافکن نداشت و تنها با رگبار مسلسل، همه را زِلّه کرده بود
🔸️. خط آتشبارش هدف را قیچی میکرد و جلو میرفت. حاجمهدی ظفری با آرپیجی بهسمت آن نشانه میرفت. در جبهه شنیده بودیم با آرپیجی هواپیمای جنگی را منهدم کردهاند، اما این بار حاجمهدی هرچه میزد یا به هدف نمیخورد یا قبل از رسیدن به آن در هوا منفجر میشد.
جنگندههای دشمن مثل مگس مزاحم، دمبهدقیقه پیدایشان میشد. امکانات ما اگرچه کفاف دستیابی به آنها را نمیداد اما با ترفند حاجمهدی و تیراندازی بهسمت آنها که شده، دورشان میکردیم و برای دقایقی از شرشان خلاص میشدیم.
🔸️سمت پاسگاه، اتاقک کوچکی با دری فلزی قرار داشت که روی آن تیربار گذاشته بودند. این تیربار هر جنبندهای را به رگبار میبست و اجازۀ کار به ما نمیداد.
دستآخر، حاجمیرزا از دستش عاصی شد. با صدای بلند آرپیجیزنها را صدا کرد و گفت: «کی میتونه بره جلو و اون تیربار رو بزنه؟»
🔸️درخواست سختی بود. من تا آمدم حسابوکتاب بکنم و به قاعدۀ احتمالات بسنجم چقدر امکان حیات دارم، شیخ رحمت موسیوند مثل فنر از جا پرید و به حاجمیرزا گفت: «اگر اجازه میدی من بزنمش.»
🔸️با اجازۀ حاجمیرزا، شیخ رحمت از خاکریز گذشت و تا جایی که میشد به تیربار نزدیک شد. آرپیجی را شلیک کرد، اما متأسفانه تیر او خطا رفت و برگشت. تیربارچی بهتلافی، شیخ رحمت را به رگبار بست و حسابی گردوخاک بهپا شد. با دیدن این صحنه قطع امید کردم و بعید دانستم شیخ بتواند جان سالم بهدر ببرد. اما بهیکباره شیخ رحمت خود را اینسوی خاکریز انداخت و از رگبار گلولهها نجات پیدا کرد
. شیخ رحمت دوباره آرپیجی را مسلح کرد و دیگربار بهسمت سنگر تیربار دوید. این بار با شلیک موفق خود توانست تیربار را منهدم کند و همۀ نیروها را از شر او خلاص کند.
🔸️ با این اتفاق، حاجمیرزا از خوشحالی تکبیر فتح سرداد و بچهها با مشتهایی گرهکرده از سنگرها بلند شدند.
دشمن تعدادی تانک تی72 روسی داشت که در مواقع حساس، آنها را به صحنه میآورد. بعد از اینکه دشمن نتوانست تانکهای معمولیاش را به خط ما برساند، دستبهدامن همین تی72ها شد. خصوصیت این تانک این بود که گلولۀ آرپیجی را با زرههای واکنشی پس میزد و تانک منهدم نمیشد.
میدیدیم گلوله به تانک اصابت میکند، انفجار کوچکی هم روی زره مشاهده میکردیم، اما بدون آسیبی، تانک به راهش ادامه میداد و جلو میآمد.
🔸️ بااینکه میدانستیم برای از کار انداختن آنها یا باید برجک یا شنی تانک را بزنیم، اما این چیزی از سختی کار کم نمیکرد.
آرپیجیزنها باید در فاصلۀ تیربرق سوم تا خاکریز کلی آرپیجی میزدند تا بالاخره یک موشک به این دو نقطۀ آسیبپذیر اصابت کند و تانک منهدم شود.
من ده روز و دیگر دوستان سیزده روز جادۀ امالقصر را تجربه کردیم. بااینکه هر روزش برای ما یک سال بود و تماماً به درگیری میگذشت، هیچکدام مانند روز هفتم نشد. دشمن از ابتدای روز، یکپارچه آتش میریخت و به سیم آخر زده بود. از صبح، تلفات ما آغاز شد. تنها مهمان آن روزمان روحانی مبلغی بود که به خط اضافه شد. دیگر نیروی تازهنفسی در کار نبود و باید هرطور شده مقاومت میکردیم.
ادامه دارد.....
⚘بیاد_شهدا
⚘دفاع_مقدس
💔جنگ_تحمیلی
@mahale114
💐⚘💐
🌿🍀🌿
🔸️علت اختلاف در شناخت خدا
💥قالَت فاطِمَةُ عليها السلام :
لِرَجُلٍ لَمّا سَئَلَها وَ هِىَ عَلى قَبرِ
عَمِّها حَمزَة عليه السلام :
🔸️اَما وَاللّه ِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَّ عَلى اَهْلِهِ،
وَاتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ،
🔸️ لَمَااخْتَلَفَ فِى اللّهِ تَعالى اثْنانِ
💥حضرت زهرا عليها السلام
بر سر مزار عمویش حمزه عليه السلام
در پاسخ شخصى مى فرمايد:
🔸️به خدا سوگند اگر حق را به اهلش
واگذار مى نمودند
و از عترت پيامبر پيروى مى كردند،
حتى دو نفر درباره خدا اختلاف نمى
نمودند
(واسلام همه عالم را فرا مى گرفت.)۱-
------------------------
۱- از کتا ب :كفاية الاثر: 199.
🌾🌾