اَلْحَمدُ لِلهِ الَّذِي جعلنا منَ المُتَمَسِّكينَ بِوِلاية اميرِ المُومِنين🌸🍃
تعریف علی به گفت و کو ممکن نیست
گنجایش بحر در سبو ممکن نیست
اوصاف علی به هر زبان باید گفت
این ذکر به پیدا و نهان باید گفت
در جشن ولی عهدی مسعود علی
تبریک به صاحب الزمان باید گفت🌸🍃
عید کمال دین، سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت امیر المومنین علیه السلام
بر شیعیان و پیروان ولایت خجسته باد🌸🍃
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾
✨﷽✨
💠نیت گناه هم نکن!!💠
🌸🌸🌸🌸
✍علامه حسن زاده آملی:
آن که نیت گناه کردهاست، هرچند که به فعل آن دست نیافتهاست، دل را از دست داده است. و اگر به فعلش هم دست یافت، فقه برای او حکمی دارد. سارق که به نیّت سرقت از خانهاش بیرون شد، و به هدف پلیدش نرسد، احکام سارق بر او جاری نیست، و لکن عذابی و نکالی شدیدتر از قطعِ ید بر جان خود وارد نموده است، «وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ» (سوره بقره: ۲۸۴) اگر آنچه را که در نفس شما است، آشکار کنید، و یا پنهان بدارید، خداوند شما را بدان محاسبه میکند.
💥امام صادق علیه السلام فرمود: نگاه به گناه نکنید که کوچک است، ببینید گناهِ چه کسی را میکنید. علمای ما فرمودهاند: همه گناهان ذنوب کبیرهاند، و صغیره، به قیاس و نسبت بعضی از آنها با بعضی دیگر است.
📚منبع: مجموعه مقالات
⚘🌺⚘🌺⚘🌺⚘🌺
🌸⚘🌸⚘🌸⚘
الإمامُ زينَ العابدينُ عليه السلام :
مَن كَفَّ عَن أعراضِ المُسلِمينَ أقالَهُ اللّه ُ عَزَّوجلَّ عَثرَتَهُ يَومَ القِيامَةِ .
امام زين العابدين عليه السلام :
هركه از لطمه زدن به آبروى مسلمانان خوددارى كند، خداوند عز و جل روز قيامت از لغزش او در گذرد.
صحيفة الإمام الرِّضا عليه السلام : 85/195 .
🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷
✍آیت الله بهجت (ره) :
لذت حلال که باعث ترک حرام و لذت آن میشود، خدایی است و هرچه حرام لذتش بیشتر، ترک آن خداییتر، و این به خاطر ترک ضد آن است…
عدهای لذت را در خلوت با خدا و انس مناجات با او و تهجد میدانند و برخی لذت را در عشرت و همنشینی با اهل غفلت و بطالت و معصیت.
📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۴۰۵
🌸🌺⚘🌺⚘🌸🌺
⚘🌸⚘🌸⚘🌸⚘🌸
👌حکایت بسیار زیبا
🔴عباسقلی خان و طلبهای که مشروب خورد😰
🍃عباسقلی خان در مشهد، بازار معروفی دارد. مسجد، مدرسه، آب انبار، پل و دارالایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است. واقف بر خیر، و واقف در خیر.
🍃به او خبر داده بودند در حوزه علمیه ای كه با پول او ساخته شده، طلبه ای شراب می خورد!! روزی ناگهان همهمه ای در مدرسه پیچید. طلاب صدا می زدند حاج عباسقلی است. در این وقت روز چه کار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است.
🍃عباسقلی خان یكسره به حجره ی من آمد و بقیه هم دنبالش. داخل حجره همه نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت. رو به من كرد و گفت: لطفا بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟
گفتم: شاهنامه فردوسی!
🍃دلم در سینه بدجوری می زد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم می لرزید. اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟ عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتاب های دیگر دراز کرد. ببخشید، نام این کتاب چیست؟
بحارالانوار!
🍃عجب...! این یکی چطور؟ گلستان سعدی. چه خوب...! این یکی چیست؟ حلیه المتقین و این یکی؟! ...
لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست. عباسقلی خان، آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید. کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت: این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟
🍃معلوم بود. عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود.
برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید، چشم هایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد، آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم...
🍃خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمی دیدند، اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟
بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟
چرا آقا، الان می گم!
داشتم آب می شدم. خدایا! دستم به دامنت.
در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه برزبان راندم: یا ستار العیوب، و گفتم:نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا!
🍃فاصله سوال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماس آمیز من چند لحظه بیشتر نبود. شاید اصلا انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود. حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش.
🍃شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشم هایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابلای پلک هایش چکید. ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یکباره کتاب ستار العیوب!!! را سرجایش گذاشت و از حجره بیرون رفت. همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آنها هم از این موضوع سر درنیاوردند، و هیچ گاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است. اما محصل آن مدرسه، هماندم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت.
🍃سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت، محصل آن روز ، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگی اش را برای شاگردانش تعریف کرد: «زندگی من معجزه ستارالعیوب است» ستار العیوب یکی از نام های احیاگر و معجزه آفرین خدا است و من آزاد شده و تربیت یافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی عباسقلی خان هستم که باعث تغییر و تحول سازنده ام شد.
📚منبع: كتاب اخلاق پیامبر و اخلاق ما
استاد جلال رفیع، ص322
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹
🌸⚘🌸⚘🌸⚘
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :
حقُّ السَّمعِ تَنزيهُهُ عن سَماعِ الغِيبَةِ، وسَماعِ ما لايَحِلُّ سَماعُهُ .
امام زين العابدين عليه السلام :
حق گوش اين است كه آن را از شنيدن غيبت و شنيدن هر آنچه شنيدنش روا نيست، دور نگه دارى.
الخصال : 566/1.
🍀🌿🍀🌿🍀🌿🍀🌿
🌺🌷⚘🌺⚘🌷🌺
عَن مُوسَى بنِ جَعفَر عليه السلام :
تَفَـقَّـهُوا فى ديـنِ اللّه ِ، فَإنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصيرَةِ وَتَمامُ الْعِبادَةِ.
امام كاظم عليه السلام فرمود:
در دين خـدا دانا شويد، هـمانا دين شـناسى و فـقه، كليد بصيرت و كمال عبادت است.
مسند الامام الكاظم عليه السلام ، ج 3 ص 249
🌸⚘🌸⚘🌸⚘🌸⚘