eitaa logo
حکمت
144 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
11 فایل
حکمت های قرآنی و حکایات و احادیث حکمت آمیز ائمه اطهار (علیهم السلام) و اطلاعات مفید روز
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حکمت
آیا_انتخاب_امام_و_ولیّ_امر،_توسط (4).mp3
6.71M
🔸️ آیا انتخاب امام و ولیّ امر، توسط شورا و نظر مردم صحیح است؟ (۵) 💥بیان از مرحوم آیةالله میرزا علی فلسفی 🆔 @balagh_ir ⚘💐⚘
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️هدف داری ولی انگیزه نداری ؟ 💥بیان کوتاه ، از استاد_پناهیان 🆔:eitaa.com/joinchat/2590310667C4d408da3a2 💐⚘💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🍀🌿 💥قال الإمامُ الصّادقُ عليه السلام 🔸️ إيّاكَ و المِراءَ ؛ فإنّهُ يُحبِطُ عَملَكَ . 🔸️و إيّاكَ و الجِدالَ ؛ فإنّهُ يُوبِقُكَ . 🔸️و إيّاكَ و كَثرَةَ الخُصوماتِ ؛ فإنّها تُبعِدُكَ مِن اللّه. 💥امام صادق عليه السلام فرمود: 🔸️ از مجادله (وبحث بیهوده) كردن بپرهيز؛ 🔸️كه اين كار عمل(صالح ونیک) تو را بر باد مى دهد 🔸️و از جرّ و بحث كردن بپرهيز؛ كه اين كار تو را هلاك مى گرداند 🔸️و زياد ستيزه مكن؛ زيرا كه تو را از خدا دور مى كند.۱ --------------------- ۱-تحف العقول : 309. 💐⚘💐
🌾🌾🌾 گنجینه: 💥در محضر امام خمینی(ره) آخرين ماه رمضان امام خمينى(ره) چگونه گذشت؟ 🔸 در كسالت آخر امام، شبها يكى از برادران پاسدار، پشت در اتاق ايشان مى خوابيد، 🔸️يك وقت من از ايشان سؤال كردم: «شما كه مدتى شبها مراقب امام بوديد، خاطره اى از امام داريد؟» گفت: «بله، شبها، معمولاً امام دو ساعت مانده به اذان صبح بيدار بودند. يك شب متوجه شدم امام با صداى بلند گريه مى كنند. من هم متأثر شدم و شروع كردم به گريه كردن. امام براى تجديد وضو بيرون آمدند، متوجه من شدند. فرمودند: «فلانى! تا جوان هستى قدر بدان و خدا را عبادت كن، لذت عبادت در جوانى است. آدم وقتى پير مى شود، دلش مى خواهد عبادت كند اما حال و توان برايش نيست.» 💥 امام خمينى در هر كار و در هر حالى به ياد خدا بودند. ذكر و دعا و مناجات و گريه‌هاى نيمه شبشان هرگز قطع نشد. از لحظه‌هاى آخر عمرشان اگر چه فيلمبردارى شده است، ولى هنوز بخشى از آن را نشان نداده‌اند. چنانچه اين فيلمها به طور كامل نشان داده شوند، مى‌بينيد كه چگونه ريش مباركشان را روى دست گرفته‌اند و زارزار گريه مى‌كنند، 🔸️ آخرين ماه رمضان دوران حياتشان به گفته ساكنان بيت، متفاوت از ديگر ماه رمضانها بود. به اين صورت كه امام هميشه براى خشك كردن‌اشك چشمشان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه رمضان، حوله‌اى را نيز همراه برمى‌داشتند تا در هنگام نمازهاى نيمه شبشان از آن هم استفاده كنند. 🔸️*امام در سنگر نماز، ص 77، به نقل از حجهًْ‌الاسلام والمسلمين توسلى http://kayhan.ir/fa/news/187780 🌿🌸🌿🌸🌿
MakaremAkhlaq-16_14001117-20220206.mp3
8.27M
🔸شرح دعای مکارم الاخلاق 💥بیان ازاستاد مویدی @‌‌‌‌Tahzibe_Nafs 🌾🌾🌾
آیا_انتخاب_امام_و_ولیّ_امر،_توسط (5).mp3
5.56M
🔸️ آیا انتخاب امام و ولیّ امر، توسط شورا و نظر مردم صحیح است؟ (۶) 💥بیان از مرحوم آیةالله میرزا علی فلسفی 🆔 @balagh_ir 💐⚘💐
🌿🍀🌿 💥ماجرای اقامه ی نماز حاج قاسم عزیز در کاخ کرملین 🔸️در بخشی از کتاب «سلیمانی عزیز» که روایتگر خاطراتی متفاوت و خوانده‌نشده از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی است، اقای ابراهیم شهریاری ماجرای نماز شهید سلیمانی را که در کاخ کرملین اقامه کردند، تعریف کرده اند. 🔸️در این خاطره آمده است: وقت نماز بود، زدیم بغل، گفتم: «حاجی قبول باشه.» ‌گفت: «خدا قبول کنه، ان‌شاءاللّه.» نگاهم کرد و ‌گفتند: «ابراهیم!» ــ نمازی خواندم که در طول عمرم در جبهه نخوانده بودم. به حاج قاسم گفتم: حاج‌ آقا شما همه‌ی نمازهایتان قبول است. 🔸️قصه‌ نماز خوانده شده حاج قاسم فرق ‌می‌کرد. به کاخ کرملین رفته بودند و با پوتین قرار داشتند. تا رئیس‌جمهور روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شدند. اذان و اقامه‌ شان را گفتند. صدایشان ‌در سالن پیچید، بعد هم به نماز ایستادند. همه نگاهشون ‌می‌کردند. می‌گفتند در طول عمرم همچین لذتی از نماز نبرده بودم. 🔸️پایان نماز پیشانی‌ شان را روی مهر گذاشتند. به خدای خودشان ‌گفتند: «خدایا این بود کرامت تو، یک روزی در کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه ‌می‌کشیدند، حالا منِ قاسم سلیمانی آمدم اینجا نماز خواندم.» 💥روحشان شاد نثارشان صلوات اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🌾🌾
🌿🍀🌿 🔸️فصل هفتمم : صفحه شانزدهم : نماز ناتمام 💥خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... حسن زحمتم را کشید و مرا به بیمارستان فاطمةالزهرا فاو برد. بیمارستان نسبتاً مجهزی بود و پر از مجروحان شیمیایی که عوارض مرا داشتند. 🔸️حسن حال معنوی عجیبی داشت. تا سِرُم تمام شود کنار تختم ایستاد. از فرصت استفاده کرد و زیارت عاشورا را زمزمه‌کنان خواند. زیارت عاشورا را حفظ بود، ولی همیشه یک زیارت عاشورای جیبی داشت که در هر فرصتی آن را درمی‌آورد و از رو می‌خواند. وقتی زیارت عاشورا می‌خواند انگار در و دیوار با او دم می‌گرفت و عالم با او هم‌صدا می‌شد. به‌پهنای صورت اشک می‌ریخت و از اطراف و اطرافیان غافل می‌شد. 🔸️همان‌طور که گوشم به زمزمۀ زیارت او بود، پرستاری وارد شد و با دیدن حسن، متعجبانه پرسید: «این برادرمون چشه؟ موجی شده؟» لبخندی زدم و گفتم: «باهاش کاری نداشته باش. این موجی خداییه.» نه‌فقط در بیمارستان، بلکه در همه‌جا حال خودش را داشت و حضور دیگران سبب نمی‌شد از اشک و گریه شرم داشته باشد. زیارتش که تمام شد گفتم: «حسن، خجالتی نمی‌شی پیش چشم مردم این‌طور دعا می‌خونی و گریه می‌کنی؟ مردم با دیدن تو نمی‌گن طرف دیوونه شده؟» 🔸️صریح و محکم گفت: «بذار بگن. مگه من برای اینا دعا می‌خونم؟» ابرو بالا انداختم و گفتم: «خوش به سعادتت! چقدر خوبه آدم این‌طور بی‌ریا باشه.» دکتر اصرار داشت به عقب برگردم و تحت درمان تخصصی قرار بگیرم. اسمم را هم در لیست انتقال نوشت ولی قبول نکردم. گفتم: «همین‌که سرپا بشم برام کافیه. اگر خدا خواست، بعد از عملیات برای مداوا برمی‌گردم.» 🔸️با رضایت خودمان از بیمارستان بیرون آمدیم و به‌سمت مقر برگشتیم. در راه برگشت، بر آن حال عجیب حسن، حرف‌های عجیب‌وغریب هم اضافه شد. حسن شروع کرد وصیت‌هایش را کردن. از مسائل مالی و اتفاقاتی که بعد از شهادتش باید انجام می‌گرفت گرفته، تا یک سری مسائل خصوصی که رازی بین من و اوست، همه را گفت. گفتم: «حسن، اینا رو به من نگو. یه جوری حرف می‌زنی انگار می‌خوای شهید بشی.» 🔸️«بله؛ من اولین شهید شما هستم.» «از کجا این‌قدر محکم حرف می‌زنی؟ گروهان ما گروهان شهادته؛ شاید من جلوتر از تو رفتم.» «من تو رو نمی‌دونم، اما از خودم مطمئنم.» «آخه، برادر من!...» 🔸️حرفم را قطع کرد و گفت: «می‌دونی از کجا می‌گم؟ بذار خوابم رو برات تعریف کنم. » بغضِ در گلو مانده‌اش ترکید و به گریه افتاد. با هق‌هق گریه گفت: «من خواب حضرت زهرا(س) رو دیدم، حضرت خودش دستم رو گرفت و گذاشت توی دست حضرت مهدی. من می‌دونم فرداشب آخر کارمه و شهید می‌شم.» سرش را بوسیدم و با در آغوش گرفتنش آرامش کردم. گفتم: «ان‌شاءالله امام‌زمان به فریادمون برسه. حضرت زهرا به فریادمون برسه.» تا فرداشب کار حسن همین بود. مدام یا قرآن تلاوت می‌کرد یا دعا می‌خواند و در همه حال اشک از چشمانش جاری بود. حتی وقتی ستون برای عملیات حرکت کرد، من خارج از ستون حرکت می‌کردم و ستون را برای حاج‌حسین تنظیم می‌کردم، در آن حال هم حسن را می‌دیدم که در حال اشک ریختن بود. 🔸️ستون در سکوت شب، به‌سمت محور کارخانه نمک حرکت می‌کرد. حاج‌رضا زرگری، فرمانده گردان و بچه‌های اطلاعات جلو بودند و ما پشت‌سر حاج‌حسین کیانی، قطار شده بودیم. منطقه کم‌کم از حالت خاکی درآمد و به دشت نمکی تبدیل شد. همه‌جا یک‌دست سفید بود و هیچ‌گونه پوشش و استتاری نداشت. زیر نور ماه و منورِ گاه‌به‌گاه دشمن، این شرایط سخت‌تر هم می‌شد. در این نمکزار، هر جنبنده‌ای از دور دیدنی بود. حاج‌حسین اما حرفش یک چیز بود: «به نیروها بگید وجعلنا بخونن.» 🔸️حدود هفتصد متر تا دشمن فاصله داشتیم. تندتند «وجعلنا» می‌خواندم و در دلم خداخدا می‌کردم. نیروهای لشکر عاشورا، در محور خود به پنجاه‌متری دشمن رسیده بودند و منتظر بودند تا در صورت سالم رسیدن ما، عملیات از جناحین آغاز شود. هرچقدر به دشمن نزدیک‌تر می‌شدیم، بیشتر هول‌وولا به دلمان می‌افتاد. از یک جایی به‌بعد، در تیررس تیراندازی کور بعثی‌ها قرار گرفتیم. کار همیشگی‌شان بود. یک تیربار بی‌هدف روی نمکزار کار می‌کرد تا کسی فکر جلو آمدن به سرش نزند. در این تیراندازی‌ها تعدادی از بچه‌های ما مجروح شدند، اما می‌دانستیم آتش کور است و هنوز دیده نشده‌ایم. مجروحان را به‌ناچار در بین راه گذاشتیم و به‌سمت خاکریز دشمن رفتیم. ادامه دارد...... ⚘بیاد_شهدا ⚘دفاع_مقدس 💔جنگ_تحمیلی @mahale114 💐⚘💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🍀🌿 💥قال الإمامُ الصّادقُ عليه السلام 🔸️ إذا أذنَبَ الرجُلُ خَرَجَ في قَلبِهِ نُكتَةٌ سَوداءُ ، 🔸️ فإن تابَ انمَحَت ، 🔸️و إن زادَ زادَت حتّى تَغلِبَ على قَلبِهِ ، 🔸️ فلا يُفلِحُ بَعدَها أبَدا . 💥امام صادق عليه السلام فرمود: 🔸️ هرگاه كسى گناه كند نقطه اى سياه در دلش پيدا شود، 🔸️ اگر توبه كرد آن نقطه پاك شود، 🔸️امّا اگر بر گناهش بيفزايد آن نقطه بزرگتر شود، تا جايى كه تمام دلش را فرو پوشد 🔸️ و از آن پس هرگز رستگار نشود.۱ --------------- ۱-الكافي : 2/271/13. 💐⚘💐
💥رهبرمعظّم انقلاب: خانه‌داری به معنای خانه‌نشینی نیست 🔹اصلی‌ترین نقش یک زن، از نظر اسلام همین نقش خانه‌داری است منتها مهم این است که خانه‌داری به معنای خانه‌نشینی نیست. بعضی اینها را باهم اشتباه میکنند وقتی میگوییم خانه‌داری، خیال میکنند میگوییم در خانه بنشینید هیچ کار نکنید، هیچ وظیفه‌ای انجام ندهید، تدریس نکنید، مجاهدت نکنید، کار اجتماعی نکنید، فعالیتهای سیاسی نکنید، معنای خانه‌داری این نیست. 🔹خانه‌داری یعنی خانه را داشته باشید در کنار داشتن خانه هر کار دیگری که از عهده‌ی شما برمی‌آید و میل به آن و شوق به آن را دارید میتوانید انجام بدهید؛ منتها همه در ذیل خانه‌داری است.‌‌ 🔹 حجاب یک ضرورت شرعی است. هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد این را همه باید بدانند. هیچ جای خدشه و شبهه ندارد. یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود. ۱۴۰۱-۱۰/۱۴ @Farsna 💐⚘💐