📌خودت را بشناس
🔹 انسانها در نسبتها و روابط بهتر میتوانند خود را بشناسند. این نسبت دوگونه میتواند باشد:
۱. دگربودگی،
۲. مظهربودگی.
هر کدام از این دو گونه، محصول نگاهی متفاوت به انسان و هستی است.
🔸 #دگربودگی محصول نگاه استقلالی به موجودات و ارتباط بیرونی با دیگران است به این نحو که انسان در عین ادعای استقلالِ خود برای رفع نیازهای مادی و معنوی به دیگری وابسته میشود و در نسبت با آن خود را تعریف و تفسیر و حتی ترویج و تبلیغ میکند. در این تعریف و تفسیر از خود، آدمی نیازمند به توجه و نگاه دیگری است و به دنبال جلب توجه آنهاست. لذا همواره در نقشی به بازی میپردازد. اگر در آن نقش و بازی، مورد پسند دیگران واقع شود احساس موفقیت پیدا میکند و اگر نقد جدید شود و یا اصلا دیده نشود به سرعت واکنش نشان میدهد و نقش خود را تغییر میدهد. بنابراین ثبات شخصیت و بقای نقش او به اظهارات و توجهات مستقیم و غیر مستقیم دیگران وابسته است. بنابراین بنیاد هستی "خود" او به دیگری وابسته است. و "خودت را بشناس" محدود به شناخت روابط بیرونی و شرایط پیرامونی انسان میشود. #علوم_انسانی مدرن عهدهدار توصیف و تبیین این خود است. اما پرسش از حقیقت "خود" و ابعاد وجودی و درونی آن خارج از محدوده خودشناسی است.
🔸 #مظهربودگی محصول نوع نگاه توحیدی به عالم و آدم است. در این نگاه، تمام عالم تجلی و جلوهای از حقيقة الحقایق و هستی مطلق است و انسان نیز جلوهای از ظهورات هستی است که نحوهی بودن او به بنیاد هستی او وابسته است. بنابراین "خود" او مظهری از کمال مطلق و جلوهای از حقیقت متعالی است که در لوح محفوظ ثبت و ضبط است. در این نگرش، دیگر برای بازی درون اعتبارات و نقشهای اجتماعی معیار نیست بلکه انسان همواره در پی یافتن جایگاه حقیقی خود و قرار گرفتن در افق هستی است و اعتباریات انسانی و نقشهای اجتماعی همه بهانهای برای کنشگری مسئولانه در جهت فعلیت بخشیدن به استعدادها و امکانهای وجودی اوست. در این فرایند کنشگزی، انسان در نسبت با کمال مطلق و هستی بیحد، مسِ وجود خود را به زرّ مبدّل میکند و هر لحظه بنیاد هستی خویش را زیر و زبر میکند و از نو میسازد. این انسان نهتنها در اسارت نقشها و بازی در اعتبارات نیست بلکه معنا دهنده به نقشها و سازندهی نقشها و جایگاههای متعالی است. در این رویکرد "خودت را بشناس" به روابط درونی و تحول وجودی و بنیاد هستی انسان معطوف است که از شناخت آن میسر شد امکان تغییر روابط بیرونی و شرایط پیرامونی و ساخت موقعیت جدید فراهم میشود.
#دگربودگی
#مظهربودگی
#نقش
#علوم_انسانی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تلنگر
✔️چرا بسیاری از ما ایرانیان، تنبلی، کمکاری، بیبرنامگی، بینظمی، خلفوعده و شکستهای خود را به گردن #ساختارها و #سازمانها میاندازیم و خود را غیرمقصر، خوب، دلسوز، طراح، نظریهپرداز و دانشمند جلوه میدهیم⁉️
✔️چرا همواره میگوییم "میخواهم کار کنم اما نمیگذارند، نمیخواهند، مخالفهستند و ..."❗️❓
✅ خلاصه ربشههای #ساختارستیزی، #دولتستیزی، #برنامهگریزی، #نظمگریزی و #مسؤلیتگریزی بسیاری از ما ایرانیان نیازمند تحلیل عمیق است.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
✔️پرسش:
سلام علیکم. عرض ادب و احترام و ارادت. عذرمیخوام آیا به کلی تاثیر ساختار را نفی میکنید؟ قطعا به کلی نفی نمیکنید و اگر چنین است، تا چه اندازه برای ساختار تاثیر قائل هستید؟
♦️پاسخ:
سلام علیکم.
متن نمیگوید ساختار بد است بلکه میگوید ساختارستیزی بد است.
ساختارها لازمه حیات انسانی است و نمیتوان آنها را نفی کرد بلکه باید آنها را هدایت و مدیریت کرد و برای بهینه شدن ساختارها باید فکر کرد نه اینکه آنها را نفی کرد.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رویشهای انقلاب
🔹همزمان که سوئد قرآنسوزی را آزادی عقیده میداند، دانشگاه استوکهلمِ سوئد بهدلیل اینکه وحید سعادتطلب، دانشجوی ایرانیِ این دانشگاه، پایاننامهاش را به شهدای گفتمان انقلاب اسلامی شهید مطهری شهید سلیمانی تقدیم کرده به او اجازه دفاع نمیدهد.
#گفتمان_انقلاب
#شهید_مطهری
#شهید_سلیمانی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌شهید مطهری الگوی موفق امتداد اجتماعی و سیاسی فلسفه
✔️حکیم انقلاب، آیت الله خامنه ای:
🔸"شهید مطهری در میان فلاسفه معروف اسلامی، تنها فردی است که دیدگاه فلسفی او به مسائل اجتماعی و سیاسی و حتی #مسائل_زندگی تسری مییابد و باید این ویژگی منحصر به فرد استاد مطهری به طور صحیح معرفی شود."
🔹تذکر:
فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه نه تنها امکان امتداد اجتماعی و سیاسی دارد بلکه از منظر حضرت آيت الله خامنهای الگوهای موفق تحقق یافته نیز دارد که از مهمترین آنها، مجموعه آثار ارزشمند حکیم و فیلسوف انقلاب اسلامی، حضرت علامه #شهيد_مطهری است که افکار و آثار او بنیان فکری و نظری انقلاب اسلامی است.
همچنین حضرت آقا، اثر ارزشمند #حدیث_پیمانه استاد #پارسانیا را از الگوهای موفق امتداد اجتماعی و سیاسی حکمت متعالیه معرفی کرده اند.
اَدَلُّ الدَّلِیلِ عَلَی اِمکَانِ الشَّیءِ وُقُوعُه
«وقوع هر چیزی بهترین دلیل بر امکان آن چیز است».
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌 نقش ممتاز امام خمینی در پایه گذاری شخصیت استاد شهید مطهری
استاد شید مطهری:
تا آنجا كه من از تحوّلات روحی خودم به یاد دارم از سنّ سیزده سالگی این دغدغه در من پیدا شد و حسّاسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا كرده بودم. پرسشها- البتّه متناسب با سطح فكری آن دوره- یكی پس از دیگری بر اندیشه ام هجوم می آورد. در سالهای اوّل مهاجرت به قم كه هنوز از مقدّمات عربی فارغ نشده بودم، چنان در این اندیشه ها غرق بودم كه شدیداً میل به «تنهایی» در من پدید آمده بود. وجود هم حجره را تحمّل نمی كردم و حجره ی فوقانی عالی را به نیم حجره ای دخمه مانند تبدیل كردم كه تنها با اندیشه های خودم بسر برم. در آن وقت نمی خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع دیگری بیندیشم، و در واقع، اندیشه در هر موضوع دیگر را پیش از آنكه مشكلاتم در این مسائل حل گردد، بیهوده و اتلاف وقت می شمردم. مقدّمات عربی و یا فقهی و اصولی و منطقی را از آن جهت می آموختم كه تدریجاً آماده ی بررسی اندیشه ی فیلسوفان بزرگ در این مسأله بشوم.
به یاد دارم كه از همان آغاز طلبگی كه در مشهد مقدّمات عربی می خواندم، فیلسوفان و عارفان و متكلّمان- هر چند با اندیشه هایشان آشنا نبودم- از سایر علما و دانشمندان و از مخترعان و مكتشفان در نظرم عظیم تر و فخیم تر می نمودند تنها به این دلیل كه آنها را قهرمانان صحنه ی این اندیشه ها می دانستم. دقیقاً به یاد دارم كه در آن سنین كه میان 13 تا 15 سالگی بودم، در میان آن همه علما و فضلا و مدرّسین حوزه ی علمیّه ی مشهد، فردی كه بیش از همه در نظرم بزرگ جلوه می نمود و دوست می داشتم به چهره اش بنگرم و در مجلسش بنشینم و قیافه و حركاتش را زیر نظر بگیرم و آرزو می كردم كه روزی به پای درسش بنشینم، مرحوم «آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی» مدرّس فلسفه ی الهی در آن حوزه بود. آن آرزو محقّق نشد، زیرا آن مرحوم در همان سالها (1355 قمری) در گذشت.
پس از مهاجرت به قم گمشده ی خود را در شخصیّتی دیگر یافتم. همواره مرحوم آقا میرزا مهدی را بعلاوه ی برخی مزایای دیگر در این شخصیّت می دیدم؛ فكر می كردم كه روح تشنه ام از سرچشمه ی زلال این شخصیّت سیراب خواهد شد. اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدّمات» فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در «معقولات» را نداشتم، امّا درس اخلاقی كه وسیله ی شخصیّت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوك بود نه اخلاق به مفهوم خشك علمی، مرا سرمست می كرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه ای این درس مرا آنچنان به وجد می آورد كه تا دوشنبه و سه شنبه ی هفته ی بعد خودم را شدیداً تحت تأثیر آن می یافتم.
بخش مهمّی از #شخصیّت_فكری_و_روحی من در آن درس- و سپس در درسهای دیگری كه در طیّ دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم- انعقاد یافت و همواره خود را #مدیون او دانسته و می دانم. راستی كه او «روح قدسی الهی» بود.
تحصیل رسمی علوم عقلی را از سال 23 شمسی آغاز كردم. این میل را همیشه در خود احساس می كردم كه با منطق و اندیشه ی مادّیین از نزدیك آشنا گردم و آراء و عقاید آنها را در كتب خودشان بخوانم. دقیقاً یادم نیست، شاید در سال 25 بود كه با برخی كتب مادّیین كه از طرف حزب توده ی ایران به زبان فارسی منتشر می شد و یا به زبان عربی در مصر- مثلاً- منتشر شده بود آشنا شدم. كتابهای دكتر تقی ارانی را هر چه می یافتم به دقّت می خواندم و چون در آن وقت به علّت آشنا نبودن با اصطلاحات فلسفی جدید فهم مطالب آنها بر من دشوار بود، مكرّر می خواندم و یادداشت برمی داشتم و به كتب مختلف مراجعه می كردم. بعضی از كتابهای ارانی را آن قدر مكرّر خوانده بودم كه جمله ها در ذهنم نقش بسته بود. در سال 29 یا 30 بود كه كتاب اصول مقدّماتی فلسفه ی ژرژ پولیتسر استاد دانشكده ی كارگری پاریس به دستم رسید. برای اینكه مطالب كتاب در حافظه ام بماند، همه ی مطالب را خلاصه كردم و نوشتم. هم اكنون یادداشتها و خلاصه هایی را كه از آن كتاب و كتاب ماتریالیسم دیالكتیك ارانی برداشته ام، دارم.
در سال 29 در محضر درس حضرت استاد، علاّمه ی كبیر آقای طباطبایی روحی فداه كه چند سالی بود به قم آمده بودند و چندان شناخته نبودند، شركت كردم و فلسفه ی بوعلی را از معظّم له آموختم و در یك حوزه ی درس خصوصی كه ایشان برای بررسی فلسفه ی مادّی تشكیل داده بودند نیز حضور یافتم. كتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم - كه در بیست ساله ی اخیر نقش تعیین كننده ای در ارائه ی بی پایگی فلسفه ی مادّی برای ایرانیان داشته است- در آن مجمع پربركت پایه گذاری شد.
🖌 علل گرایش به مادیگری، مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 441 - 442
#امام_خمینی
#شهید_مطهری
#علامه_طباطبایی
#فلسفه_انقلاب_اسلامی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌 سوابق جهاد تبیین آیتالله خامنهای
آیتالله العظمی خامنهای:
🔹به مجرد ورود به مشهد که سال چهلوسه بود، جوانها و روشنفکرها و یک عده از افرادی که خب دورادور با ما یک آشنائیهایی داشتند و اینها، شنیدند من آمدم مشهد و بناست بمانم، آمدند دور و ور ما و از من خواستند که من برایشان جلسات درس و این چیزها درست کنم. ما هم شروع کردیم.
🔸از سال چهلوسه چندین اقدام من کردم. یک اقدام، شروع یک درس #قرآن بود، که درس تفسیر بود، برای یک عدهای از مردم که جوانها و دانشجوها و محصلین و اینها میآمدند، بعد درسهایی در حوزه شروع کردم؛ درسهای #فقه و اصول برای طلاب، که اگر چه که درس فقه و اصول بود، واقعاً هم فقه و اصول بود، اما در لابلای مباحث فقهی و اصولی، مباحث سیاسی اینها را مطرح میکردیم و شاگردهای من، آن کسانی که آن روز آن درسهای من میآمدند، بعدها همهشان جزو کسانی بودند که در میدانهای سیاست و مبارزه و کارهای انقلابی جزو افراد برجسته و نامآور بودند، الان هم هستند. الان هم در مشهد شاگردهای آن روزِ ما خوشبختانه هر کدامی مسؤولیت مهم ارزندهای را از کارهای انقلابی و پرزحمت بر دوش دارند. بعد، یک درس #تفسیر شروع کردم، که در حوزهی علمیهی مشهد هیچ درس تفسیری تا آن وقت نبود و لااقل به طور عمومی نبود.
🔹 بعد از اینکه من درس تفسیر را شروع کردم که سال چهلوهفت بود خیال میکنم یا چهلوشش بود یا چهلوهفت بود، که درس تفسیر شروع کردم، بعد البته یک درس تفسیر ارزندهی خوبی از طرف یکی از علمای بزرگ مشهد شروع شد لکن تا آن زمانی که ما شروع کردیم درسی نبود و آن درس هم مجمع طلاب و فضلا و جوانهای پرشور حوزهی علمیه بود و این درس پنج سال ادامه پیدا کرد یعنی از سال چهلوهفت یا چهلوشش، چهلوهفت این درس شروع شد تا سال پنجاهویک ادامه داشت، و سال پنجاهویک ساواک این درس را تعطیل کرد که من بعد تبدیلش کردم به درسی از عقاید، یعنی #کلام_جدید شروع کرده بودم.
🔸بعد باز پیرو این دیدم که جوانهای دانشجو کمتر میتوانند به این درس طلبهها که در حوزهی علمیه و در مرکز حوزه، مدرسهی میرزاجعفر، میرزاجعفرِ آن روز، تشکیل میشد که مرکز و قلب حوزهی علمیه بود، کمتر میتوانند آنجا بیایند، من یک درسی مخصوص #دانشجوها شروع کردم، درس تفسیر قرآن که بسیار پرشور و جالب بود و بیشترِ آن کسانی که در آن درسها شرکت میکردند،بلکه همهشان شاید، آن عدهی چند صد نفری که شرکت میکردند، بعدها همه جزو این گروههای مبارز و انقلابی بودند، البته بعضی راه درست را تا امروز هم ادامه دادند، بعضی هم در این ریخت و پاشهای انحرافی که ما در این مدت داشتیم، بدبختانه دچار #انحراف شدند و از راههای دیگر رفتند، بههرحال آنجا یک پایهی متینی بود برای ارائهی تفکر اسلامی و آشنایی جوانها با قرآن.
🔹ساواک هم مرتباً مزاحم بود دیگر، یعنی مسألهی یک بار و دوبار و ده بار نبود، مرتب اذیت میکردند، مزاحمت میکردند، درس را تعطیل میکردند، من را میخواستند، شاگردها را میخواستند، اندک چیزی را بهانه میگرفتند. بالأخره هم بعد از مدتی آن درس را تعطیل کردند، این درس تفسیر جوانها را هم مثل آن درس دیگر تعطیل کردند و بنده ممنوعالتفسیر شدم در مشهد، یعنی سخنرانی اگر میکردم یک جایی اشکال نداشت اما تفسیر قرآن حق نداشتم بگویم.
🔸 من بعد از اینکه این درسها تعطیل شد، نماز جماعت میرفتم در یکی از مساجد مشهد به نام مسجد کرامت و همچنین مسجد دیگری به نام مسجد امام حسن، امام جماعت بودم در دو مسجد. آنجا بعد از نماز، هر شب بدون هیچ تعطیلی و وقفهای ما معارف اسلامی را از روی متون اسلامی بیان میکردیم، چه حدیث و چه نهجالبلاغه به خصوص و چه قرآن و این شیوهی تختهنویسی را یعنی بردن تخته سیاه توی مسجد و نوشتن روی تخته و ارائهی به مردم از طریق سمعی و بصری این را ما در مشهد باب کردیم که خیلی هم علاقهمند پیدا کرد، جمعیتهای زیادی جمع میشدند، آن زمانهای دوران اختناق که خب جمعیتها مثل امروز، امروز جمعیتها صحبت یک میلیون و پانصد هزار و اینهاست، آن وقتها هزار نفر، دو هزار نفر، سههزار نفر، پنجهزار نفر جمعیت جمع میشد، اما آن جلسات ما گاهی چند ده هزار نفر جمعیت جمع میشدند، توی خیابانها پر میشد دور و ور و جلسات خیلی موفق و خوبی بود، بالأخره آنها را هم تعطیل کردند، یعنی ساواک باز بنده را خواستند و گفتند که این مسجد کرامت باید تعطیل بشود، آن هم تعطیل شد.
مصاحبه با صداوسیما پس از مراسم تحلیف ۱۳۶۰/۰۷/۱۹
#جهاد_تبیین
#کلام_جدید
#تفسیر_قرآن
#شاگرد_پروری
۱✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌تعبیر شهید بهشتی از تفاوت علوم اسلامی و علوم انسانی
✍ سید مهدی موسوی
خبرگزاری شبستان ، رسانه حوزه دین ، فرهنگ و اندیشه
http://www.shabestan.ir/detail/News/713494
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💐💐💐💐💐💐
🌸🌸🌸🌸🌸
🌺🌺🌺🌺
🥀🥀🥀
🌿🌿
هستی بهانه بود که سرّی بیان شود
مستی بهانه بود که ساقی عیان شود
خلقت ادامه یافت و رازی گشوده شد
تا معنیِ وجودِ زمین و زمان شود...
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَم
عید غدیر🌷
عید اکمال دین و سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت امیر المومنین علیه السلام مبارک باد
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 غدیر ، ولایت ، عشق
🔹عید غدیر خم، عید ولایت است و ولایت یکی از مفاهیم پرتکرار و مرکزی قرآن کریم و مکتب اسلام است. بزرگداشت عید غدیر، نشانهای است برای بازخوانی مفهوم ولایت و نقش آن در زندگی انسان. انسان امروز، بیش از هر زمانی به بازخوانی و بازاندیشی در مفهوم ولایت نیازمند است چرا رمز خروج انسان معاصر از فروبستهای فکری و فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تنها و تنها در ظهور حداکثری ولایت در همهی ساحتهای حیات انسانی است.
🔸 در فرهنگ قرآنی، ولایت یک رابطهی دوسویه است که سویه آن عشق است و دلدادگی و سویه دیگر آن امامت است و راهبری. بر این اساس ولایت معرف حقیقت انسان است. امام خمینی(ره) در کتاب چهل حدیث انسان را موجود عاشق معرفی میکند که در سرشت و فطرت او عشق به کمال و تنفر از نقص و محدودیت نهادینه شده است. همین ویژگی، اساس جوهر و ذات انسان را تشکیل میدهد، همهی قوا و امکانات انسان، در نسبت با فطرت عشق معنا و فعال میشود.
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سراید
ناخوانده نقش مقصود در کارگاه هستی
عشق انسان را به فکر وا میدارد و ربط وجودی انسان را با هستی عیان میسازد:
ای دل مباس یک دم خالی ز عشق و مستی
وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
🔹 مکتب اهلبیت (علیهم السلام) مکتب عشق و محبت است و معنای ولایت، ظهور و جریان این عشق متعالی و محبت ویژه در همهی روابط و ساحتها و لایههای حیاتی انسان است. بدین جهت، انسان ولایی انسانی است که عشق را در زندگی خود جاری و ساری میکند.
🔸 عشق ولایی، ظهورات مختلفی دارد:
✔️عشق به خود
چنانکه خداوند متعال فرمود: (علیکم انفسکم) و امیر المومنین فرمود: (خدا رحمت کند کسی که قدر و ارزش خود را بشناسد)
✔️ عشق به خانواده
در قرآن آمده است: (مراقب خود و خانواده خود از آتش باشید)
✔️ عشق به وطن و جامعه اسلامی؛
شهدا چه زیبا این عشق را به ما آموختند.
✔️ عشق به انسانیت و همهی ارزشهای متعالی و فضايل انسانی؛
✔️و در راس همهی اینها، عشق به خداوند متعال و کمال مطلق و زیبایی بینهایت است که هویتساز است و به انسان و همهی ظهورات او نظم میبخشد.
عشقی که در انبیای الهی و اولیای معصومین(علیهم السلام) تجلی تام یافته است و آنها را جاودانههای تاریخ و محورهای حیات بشری کرده است و امروز نیز میتواند الهام بخش انسان معاصر برای خروج از فروبستهای عصر ماشین و نهیلیسم باشد:
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد.
✍ سید مهدی موسوی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 غدیر ، ولایت ، جامعه
🔸 غدیر یک واقعه تاریخی در زمان گذشته نیست که یادبود آن صرفا جنبهی تشریفاتی داشته باشد. بلکه همهی اعیاد و مناسبتهای دینی، بخشی از شخصیت امروزین ما و سازندهی هویت ما در نسبت با جوامع دیگر است. چرا که غدیر، ناظر به ابعاد فطری و ثابت انسان است و طرحی ویژه برای جامعهپردازی و تمدن سازی است و هیچگاه کهنه نمیشود چرا که پیام غدیر جاودانه و ماندگار است.
🔹 در اعصار نخستین اسلامی دو تفکر اصلی نسبت به جامعه وجود داشت و هر کدام طرحی را برای فهم اجتماعی و جامعهپردازی عرضه کردهاند.
✔️طرح اول
در این طرح، ایجاد اجتماع انسانی، محصول #عصبیت قبیلهگی و پیوند خونی است. از این رو، راهبر و مدیر جامعه، کسی است که از قدرت طایفهای و اقتدار ریشسفیدی ب خوردارند باشد و دیگران هم ملزم به اطاعت هستند. در این طرح حکم و حکومت متعلق به کسی است که غلبه و قدرت داشته باشد (الحکم لمن غلب).
طرح دوم:
اجتماع انسانی در گرو محبت و همدلی است که نتیجه آیین و ملت واحد است که موجب هم فکری و اشتراک در آرمانها و ارزشها میشود. در این طرح، سطوح مختلفی از ولایت برقرار است:
۱. ولایت به معنای دوستی و محبت میان اعضای جامعه که موجب پیوستگی و همدلی و اعتماد متقابل می شود.
۲. ولایت به معنای رویگردانی از غیر و مرزبندی با بیگانگان و دشمنان.
۳. اگر دو لایه پیشین ولایت در جامعهای ایجاد شد لایه دیگر آن که امامت و راهبری جامعه است تحقق پیدا میکند.
🔸ولی همچون قلب، به همهی اعضا و عناصر جامعه خونرسانی میکند و آنها را زنده و پر جنب و جوش نگه میدارد. رسالت مهم ولی جامعه آگاه بخشی مردم و رشد عقلانیت اجتماعی است تا خود مردم حرکت کنند و مسئولیت تحقق قسط و عدالت را بر عهده گیرند.
پس یکی از مهمترین پیامهای غدیر ، ارائهی طرحواره جامعه سازی بر پایه محبت و عشق، عقلانیت، اعتماد و هدایت است.
🔸 یکی دیگر از پیامهای غدیر، تمدن سازی و حضور فعال در جبهه بینالمللی است. غدیر تحقق عدالت، آزادی و حکمت در همهی ساحتهای حیات انسانی است. طرح غدیر متعلق به همهی بشریت است و میتواند بزرگترین مشکلات انسان معاصر را که بحران معنا در جامعه و سیاست است درمان کند.
🔹 ما شیعیان باید به این نکته توجه کنیم که غدیر نه تنها میتواند محور وحدت اسلامی است بلکه میتواند طرح آینده بشریت باشد و زمینهساز تحقق جامعه مهدوی و حیات طیبه باشد.
✍ سید مهدی موسوی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 توحید اجتماعی در کتاب تنبیه الامه مرحوم نائینی
استاد شهید مطهری:
🔹انصاف اين است که تفسير دقيق از توحيد عملي، اجتماعي و سياسي اسلام را هيچ کس به خوبي علامه بزرگ و مجتهد سترگ مرحوم ميرزا محمدحسين نائيني (قدّس سرّه) توأم با استدلالها و استشهادهاي متقن از قرآن و نهجالبلاغهدر کتاب ذيقيمت تنبيه الامّة و تنزيه الملّةبيان نکرده است. آنچه امثال کواکبي ميخواهند، مرحوم نائيني به خوبي در آن کتاب از نظر مدارک اسلامي به اثبات رسانيده است.
🔸ولي افسوس که جوّ عوامزده محيط ما کاري کرد که آن مرحوم پس از نشر آن کتاب يکباره مهر سکوت بر لب زد و دم فرو بست.
منبع: نهضتهای اسلامي در صد سال اخیر
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121