علم بذر مشاهده
🔹ملاصدرای شیرازی معتقد است:
اَلْعُلومُ بَذْرُ الْمُشاهَداتِ
اسفار اربعه؛ ج 9، ص 123؛ تفسیر صدرالمتألهین؛ تفسیر آیه 17 سوره أعلی.
🔸شرح از حکیم و عارف بی مانند حضرت امام خمینی (ره):
من نیز چندان عقیده به علم فقط ندارم و علمی که ایمان نیاورد حجاب اکبر می دانم، ولی تا ورود در حجاب نباشد خرق آن نشود. علوم بذر مشاهدات است. گو که ممکن است گاهی بی حجاب اصطلاحات و علوم به مقاماتی رسید، ولی این از غیر طریق عادی و خلاف سنت طبیعی است، و نادر اتفاق می افتد؛ پس طریقۀ خداخواهی و خداجویی به آن است که انسان در ابتدای امر وقتش را [صرف] مذاکرۀ حق کند، و علم بالله و اسما و صفات آن ذات مقدس را از راه معمولی آن در خدمت مشایخ آن علم تحصیل کند؛ و پس از آن، به ریاضات علمی و عملی معارف را وارد قلب کند که البته نتیجه از آن حاصل خواهد شد. و اگر اهل اصطلاحات نیست، نتیجه حاصل تواند کرد از تذکر محبوب و اشتغال قلب و حال به آن ذات مقدس.
البته این اشتغال قلبی و توجه باطنی اسباب هدایت او شود و حق تعالی از او دستگیری فرماید، و پرده ای از حجابها برای او بالا رود و از این انکارهای عامیانه قدری تنزل کند؛ و شاید با عنایات خاصۀ حق تعالی راهی به معارف پیدا کند. إنَّهُ وَلیُّ النِّعَمِ.
(چهل حدیث// 457)
* * *
لزوم خرق حجاب علم
پوشیده نماند که ادراک حقیقت اوصاف حق و احاطه بر آنها و کیفیت آنها، از اموری است که دست برهان از وصول به شاهق آن کوتاه و آمال عارفین از وصول به مغزای آن منقطع است؛ و آنچه به نظر برهانی و نظر تفکرْ علمای حکمت رسمیه، یا در مباحث اسما و صفاتْ ارباب اصطلاحات عرفانیه، ذکر کرده اند، هر یک به حسب مسلک آنها صحیح و برهانی است؛ و لیکن خودِ علم حجابی است غلیظ که تا خرق آن به توفیقات سبحانی در سایۀ تقوای کامل و ریاضت شدید و انقطاع تامّ و مناجات صادقانه با جناب ربوبی نشود، انوار جمال و جلال در قلب سالک طلوع نکند و قلبِ مهاجرِ الی الله به مشاهدۀ غیبیه و حضور عیانی تجلیات اسمائی و صفاتی ـ تا چه رسد به تجلیات ذاتی ـ نایل نشود. و این بیان نباید انسان را از طلب و بحث، که خود تذکر حق است، باز دارد، زیرا که نادر اتفاق افتد که بدون بذر علوم حقه، به شرایط معهودۀ آن، شجرۀ طیّبه معرفت در قلب روییده شود یا بارور گردد. پس، انسان در اول امر باید از ریاضات علمیه، با قیام به جمیع شرایط و متممات آن، دست نکشد که گفته اند: اَلْعُلومُ بَذْرُ الْمُشاهَداتِ.
و اگر علوم در این عالم نیز به واسطۀ بعضی موانع به نتیجۀ تامّ نرساند انسان را، ناچار در عوالم دیگر به ثمراتی دلپسند منتهی شود؛ ولی عمده قیام به شرایط و مقدمات آن است که بعضی از آن را در شرح بعض احادیث سالفه بیان کردم.
(چهل حدیث// 544)
و
کتاب تهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س) صفحه 309
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
ابن سینا در مصباح الهدایه
صعوبت فهم حکمت و فلسفه الهی.
امام خمینی:
فإنّ لکلّ علم أهلاً. و إیّاک و الرجوع إلیه و إلی مثله بأنانیّـتک و نفسیّتک. فإنّه لا یفیدک شیئاً، بل لا یزیدک إلاّ حیرة و ضلالة. ألا تری أنّ الشیخ الرئیس، أبا علیّ بن سینا یقول:
"إنّی ما قرأت علی الأستاذ من الطبیعیّات و الریاضیّات و الطب إلّا شیئاً یسیراً. و تکفّلت بنفسی علی حلّها فی مدّة یسیرة بلا تکلّف؛ و ظفرت علی حلّها بغیر تعسّف. و أمّا الإلهیّات، فما فهمت منها شیئاً، إلّا بعد الریاضات و التوسّل إلی مبدأ الحاجات و التضرع الجبلّی إلی قاضی السؤالات. حتی أنّ فی مسألة واحدة منها راجعتُ أربعین دفعة! فما فهمت منها شیئاً؛ حتی آیست من حلّ ذلک العلم؛ إلی أن انکشف لی بالرجوع إلی مبدأ الکلّ و التدلّی إلی بارئ القلّ و الجلّ."
مع أنّ خطایاه فی ذلک العلم الأعلی أکثر کثیر؛ کما یظهر بالمراجعه إلی کتبه. فإذا کان هذا حال الشیخ الرئیس، #النابغة_الکبری و الأعجوبة العظمی، الّذی لم یکن له فی حدّة الذهن وجودة القریحة کفواً أحد، فکیف بغیره من متعارف الناس! و هذه نصیحة منّی علی إخوانی المؤمنین لئلاّ یهلکوا من حیث لایعلمون.
✔️کتاب مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة، صفحه 69
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/330
📌حکمت و انصاف
✔️بخش اول:
🔹حقیقت گسترده تر از آن است که تمام آن به چنگ یک نفر و یا یک دانش و مکتب آید و مهر ختام بر علم و کشف حقیقت زده شود.
🔸حکمت اقتضا می کند که در برابر واقعیت همیشه گشود بود و آماده شنیدن حرف نو و کشف حقایق جدید بود. گشودگی در برابر واقعیت و حقیقت جویی مداوم رمز پایداری و پویایی است.
🔹دانش و فلسفه ای حکیمانه است که در جستجوی حقیقت و کشف واقعیت باشد و در عین حال همواره در انتظار انکشاف حقایق بیشتر و فهم روابط پنهان واقعیت ها و پدیده ها باشد و هیچ گاه احساس استغنای از مطالعه و پژوهش و پایان علم و حقیقت نداشته باشد.
🔸در حقیقت رسالت اصلی حکمت و فلسفه، افق گشایی و خارج کردن انسان از محدودیت ها و اسارتهای ذهنی است. آنچه انسان را زمین گیر می کند بی اطلاعی و بی علمی نیست بلکه تعصبات بی جا و احساس استغنای از مطالعه و پژوهش و ختم دانش و تفکر است. حکمت با افق گشایی این محدودیت ها را می شکند و افق های نوین را به انسان نشان می دهد.
🔹اگر این خصیصه در نظر باشد نتیجه طبیعی آن #انصاف در برابر مکاتب و اندیشه هاو عدم عجله در پذیرش و رد نظریه هاست. در واقع هر دانش و مکتبی میزانی از فهم واقعیت و کشف حقیقت را به همراه دارد و زاویه ای را از چشم انداز خود توصیف و تبیین می کند که شاید به چنگ سایر دانش ها و مکاتب نیاید.
🔸انسان طالب حکمت، به هیچ دانش و مکتبی خصومت آمیز نمی نگرد بلکه دغدغه ها و دردهای اهالی آن دانش و حکمت را درک می کند و به پاسخ ها و طرح های آنان می نگرد و آن را هم دلانه مطالعه می کند و به رویکردها و زاویه ها، قوت ها و ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای آن می نگرد و از آنها بهره می گیرد.
🔹بهره گیری منوط به انصاف است و انصاف رهاورد حکمت و عقلانیت است.
🔸 انصاف، ظاهر گرایی و سطحی اندیشی و یا اغماض و چشم پوشی از خطاها و اشتباهات نیست.
🔹انصاف:
انصاف، درست دیدن، جامع نگریستن است.
انصاف، تفکیک حسن فعلی از حسن فاعلی است.
انصاف، نقد و بررسی عالمانه و تذکر محترمانه خطاها و اشتباهات است.
انصاف، آینده نگری و پيش بيني خطرات و رویدادهای پیش رو است.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌حکمت و انصاف
✔️بخش دوم:
🔹شيخ الرّئيس أبو على سينا مىگويد:
«كلّ ما قرع سمعك من الغرائب فذره فى بقعة الإمكان، ما لم يذدك عنه قائم البرهان.
«هر مطلبى از غرائب و عجائب كه سندان گوش تو را كوبيد، تا وقتى كه برهانى عليه آن استوار نشده است و تو را از آن مطلب دور نساخته است، آن را در بقعۀ امكان باقى گذار!»
🔸و در آخر «إشارات» گويد:
«إيّاك أن يكون تكيّسك و تبرّءوك عن العامّة هو أن تنبرى منكرا لكلّ شىء. فذلك طيش و عجز. و ليس الخرق فى تكذيبك ما لم يستبن لك بعد جليّته، دون الخرق فى تصديقك ما لم تقم بين يديك بيّنة! بل عليك الاعتصام بحبل التّوقّف.
إن أزعجك استنكار ما يوعاه سمعك، ما لم تتبرهن استحالته لك؛ فالصّواب أن تسرح أمثال ذلك إلى بقعة الإمكان، ما لم يذدك عنه قائم البرهان.
«و مبادا كه اظهار و ابراز هوش و كياستت، و تخلّص و رهائيت از افكار عامّه، تو را بر آن وادارد كه پيوسته اعتراض نموده، و هر چيزى را انكار نمائى! زيرا كه اين حالت، سبكى و كمعقلى و انحراف از طريق و عجز و زبونى تو را مىرساند.
و پارگى و شكافى كه در تكذيب تو در امرى حاصل مىشود كه هنوز حقيقتش بر تو آشكار نشده است، از پارگى و شكافى كه در تصديق تو به امرى حاصل مىشود كه هنوز بيّنه و برهانش براى تو استوار نشده است كمتر نمىباشد.
بلكه در اين مواقع بر تست كه به ريسمان توقّف متمسّك گردى، و از تصديق و تكذيب كنار بروى.
و اگر استنكار و طلب امتناع و محال شمردن چيزى كه گوشت آن را در خود گرفته است، تو را در اضطراب و قلق انداخت؛ تا هنگامى كه محال بودن آن براى تو مبرهن نشده است، صواب آنست كه امثال اين امور را در زمينۀ امكان رها كنى و آزاد بسپارى؛ تا وقتى كه برهان قاطع تو را از پذيرش آن بازنداشته است.»
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌رمز تعالی جامعه در حکمت متعالیه
عارف و حکیم متاله حضرت امام خمینی:
✔️بخش اول:
🔷پیروزی نهضت؛ رهین تحوّل روحی ملت
🔸 آیه ای که تلاوت کردید: إِنَّ الله َ لاَ یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِم یک واقعیتی است، و دستوری. واقعیت به این معنا که تغییراتی که در یک ملتی، یک قومی، حاصل بشود، این منشأ یک تغییرات تکوینی، تغییرات جهانی، تغییرات موسِمی می شود.
🔹و دستور است به اینکه تغییراتی که شما می دهید تغییراتی باشد که آن تغییرات دنبالش یک تغییراتی به نفع شما باشد.
🔸 شما ملاحظه کردید که این پیشرفتی که ملت ایران کرد مرهون آن تغییری بود، تحولی بود که در نفوس پیدا شد.
🔹 ما یک قومی بودیم، ملت ما یک قومی بودند که به واسطۀ تبلیغات سوئی که در طول تاریخ شده بود و به واسطۀ سلطۀ همه جانبۀ اجانب و دست نشاندگان اجانب به یک صورتی درآمده بود که این صورتْ پذیرش این رژیم سابق را می کرد.
🔸یعنی یک تغییر حالاتی به واسطۀ آن تبلیغات و به واسطۀ آن تربیتهای فاسدی که شده بود، در ملت ما حاصل شده بود که به واسطۀ این تغییر و تحول پذیرش ظلم و رژیم ستمگر و طاغوت و بستگان به طاغوت و اربابهای طاغوت را فراهم می کرد. تغییری بود که از فطرت سالم انسانی متحول شده بود به یک انسان غیر سالم، مریض؛ افراد، مریض شده بودند.
🔹قلمها قلمهایی بود که بر ضد مصالح ملت و بر وِفْق مصالح طاغوت به کار می رفت. نطقها و قلمها و قدمها و گفتار و کردار ـ همه طوری بود که از آن فطرت تغییر کرده بود. وقتی از آن فطرت تغییر کرد، آن وقت یک تغییرات کَوْنی هم حاصل شد. و آن سلطۀ اجانب بود.
🔷تغییر تکوینی، تابع تغییر روحی
🔸و بحمدالله در این نهضت تغییر و تحول از آن طرف شد؛ یعنی یک ملت تحت فشار که در طول تاریخ با این فشار خو گرفته بود و پذیرفته بود این ظلم را و پذیرفته بود این چپاولگری را، در یک مدت کوتاهی متحول شد به یک ملتی که پذیرش هیچیک از این ظلمها را دیگر نداشت؛ یعنی همچو طغیانی کرد این ملت برخلاف دستگاه ظلم که از آن بچه های کوچکش تا آن خواهرهای محترمه و برادرها، جوان و پیر، دارای هر شغل که بودند، از همه چیز دست برداشتند و ریختند در خیابانها و در کوچه ها و فریاد زدند ما نمی خواهیم این رژیم را و فریاد «الله اکبر» و اینکه این رژیم را نمی خواهیم. پس، قوم ما یک تحولی پیدا کرد، تغییر پیدا کرد؛ تا این تغییر حاصل نشده بود، تغییر نفسانی حاصل نشده بود، این قوم مورد تغییر واقعی ـ که رفتن یک رژیم طاغوتی و آمدن یک رژیم که ان شاءالله اسلامی باشد، این معنا حاصل نمی شود.
🔹پس، خدای تبارک و تعالی تغییر نمی دهد، مگر اینکه ما خودمان تغییر بدهیم خودمان را.
🔹اگر خودمان را تغییر دادیم در جانب پذیرش ظلم، یک ظالم به ما مسلط می شود؛ این طبیعی است. چنانچه خودمان را تغییر دادیم برای دفاع از کشور خودمان، دفاع [در مقابل] چپاولگری، دفاع [در مقابل] ظلم و ستمگری، خداوند اسبابش را فراهم می کند، چنانچه دیدید؛ یعنی هم آن طرفش را ما دیدیم؛ هم این طرفش را. آن طرفش را دیدیم که سالهای طولانی همۀ قشرهای ملت در زحمت بودند و تحت فشار ظلم بودند. و آن این بود که از آن فطرت اصلی ـ که فطرت الله بود ـ بیرون آمده بودند، و یک فطرت [و] خوی دیگری به خودشان راه داده بودند و یک تربیت دیگری پیدا کرده بود. نفوسشان آماده شده بود برای پذیرش هرچه توسری خوردن. هرکس هر جا بیاید تو سَرِمان بزند، هیچ نزنیم و بی تفاوت باشیم! مستشار از امریکا می آید بپذیریم. هرچه می شود ما پذیرش کنیم، حالت پذیرش داشته باشیم. هر که دستش را بلند کند سرمان را زیرش بگیریم یا صورتمان را بگیریم بزند.
🔸این یک حالتی بود که به واسطۀ تحت فشار بودن طولانی به مدت طولانی، و تبلیغاتی که از این طرف و آن طرف شده است، که همه چیز شما باید کنار برود و همه چیز امریکا باید روی کار بیاید، این اسباب این شده بود که خداوند تغییر داده بود. موافق تغییری که شما در فطرتتان داده بودید، آن هم تغییر داده بود.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌رمز تعالی جامعه در حکمت متعالیه
عارف و حکیم متاله حضرت امام خمینی:
✔️بخش دوم:
🔹وقتی که ملت ما بیدار شد، و به برکت اسلام بیدار شد، و خودش را تغییر داد، متحول شد؛ یعنی آن کسی که از یک پاسبان می ترسید مقابل امریکا ایستاد، آن کسی که یک پاسبان وقتی می آمد توی بازارش می گفت ببندید می بستند، بیرق بزنید می زدند، هیچ برای خودشان قائل نبودند که یک چون و چرایی بکنند، ریختند توی خیابانها و گفتند که «مرگ بر این شاه»! این تحول روحی بود. این تحولِ«ما بِأنْفُسِکُمْ». إِنَّ الله َ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ تغییر دادید «ما بِأَنْفُس» خودتان را؛ یعنی آن حال پذیرش ظلم، متبدّل شد به حال عدم پذیرش. یک حالِ اینکه دیگر زیر بار این ظلم نمی خواهیم برویم. این طور که شد، تأیید کرد خدای تبارک و تعالی. و شما ظالم را بیرون کردید.
🔷تحوّل روحی در ملت
🔸این حال را حفظ کنید. الآن متوجه باشید که این حال حفظ بشود؛ یعنی این تغییری که به سبب توفیق الهی حاصل شد و نفوس شما تغییر کرد به یک نفوسی که شهادت را برای خودتان فَوْز می دانید، و ذلّت و تبعیت را برای خودتان ننگ می دانید، این حال حفظ بشود.
🔸مادامی که این حال حفظ شد، خداوند همین را حفظش می کند. اگر خدای نخواسته «ما بأنفسِ» ما دوباره برگردد به حال اول، باز دوباره حال اول می شویم. این یک سنت الهی است که کارهایی که می شود روی اسباب و مسببات، خدای تبارک و تعالی کار می کند، اسباب و مسببات، است.
🔹وقتی که شما خودتان مهیّا شدید برای اینکه زیر بار ظلم بروید، ظالم پیدا می شود، این سبب می شود که ظالم پیدا بشود. هرچه بیشتر ما خضوع بکنیم برای ظالم، ظالم بیشتر فشار می آورد.
🔸وقتی که مهیا بشویم برای جلوگیری از ظالم، ظالم عقب می نشیند. هرچه زیادتر فشار بیاورید، او عقبتر می نشیند. یک قدم شما که عقب بنشینید، او جلو می آید. یک قدم شما جلو بروید، او عقب می رود. این سنت الهی است، و مطلبی بود که با تجربه، خودِ شما ثابت کردید که شما وقتی قدمها را برداشتید طرف اینکه طاغوت نباید باشد، رفت از بین و تمام شد؛ بساطشان را برچیدند و رفتند. و شما حالا باید این را حفظش بکنید، که ان شاءالله این تتمه ای که چیزی نیستند اینها، دیگر این تتمه هایی است که دنبال هر چیزی هست، انتقالی که پیدا می شود، نقلی که پیدا می شود، این مسائل هست. اینها دیگر هیچ نگرانی ندارد.
منبع:
صحیفه امام جلد 10 ص ۱۲۸ _ ۱۳۰
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌تحول روحی و شهادت طلبی منشأ پیروزی
امام خمینی:
🔹این کار کارِ الهی بود. و این هم برای این بود که اجتماع ما، این جمعیت ما جوری شده بود و متحول شده بودند- این تحول باز تحول اسلامی بود- جوری شده بودند که شهادت را برای خودشان یک فوز عظیم دانستند.
🔸یک جوان- من در نجف بودم، یک جوان خیلی زیبا و در سن بین بیست تا سی- آمد پیش من و مرا قسم داد که شما دعا کنید که من شهید بشوم. این روحیه مادرهایی که دو- سه تا از بچه هایشان را داده بودند، وقتی که به ما می رسیدند می گفتند که این فدای اسلام، و من باز یکی دارم که آن هم باز می خواهم شهید بشود.
🔹یک همچو روحیه فداکاری، یعنی همان روحیه ای که در زمان رسول اللَّه برای مردم پیدا شده بود و در ظرف نیم قرن مسلمین را بر تقریباً دنیای آن روز غلبه داد، این روحیه در ملت ما پیدا شده بود که خودشان را با شوق و اشتیاق می خواستند فدا بکنند. آنچه ما را غلبه داد این روحیه بود؛ فلسفه نبود، جهان بینی نبود، اسلام شناسی نبود؛ هیچ این حرفها نبود.
🔸 این روحیه که در ملت پیدا شد و این تحرکی که پیدا شد یک مطلب غیبی بود که در ظرف مدت کوتاهی یک همچو تحول روحی در جمعیت پیدا شد؛ و ما تا اینجا که آمدیم با این تحول روحی همراه هستیم. و این رفراندم را که شما دیدید و جلویش شکست آن ابرقدرت ها را که دیدید، این ها همه را ما باید خارق عادت بدانیم.
🔹یک ملتی که هیچ ابزار نداشت و هیچ اسلحه نداشت- حالا یک چند تا تفنگ دست مردم می بینید- این ملت بی اسلحه، بی ابزار بر یک قدرتی که تا دندان مسلح بود و دنبالش هم امریکا بود که می گفت ما پشتیبانی می کنیم، انگلستان هم که تصریح می کرد، شوروی هم بود منتها عاقلتر بود، این قدرتی که پشتوانه اش هم این قدرتهای ابرقدرت بودند، به دست همین جمعیتی که توی خیابان و بازار فریاد می کردند، به دست اینها از بین رفت. البته ارتش هم کمک کرد اما بعد از اینکه اینها فریادهایشان را کردند آنها را هم متحول کردند، ارتش را از این فداکاری که به خیال خودشان برای آن مردک داشتند منحرف کرد به این طرف.
🔸یک عده ای که البته از آن بزرگها بودند که فرار هم کردند مع الأسف بسیارشان؛ و بعضی شان گرفتار هم شده اند. دیگران هم متحول شدند؛ آنها برگشتند به این طرف.
🔹نیروی هوایی، همین طور نیروهای دیگر، همین طور هوانیروز، همین طور همافران؛ اینها متحول شدند.
🔸این تحولات هم که در آنها پیدا شد باز یک امر عادی نبود که این طور متحول کرد یک ارتشی را؛ متحول کرد که بتوانند بر خلاف شاه- که مثلًا [بزرگ ] ارتشتاران است!- بر خلاف او قیام بکنند. این ها همه بر خلاف یک امر عادی واقع شد، غیر عادی بود.
منبع:
(صحیفه امام، ج ۶، ص: ۴۸۹ – ۴۹۸)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌حفظ روحیه اسلامی
امام خمینی:
🔹ملت ما تا این وحدت کلمه را دارند و تا این اخلاص را به اسلام دارند، این اخلاص به اسلام که خودشان را فدایی برای اسلام می کنند و اسلام را همه چیز خودشان می دانند، تا این معنا محفوظ است، ما باید مطمئن باشیم که پیروزیم، و ما همه باید این معنا را حفظ بکنیم. شماها در بین کارگرها، در بین قشرهایی که محروم بودند- و ان شاء اللَّه امیدواریم که نباشند دیگر- این روحیه را تقویت کنید.
🔸این روحیه اسلامی را تقویت کنید؛ به آنها بفهمانید که قدرت ها را خدا شکست، و این اخلاص شما بود که خون خودتان را فدا کردید؛ این را حفظش کنید.
🔹اگر خدای نخواسته این روحیه را از دست بدهیم، خودمان را حالا پیروز بدانیم و هر کدام برویم سراغ کار خودمان- انسان تا توی راه دارد می رود قدرت دارد؛ این کاروانها تا توی راه دارند می روند قدرت دارند و وقتی به منزل رسیدند قدرتشان تمام می شود؛ روحیه انسان هم این طوری است: شما سوار اتومبیل شدید و از شهری به شهری رفتید، اگر انسان مقصدش ده فرسخ است، در سرِ نُه فرسخی رو به خستگی می رود؛ وقتی می رسد آنجا، دیگر افتاده است- ما اگر اعتقادمان این باشد که پیروز شدیم دیگر رو به سستی می رویم و ما [هنوز] پیروز نشدیم.
🔸ما مانعها را حالا یک مقداری رفع کردیم، ریشه هاشان هم هنوز باقی است...
🔷خطرناک بودن گرایش به سستی
🔸ما اگر این وحدت کلمه و این خاصیت که عبارت از اسلامیت است که در آن همه چیز هست، اگر این را ما حفظش بکنیم، تا آخر با پیروزی هستیم و اگر- خدای نخواسته- یا این ها اخلال بکنند و ما شل بیاییم و جلویشان را نگیریم و ملت جلویشان را نگیرد، و یا خودمان خیال کنیم که پیروز هستیم و به سستی گرایش پیدا بکنیم من خوف این را دارم که- خدای نخواسته- با فرم دیگر همان مسائل را پیش بیاورند.
🔸البته با فرم شاهنشاهی دیگر نمی گویند برای اینکه این شکست خورده است؛ این را می دانند که قابل عمل نیست، یک فرم دیگری رویش می گذارند. بلدند آنها، مطالعات دارند.
🔹 اگر ما ایستادگی کنیم و قدرتی که الآن در دستمان است- که قدرت ملت است- حفظ کنیم، وحدت کلمه را حفظ کنیم، همه پیروز خواهیم شد و اگر- خدای نخواسته- این حفظ نشود خوف این مطلب هست که دوباره ما را برگردانند به آن حال و اگر- خدای نخواسته- ما را شکست بدهند- این دفعه اینها لمس کرده اند وحدت ایران را و قدرت اسلام را لمس کرده اند؛ پیشتر می گفتند احتمال را می دهیم، علم بود پیشتر؛ حالا لمس است، لمس کرده اند که ایران با قدرت اسلام و وحدت کلمه پیش برد- قطع می کنند همه چیز ما را. این دفعه دیگر قطع می کنند همه قدرتها را! نه روشنفکر می گذارند در عالم بماند و در ایران بماند و نه کسی دیگر را می گذارند؛ تمام را خواهند سرکوب کرد.
🔸ما بیدار باشیم! نگذاریم این پیش بیاید؛ و نگذاشتن به این است که همه با هم- همه با هم- کمک بکنیم: کارگر با کارفرما کمک بکند، و همه با هم با انصاف رفتار کنند، با انسانیت رفتار بکنند، با رحم و مروت رفتار بکنند و نگذارند این نهضت خاموش بشود تا ان شاء اللَّه آن معنایی که مقصد اصلی ماهاست برسیم.
منبع:
(صحیفه امام، ج ۶، ص: ۴۸۹ – ۴۹۸)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌پرسشی و پاسخی
فصل اول:
🔹پرسش:
در یکی از گروه ها، فاضلی پرسید:
«آیا این نگاه سهل انگارانه ای نیست که احساس می کند می تواند بین تکنولوژی و جهان بینی و ایدئولوژی ای که پشت آن تکنولوژی قرار گرفته است؛ جدایی بیفکند؟!
اگر آن جهان بینی و ایدئولوژی ذاتاً مسموم است، محصولات آن حداقل بالعرض نباید مسموم باشند؟»⁉️
🔸در پاسخ به آن پرسش تأمل برانگیز نوشته شد:
با سلام
در نگرش حکمت اسلامی و متفکران اصیل انقلاب اسلامی لزوما چنین دلالتی وجود ندارد که «اگر آن جهان بینی و ایدئولوژی ذاتاً مسموم است، محصولات آن حداقل بالعرض نباید مسموم باشند؟»
چون جهانبینی علت حقیقی «علم» نیست بلکه علت معده و زمینه ساز است. از این رو با سازکار اجتهادی و حکمی می توان «گزاره های علمی» را از جهانبینی آن که«منشاء حدوث» آن بوده اند جدا کرد و بر جهانبینی دیگری استوار کرد.
همچنان که اسلام ، بسیاری از آداب و سنن جامعه جاهلی را در خود هضم و امضا کرد
و
همانگونه که متفکران و حکیمان مسلمان، «فلسفه شرک آلود یونانی» را از جهانبینی آن جدا کردند و به «فلسفه الهی» ارتقا دادند.
🔹تبصره:
این عملیات علمی و اجتهادی کاملا ممکن و مسبوق به سابقه است لکن، امری صعب و مشکل و حکیمان جامع و فقیهان متضلع در ادله و میراث منهجی و منطقی می توانند از عهده آن برآیند. نه هر «نیمه سواد»ی به تعبیر حضرت آقا.
به نظرم در مراکز پژوهشی و گفتمانی و سایر موسسات انقلابی، اول باید تکلیف خودمان را با «علم» مشخص کنیم و یک نظریه واضح و روشن را تبیین نماییم و بدان پیابند بمانیم و در دام ساده انگاری تقلید و بن بست سازی علم و غرب ستیزی و «رویا پردازی تاسیس» گرفتار نشویم.
این مباحثه ادامه دارد...
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌پرسشی و پاسخی
فصل دوم:
🔸در نقد پاسخ مندرج در فصل اول، فاضل محترم مذکور در ادامه نگاشتند:
"با تشکر از پاسخ ارزشمند و قابل استفاده تان.
سخنی درست می نماید، هر چند که به نظر می رسد که خرق پارادایم غربی اگر شود، ممکن است حجم عظیمی از مظاهر تمدنی آن باید کنار گذاشته شود، و آن هایی هم که می ماند به خاطر حالت مهیمنی که پارادایم جدید ایجاد می کند، به یک معنا قلب ماهیت می شوند. اسلام واقعاً روح سنن جاهلی را تغییر داد و بسیاری از سنن جاهلی را هم دور ریخت!
اما پاسخی است به صورت لو فرض و انتزاعی، یعنی اگر زمانی توانستیم بند ناف مظاهر تمدنی را از جهان بینی و ایدئولوژی پشتیبان آن ببریم، بند نافش را به جهان بینی و ایدئولوژی جدید پیوند می زنیم و اگر زنده ماند، نگهش می داریم. اما وضعیت فعلی دانش های فنی و پزشکی که اینطور نیست و بند نافشان با تمام هویت به همان علوم انسانی ذاتاً مسموم غربی وصل است!"
🔹پاسخی جدید:
این که باید اکثریت مظاهرکنار گذاشته شود به نظر شاید دقیق نیست:
چنانکه عموم سنت ها وآداب اجتماعی جامعه جاهلی در مدینه نبوی ادامه یافت و در متن احکام ما وارد شد. به تعبیر فقهای متضلع همچون حضرت امام خمینی، شارع در برابر اعتبار جامعه ، اعتبار جدیدی نیاورد و بر اساس همان اعتبارات، جامعه را روح و هویت تازه بخشید.
همچنان که، همه فلسفه ارسطو (متافزیک) در فلسفه الهی آمده است و به تعبیر علامه طباطبایی 200 مسئله آن به 700 مسئله ارتقا یافت؛ تقریبا هیچ اصل منطقی و فلسفی در فلسفه یونان نیست که وارد فلسفه اسلامی شد و هویت توحیدی و الهی یافت.
به نظر درباب علوم انسانی ، دقت و تأمل زیادی می طلبد و کلام حضرت آقا درباب «علوم انسانی ذاتاً مسموم» را در نسبت با مبانی «علم شناسی» ایشان فهمکنیم تا تفسیر «علم ستیزی» و «غرب ستیزی» از آن ارائه نشود.
حضرت آقا دوگونه تعبیر درباره علوم انسانی دارد، مدح و ذم؛ البته تعداد مدح بسیار بیشتر از ذم است.
می بایست به تفصیل همه عبارات ایشان را تحلیل و تبین نموده و در اثری مستقل بیان کرد در کتاب «الگوهای کلان علوم انسانی اسلامی» تا حدی این اتفاق افتاده است.
این مباحثه ادامه دارد....
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌پرسشی و پاسخی
فصل سوم:
🔹فاضل محترم در پاسخ به مطلب فصل دوم چنین آورده اند:
"مقایسه تمدن غرب با فضای عرب جاهلی و فضای حکمت یونان خیلی دقیق به نظر نمی رسد.
انسان مدرن در غرب وحشی گری هایی نشان داده که گرفتار بی خدایی شده، انسان مدرن دچار سنت مکر الهی شده است!
مدرنیته ظهور تام نفس اماره است، طوری که این میزان از خباثت حتی از سطح دستکاری ابلیس هم رد شده است و کار خود انسان ابلیس صفت شده است.
عرب جاهلیت این میزان فرصت بسط تمدنی و تزریق جهالت در تک تک مؤلفه های حیات اجتماعی را پیدا نکرده بود، و اساسا حیات اجتماعی هنوز این میزان گسترده و پیچیده نشده بود! امروز جهان مدرن در سلول به سلول حیات فردی و اجتماعی انسان شیطنت دوانیده و نهادینه کرده است.
فلسفه یونان فوقش شرک آلود بود، که الان با مراجعه به آثار افلاطون و ارسطو حتی شرک آلود بودن را هم آدم بسیار کم احساس می کند، (مدعیان بزرگ انبیائی هم حتی دارد) اما تمدن غرب خودِ شرک است، اگر شرک می خواست خود را به ظهور تام برساند، اگر شرک می خواست تمدن بشود؛ میشد همین چیزی که الان هست."
🔸در پاسخ بیان شد:
این رو دیگه بنده اصلا نمی فهمم و چنین تعابیر و نگرشی اصلا با منطق و حکمت اسلامی و تصریحات متفکران انقلاب اسلامی نمی سازد. بلکه در تعارض صریح است.
بلکه بیشتر رنگ و بوی ادبیات دهه ۶۰ دکتر فردید و دکتر داوری اردکانی و شاگردان ایشان و ... را دارد که خود دکتر داوری در دهه ۹۰ کاملا از آن بازگشت و توبه کرد.
اما برخی شاگردان و دنباله روهای حوزوی آنها همچنان بر آن نگرش ... اصرار دارند.
این نگرش را باید حکیمانه به بوته نقد گذاشت و از نو به آن نگریست تا بهتر از #مبانی_غربی_آن و ریشه های نظری آن مطلع شد.
غرب ستیزی مطلق ریشه در تفکرات خود غرب و پست مدرنیسم و نومارکسیسم دارد نه ادبیات اسلامی و حکمت الهی که بر پایه فطرت جهان و انسان را تبیین می کند.
🔹اضافه بر آن در اينجا عرض می شود که:
غرب پرستي و غرب ستیزی دو روی یک سکه است و آبشخور فکری و بنیانهای نظری هر دو در دنیای غرب تکون يافته است و بارور شده است و برای هر دو جریان، در دنیای غرب و توسط اندیشمندان و متفکران، نظریه پردازی می شود و اثر علمی و فلسفی تولید می شود.
برآیند هر دو نگرش نه تضعیف غرب و تجدد، بلکه استحکام و استقرار بیشتر آن است و زمینه را برای طرح تمدن نوین اسلامی از بین می برد.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121