📌نقش قرآن در تحول فلسفه
✔️استاد شهید مطهری:
🔹اگر احياناً ميبينيم ابن سينا پس از آنکه برهان صدّيقين خود را ذکر ميکند به آيه کريمه «سنريهم آياتنا في الافاق و في انفسهم حتّي يتبين لهم انّه الحقّ أو لم يکف بربّک انّه علي کلّ شئ شهيد» (فصلت ۵۳) استناد ميکند نبايد اين را به عنوان تأثير کلام در فلسفه تعبير کنيم.
اگر بخواهيم مستدلّا تأثير عميق معارف قرآن را بر روي فلسفه اسلامي ذکر کنيم بايد موادي را از قرآن و متون ديگر اسلامي مجزا کنيم و نشان دهيم چگونه اين موادفلاسفه را به تفکر واداشته و تدريجا تحت تأثير عميق خود قرار داده است.
🔸شناختن فلسفه و عرفان اسلامي بدون توجه به معارف اصلي اسلام و [با] فرض اينکه اسلام و گفتههاي متکلمين يکي است يا اينکه اسلام را از اين نظر بيتأثير فرض کنيم محال است.
اين خود داستان مفصّلي است.
🔹 نيکلسن با اينکه يک شرق شناس غربي است، در موضوع «تأثير قرآن در عرفان و تصوّف» ميگويد:
«در قرآن اين آيات را ميبينيم:
اللّه نور السّموات و الارض
هو الاوّل و الاخر و الظّاهر و الباطن
هو اللّه الّذي لا اله الّا هو
کلّ شئ هالک الّا وجهه
و نفخت فيه من روحي
و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب اليه من حبل الوريد
فاينما تولّوا فثمّ وجه اللّه
من لم يجعل اللّه له نورا فما له من نور
محققا ريشه و تخم تصوف در اين آيات است.»
🔸منظور اين است که تأثيري که معارف اسلامي در فلسفه اسلامي کرده است غير از تأثيري است که فن کلام کرده است.
🔹تأثيري که معارف اسلام کرد همان است که تا حد زيادي صحيح است بگوييم صدرا با ايجاد يک چهار راه، راههاي عقل و وحي و مکاشفه را به هم متّصل کرد، و اما تأثير کلام اين است که با فلسفه جنگ و ستيز کرد و فلسفه را از حال جمود درآورد و وادار به عکس العملهايي کرد؛ آن عکس العملها ثمرات بسيار پر ارزش فلسفه اسلامي است.
✔️منبع: مجموعه آثار ج۱۳ ص۲۴۳
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌نقش نهج البلاغه در حکمت و فلسفه اسلامی
و
بحران فلسفه غرب
✔️استاد شهید مطهری:
🔹نهج البلاغه در تاريخ فلسفه شرق سهم عظيم دارد. صدرالمتألهين که انديشههاي حکمت الهي را دگرگون ساخت، تحت تأثير عميق کلمات علي عليه السلام بود. روش او در مسائل توحيد بر اساس استدلال از ذات به ذات و از ذات بر صفات و افعال است و همه اينها مبتني است بر صرف الوجودبودن واجب، و آن بر پايه يک سلسله اصول کلي ديگر که در فلسفه عامه او مطرح است بنا شده است.
🔸حکمت الهي شرق از برکت معارف اسلام بارور شد و استحکام يافت و بر يک سلسله اصول و مبادي خلل ناپذير بنا شد،
🔹ولي حکمت الهي غرب از اين مزايا محروم ماند. گرايش به فلسفه مادي در غرب علل و موجبات فراواني دارد که اکنون مجال شرح آنها نيست «1». به عقيده ما علت عمده آن، ناتواني و نارسايي مفاهيم حکمت الهي غرب بود.
🔹اگر کسي بخواهد مقايسهاي در زمينه بحثهايي که در اين دو سه فصل اشاره شد به عمل آورد، لازم است در اطراف برهان وجودي که از آنسلم مقدس تا دکارت و اسپينوزا و لايب نيتس و کانت و غيره به بحث و رد و قبول آن پرداختهاند، مطالعه کند
🔸 و آنگاه آن را با برهان صدّيقين صدرالمتألهين که از انديشههاي اسلامي و مخصوصاً کلمات علي عليه السلام الهام يافته است مقايسه نمايد تا ببيند «تفاوت ره از کجاست تا به کجا!».
(1) رجوع شود به کتاب علل گرايش به ماديگري تأليف مرتضي مطهري، بخش «نارساييهاي مفاهيم فلسفي».
✔️منبع: سيري در نهجالبلاغه ص۸۵ _ ۸۶.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
11.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️ پیام تسلیت علامه #جوادی_آملی در پی ارتحال علامه #حسن_زاده_آملی
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در پیامی، ارتحال غمبار و اسفبار عالم ربانی، حکیم متأله، جامع معقول و منقول، صاحب مآثر سنگین و آثار گرانقدر، حضرت آیت الله علامه حسن زاده آملی را تسلیت گفتند.
💠 پیام تسلیت آیت الله العظمی جوادی آملی در پی ارتحال آیت الله حسن زاده آملی
حکیم و عارف کم نظیر، #حضرت_آیت_الله_حسن_زاده_آملی جامع عقل نظر و عقل عمل بود.
پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در پیامی، ارتحال غمبار و اسفبار عالم ربانی، حکیم متأله، جامع معقول و منقول، صاحب مآثر سنگین و آثار گرانقدر، #حضرت_آیت_الله_حسن_زاده_آملی را تسلیت گفتند.
متن کامل پیام تسلیت معظم له بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
▪️ ارتحال غمبار و اسفبار عالم ربانی، حکیم متأله، جامع معقول و منقول، صاحب مآثر سنگین و آثار گرانقدر، #حضرت_آیت_الله_حسن_زاده_آملی را به محضر مبارک حضرت بقیة الله «ارواح من سواه فداه» و جامعه روحانیت و حوزه های علمیه و همه شاگردان و دست پروردگان آن حکیم راحل و عموم مردم بزرگ و بزرگوار آمل و بیت شریف ایشان تسلیت عرض می کنم.
▫️ حکیم و عارف کم نظیر، #حضرت_آیت_الله_حسن_زاده_آملی جامع عقل نظر و عقل عمل بود؛ هم در مسائل علمی از چهار راه استفاده کرد، هم در مسائل عملی از چهار راه بهره برد؛ راه هایی که انسان می تواند از آن راه ها به فیض علمی برسد چهارتاست و راه های عملی که می تواند از آن راه های عملی به فوز الهی بار یابد چهارتاست.
▫️ خدای سبحان از دو راه به بنده اش #فیض_علمی و #فوز_عملی می رساند : یکی به وسیله رهبران الهی، یکی بلاواسطه؛ هم به واسطه رهبران الهی کتاب و حکمت را تعلیم می کند و هم بر اساس «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ»، «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» و مانند آن، بلاواسطه فیض علمی را القاء می کند؛ اگر کسی بخواهد با خدا راز و نیاز کند و ارتباطی برقرار کند، آن نیز دو را ه دارد: یا با توسل به انبیا و اولیا و رهبران الهی است یا بلاواسطه است؛ انسان می تواند بدون واسطه بگوید یا الله، با واسطه هم می تواند بگوید یا الله. اگر کسی خواست با خدا رابطه برقرار کند چه فیض علمی و چه فوز عملی، دو راه دارد یکی مع الواسطه، یکی بی واسطه و اگر کسی خواست فیضی از خدا و فوزی از خدا، علماً و عملاً به او برسد، آن هم دو راه دارد، گاهی بلا واسطه فیض الهی می رسد گاهی مع الواسطه. این بلاواسطه، در علوم عقلی اثباتش آسان نیست؛ ولی در عرفان کاملا محقق است و حکیم و عارف گران سنگی مثل #آیت_الله_حسن_زاده_آملی ، هم راه عقل را هم راه #شهود را به خوبی پیمود و توانست از این چهار راه، هم حرف خودش را به خدا برساند، هم فیض و فوز خدا را دریافت کند.
▫️ زندگی #سراسر_فخر این حکیم الهی در آن اربعین گیری های او، در آن روزه های متصل و مرتبط ماه رجب و شعبان و رمضان او، در آن سحرخیزی های ممتد او، در آن ناله ها و گریه های او که گفت: «تا جان به لب نرسید جام به لب نرسید» گذشت. از این کارها زیاد داشت، از این ناله ها زیاد داشت، از این گریه ها زیاد داشت، از این شب زنده داری ها زیاد داشت، از این تعلیم و تربیت های خالصانه زیاد داشت؛ شاگردانی تربیت کرد که هم اکنون به فیض الهی از اساتید سرآمد حوزه ها هستند و موفق¬ اند و کتاب های گراسنگی چه کتاب های درسی، چه کتاب های مرجعی، یا تالیف کرد یا تصنیف کرد یا تحقیق کرد و آثار گذشتگان را احیا کرد. هم در #عرفان، هم در #فلسفه، هم در #نجوم، هم در #ریاضیات، هم در #تفسیر، هم در حدیث، انسان جامعی شد که توانست انسان هایی تربیت کند، توانست آثاری به یادگار بگذارد، شاگردانی تربیت کند و دوستانی را بپروراند که از محضر او فیض و از مکتب او فوز، از بنان او فیض و از بیان او فوز دریافت کنند؛ لذا ارتحال آن بزرگوار بسیار غمبار است.
▫️ امیدوارم ذات اقدس الهی به عنوان عطیه ای الهی، این سانحه و این سوگ سنگین را بر همگان آسان کند که بتوانند تحمل کنند و این بار سنگین را بکشند، روح پرفتوح آن #حکیم_الهی، آن منجم، آن ریاضیدان، آن عارف، آن فقیه، آن مفسر و آن محدث را با انبیای الهی محشور کند و صبر جمیل به عموم بازماندگان، شاگردان، کسانی که از کتاب های او فیضی بردند و می برند و از محضر و مکتبشان استفاده کرده اند، خصوصاً مردم بزرگ و بزرگوار آمل که متاسفانه وضع حالم مساعد نیست که در مراسم تشییع و در مراسم بزرگداشت این حکیم در کنار آنها شرکت کنم، عنایت فرماید. به طایفه محترم ایشان به دوستان ایشان به شاگردان ایشان و به بیت شریف ایشان تسلیت عرض می کنم، علوّ منزلت آن حکیم راحل را از خدا مسئلت می کنم و صبر جمیل و اجر جزیل عموم بازماندگان را از ذات اقدس الهی مسئلت می کنم؛ امیدواریم خدای سبحان حشرشان را با انبیا و اولیا قرار بدهد و دل های داغدیده ها را تسلی بخشد.
غفر الله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 پیام تسلیت به مناسبت رحلت آیت الله حسن زاده آملی
تاریخ: 1400/07/04
📌عقل شيعي
بخش اول:
✔️استاد شهید مطهری:
🔹طرح مباحث الهيات به وسيله ائمه اهل بيت عليهم السلام و تجزيه و تحليل آن مسائل- که نمونه آنها و در صدر آنها نهج البلاغه است- سبب شد که عقل شيعي از قديم الايام به صورت عقل فلسفي درآيد و البته اين يک بدعت و چيز تازه در اسلام نبود، راهي است که خود قرآن پيش پاي مسلمانان نهاده است و ائمه اهل بيت عليهم السلام به تبع تعليمات قرآني و به عنوان تفسير قرآن آن حقايق را ابراز و اظهار نمودند. اگر توبيخي هست متوجه ديگران است که اين راه را نرفتند و وسيله را از دست دادند.
🔸تاريخ نشان ميدهد که از صدر اسلام، شيعه بيش از ديگران به سوي اين مسائل گرايش داشته است. در ميان اهل تسنن گروه معتزله که به شيعه نزديکتر بودند گرايشي بدين جهت داشتند، ولي چنانکه ميدانيم مزاج اجتماعي جماعت آن را نپذيرفت و تقريباً از قرن سوم به بعد منقرض شدند.
🔹احمد امين مصري در جلد اول ظُهر الاسلام اين مطلب را تصديق ميکند. او پس از بحثي درباره جنبش فلسفي در مصر به وسيله فاطميين که شيعي بودند، ميگويد:
《و لذلک کانت الفلسفة بالتشيع الصق منها بالتسنن نري ذلک في العهد الفاطمي و العهد البويهي، و حتي في العصور الاخيرة کانت فارس اکثر الاقطار عناية بدراسة الفلسفة الاسلامية و نشر کتبها، و لما جاء جمال الدين الافغاني مصر في عصرنا الحديث و کان فيه نزعة تشيع و قد تعلم الفلسفة الاسلامية بهذه الاقطار الفارسية کان هوالذي نشر هذه الحرکة في مصر.》
《فلسفه به تشيع بيش از تسنن ميچسبد، و اين را در عهد فاطميون مصر و آل بويه ايران ميبينيم. حتي در عصرهاي اخير نيز کشور ايران که شيعه است از تمام کشورهاي اسلامي ديگر بيشتر به فلسفه عنايت داشت. سيد جمال الدين اسدآبادي که تمايلات شيعي داشت و در ايران تحصيل فلسفه کرده بود، همينکه به مصر آمد يک جنبش فلسفي در آنجا به وجود آورد.》
🔹ولي احمد امين در اينکه چرا شيعه بيش از غير شيعه تمايل فلسفي داشته است، عمداً يا سهواً دچار اشتباه ميشود. او ميگويد: علت تمايل بيشتر شيعه به بحثهاي عقلي و فلسفي، باطنيگري و تمايل آنها به تأويل است. آنها براي توجيه باطنيگري خود ناچار بودند از فلسفه استمداد کنند، و بدين جهت مصر فاطمي و ايران بويهي و همچنين ايران صفوي و قاجاري بيشتر از ساير اقطار اسلامي تمايل فلسفي داشته است.
سخن احمد امين ياوهاي بيش نيست.
🔹اين تمايل را ائمه شيعه به وجود آوردند.
آنها بودند که در احتجاجات خود، در خطابههاي خود، دراحاديث و روايات خود، و در دعاهاي خود عاليترين و دقيقترين مسائل حکمت الهي را طرح کردند.
🔸نهج البلاغه يک نمونه از آن است. حتي از نظر احاديث نبوي، ما در روايات شيعه روايات بلندي مييابيم که در روايات غير شيعي از رسول اکرم روايت نشده است.
🔹عقل شيعي اختصاص به فلسفه ندارد، درکلام و فقه و اصول فقه نيز امتياز خاص دارد و ريشه همه يک چيز است.
🔸برخي ديگر اين تفاوت را مربوط به «ملت شيعه» دانستهاند و گفتهاند: چون شيعيان ايراني بودند و ايرانيان شيعه بودند و مردم ايران مردمي متفکر و نازک انديش بودند، با فکر و عقل نيرومند خود معارف شيعي را بالاتر بردند و به آن رنگ اسلامي دادند.
🔹برتراند راسل در جلد دوم کتاب تاريخ فلسفه غرب بر اين اساس اظهار نظر ميکند. راسل همچنانکه مقتضاي طبيعت و يا عادت اوست، بي ادبانه اين مطلب را ادا مينمايد.
🔸 البته او در ادعاي خود معذور است، زيرا او فلسفه اسلامي را اساساً نميشناسد و کوچکترين آگاهي از آن ندارد تا چه رسد که بخواهد مبدأ و منشأ آن را تشخيص دهد.
ما به طرفداران اين طرز فکر ميگوييم:
اولًا نه همه شيعيان ايراني بودند و نه همه ايرانيان شيعه بودند. آيا محمدبن يعقوب کليني و محمدبن علي بن حسين بن بابويه قمي و محمدبن ابيطالب مازندراني ايراني بودند، اما محمدبن اسماعيل بخاري و ابوداود سجستاني و مسلم بن حجاج نيشابوري ايراني نبودند؟ آيا سيد رضي که جمع آوري کننده نهج البلاغه است ايراني بود؟ آيا فاطميين مصر ايراني بودند؟ ...
چرا با نفوذ فاطميين در مصر فکر فلسفي احيا ميشود و با سقوط آنها آن فکر ميميرد و سپس به وسيله يک سيد شيعه ايراني مجدداً احيا ميشود؟!.
ادامه دارد...
✔️ منبع: سيري در نهجالبلاغه ص ۵۳ _ ۵۵
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌عقل شيعي
✔️بخش دوم:
✔️استاد شهید مطهری:
🔹حقيقت اين است که سلسله جنبان اين طرز تفکر و اين نوع تمايل،فقط و فقط ائمه اهل بيت عليهم السلام بودند.
همه محققان اهل تسنن اعتراف دارند که علي عليه السلام حکيم اصحاب بود و عقل او با مقايسه با عقول ديگران نوع ديگر بود. از ابوعلي سينا نقل شده که ميگويد:
کان علي عليه السلام بين اصحاب محمّد صلي الله عليه و آله کالمعقول بين المحسوس.
يعني علي در ميان ياران رسول خدا مانند «کلي» در ميان «جزئيات محسوسه» بود و يا مانند «عقول قاهره» نسبت به «اجسام ماديه» بود.
🔸بديهي است که طرز تفکر پيروان چنين امامي با مقايسه با ديگران تفاوت فاحش پيدا ميکند.
🔹احمد امين و برخي ديگر دچار توهمي ديگر شدهاند. آنان در انتساب اين نوع کلمات به علي عليه السلام ترديد کردهاند و ميگويند عرب قبل از فلسفه يونان با اين نوع بحثها و تجزيه و تحليلها و موشکافيها آشنا نبود؛ اين سخنان را بعدها آشنايان با فلسفه يونان ساختهاند و به امام علي بن ابيطالب بستهاند!.
🔸ما هم ميگوييم عرب با چنين کلمات و سخناني آشنا نبود؛ نه تنها عرب آشنا نبود، غير عرب هم آشنا نبود، يونان و فلسفه يونان هم آشنا نبود.
🔸آقاي احمد امين اول علي را در سطح اعرابي از قبيل ابوجهل و ابوسفيان از لحاظ انديشه پايين ميآورد و آنگاه صغري و کبري ترتيب ميدهد! مگر عرب جاهلي با معاني و مفاهيمي که قرآن آورد آشنا بود؟! مگر علي تربيت شده و تعليم يافته مخصوص پيامبر نبود؟! مگر پيامبر علي عليه السلام را به عنوان اعلم اصحاب خود معرفي نکرد؟! چه ضرورتي دارد که ما به خاطر حفظ شأن برخي از صحابه که در يک سطح عادي بودهاند، شأن و مقام ديگري را که از عاليترين مقام عرفاني و افاضه باطني از برکت اسلام بهرهمند بوده است انکار کنيم؟!.
🔹آقاي احمد امين ميگويد قبل از فلسفه يونان مردم عرب با اين معاني و مفاهيمي که در نهج البلاغه آمده است آشنا نبودند.
🔸جواب اين است که با معاني و مفاهيمي که در نهج البلاغه آمده است، بعد از فلسفه يونان هم آشنا نشدند! نه تنها عرب آشنا نشد، مسلمانان غير عرب هم آشنا نشدند! زيرا فلسفه يونان هم آشنا نبود. اينها از مختصات #فلسفه_اسلامي است، يعني از مختصات اسلام است و فلاسفه اسلام تدريجاً با الهام از مبادي اسلامي آنها را وارد فلسفه خود کردند.
✔️ منبع: سيري در نهجالبلاغه ص ۵۵ _ ۵۷
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 بخشی از فیلم اقامه نماز توسط حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب بر پیکر عالم ربّانی و سالک توحیدی مرحوم آیتالله حسنزاده آملی رحمةاللهعلیه
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 اربعین و تذکر به جهالت
▪️ در #زیارت_اربعین هست كه وجود مبارك سید الشهداء در صحابت آن حضرت، همراهان او «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیرَةِ الضَّلالَةِ»؛[1] فرمود وجود مبارك ابی عبدالله خونش را داد تا مردم از #جهالت نجات پیدا كنند نه جهل! مشكل مردم جهالت است نه جهل! جهل این است كه آدم بی سواد باشد جهالت این است كه #بی_عقل باشد. برخی از مشكلاتمان برای بی سوادهاست، برخی از مشكلاتمان برای بی عقل هاست.
[1]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص788.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 درس اخلاق
تاریخ: 1387/11/24
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌اربعین و تذکر به جهالت
🔷 در زیارت اربعین می خوانیم:
«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیرَةِ الضَّلالَةِ»
خداوندا امام حسین خون قلب خود را در راه تو بذل و بخشش کرد تا عباد تو را از #جهالت و #سرگشتگی گمراهی نجات بخشد.
🔸این فراز از زیارت اربعین، اوج معرفت عاشورایی است. امام حسین برای نجات #عباد به میدان آمد و خون خود و عزیزانش را بذل و بخشش کرد. یعنی برای کسانی که مدعی عبادت و دین داری بودند. مشکل اصلی مدعیان عبادت و دین داری جهالت و غلبه احساسات است.
🔹بر همین اساس، آفت جامعه اسلامی غلبه جهالت و نبود عقلانیت است و در این صورت، جامعه اسلامی از مدینه فاضله خارج و به جامعه احساسی مبدل می شود.
🔹در جامعه احساسی، جهالت محور گرايش و کنش است که با علم و اراده روزی ۱۸ هزار نامه فدایت شوم می فرستند و امام را برای حکومت دعوت می کنند و چند روز بعد با علم و دانایی ۳۰ هزار لشگر برای قتل امام می فرستند.
🔸عقلانیت که نباشد برای ارضای احساسات حتی احساسات مقدس، شریعت، قانون، نظم، عهد و مسؤلیت زیر پا گذاشته می شود که مثلا عمل مستحبی انجام شود. نتیجه غلبه احساسات، جهالت و بی عقلي است و نتیجه جهالت، حیرت و سرگشتگی و گمراهی و ضلات است، راه را گم کردن و در مسیر انحراف و التقاط افتادن است. گرفتار غلو و یا تقصیر شدن است. تندرو و یا کندرو شدن است و ...
🔹مبادا اربعین که تذکره آثار سوء جهالت و سرگشتگی گمراهی است توسط عده ای کم عقل و احساسی به نماد جهالت تبدیل شود و موجب حیرت و سرگشتگی عباد و جامعه دیندار و هیاتي های شود و به بهانه زیارت و غيره آنها را از وادی معرفت و حکمت خارج کنند و به انحراف و التقاط، غلو و تقصیر بکشانند.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌حیات علمی صدرالمتالهین شيرازي
✔️علامه طباطبایی:
بخش اول.
🔷*{اجمال تاريخ زندگى}*
صدرالدين شيرازى كه در ميان عامه مردم به «ملاصدرا» و در ميان اهلعلم وشاگردان مكتب خود به «صدرالمتألهين» معروفاست، از خانواده قوام شيرازى معروف و پسر منحصر به فرد پدر خود ميرزا ابراهيم شيرازى مىباشد كه يكى از اشراف شيراز بوده و گويا سمت وزارتى نيز پيش سلطان وقت داشته است.
صدرالمتألهين در حدود سال 979 ه در شيراز متولد شده و در حداثت سن در كنار پدر به تحصيل علوم پرداخته و پس از درگذشت پدر به قصد تحصيل و تكميل معلومات خود به درالسلطنه اصفهان كه در آن زمان پايتخت سلاطين صفويه و دارالعلم بود، مسافرت نموده و به تحصيل علوم عقليه و نقليه پرداخت.
وى علوم عقليه را پيش فيلسوف شهير وقت، سيدمحمدباقر معروف به «ميرداماد»، متوفاى 1040 هجرى قمرى تكميل كرده و در علوم نقليه پيش شيخ بهاءالدين محمدعاملى، متوفاى 1031 كه يكى از نوادر دهر و مفاخر وقت بود، تلمّذ نموده است.
پس از فراغت از تحصيل، بساط زندگى را از آن ديار برچيده و متوجه شهر قم گرديده و در يكى از توابع قم به نام قريه «كهك» به عزلت پرداخته و در به روى اغيار بست و سالها در كنج عزلت سرگرم مجاهدات و رياضات و تصفيه نفس شده، توانست پس از سالها خون دل خوردن، دريچهاى به عالم قدس باز كرده و حقايق علمى را كه از راه تفكر و استدلال به دست آورده بود، از راه مكاشفات نورى مشاهده نمايد (چنان كه در ديباچه كتاب بزرگ خود{اسفار} اشاره مىنمايد).
و پس از مدتى كه تا حدى از نتايج رياضات و مجاهدات خود برخوردار گرديد، بناى تأليف و تصنيف گذاشته و به تأسيس مكتب فلسفى مخصوص خود پرداخت و تا آخر عمر مشغول تأليف تعليم و تربيت بود.
وى در زندگى خود با تقوا و پرهيزكار و مردى متعبّد بوده و در خلال زندگى بارها به زيارت اعتاب ائمه رفته، هفت مرتبه پياده به زيارت بيتاللَّه شتافته و مرتبه هفتم كه مصادف با سال 1050 بود، در اثناى مسافرت در بصره وفات يافت و در همان جا به خاك سپرده شد.
🔷*{دورههاى مختلف زندگى صدرالمتألهين}*
چنان كه از تأمل در فصل گذشته به دست مىآيد، زندگى علمى صدرالمتألهين به سه دوره مشخص تقسيم مىشود:
1. دوره آموزش و تحصيل كه در آن كاملًا از طريقه تفكر عقلى پيروى مىكرده و سرگرم فحص و بحث و تتبع آرا و افكار فلاسفه و متفكرين و اهل نظر از سابقين و معاصرين خود بوده است.
2. دوره رياضات و مجاهدات نفسانى كه از يك جانب به عبادت و زهد و از يك جانب به كشف و شهود پرداخته است.
3. دوره تأليف و تعليم و تربيت كه به منزله محصول دو دوره گذشته وى مىباشد.
🔷*{مواد فكرى صدرالمتألهين}*
چنان که از كلام صدرالمتألهين «مقدمه اسفار» برمى آيد، وى در اواخر دوره اول زندگى علمى خود اين معنا را دريافته است كه نبايد طريق وصول به حقايق علمى و مخصوصاً در فلسفه الهى را به تفكر خشك و خالى كه سبك سير علمى مشائيين است اختصاص داد، بلكه شعور و ادراك انسانى كه مايه و پايه افكار كلى فلسفى است، چنان كه محصولى به نام تفكر و انديشه از راه قياسات منطقى بار مىدهد، نمونههاى ديگرى نيز به نام «كشف و شهود» و به نام «وجد» از خود بيرون مىدهد.
و چنان كه در ميان افكار قياسى چيزهايى پيدا مىشود كه هرگز انسان ترديد در اصابت و واقعنمايى آنها ندارد، همچنان در موارد كشف و شهود و همچنين در مورد وحى همان خاصيت پيدا مىشود.
و به عبارت ديگر، پس از آنكه به موجب برهان علمى، واقعبينى انسان مكشوف شده و به ثبوت رسيده كه ادراكات غيرقابل ترديد انسانى بيروننما بوده و او از واقعيت خارج حكايت مىنمايد، ديگر فرقى ميان برهان يقينى و كشف قطعى نخواهد ماند و حقايقى كه از راه مشاهده كشفى قطعى به دست مىآيند همانند حقايقى هستند كه از راه تفكر قياسى نصيب انسان مىشوند.
و همچنين پس از آنكه برهان قطعى صحت و واقعيت ثبوت و وحى را تأييد نمود، ديگر فرقى ميان مواد دينى حقيقى كه حقايق مبدأ و معاد را وصف مىنمايد و ميان مدلولات برهان و كشف، نمىماند.
صدرالمتألهين در نتيجه اين تنبّه و انتقال ذهنى، پايه بحثهاى علمى و فلسفى خود را روى توفيق ميان عقل و كشف و شرع گذاشت و در راه كشف حقايق الهيات از مقدمات برهانى و مطالب كشفى و مواد قطعى دينى استفاده نمود و اگرچه ريشه اين نظر در كلمات معلم ثانى ابىنصر فارابى و ابنسينا و شيخ اشراق و شمسالدين تركه و خواجه نصير طوسى نيز به چشم مىخورد، ولى اين صدرالمتألهين است كه توفيق كامل انجام دادن اين مقصد را پيدا كرد.
ادامه دارد ....
منیع: بررسي هاي اسلامي، ج2، ص: ۱۴ _۱۶.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121