📌عشق و زیبایی در نقاشی مکتب اصفهان و حکمت صدرا
#معرفی_پایان_نامه
دکتری تخصصی (PhD) 1398
رشته: هنر
پدیدآور: حسن رزمخواه استاد راهنما: افسانه ناظری استاد راهنما: مهدی حسینی استاد مشاور: اصغر جوانی استاد مشاور: مهدی امامی جمعه
دانشگاه هنر اصفهان، دانشکده پژوهشهای عالی هنر و کارآفرینی
📌چکیده:
🔹در اواخر قرن دهم هجری به موازات تحول در ساختار فکری و فلسفی، در مکتب نقاشی اصفهان، نیز شاهد تحولاتی هستیم، تحولاتی که در رأس آنها نقاشان بر جسته مکتب اصفهان، مانند صادقی بیک افشار و رضا عباسی قرار گرفتهاند. رضا، سبک و اسلوبی را در پایتخت صفویه در اصفهان، بنا کرد که به تدریج معین مصور، محمدیوسف، افضل الحسینی و محمد قاسم و عدهای دیگر از آن پیروی کردند.
🔸این روش در قیاس با ساختار هنری دورههای قبل متفاوت بود. این تغییر روش که بهنظر میرسد در وهله نخست در تفکر فلسفی زمانه رخ داده است؛ تحولی که گویی ملاکهای زیباشناختی نقاشی مکتب اصفهان را تحت تأثیر قرار داد و در رأس این تحول، محمدبن ابراهیم قوامی شیرازی (ملاصدرا) قرار دارد که در حکمت متعالیه خود به تبیین عوالم ادراکی انسان پرداخت.
🔹او عشق را مدیون زیبایی میدانست و زیبایی را مایه جوشش و خروش عشق برمیشمارد. هنرمندان به مدد کشف خیالی و به کارگماشتن تصویر، وجد عاشقانه وجود خود را تبیین ذوقی میکنند. آنان همچون حکیمان در اندیشه بیان حقیقت هستند اما شیوهها و شگردهای بیانی آنان بربنیان عاطفه استواراست.
🔸ملاصدرا به عالم خیال، توجه خاصی نمودهاست؛ وی به تمثیل و استحسان (به حسن رساندن) به عنوان دو کارکرد مهم عالم خیال در عشق و زیباییشناختی، پرداخته است. برغم اقتدار حکمی، مکتب صدرایی و تأثیری که نگرههای وی بر شالودههای کالبدی و محتوایی مکتب نقاشی اصفهان داشت متأسفانه کاوشهای اکتشافیِ اندکی در نسبت شناسیِ نگاه ملاصدرا به عشق و زیبایی و خصوصیات مکتب اصفهان به عمل آمده است.
🔹این پژوهشکه به روش توصیفی ـ تحلیلی و تطبیقی انجام شده است، به تبیین نسبت ارزشهای زیباشناختی متمایز نقاشی مکتب اصفهان با مؤلفههای فکری و مبانی حکمی ملاصدرا در باب عشق و زیبایی پرداخته است. یافتههای تحقیق، مبیّن آن است که بین برخی از ویژگیهای بصری خاص نقاشی مکتب اصفهان و آرای ملاصدرا در باب عشق و زیبایی نسبتی وجود دارد.
#هنر_متعالي
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌تبیین تربیت زیبایی شناختی از دیدگاه ملاصدرا و رهیافت های اجرایی آن درجهت تحقق اسناد فرادستی آموزش و پرورش
#معرفی_پایان_نامه
دکتری تخصصی (PhD) 1399
رشته: علوم تربیتی - تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش ـ تعلیم و تربیت اسلامی
پدیدآور: زهره متقی استاد راهنما: حسنعلی بختیار نصرآبادی استاد مشاور: محمد نجفی استاد مشاور: سید مهدی امامی جمعه
دانشگاه اصفهان، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی
🖌چکیده
🔹رساله حاضر از پژوهشهای کاربردی، با رویکرد کیفی است که با روش استنتاجی و به هدف تبیین الگوی تربیت زیبایی شناختی از دیدگاه ملاصدرا و ارائه رهیافت های اجرایی آن در اسناد فرادستی آموزش و پرورش انجام شده است.
🔸برای تدوین الگو، محقق خود به نحو استقرایی به استنتاج اقدام و از دادههای جزئی به یک استنباط کلی دست یافته و سپس ارتباط مفاهیم با یکدیگرمشخص شده است.
🔹آثار مکتوب ملاصدرا و شارحانِ شاخص اندیشههای او، منابع اصلی استخراج یافتهها بوده که پس ازبررسی و تحلیل گزارههای واقعنگر توصیفی، تحت عنوان، مبانی فلسفی در چهارگروه هستی شناسی، معرفت شناسی، ارزش شناسی، انسان شناسی بیان گردیده است و پس از بررسی بایدهای آغازین، تحت عنوان مبانی و ابعاد زیبایی شناسی تعلیم و تربیت ملاصدرا، ضمن استخراج ویژگیهای تجربه زیبایی شناسی، ساختار تربیت زیبایی شناختی در قالب اهداف، اصول و روش ارائه شده است.
🔹یافته های پژوهش نشان میدهد که نگاه وجودی به زیبایی به معنی درک امری اصیل، ذومراتب و عینی است که باید طی مراتب ادراک به مرحله داوری، پرورش و بازآفرینی منتهی شود. تربیت زیبایی شناختی، بخشی از تربیت عمومی و ناظر بر بعد عاطفی بوده و فرایند یادگیری تحول از طریق یک تجربه معنی دار، مفهومی، غایتمند و پویا است که انسان را از مرحله پاسخ گویی به کنشگری وسپس به آفرینشگری هدایت و در نهایت به انسان پردازشگر ارتقاء می-دهد. اهداف واسطه ای در دو گروه فرایند محور و نتیجه محور بر اساس ابعاد مختلف شوون انسانی ارائه شده است.
🔸اصول ناظر براین اهداف در سه حیطه شناختی،عاطفی، روانی و حرکتی دسته بندی شده که به مواردی مانند: اصل خودراهبری آموزشی، توجه به سواد فرهنگی، استفاده از تجارب مفهومی، خود آگاهی و خودآفرینی، توجه به سلامت روان و مدیریت عواطف و توسعه مهارتهای دست ورزی اشاره دارد.
🔹این الگو به عنوان یک راهبرد آموزشی موقعیت محور معرفی و روشهای اجرایی درچهارگروه روشهای مبتنی بر چرخه یادگیری،روشهای مبتنی بر فعالیتهای چند حسی،روشهای مبتنی برتخیل و روشهای مبتنی بر بعد عاطفی بیان گردیده که به چند توصیه عملی منتهی میگردد.رهیافتهای اجرایی درپایان براساس این ساختار بیان شده است.
#هنر_متعالي
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌هنر و الگو سازی
حکیم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای:
🔹این اقدام شما و این بزرگداشت جناب حمزه (سلام اللّه علیه) یک زمینهسازی و منبعسازی است برای کارهای بعدی. کار #اصلی را بایستی #هنر انجام بدهد و حتماً بایستی هنرهای نمایشی، هنرهای زبانی و تجسّمی به کار برود برای این قضیّه تا مقصود از تکریم و بزرگداشت شخصیّتی مثل جناب حمزه حاصل بشود؛ وَالّا با صِرف بزرگداشت [به نتیجه نمیرسد]، خب حالا ممکن است چون در رسانهها پخش میشود، یک برههای از زمان اسم این بزرگوار پخش بشود؛ لکن آن کاری که شما میخواهید انجام بدهید و میخواهید فرهنگسازی بکنید و الگوسازی بکنید، #جز با کار #هنری به طور کامل انجام نمیگیرد و ناقص خواهد ماند.
🎙بیانات در دیدار با اعضای بزرگداشت حضرت حمزه (سلام الله علیه) 5/11/1400
#هنر_متعالي
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌انسان سازی فلسفه همه احکام اسلامی
امام خمینی:
🔹تنها مكتبى كه كار دارد به انسان، از قبل از اينكه اين تخم و اين دانه كِشته بشود، تا آن وقتى است كه آخر است و آخر ندارد آن مكتبهاى انبياست.
🔸هيچ مكتبى در عالم غير از مكتب انبيا كارى به اين ندارند كه تو چه زنى انتخاب كن، وصلت كنى، زن چه مردى را انتخاب كند. به آنها چه ربط دارد، كار به اين ندارند؛ هيچ ابداً در قوانينشان اين نيست كه چه زنى انتخاب كن و چه مردى انتخاب كن. هيچ در قوانينشان نيست كه ايام حمل بچه، مادر چه كارهايى را بكند، ايامى كه بچه را شير مىخواهد بدهد چه كار بكند؛ ايامى كه بچه در دامن مادرش است، مادرش چه وظيفهاى دارد؛ آن وقتى كه تحت تربيت پدرش هست پدر چه. ابداً به اين كارها قوانين مادى و طبيعى و رژيمهاى غير انبيا، هيچ كارى به اينها ندارند.
🔹 آنها فقط وقتى كه انسان، انسانى شد كه آمد توى جامعه، جلوى مفسدههايى كه اينها مىخواهند، آن مفسدههايى كه مضر به نظم باشد و الّا مفاسدى كه عيش و نوش و عشرت باشد، هيچ كارى به آن ندارند، بلكه دامن هم به آن مىزنند. كارى به اينكه بخواهند يك انسان بسازند، آدم درست كنند، هيچ كارى به اين ندارند. در نظر آنها انسان با حيوان فرقش همين مقدار است كه در طبيعت اين بيشتر پيشرفت دارد. حيوان نمىتواند طياره درست كند، انسان مىتواند؛ حيوان طبيب نمىتواند بشود، انسان مىتواند؛ اما حدود، حدود طبيعت است. آنكه به همه چيز كار دارد، آنكه انسان را از قبل از ازدواج، قبل از اينكه بخواهد ازدواج كند، دنبال اين است كه آن چيزى كه از اين ازدواج مىخواهد حاصل بشود بايد يك آدم صحيح باشد، انسان بايد باشد، قبل از اينكه شما ازدواج كنيد. دستور دارد چه زنى را انتخاب كن، چه مردى را انتخاب كن. چرا اينها دستور دارند؟ براى اينكه همان طورى كه يك زارع، يك دهقان وقتى كه مىخواهد يك مزرعهاى را بسازد، اول نظر مىكند كه زمين چه جور زمينى است، يك زمين صالح انتخاب مىكند، آن تخمى را كه مىخواهد بكارد چه جور تخمى است، يك تخم گندم صالحى انتخاب مىكند؛ چى لازم دارد براى تربيت، تمام اينها را در نظر دارد تا اينكه اين مزرعه را آباد كند و يك منفعتى از آن ببرد.
🔹 اسلام در انسان اين نظر را داشته است كه آن زوجى كه انتخاب مىشود چه جور باشد تا از اين زوج يك انسان صحيح پيدا بشود. آن زنى كه انتخاب مىكنى چه جور زنى باشد تا از اين دو نفر زوجين يك انسان پيدا بشود؛ بعد هم به چه آدابى بايد باشد. روى چه ادبى اين ازدواج بايد باشد، بعد هم در چه حالى بايد تلقيح بشود و چه آدابى دارد، بعد هم در ايام حمل چه ادبهايى هست، بعد هم در ايام شير دادن چه ادبهايى هست؛
🔸همه اينها براى اين است كه اين مكتبهاى توحيدى كه بالاترينش اسلام است، آمدهاند براى اينكه انسان درست كنند؛ نيامدهاند كه يك حيوانى منتها داراى ادراكاتى كه حدود همان حيوانيت و همان مقصدهاى حيوانى باشد، منتها يك قدرى زيادتر، نيامدهاند اين را درست كنند؛ آمدهاند انسان درست كنند.
🔹اينكه شما گفتيد كه هيچ مكتبى مثل اسلام نيست و هيچ رژيمى مثل اسلام نيست، نكتهاش [به] اين معناست كه اسلام است كه مىتواند انسان را از مرتبه طبيعت تا مرتبه روحانيت، تا فوق روحانيت تربيت كند. غير اسلام و غير مكتبهاى توحيدى اصلًا كارى به ماوراى طبيعت ندارند، عقلشان هم به ماوراى طبيعت نمىرسد؛ علمشان هم به ماوراى طبيعت نمىرسد، آنى كه علمش به ماوراى طبيعت مىرسد، آنى است كه از راه وحى باشد، آنى است كه ادراكش ادراك متصل به وحى باشد، و آن انبيا هستند.
منبع: صحيفه امام، ج8، ص: 414- 415.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پاسخی به علم ستیزان و تحریف گران انقلاب
🔺مخالفت اسلام با دلبستگى به دنياست نه با تمدن
✍فقیه و حکیم تمدن ساز حضرت امام خميني:
🔹انبيا مىدانند راه چه هست، از كجا بايد رفت؛ چه جورى بايد رفت. راهى است كه تا به وسيله انبيا و تعليمات انبيا نباشد، انسان نمىتواند به مقصدش برسد. راه مستقيمى كه انسان را به مقصد مىرساند اگر راه انبيا نباشد، معوج مىشود؛ يا اين طرف مىرود، يا آن طرف مىرود. انبيا هستند كه ما را به راه مستقيم هدايت مىكنند و كيفيت تربيت و تعليمى كه براى آن عالم هم باشد- هم اين عالم، و هم آن عالم- نه اينكه انبيا به اين عالم كار ندارند. اين عالم هم، با هر چيزى كه بگوييد، آنها منافى و مخالف با آن نيستند. مخالف با دل بستن به دنيا هستند. اين دو تا اشتباه مىشود.
🔸آنهايى كه مىخواهند عيبگيرى كنند مىگويند كه با همه تمدنها مخالف است؛ اسلام با همه تمدنها مخالف است. اين اشتباه است.
🔹اسلام با #هيچ_تمدنى مخالف نيست.
🔸اسلام تمدنى را ايجاد كرد، ششصد، هفتصد سال يك دنيا را، تقريباً اكثر معموره را [متمدن] كرد؛ با اينكه باز اسلام نبود درست.
🔹با تمدن، اسلام مخالف نيست، با دلبستگى و محدود شدن مخالف است كه همه آمال و آرزوى ما همين باشد؛ همه همّ ما همان علفمان باشد؛ تمام همت ما اين باشد كه خوب بخوريم، خوب بخوابيم و خوب شهوات، دلبستگى را مخالف است، اين كه همّ انسان، علفش باشد! با اين مخالف است اسلام.
🔸تمدن به اعلى مرتبه، مهار، مهار در معنويت، همه مظاهر تمدن را انبيا قبول دارند، لكن مهار شده؛ نه مطلق و رها. شهوات را جلويش را نگرفتند؛ جلوى اطلاقش را گرفتند. جلو رهايى و آزادى را گرفتند. يك كسى- در همان زمانهاى سابق، به يك ظريفى كه از آشناهاى ماست- راجع به امور جنسى گفته بود كه فلانى!: اين حل شده. او گفته بود اين را در صدر خلقت، خرها حل كرده بودند! آن آزادى كه شما مىگوييد كه حل شده همان است كه حيوانات در صدر خلقت آزاد بودند!
🔸انبيا آمدند اين آزادى را جلويش را بگيرند و اصلش را مخالف نيستند، دعوت هم به آن كردهاند. اين دعوت به ازدواج، اين قدر تعريف از ازدواج براى اينكه هم ازدواج بشود، هم انحراف نباشد. از اين شهوات مطلق، از اين مراكز فساد و فحشا، انبيا جلوگيرى مىكنند، نه از اصل شهوت. اصل شهوت طبيعى است و بايد هم كار خودش را انجام بدهد، اما حدود دارد.
🔹اگر تربيت و تعليم آن طورى كه انبيا و تحت تربيت انبياست تحقق پيدا بكند، انسان هم صحيح مىشود و روى يك نظمى تحقق پيدا مىكند و اين آكل و مأكول و اين تعدّيات و اين تجاوزها و اين اختلافهاى طبقاتى پيدا نمىشود؛ و هم آن طرف- كه عمده آن طرف است- آن حيات جاويدى كه آخر ندارد تأمين مىشود.
🔸كوشش كنيد كه شما كه حالا منتسب به ولىّ امر- سلام اللَّه عليه- هستيد، مكتب ولى امر را به آن توجه كنيد كه براى تربيت و تعليم اين انسان است كه از حد حيوانيت برساندش به حد انسانيت و رشد انسانى پيدا كند و تربيتهاى انسانى پيدا كند و تعليمات، تعليمات صحيح باشد.
منبع: صحيفه امام، ج8، ص: 516- 517
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌احساس شخصیت زیرساخت جامعه اسلامی
فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری:
🔹مسأله ی احساس شخصیت مسأله ی بسیار مهمی است.
🔸از این سرمایه بالاتر برای اجتماع وجود ندارد كه در خودش احساس شخصیت و منش كند، برای خودش ایده آل داشته باشد و نسبت به اجتماعهای دیگر حس استغنا و بی نیازی داشته باشد، یك اجتماع این طور فكر كند كه خودش و برای خودش فلسفه ی مستقلّی در زندگی دارد و به آن فلسفه ی مستقلّ زندگی خودش افتخار و مباهات كند، و اساساً حفظ حماسه در اجتماع یعنی همین كه اجتماع از خودش فلسفه ای در زندگی داشته باشد و به آن فلسفه ایمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند و به آن ببالد.
🔹وای به حال آن اجتماعی كه این حس را از دست بدهد! این یك مرض اجتماعی است، و این غیر از آن «خودی» اخلاقی است كه بد است و نفس پرستی و شهوت پرستی است.
🔸اگر اجتماعی این منش را از دست داد و احساس نكرد كه خودش فلسفه ی مستقلّی دارد كه باید به آن فلسفه متكی باشد، و اگر به فلسفه ی مستقلّ زندگی خودش ایمان نداشته باشد، هرچه داشته باشد از دست می دهد، ولی اگر این یكی را داشته باشد ولی همه ی چیزهای دیگر را از او بگیرند، بازروی پای خودش می ایستد؛ یعنی یگانه نیرویی كه مانع جذب شدن ملتی در ملت دیگر و یا فردی در فرد دیگر می شود، همین احساس منش و شخصیت است.
🔹معروف است كه آلمانها گفته اند ما در جنگ دوم همه چیز را از دست دادیم مگر یك چیز را كه همان شخصیت خودمان بود، و چون شخصیت خودمان را از دست ندادیم همه چیز را دوباره به دست آوردیم، و راست هم گفته اند. اما اگر ملتی همه چیز داشته باشد ولی شخصیت خودش را ببازد، هیچ چیز نخواهد داشت و خواه ناخواه در ملتهای دیگر جذب می شود.
🔸وای به حال این خودباختگی كه متأسفانه در جامعه ی امروز ما وجود دارد.
در گفتارهای اقبال لاهوری خواندم كه موسولینی گفته است: انسان باید آهن داشته باشد تا نان داشته باشد؛ یعنی اگر می خواهی نان داشته باشی، زور داشته باش.
🔹ولی اقبال می گوید: این حرف درست نیست. اگر می خواهی نان داشته باشی، آهن باش. (نمی گوید آهن داشته باش، بلكه آهن باش) یعنی شخصیت تو شخصیتی محكم به صلابت آهن باشد. می گوید شخصیت داشته باش؛ چرا به زور متوسل می شوی، چرا به اسلحه متوسل می شوی، چرا می گویی اگر می خواهی نان داشته باشی باید اسلحه داشته باشی؟ بگو اگر می خواهی هرچه داشته باشی خودت آهن باش، خودت فولاد باش، خودت شخصیت داشته باش، خودت صلابت داشته باش، خودت منش داشته باش.
🔸اگر یك ملت بیچاره و بدبخت، ایمانش را به آنچه كه خودش از فلسفه ی زندگی دارد از دست بدهد و مرعوب یك ملت دیگر بشود، در تمام مسائل آن جور فكر می كند كه دیگران فكر می كنند و اصلاً نمی تواند شخصاً در مسائل قضاوت كند. هر موضوعی را فقط به دلیل اینكه مد است یا پدیده ی قرن است، به دلیل اینكه در جامعه ی آمریكا و در جامعه ی اروپا پذیرفته شده است، می پذیرد و دیگر منطق سرش نمی شود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 54
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌زندگی آکواریومی
✍️دوستی نوشت:
یادمه یک آکواریوم گوپی زنده زا داشتم
هر وقت حوصلم سر میرفت ،
میرفتم از نگاه کردن بهش لذت می بردم هر وقت حوصلم می کشید بهشون غذا می دادم
فقط واسم مهم این بود که زادولد کنند و مرگ و میر کمتر از زادولد باشه که آکواریوم بدون ماهی نشه
یکی از دوستان گفت به من ماهی بده منم بیست تا ماهی دادم بهش ، یعنی از آکواریوم من مهاجرت کردن به آکواریوم دوستم
همین کار باعث شد که سیستم طبیعی آکواریوم از هم پاشید و چند ماه بعد دیگه ماهی نداشتم
آکواریوم را جم جور کردم انداختم در انباری بعد هم آکواریوم خالی شکست
الان دیگه نه ماهی دارم نه آکواریوم.
ما الان حکم ماهی در آکواریوم را داریم این بستگی به مسئولان داره که چگونه مدیرت کنن👌🏻👌🏻👌🏻
📌🔍درنگی در تلقی آکواریومی از زندگی:
🔸از آثار فرهنگی باقي مانده از نظام سلطنتی و استبدادی، غفلت از اراده انسان و وابستگی ذهنی به ساختارها است. فرهنگ "من کاره ای نیستم و مسؤلان باید بکنند" همان تلقی آکواریومی از جامعه و تفسیر ماهی_گونگی از انسان است. انسان همچون ماهی در قفس آکواریوم گرفتار است و تابع جبر محیط است و دیگری سرنوشت او را باید تعیین کند.
🔹 استعاره "زندگی آکواریومی" تلقی بسیاری از افراد جامعه است که بسیاری از ایشان هم اهل علم و دانشند، اما این تلقی استعاره ای زندگی و انسان، نیاز به تأمل عمیق فلسفي و جامعه شناختی است تا ریشه های آن بازیابی و تعارض آن با فرهنگ قرآنی شناخته شود.
🔹باید باور کنیم که اراده انسان اساس است، همه مردم ذی حق هستند، آحاد جامعه همه کاره اند و باید زیر بار مسؤلیت اجتماعی بروند.
🔸مسؤلان جزئی از این مردم و منتخب آنها هستند (مسؤلان عصاره فضائل و رذایل ملتند، خوب آنها از سوی خود ملت است و بد آنها هم از سوی خود مردم است.) انواع انتخابها و انتخابات هم نشان دهنده میزان وجود فضایل و رذایل ملت است و هم سازنده جامعه و انتخاب آینده. باید پذیرفت: "از ماست که بر ماست"
🔸شاید بهترین راه برای فرار از مسؤلیت، صورتبندی دوگانه دولت - ملت و ساختِ ذهنیِ #دیوِ_دولت است. (زندگی آکواریومی)
🔹 اگر به فرایند اعتلا وانحطاط تمدنها بنگریم میتوان فهمید که رمز اعتلا باور به اراده انسان و پذیرش مسئولیت مدنی و ایمان به قانون است. عامل انحطاط نیز گسترش تلقی آکواریومی از زندگی و جامعه است.
به طور نمونه تمدن غرب بیش از آنکه محصول هر چیزی باشد، محصول باور به اراده انسان و قبول مسؤلیت مدنی و ایمان به قانون است که بوسیله برنامه های تربیتی به فطرت جمعی و گفتمان عمومی انسان غربی تبدیل شد.
🔸خلاصه جامعه سازی و تمدن سازی فرع بر تربیت سیاسی متناسب با تمدن و پذیرش اقتضائات جامعه و تمدن است و زیر بنای همه آنها باور به #اراده_انسان و ضرورت #تربیت_سیاسی است. امروزه به سياستگذاري آموزشي متفاوتی نیازمند هستیم
#زندگی_آکواریومی
#حکمرانی_مردمی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌انواع رهبران
آیت الله جوادی آملی:
🔹رهبران، روحانيون، علما و مانند اينها دو قسم هستند: رهبري بعضي «قيادي» است و رهبري بعضي «سياقي» است؛
🔸بعضيها دعوت به خير ميکنند، ميگويند برويد به جبهه، برويد مدافع حرم باشيد، برويد که ماها اينطور هستيم، ميگوييم برويد که کار خوبي هم است، دعوت و تبليغ است؛
🔹 امّا رهبريِ «قيادي» اين است که خودش پيشتاز است و ميگويد بياييد! فرق امام و ديگران اين بود که ديگران ميگفتند به طرف جنگ برويد، امام فرمود به طرف جنگ بياييد، پيشگام بود و گفت بياييد!
🔸«قائد» يعني کسي که خودش در جلو هست و ميگويد من رفتم بياييد، اما «سائق» کسي است که دستور ميدهد و ميگويد برويد دين را ياري کنيد. رهبري اينها که «سياقي» است توفيق آنها خيلي نيست و رهبري آنهايي که «قيادي» است، توفيق آنها صد درصد است، فرمود من رفتم بياييد! «مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَي لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنَّنِي رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی»، اينطوري است!
🔹بنابراين رهبري حضرت رهبريِ «قيادي» بود، چه اينکه در صدر همين زيارت اربعين، بعد از محبّت و خُلّت، سخن از «قيادة» و رهبري قائدانه آن حضرت است. آنگاه کاري که وجود مبارک پيغمبر(عليه و علی آله آلاف التحية والثّناء) انجام داده است که ﴿يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ﴾، يک؛ ﴿وَ الْحِكْمَةَ﴾، دو؛ ﴿وَ يُزَكِّيهِم﴾، سه؛ اين کار را کرد.
منبع:
جلسه درس اخلاق (1395/08/27)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
معرفی
«فلسفه فیلم» یک پژوهش کاربردی و کامل در حوزه مباحث نظری و فلسفی سینماست که کمتر در کشور ما مورد توجه قرار گرفته و جلد اول این مجموعه سه جلدی به نام «بررسی تحلیلی و تطبیقی آراء دوران کلاسیک» در دسترس شماست.
جلد دوم این مجموعه «نظریه فیلم معاصر» و جلد سوم آن « نظریه سینمای دینی» نام دارند.
#معرفی_کتاب
جلد اول کتاب «فلسفه فیلم»، نوشته دکتر احمدرضا معتمدی، محقق برجسته، استاد دانشگاه و کارگردان آثار فلسفی «زشت و زیبا، دیوانهای از قفس پرید و آلزایمر…» برنده جوایز متعدد از جشنوارههای داخلی و خارجی؛ شامل بررسی تحلیلی، انتقادی و اجتهادی نظریههای فیلم دوران کلاسیک است.
در این کتاب عمدتاً دونظریه رقیب یعنی«رئالیسم» و «فرمالیسم» مبتنی به روش فلسفه تحلیلی در آنالیز نظریههای فیلسوفان بنام «مانستربرگ، آرنهایم، آیزنشتاین، بالاژ، بازن و کراکوئر» در گذار از نظریه فیلم به فلسفه فیلم مورد تحلیل انتقادی و اجتهادی قرار گرفته و در فصل آخر «چیستیشناسی بازنمایی فیلم» صحت و سقم و کارآوری هر کدام بر مبنای دیدگاه فلسفه بومی مورد داوری واقع شده است.
#فلسفه_فیلم
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
بخش اول این آثار شامل گفتوگو و چالش با مؤلف اثر درباره چگونگی ارائه اندیشه در متن و ترجمه مفاهیم نظری به زبان سینما است.
بخش دوم شامل نشستهای نقد و بررسی فیلم است که سال های قبل تر برگزار شده بود یا جهت انتشار در این مجموعه انجام شده است؛ مباحث مطروحه در این نشستها که حاوی واکاوی و تحلیل آثار سینمایی و تبیین وجوه فلسفی و معرفتی این نمونهها و تفهیم چگونگی تقرر «محتوا» و «اندیشه» در «ساختار» و «فرم» آثار سینمایی است.
بخش سوم مشتمل بر تحلیل و بررسی فیلم در قالب نقد مکتوب از چگونگی استحاله محتوا و تفکر در قالب، سبک، ساختار و زبان سینما تعیین یافته است. هر اثر هنری در میان منتقدان، موافق یا مخالف خاص خود را دارد و اساساً هنر و اثر هنری امری مطبوع یا نامطبوع و سلیقه پذیر تلقی میشود.
هرچند بنا براین بود که آرا و مقالات مخالف ایده نظری فیلمساز را نیز آورده شود تا کتاب، آینهای بازنما از آرای متفاوت ابرازشده در نسبت با اثر باشد؛اما بسیاری از نقدهای منتشره عمدتاً در راستای غایت و مقصود این مجموعه، یعنی تبیین چگونگی ارائه مفاهیم فلسفی در سینما، گام برنداشته بودند. برخی از آنها اساساً مخالف حضور تفکر و فلسفه در هنر و سینما بودند و برخی دیگر نقد خود را صرفاً در ساحت محض مباحث سینمایی محدود کرده و عنایتی به محور موردتوجه ما، تفکر فلسفی فیلم، نداشتند. در بسیاری موارد نیز به اقتضای محل نشر، فضای ژورنالیستی بر فضای نقد غالب آمده بود و این امکان بهرهمندی از اکثر این نوشتارها را منتفی میساخت.
بخش آخر شامل فیلمنوشت اثر است تا بازیابی مباحث برای پژوهشگران را از طریق مراجعه به متن ....
📌رهیافت هستی شناختیِ متفکران اسلامی در فلسفه فیلم
نویسنده: احمدرضا معتمدی
درجه علمی: علمی-پژوهشی
منبع: قبسات سال بیست و پنجم بهار 1399 شماره 95
کلید واژه ها: شکل گرایی واقع گرایی هستی شناسی قوه متخیله عالم خیال
📌چکیده
نظریه های «شکل گرایی» و «واقع گرایی» در آرای فیلسوفان هنر و بالتبع آن در آرای دوران کلاسیک «نظریه فیلم» در منازعه ناتمام فیلسوفان «واقع گرا» و «ایده انگار» در سرآغاز شکل گیری مابعدالطبیعه مغرب زمین و اقوال و آرای افلاطون و ارسطو تا جدل عقل گرایان و تجربه گرایان در بدو رنسانس قابل ردیابی است. با عنایت به شکل گیری پدیده سینما در آغاز به کار دوربین «لومیر» در ساحت واقع گرایی و دوربین «مه لیس» در سپهر شکل گرایی و تأثیر شگرف هر دو بر پیشرفت و توسعه زبان سینما و وجود نقاط قوت و نکات سازنده در هر دو نظریه به نظر می رسد، در عدم امکان خروج از انسداد منازعه باید تردید روا داشت. مدعای این نوشتار بر آن است که این منازعه یک جدلِ «شناختی» است و رهیافت متفکران اسلامی مبنی بر رویکرد «هستی شناختی» در ساحت عالم خیال راهگشای خروج از این بن بست خواهد بود. چنانچه آرای ژیل دولوز آخرین متفکر ژرف اندیش نظریه فیلم این رهیافت را غنیمت می شمارد.
#معرفی_مقاله
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
#فلسفه_فیلم
احمدرضا معتمدی، مدت سیسال تمحضّ و پژوهش تخصصی در فلسفه فیلم را مبتنی بر سوابق طولانی تحصیل و تحقیق در فلسفه اسلامی، فلسفه غرب و فلسفه هنر و همچنین فعالیت تجربی سالیان در حوزه سینمای فلسفی، به مثابه بنیادگذاری اندیشه فلسفی در حوزه سینما، در ساختار رسالهای علمی و تعلیمی در معرض افکار دانشپژوهان قرار داده است.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121