🔺کلام امام حسین بن علی در صبح عاشورا
🔰امام سجاد علیه السلام
🔻لمّا صَبَّحَتِ الخَيلُ الحُسَينَ عليه السلام ، رَفَعَ يَدَيهِ وقالَ : اللّهُمَّ أنتَ ثِقَتي في كُلِّ كَربٍ ، ورَجائي في كُلِّ شِدَّةٍ ، وأنتَ لي في كُلِّ أمرٍ نَزَلَ بي ثِقَةٌ وعُدَّةٌ ، كَم مِن هَمٍّ يَضعُفُ فيهِ الفُؤادُ ، وتَقِلُّ فيهِ الحيلَةُ ، ويَخذُلُ فيهِ الصَّديقُ ، ويَشمَتُ فيهِ العَدُوُّ ، أنزَلتُهُ بِكَ وشَكَوتُهُ إلَيكَ ، رَغبَةً مِنّي إلَيكَ عَمَّن سِواكَ ، فَفَرَّجتَهُ وكَشَفتَهُ ، وأنتَ وَلِيُّ كُلِّ نِعمَةٍ ، وصاحِبُ كُلِّ حَسَنَةٍ ، ومُنتَهى كُلِّ رَغبَةٍ .
▫️ـ از امام زين العابدين عليه السلام ـ
: صبح [عاشورا] ، چون امام حسين عليه السلام چشم گشود ولشكر را ديد ، دستانش را بالا برد و گفت : «خداوندا! تو تكيه گاه من در هر سختى و اميد من در هر گرفتارى هستى. در هر امرى كه بر من درآمده ، تو تكيه گاه و ساز و برگِ منى . بسى پريشانى كه دل ، در آن سست مى شود و چاره ، اندك مى گردد و دوست ، انسان را وا مى گذارد و دشمن ، شماتت مى كند و من ، از سرِ رغبت به تو ، و نه ديگران ، شكايتش را نزد تو آورده ام و تو در آن ، برايم گشايش داده اى و آن را برطرف ساخته اى . تويى ولىّ هر نعمت و صاحب هر نيكى و نهايت هر مقصود» .
📚الإرشاد : ج ٢ ص ٩٦
📌باور و ایمان، مقدمه امتداد حکمت
🔹امتداد هر دانش و پدیده ای فرع بر باور و ایمان صادقانه به آن دانش و پدیده است. بدون باور و ایمان صادقانه نه تنها امکان امتداد نیست بلکه اگر کسی بدون باور به وادی امتداد وارد شود:
🔸 یا ناپخته سخن خواهد گفت و نااگاهانه مسیر را به انحراف می کشاند و با افراط و تفریط موجبات سوء رفتارها و سوءتفاهم ها را در سطح جامعه ایجاد می کند.
🔸یا منافقانه وارد این میدان خطیر شده است و قصد ضربه زدن و به انحراف کشاندن آگاهانه را دارد. حتی ممکن است تعريف هایی هم از دانش مربوطه داشته باشند و دست و پاشکسته هم از برخی متفکران و اندیشمندان آن یادی کنند اما خروجی نهایی آنها، تضعیف آن دانش و ناامید کردن عموم افراد جامعه از امتداد آن دانش است.
🔹 امروزه در فضای مطالبه عمومی #امتداد_حکمت_و_فلسفه می بایست به اين مسئله توجه داشت و مواظب نفوذ جریانهای مخالف و منتقد حکمت و فلسفه بود. هر چند باید حکیمانه با مخالفت ها و انتقادهای آنان روبرو شد و از آن در جریان امتداد حکمت و فلسفه بهره گرفت. اما نباید ساده لوحانه سخنان ظاهری آنان را حمل بر همراهی و توبه از مبانی ضد فلسفی و حکمی آنان تفسیر کرد. (متاسفانه برخی دچار این خلط بزرگ شده اند و به بهانه برخی تعریفات و همراهی های سطحی ضد حکمت، نسبت به خطر بزرگ نفوذ اخباری گری و اشعری گری بی تفاوت شده اند.)
🔸اولین شرط ورود در وادی مخاطره آمیز و در عین حال ضروری و اساسی #امتداد_حکمت_و_فلسفه، باور و ایمان صادقانه به حکمت و فلسفه و فرایند رو به رشد آن است. همین باور و ایمان موجب فهم همدلانه و درک عمیق مباحث فلسفه و آرا حکما و متالهین می شود که براساس این فهم همدلانه و درک عمیق می توان واقعیت ها را شناخت و طرحی برای امتداد اجتماعی حکمت و راهبری حکیمانه علم، فرهنگ، هنر، جامعه و سیاست ارائه کرد.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:
مَنْ كَشَفَ مَقَالاَتِ اَلْحُكَمَاءِ اِنْتَفَعَ بِحَقَائِقِهَا .(غررالحکم، ح۹۲۴۱)
آن کس که از سخنان حکما پرده برگیرد (با فهم همدلانه و درک عمیق) از حقایق آن بهرمند می گردد.
🔹ایمان و باور عمیق چهار رکن دارد:
صبر
يقين
عدالت
جهاد
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/323
📌صِفَةِ الْإِيمَانِ
بـِالْإِسـْنـَادِ الْأَوَّلِ عـَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِى جَعْفَرٍ ع قَالَ سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَنِ الْإِيمَانِ
فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الْإِيمَانَ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عـَلَى الصَّبـْرِ وَ الْيـَقـِيـنِ وَ الْعـَدْلِ وَ الْجـِهَادِ
فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِكَ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الْإِشـْفـَاقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشـْفـَقَ مـِنَ النَّارِ رَجـَعَ عـَنِ الْمـُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِى الدُّنْيَا هَانَتْ عَلَيْهِ الْمُصِيبَاتُ وَ مَنْ رَاقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِ
وَ الْيَقِينُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحـِكـْمـَةِ وَ مـَعْرِفَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ فَمَنْ أَبْصَرَ الْفِطْنَةَ عَرَفَ الْحِكْمَةَ وَ مَنْ تَأَوَّلَ الْحـِكـْمـَةَ عـَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ عَرَفَ السُّنَّةَ وَ مَنْ عَرَفَ السُّنَّةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ مَعَ الْأَوَّلِينَ وَ اهْتَدَى إِلَى الَّتِى هِيَ أَقْوَمُ وَ نَظَرَ إِلَى مَنْ نَجَا بِمَا نَجَا وَ مَنْ هَلَكَ بِمَا هَلَكَ وَ إِنَّمَا أَهـْلَكَ اللَّهُ مـَنْ أَهـْلَكَ بـِمـَعـْصـِيـَتِهِ وَ أَنْجَى مَنْ أَنْجَى بِطَاعَتِهِ
وَ الْعَدْلُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ غـَامـِضِ الْفَهْمِ وَ غَمْرِ الْعِلْمِ وَ زَهْرَةِ الْحُكْمِ وَ رَوْضَةِ الْحِلْمِ فَمَنْ فَهِمَ فَسَّرَ جَمِيعَ الْعِلْمِ وَ مـَنْ عـَلِمَ عـَرَفَ شـَرَائِعَ الْحـُكـْمِ وَ مـَنْ حـَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِى أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِى النَّاسِ حَمِيداً
وَ الْجـِهـَادُ عـَلَى أَرْبـَعِ شـُعـَبٍ عـَلَى الْأَمـْرِ بـِالْمـَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِي الْمـَوَاطـِنِ وَ شـَنَآنِ الْفَاسِقِينَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظَهْرَ الْمُؤْمِنِ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغـَمَ أَنـْفَ الْمـُنـَافـِقِ وَ أَمـِنَ كَيْدَهُ وَ مَنْ صَدَقَ فِى الْمَوَاطِنِ قَضَى الَّذِى عَلَيْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ غَضِبَ لِلَّهِ وَ مَنْ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ فَذَلِكَ الْإِيمَانُ وَ دَعَائِمُهُ وَ شُعَبُهُ
اصول كافى ج : 3 ص : 83 رواية :1
🔶 ترجمه روايت شريفه :
امـام بـاقـر (ع ) فـرمـود:
امـيـرالمـؤ مـنـيـن (ع ) را از ايـمـان سـؤ ال كردند،
فرمود: خداى عزوجل ايمان را بر چهار پايه قرار داده است : 1ـ صبر، 2ـ يقين ، 3ـ عدالت ، 4ـ جهاد.
🔷صبر
و صـبـر چـهـار شعبه داده است: ۱. اشتياق و ۲. ترس و ۳. زهد و ۴. مراقبت (انتظار)
پس هر كه اشتياق بـهـشـت داشـتـه باشد، هوس رانيها را كنار گذارد، و هر كه از دوزخ بيم دارد، از چيزهاى حرام رو گرداند، و هر كه در دنيا زهد ورزد (و بى رغبت شود)، مصيبتها بر او آسان شود، و هـر كـه مـنـتـظـر مـرگ بـاشـد بـانـجام دادن نيكيها شتاب كند.
🔷يقين
و يقين چهار شعبه دارد: 1ـ زيركى و روشن بينى ، 2ـ رسيدن بحقايق ، 3ـ عبرت شناسى 4ـ روش پيشينيان ،
پس هر كـه روشـن بـيـن شود حقيقت شناس گردد و هر كه بحقايق رسد عبرت شناس شود و هر كه عـبـرت شـنـاس بـاشـد،سـنـت و روش را بـفـهـمـد و هـر كـه سـنـت را شـنـاسـد مثل اينستكه با پيشينيان بوده و بطريقه ايكه درست تر است هدايت شود و نگاه كند هر كه نجات يافته بچه وسيله نجات يافته و هر كه هلاك شده براى چه هلاك شده ، و همانا خدا هر كه اهلاك نمود تنها بسبب نافرمانيش هلاك نموده و هر كه را نجات بخشيده بسبب اطاعتش بوده .
🔷عدالت
و عـدالت چهار شعبه دارد: 1ـ فهميدن امر مشكل (دقت در فهميدن ) 2ـ رسيدن بحقيقت دانش 3ـ روشنى حكم (داورى )، 4ـ خرمى شكيبائى
پس هر كه بفهمد همه دانش را تفسير كند، و هر كه بداند آبگاههاى داورى را بشناسد و هر كه بردبارى ورزد، در كارش زياد روى نكند و ميان مردم ستوده زندگى نمايد.
🔷 جهاد
و جـهـاد چـهـار شـعـبـه دارد: 1ـ امـر بـمـعـروف 2ـ نـهـى از مـنـكـر 3ـ راسـتـگـوئى در هـر حال 4ـ دشمنى با بد كاران .
پـس هر كه امر بمعروف كند، مؤ من را يارى كرده و پشتش را محكم نموده ، و هر كه نهى از مـنـكر كند، بينى منافق را بخاك ماليده و از نيرنگش ايمن گشته هر كه همه جا راستگويد، وظيفه ايكه بر او بوده انجام داده و هر كه با بدكاران دشمنى كند براى خدا خشم نموده و هـر كه براى خدا خشم نمايد، خدا هم بخاطر او خشم نمايد، اينست ايمان و پايه ها و شعبه هايش .
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌ارکان یقین
🔸امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه فرمودند:
وَالْیَقِینُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَتَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ وَمَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَسُنَّةِ الْأَوَّلِینَ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِی الْفِطْنَةِ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ وَمَنْ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَمَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ فِی الْأَوَّلِینَ
🔷شرح:
ايت الله مصباح يزدی:
حضرت میفرمایند: وَ الْیَقِینُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ؛ دومین ستون ایمان یعنی یقین، چهار شعبه دارد:
عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِینَ؛
«فطنه» یعنی تیزهوشی و زیركی. انسان تیزهوش و زیرک بینش و بصیرت عمیقی نسبت به قضایا پیدا خواهد کرد و به آنها سَرسَری نگاه نمیكند. این بینش و بصیرتْ عنصری است كه در حصول یقین دخالت دارد، به این معنا که كسانی میتوانند چنین یقینی پیدا كنند كه از چنین هوش و نگاهی برخوردار باشند (تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ). چنین کسی بعد از اینكه نظر تیزبینانه به حوادث روزگار داشت باید آن حوادث را تفسیر كند. ما در هنگام نقل بسیاری از مطالب میگوییم: «فلان چیز را دیدم یا شنیدم». اما در حقیقت ما خودِ این مطلب را ندیده یا نشنیدهایم؛ بلکه این تفسیری است كه ما از حوادث داریم.
پس تفسیر دیدنیها غیر از خود دیدن است. در روانشناسی مراحلی را برای حصول چنین تفاسیری ذكر كردهاند. پس بعد از دیدن دقیق حادثهها باید بتوان تحلیل درستی از آن ارائه داد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام از این تحلیل به تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ تعبیر میفرمایند؛
یعنی تفسیر و تحلیلی كه ناشی از حكمت و اصول صحیح عقلایی باشد، نه تفسیری دلخواه. بعد از این باید نقاط قوت و ضعف آن حادثه و جریان را روشن کنیم و از آن پند بگیریم و این آمادگی خاصی را میطلبد (مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ). بعد از پندگرفتن باید از تجارب دیگران هم درست مانند تجارب خودمان استفاده كنیم (وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِینَ).
ما منبعی بیكران از تجارب دیگران در اختیار داریم که میتوانیم از آن بهره ببریم و آن سرگذشت پشینیان است.
این چهار چیز كه به هم ضمیمه شوند انسان دارای یقینی میشود كه در رفتار او اثرگذار است و این رفتار موجب تقویت ایمان او و حفاظت از آن خواهد شد.
تاریخ درس اخلاق: ۲، ۶، ۱۳۹۰
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌 تفسیر آفتاب
🔹نگرشی به رسالت اسلام ، و حماسه انسان در رهبری امام خمینی
نویسنده: محمدرضا حکیمی
ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی
سال انتشار: چاپ اول1361
تعداد صفحه: 465
(مهمترین کتاب استاد محمدرضا حکیمی که در آن شورمندانه و حماسی تفسیری از انقلاب اسلامی و امام خمینی ارائه شده است. متاسفانه این کتاب دیگر چاپ نمی شود.)
معرفی کتاب در:
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌 تفسیر آفتاب
🔹نگرشی به رسالت اسلام ، و حماسه انسان در رهبری امام خمینی
نویسنده: محمدرضا حکیمی
ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی
سال انتشار: چاپ اول1361
تعداد صفحه: 465
🔸مروری بر کتاب
تفسیر آفتاب (نگرشی به رسالت انسان و حماسه انسان در رهبری امام خمینی)
کتاب تفسیر آفتاب نوشته استاد محمدرضا حکیمی است که با توجه به این که در بحبوحه جریانات انقلابی نوشته می شود، دارای رویکردی همه جانبه و بررسی دقیق علل و عوامل وقوع انقلاب،عناصر دخیل و تأثیرات آن در سطح ملی و جهانی است.
در دین اسلام، پرداختن به امور اجتماعی و دخالت در آنها برای اصلاح و ساماندهی، عبادت محسوب می گردد و اگر این دخالت در رفع ظلم و ستم و نشر عدالت و حق مؤثر باشد، نه تنها عبادت بلکه وظیفه و لازم به شمار می آید.
بهترین راه برای حفظ همه شؤون و حقوق انسانی چه شؤون و حقوق فردی و چه شؤون اجتماعی و گسترش عدالت و رحمت، حکومت صالح است. از عمده ترین فلسفه ها و علتهای انقلاب های داخلی همیشه این است که از انحرافهای تفسیری و عملی اصول جلوگیری کند. نخستین انقلاب داخلی در اسلام پس از انحراف جریان رهبری پیش آمد.
حضرت فاطمه (ع) نخستین انقلاب داخلی را در راه بیداری سیاسی- مذهبی جامعه اسلامی پی ریخت. در سده اخیر نیز نهضتهایی در این راستا رخ داد ، مثل نهضت سیدجمال الدین اسدآبادی، نهضت شیخ فضل الله نوری، نهضت نواب صفوی و… . اما انقلاب کبیر ایران، انقلابی است که در طول تاریخ نظیر آن در وسعت، عمق، رشد ، پختگی و معنویت وجود ندارد.
وقوع انقلاب در ایران علل مختلفی داشته است. یکی از موارد، تصویب انجمنهای ایالتی وولایتی بود که به واسطه ی آن حوزههای روحانیت به نزدیک شدن خطر پی برده و به قیام وادار گشتند. امام خمینی برای بسط نظرات انقلابی خود، به نیروی عظیم فکری و بسیج آفرین وعاظ، منابر و مساجد و سوق دادن آن به سمت انقلاب رو آورد.
بدین صورت در ایام محرم این مبارزات در سراسر کشور گسترش یافت. ازعوامل مهم دیگر موضوع تصویب کاپیتولاسیون بود که برخلاف موازین اسلام و مبانی حقوق ملی صورت پذیرفت. جشن های 2500 ساله که هزینههایی کمرشکن داشت، تغییر تاریخ از هجری شمسی به تاریخ شاهنشاهی، مسأله اسرائیل ومسائل دیگر همه ازعلل وعواملی هستند که در شکلگیری اعتراضات مردمی به رهبری امام خمینی نقش داشتند.
فهرست
بخش اول- شناخت نهادها 1
بخش دوم – شناخت نهادها 2
بخش سوم- انقلاب کبیر ایران و مبادی اسلامی آن
بخش چهارم – ماهیت ایدئولوژیکی انقلاب
و…
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌فلسفه راه است نه مقصود
امام خمینی:
فلسفه و استدلال راهی است برای وصول به مقصد اصلی و نباید تو را از مقصد و مقصود و محبوبْ محجوب کند، یا بگو این علوم عبورگاه به سوی مقصد هستند و خود مقصد نیستند و دنیا مزرعۀ آخرت است و علوم رسمی مزرعه وصول به مقصودند، چنانچه عبادات نیز عبورگاه به سوی او ـ جلّ و علا ـ است.
نامه اخلاقی و عرفانی به آقای سید احمد خمینی/8 / 2 / 61
صحیفه امام ج16 ص220
* * *
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
علم بذر مشاهده
🔹ملاصدرای شیرازی معتقد است:
اَلْعُلومُ بَذْرُ الْمُشاهَداتِ
اسفار اربعه؛ ج 9، ص 123؛ تفسیر صدرالمتألهین؛ تفسیر آیه 17 سوره أعلی.
🔸شرح از حکیم و عارف بی مانند حضرت امام خمینی (ره):
من نیز چندان عقیده به علم فقط ندارم و علمی که ایمان نیاورد حجاب اکبر می دانم، ولی تا ورود در حجاب نباشد خرق آن نشود. علوم بذر مشاهدات است. گو که ممکن است گاهی بی حجاب اصطلاحات و علوم به مقاماتی رسید، ولی این از غیر طریق عادی و خلاف سنت طبیعی است، و نادر اتفاق می افتد؛ پس طریقۀ خداخواهی و خداجویی به آن است که انسان در ابتدای امر وقتش را [صرف] مذاکرۀ حق کند، و علم بالله و اسما و صفات آن ذات مقدس را از راه معمولی آن در خدمت مشایخ آن علم تحصیل کند؛ و پس از آن، به ریاضات علمی و عملی معارف را وارد قلب کند که البته نتیجه از آن حاصل خواهد شد. و اگر اهل اصطلاحات نیست، نتیجه حاصل تواند کرد از تذکر محبوب و اشتغال قلب و حال به آن ذات مقدس.
البته این اشتغال قلبی و توجه باطنی اسباب هدایت او شود و حق تعالی از او دستگیری فرماید، و پرده ای از حجابها برای او بالا رود و از این انکارهای عامیانه قدری تنزل کند؛ و شاید با عنایات خاصۀ حق تعالی راهی به معارف پیدا کند. إنَّهُ وَلیُّ النِّعَمِ.
(چهل حدیث// 457)
* * *
لزوم خرق حجاب علم
پوشیده نماند که ادراک حقیقت اوصاف حق و احاطه بر آنها و کیفیت آنها، از اموری است که دست برهان از وصول به شاهق آن کوتاه و آمال عارفین از وصول به مغزای آن منقطع است؛ و آنچه به نظر برهانی و نظر تفکرْ علمای حکمت رسمیه، یا در مباحث اسما و صفاتْ ارباب اصطلاحات عرفانیه، ذکر کرده اند، هر یک به حسب مسلک آنها صحیح و برهانی است؛ و لیکن خودِ علم حجابی است غلیظ که تا خرق آن به توفیقات سبحانی در سایۀ تقوای کامل و ریاضت شدید و انقطاع تامّ و مناجات صادقانه با جناب ربوبی نشود، انوار جمال و جلال در قلب سالک طلوع نکند و قلبِ مهاجرِ الی الله به مشاهدۀ غیبیه و حضور عیانی تجلیات اسمائی و صفاتی ـ تا چه رسد به تجلیات ذاتی ـ نایل نشود. و این بیان نباید انسان را از طلب و بحث، که خود تذکر حق است، باز دارد، زیرا که نادر اتفاق افتد که بدون بذر علوم حقه، به شرایط معهودۀ آن، شجرۀ طیّبه معرفت در قلب روییده شود یا بارور گردد. پس، انسان در اول امر باید از ریاضات علمیه، با قیام به جمیع شرایط و متممات آن، دست نکشد که گفته اند: اَلْعُلومُ بَذْرُ الْمُشاهَداتِ.
و اگر علوم در این عالم نیز به واسطۀ بعضی موانع به نتیجۀ تامّ نرساند انسان را، ناچار در عوالم دیگر به ثمراتی دلپسند منتهی شود؛ ولی عمده قیام به شرایط و مقدمات آن است که بعضی از آن را در شرح بعض احادیث سالفه بیان کردم.
(چهل حدیث// 544)
و
کتاب تهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س) صفحه 309
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
ابن سینا در مصباح الهدایه
صعوبت فهم حکمت و فلسفه الهی.
امام خمینی:
فإنّ لکلّ علم أهلاً. و إیّاک و الرجوع إلیه و إلی مثله بأنانیّـتک و نفسیّتک. فإنّه لا یفیدک شیئاً، بل لا یزیدک إلاّ حیرة و ضلالة. ألا تری أنّ الشیخ الرئیس، أبا علیّ بن سینا یقول:
"إنّی ما قرأت علی الأستاذ من الطبیعیّات و الریاضیّات و الطب إلّا شیئاً یسیراً. و تکفّلت بنفسی علی حلّها فی مدّة یسیرة بلا تکلّف؛ و ظفرت علی حلّها بغیر تعسّف. و أمّا الإلهیّات، فما فهمت منها شیئاً، إلّا بعد الریاضات و التوسّل إلی مبدأ الحاجات و التضرع الجبلّی إلی قاضی السؤالات. حتی أنّ فی مسألة واحدة منها راجعتُ أربعین دفعة! فما فهمت منها شیئاً؛ حتی آیست من حلّ ذلک العلم؛ إلی أن انکشف لی بالرجوع إلی مبدأ الکلّ و التدلّی إلی بارئ القلّ و الجلّ."
مع أنّ خطایاه فی ذلک العلم الأعلی أکثر کثیر؛ کما یظهر بالمراجعه إلی کتبه. فإذا کان هذا حال الشیخ الرئیس، #النابغة_الکبری و الأعجوبة العظمی، الّذی لم یکن له فی حدّة الذهن وجودة القریحة کفواً أحد، فکیف بغیره من متعارف الناس! و هذه نصیحة منّی علی إخوانی المؤمنین لئلاّ یهلکوا من حیث لایعلمون.
✔️کتاب مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة، صفحه 69
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/330
📌حکمت و انصاف
✔️بخش اول:
🔹حقیقت گسترده تر از آن است که تمام آن به چنگ یک نفر و یا یک دانش و مکتب آید و مهر ختام بر علم و کشف حقیقت زده شود.
🔸حکمت اقتضا می کند که در برابر واقعیت همیشه گشود بود و آماده شنیدن حرف نو و کشف حقایق جدید بود. گشودگی در برابر واقعیت و حقیقت جویی مداوم رمز پایداری و پویایی است.
🔹دانش و فلسفه ای حکیمانه است که در جستجوی حقیقت و کشف واقعیت باشد و در عین حال همواره در انتظار انکشاف حقایق بیشتر و فهم روابط پنهان واقعیت ها و پدیده ها باشد و هیچ گاه احساس استغنای از مطالعه و پژوهش و پایان علم و حقیقت نداشته باشد.
🔸در حقیقت رسالت اصلی حکمت و فلسفه، افق گشایی و خارج کردن انسان از محدودیت ها و اسارتهای ذهنی است. آنچه انسان را زمین گیر می کند بی اطلاعی و بی علمی نیست بلکه تعصبات بی جا و احساس استغنای از مطالعه و پژوهش و ختم دانش و تفکر است. حکمت با افق گشایی این محدودیت ها را می شکند و افق های نوین را به انسان نشان می دهد.
🔹اگر این خصیصه در نظر باشد نتیجه طبیعی آن #انصاف در برابر مکاتب و اندیشه هاو عدم عجله در پذیرش و رد نظریه هاست. در واقع هر دانش و مکتبی میزانی از فهم واقعیت و کشف حقیقت را به همراه دارد و زاویه ای را از چشم انداز خود توصیف و تبیین می کند که شاید به چنگ سایر دانش ها و مکاتب نیاید.
🔸انسان طالب حکمت، به هیچ دانش و مکتبی خصومت آمیز نمی نگرد بلکه دغدغه ها و دردهای اهالی آن دانش و حکمت را درک می کند و به پاسخ ها و طرح های آنان می نگرد و آن را هم دلانه مطالعه می کند و به رویکردها و زاویه ها، قوت ها و ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای آن می نگرد و از آنها بهره می گیرد.
🔹بهره گیری منوط به انصاف است و انصاف رهاورد حکمت و عقلانیت است.
🔸 انصاف، ظاهر گرایی و سطحی اندیشی و یا اغماض و چشم پوشی از خطاها و اشتباهات نیست.
🔹انصاف:
انصاف، درست دیدن، جامع نگریستن است.
انصاف، تفکیک حسن فعلی از حسن فاعلی است.
انصاف، نقد و بررسی عالمانه و تذکر محترمانه خطاها و اشتباهات است.
انصاف، آینده نگری و پيش بيني خطرات و رویدادهای پیش رو است.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌حکمت و انصاف
✔️بخش دوم:
🔹شيخ الرّئيس أبو على سينا مىگويد:
«كلّ ما قرع سمعك من الغرائب فذره فى بقعة الإمكان، ما لم يذدك عنه قائم البرهان.
«هر مطلبى از غرائب و عجائب كه سندان گوش تو را كوبيد، تا وقتى كه برهانى عليه آن استوار نشده است و تو را از آن مطلب دور نساخته است، آن را در بقعۀ امكان باقى گذار!»
🔸و در آخر «إشارات» گويد:
«إيّاك أن يكون تكيّسك و تبرّءوك عن العامّة هو أن تنبرى منكرا لكلّ شىء. فذلك طيش و عجز. و ليس الخرق فى تكذيبك ما لم يستبن لك بعد جليّته، دون الخرق فى تصديقك ما لم تقم بين يديك بيّنة! بل عليك الاعتصام بحبل التّوقّف.
إن أزعجك استنكار ما يوعاه سمعك، ما لم تتبرهن استحالته لك؛ فالصّواب أن تسرح أمثال ذلك إلى بقعة الإمكان، ما لم يذدك عنه قائم البرهان.
«و مبادا كه اظهار و ابراز هوش و كياستت، و تخلّص و رهائيت از افكار عامّه، تو را بر آن وادارد كه پيوسته اعتراض نموده، و هر چيزى را انكار نمائى! زيرا كه اين حالت، سبكى و كمعقلى و انحراف از طريق و عجز و زبونى تو را مىرساند.
و پارگى و شكافى كه در تكذيب تو در امرى حاصل مىشود كه هنوز حقيقتش بر تو آشكار نشده است، از پارگى و شكافى كه در تصديق تو به امرى حاصل مىشود كه هنوز بيّنه و برهانش براى تو استوار نشده است كمتر نمىباشد.
بلكه در اين مواقع بر تست كه به ريسمان توقّف متمسّك گردى، و از تصديق و تكذيب كنار بروى.
و اگر استنكار و طلب امتناع و محال شمردن چيزى كه گوشت آن را در خود گرفته است، تو را در اضطراب و قلق انداخت؛ تا هنگامى كه محال بودن آن براى تو مبرهن نشده است، صواب آنست كه امثال اين امور را در زمينۀ امكان رها كنى و آزاد بسپارى؛ تا وقتى كه برهان قاطع تو را از پذيرش آن بازنداشته است.»
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌رمز تعالی جامعه در حکمت متعالیه
عارف و حکیم متاله حضرت امام خمینی:
✔️بخش اول:
🔷پیروزی نهضت؛ رهین تحوّل روحی ملت
🔸 آیه ای که تلاوت کردید: إِنَّ الله َ لاَ یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِم یک واقعیتی است، و دستوری. واقعیت به این معنا که تغییراتی که در یک ملتی، یک قومی، حاصل بشود، این منشأ یک تغییرات تکوینی، تغییرات جهانی، تغییرات موسِمی می شود.
🔹و دستور است به اینکه تغییراتی که شما می دهید تغییراتی باشد که آن تغییرات دنبالش یک تغییراتی به نفع شما باشد.
🔸 شما ملاحظه کردید که این پیشرفتی که ملت ایران کرد مرهون آن تغییری بود، تحولی بود که در نفوس پیدا شد.
🔹 ما یک قومی بودیم، ملت ما یک قومی بودند که به واسطۀ تبلیغات سوئی که در طول تاریخ شده بود و به واسطۀ سلطۀ همه جانبۀ اجانب و دست نشاندگان اجانب به یک صورتی درآمده بود که این صورتْ پذیرش این رژیم سابق را می کرد.
🔸یعنی یک تغییر حالاتی به واسطۀ آن تبلیغات و به واسطۀ آن تربیتهای فاسدی که شده بود، در ملت ما حاصل شده بود که به واسطۀ این تغییر و تحول پذیرش ظلم و رژیم ستمگر و طاغوت و بستگان به طاغوت و اربابهای طاغوت را فراهم می کرد. تغییری بود که از فطرت سالم انسانی متحول شده بود به یک انسان غیر سالم، مریض؛ افراد، مریض شده بودند.
🔹قلمها قلمهایی بود که بر ضد مصالح ملت و بر وِفْق مصالح طاغوت به کار می رفت. نطقها و قلمها و قدمها و گفتار و کردار ـ همه طوری بود که از آن فطرت تغییر کرده بود. وقتی از آن فطرت تغییر کرد، آن وقت یک تغییرات کَوْنی هم حاصل شد. و آن سلطۀ اجانب بود.
🔷تغییر تکوینی، تابع تغییر روحی
🔸و بحمدالله در این نهضت تغییر و تحول از آن طرف شد؛ یعنی یک ملت تحت فشار که در طول تاریخ با این فشار خو گرفته بود و پذیرفته بود این ظلم را و پذیرفته بود این چپاولگری را، در یک مدت کوتاهی متحول شد به یک ملتی که پذیرش هیچیک از این ظلمها را دیگر نداشت؛ یعنی همچو طغیانی کرد این ملت برخلاف دستگاه ظلم که از آن بچه های کوچکش تا آن خواهرهای محترمه و برادرها، جوان و پیر، دارای هر شغل که بودند، از همه چیز دست برداشتند و ریختند در خیابانها و در کوچه ها و فریاد زدند ما نمی خواهیم این رژیم را و فریاد «الله اکبر» و اینکه این رژیم را نمی خواهیم. پس، قوم ما یک تحولی پیدا کرد، تغییر پیدا کرد؛ تا این تغییر حاصل نشده بود، تغییر نفسانی حاصل نشده بود، این قوم مورد تغییر واقعی ـ که رفتن یک رژیم طاغوتی و آمدن یک رژیم که ان شاءالله اسلامی باشد، این معنا حاصل نمی شود.
🔹پس، خدای تبارک و تعالی تغییر نمی دهد، مگر اینکه ما خودمان تغییر بدهیم خودمان را.
🔹اگر خودمان را تغییر دادیم در جانب پذیرش ظلم، یک ظالم به ما مسلط می شود؛ این طبیعی است. چنانچه خودمان را تغییر دادیم برای دفاع از کشور خودمان، دفاع [در مقابل] چپاولگری، دفاع [در مقابل] ظلم و ستمگری، خداوند اسبابش را فراهم می کند، چنانچه دیدید؛ یعنی هم آن طرفش را ما دیدیم؛ هم این طرفش را. آن طرفش را دیدیم که سالهای طولانی همۀ قشرهای ملت در زحمت بودند و تحت فشار ظلم بودند. و آن این بود که از آن فطرت اصلی ـ که فطرت الله بود ـ بیرون آمده بودند، و یک فطرت [و] خوی دیگری به خودشان راه داده بودند و یک تربیت دیگری پیدا کرده بود. نفوسشان آماده شده بود برای پذیرش هرچه توسری خوردن. هرکس هر جا بیاید تو سَرِمان بزند، هیچ نزنیم و بی تفاوت باشیم! مستشار از امریکا می آید بپذیریم. هرچه می شود ما پذیرش کنیم، حالت پذیرش داشته باشیم. هر که دستش را بلند کند سرمان را زیرش بگیریم یا صورتمان را بگیریم بزند.
🔸این یک حالتی بود که به واسطۀ تحت فشار بودن طولانی به مدت طولانی، و تبلیغاتی که از این طرف و آن طرف شده است، که همه چیز شما باید کنار برود و همه چیز امریکا باید روی کار بیاید، این اسباب این شده بود که خداوند تغییر داده بود. موافق تغییری که شما در فطرتتان داده بودید، آن هم تغییر داده بود.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌رمز تعالی جامعه در حکمت متعالیه
عارف و حکیم متاله حضرت امام خمینی:
✔️بخش دوم:
🔹وقتی که ملت ما بیدار شد، و به برکت اسلام بیدار شد، و خودش را تغییر داد، متحول شد؛ یعنی آن کسی که از یک پاسبان می ترسید مقابل امریکا ایستاد، آن کسی که یک پاسبان وقتی می آمد توی بازارش می گفت ببندید می بستند، بیرق بزنید می زدند، هیچ برای خودشان قائل نبودند که یک چون و چرایی بکنند، ریختند توی خیابانها و گفتند که «مرگ بر این شاه»! این تحول روحی بود. این تحولِ«ما بِأنْفُسِکُمْ». إِنَّ الله َ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ تغییر دادید «ما بِأَنْفُس» خودتان را؛ یعنی آن حال پذیرش ظلم، متبدّل شد به حال عدم پذیرش. یک حالِ اینکه دیگر زیر بار این ظلم نمی خواهیم برویم. این طور که شد، تأیید کرد خدای تبارک و تعالی. و شما ظالم را بیرون کردید.
🔷تحوّل روحی در ملت
🔸این حال را حفظ کنید. الآن متوجه باشید که این حال حفظ بشود؛ یعنی این تغییری که به سبب توفیق الهی حاصل شد و نفوس شما تغییر کرد به یک نفوسی که شهادت را برای خودتان فَوْز می دانید، و ذلّت و تبعیت را برای خودتان ننگ می دانید، این حال حفظ بشود.
🔸مادامی که این حال حفظ شد، خداوند همین را حفظش می کند. اگر خدای نخواسته «ما بأنفسِ» ما دوباره برگردد به حال اول، باز دوباره حال اول می شویم. این یک سنت الهی است که کارهایی که می شود روی اسباب و مسببات، خدای تبارک و تعالی کار می کند، اسباب و مسببات، است.
🔹وقتی که شما خودتان مهیّا شدید برای اینکه زیر بار ظلم بروید، ظالم پیدا می شود، این سبب می شود که ظالم پیدا بشود. هرچه بیشتر ما خضوع بکنیم برای ظالم، ظالم بیشتر فشار می آورد.
🔸وقتی که مهیا بشویم برای جلوگیری از ظالم، ظالم عقب می نشیند. هرچه زیادتر فشار بیاورید، او عقبتر می نشیند. یک قدم شما که عقب بنشینید، او جلو می آید. یک قدم شما جلو بروید، او عقب می رود. این سنت الهی است، و مطلبی بود که با تجربه، خودِ شما ثابت کردید که شما وقتی قدمها را برداشتید طرف اینکه طاغوت نباید باشد، رفت از بین و تمام شد؛ بساطشان را برچیدند و رفتند. و شما حالا باید این را حفظش بکنید، که ان شاءالله این تتمه ای که چیزی نیستند اینها، دیگر این تتمه هایی است که دنبال هر چیزی هست، انتقالی که پیدا می شود، نقلی که پیدا می شود، این مسائل هست. اینها دیگر هیچ نگرانی ندارد.
منبع:
صحیفه امام جلد 10 ص ۱۲۸ _ ۱۳۰
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌تحول روحی و شهادت طلبی منشأ پیروزی
امام خمینی:
🔹این کار کارِ الهی بود. و این هم برای این بود که اجتماع ما، این جمعیت ما جوری شده بود و متحول شده بودند- این تحول باز تحول اسلامی بود- جوری شده بودند که شهادت را برای خودشان یک فوز عظیم دانستند.
🔸یک جوان- من در نجف بودم، یک جوان خیلی زیبا و در سن بین بیست تا سی- آمد پیش من و مرا قسم داد که شما دعا کنید که من شهید بشوم. این روحیه مادرهایی که دو- سه تا از بچه هایشان را داده بودند، وقتی که به ما می رسیدند می گفتند که این فدای اسلام، و من باز یکی دارم که آن هم باز می خواهم شهید بشود.
🔹یک همچو روحیه فداکاری، یعنی همان روحیه ای که در زمان رسول اللَّه برای مردم پیدا شده بود و در ظرف نیم قرن مسلمین را بر تقریباً دنیای آن روز غلبه داد، این روحیه در ملت ما پیدا شده بود که خودشان را با شوق و اشتیاق می خواستند فدا بکنند. آنچه ما را غلبه داد این روحیه بود؛ فلسفه نبود، جهان بینی نبود، اسلام شناسی نبود؛ هیچ این حرفها نبود.
🔸 این روحیه که در ملت پیدا شد و این تحرکی که پیدا شد یک مطلب غیبی بود که در ظرف مدت کوتاهی یک همچو تحول روحی در جمعیت پیدا شد؛ و ما تا اینجا که آمدیم با این تحول روحی همراه هستیم. و این رفراندم را که شما دیدید و جلویش شکست آن ابرقدرت ها را که دیدید، این ها همه را ما باید خارق عادت بدانیم.
🔹یک ملتی که هیچ ابزار نداشت و هیچ اسلحه نداشت- حالا یک چند تا تفنگ دست مردم می بینید- این ملت بی اسلحه، بی ابزار بر یک قدرتی که تا دندان مسلح بود و دنبالش هم امریکا بود که می گفت ما پشتیبانی می کنیم، انگلستان هم که تصریح می کرد، شوروی هم بود منتها عاقلتر بود، این قدرتی که پشتوانه اش هم این قدرتهای ابرقدرت بودند، به دست همین جمعیتی که توی خیابان و بازار فریاد می کردند، به دست اینها از بین رفت. البته ارتش هم کمک کرد اما بعد از اینکه اینها فریادهایشان را کردند آنها را هم متحول کردند، ارتش را از این فداکاری که به خیال خودشان برای آن مردک داشتند منحرف کرد به این طرف.
🔸یک عده ای که البته از آن بزرگها بودند که فرار هم کردند مع الأسف بسیارشان؛ و بعضی شان گرفتار هم شده اند. دیگران هم متحول شدند؛ آنها برگشتند به این طرف.
🔹نیروی هوایی، همین طور نیروهای دیگر، همین طور هوانیروز، همین طور همافران؛ اینها متحول شدند.
🔸این تحولات هم که در آنها پیدا شد باز یک امر عادی نبود که این طور متحول کرد یک ارتشی را؛ متحول کرد که بتوانند بر خلاف شاه- که مثلًا [بزرگ ] ارتشتاران است!- بر خلاف او قیام بکنند. این ها همه بر خلاف یک امر عادی واقع شد، غیر عادی بود.
منبع:
(صحیفه امام، ج ۶، ص: ۴۸۹ – ۴۹۸)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌حفظ روحیه اسلامی
امام خمینی:
🔹ملت ما تا این وحدت کلمه را دارند و تا این اخلاص را به اسلام دارند، این اخلاص به اسلام که خودشان را فدایی برای اسلام می کنند و اسلام را همه چیز خودشان می دانند، تا این معنا محفوظ است، ما باید مطمئن باشیم که پیروزیم، و ما همه باید این معنا را حفظ بکنیم. شماها در بین کارگرها، در بین قشرهایی که محروم بودند- و ان شاء اللَّه امیدواریم که نباشند دیگر- این روحیه را تقویت کنید.
🔸این روحیه اسلامی را تقویت کنید؛ به آنها بفهمانید که قدرت ها را خدا شکست، و این اخلاص شما بود که خون خودتان را فدا کردید؛ این را حفظش کنید.
🔹اگر خدای نخواسته این روحیه را از دست بدهیم، خودمان را حالا پیروز بدانیم و هر کدام برویم سراغ کار خودمان- انسان تا توی راه دارد می رود قدرت دارد؛ این کاروانها تا توی راه دارند می روند قدرت دارند و وقتی به منزل رسیدند قدرتشان تمام می شود؛ روحیه انسان هم این طوری است: شما سوار اتومبیل شدید و از شهری به شهری رفتید، اگر انسان مقصدش ده فرسخ است، در سرِ نُه فرسخی رو به خستگی می رود؛ وقتی می رسد آنجا، دیگر افتاده است- ما اگر اعتقادمان این باشد که پیروز شدیم دیگر رو به سستی می رویم و ما [هنوز] پیروز نشدیم.
🔸ما مانعها را حالا یک مقداری رفع کردیم، ریشه هاشان هم هنوز باقی است...
🔷خطرناک بودن گرایش به سستی
🔸ما اگر این وحدت کلمه و این خاصیت که عبارت از اسلامیت است که در آن همه چیز هست، اگر این را ما حفظش بکنیم، تا آخر با پیروزی هستیم و اگر- خدای نخواسته- یا این ها اخلال بکنند و ما شل بیاییم و جلویشان را نگیریم و ملت جلویشان را نگیرد، و یا خودمان خیال کنیم که پیروز هستیم و به سستی گرایش پیدا بکنیم من خوف این را دارم که- خدای نخواسته- با فرم دیگر همان مسائل را پیش بیاورند.
🔸البته با فرم شاهنشاهی دیگر نمی گویند برای اینکه این شکست خورده است؛ این را می دانند که قابل عمل نیست، یک فرم دیگری رویش می گذارند. بلدند آنها، مطالعات دارند.
🔹 اگر ما ایستادگی کنیم و قدرتی که الآن در دستمان است- که قدرت ملت است- حفظ کنیم، وحدت کلمه را حفظ کنیم، همه پیروز خواهیم شد و اگر- خدای نخواسته- این حفظ نشود خوف این مطلب هست که دوباره ما را برگردانند به آن حال و اگر- خدای نخواسته- ما را شکست بدهند- این دفعه اینها لمس کرده اند وحدت ایران را و قدرت اسلام را لمس کرده اند؛ پیشتر می گفتند احتمال را می دهیم، علم بود پیشتر؛ حالا لمس است، لمس کرده اند که ایران با قدرت اسلام و وحدت کلمه پیش برد- قطع می کنند همه چیز ما را. این دفعه دیگر قطع می کنند همه قدرتها را! نه روشنفکر می گذارند در عالم بماند و در ایران بماند و نه کسی دیگر را می گذارند؛ تمام را خواهند سرکوب کرد.
🔸ما بیدار باشیم! نگذاریم این پیش بیاید؛ و نگذاشتن به این است که همه با هم- همه با هم- کمک بکنیم: کارگر با کارفرما کمک بکند، و همه با هم با انصاف رفتار کنند، با انسانیت رفتار بکنند، با رحم و مروت رفتار بکنند و نگذارند این نهضت خاموش بشود تا ان شاء اللَّه آن معنایی که مقصد اصلی ماهاست برسیم.
منبع:
(صحیفه امام، ج ۶، ص: ۴۸۹ – ۴۹۸)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌پرسشی و پاسخی
فصل اول:
🔹پرسش:
در یکی از گروه ها، فاضلی پرسید:
«آیا این نگاه سهل انگارانه ای نیست که احساس می کند می تواند بین تکنولوژی و جهان بینی و ایدئولوژی ای که پشت آن تکنولوژی قرار گرفته است؛ جدایی بیفکند؟!
اگر آن جهان بینی و ایدئولوژی ذاتاً مسموم است، محصولات آن حداقل بالعرض نباید مسموم باشند؟»⁉️
🔸در پاسخ به آن پرسش تأمل برانگیز نوشته شد:
با سلام
در نگرش حکمت اسلامی و متفکران اصیل انقلاب اسلامی لزوما چنین دلالتی وجود ندارد که «اگر آن جهان بینی و ایدئولوژی ذاتاً مسموم است، محصولات آن حداقل بالعرض نباید مسموم باشند؟»
چون جهانبینی علت حقیقی «علم» نیست بلکه علت معده و زمینه ساز است. از این رو با سازکار اجتهادی و حکمی می توان «گزاره های علمی» را از جهانبینی آن که«منشاء حدوث» آن بوده اند جدا کرد و بر جهانبینی دیگری استوار کرد.
همچنان که اسلام ، بسیاری از آداب و سنن جامعه جاهلی را در خود هضم و امضا کرد
و
همانگونه که متفکران و حکیمان مسلمان، «فلسفه شرک آلود یونانی» را از جهانبینی آن جدا کردند و به «فلسفه الهی» ارتقا دادند.
🔹تبصره:
این عملیات علمی و اجتهادی کاملا ممکن و مسبوق به سابقه است لکن، امری صعب و مشکل و حکیمان جامع و فقیهان متضلع در ادله و میراث منهجی و منطقی می توانند از عهده آن برآیند. نه هر «نیمه سواد»ی به تعبیر حضرت آقا.
به نظرم در مراکز پژوهشی و گفتمانی و سایر موسسات انقلابی، اول باید تکلیف خودمان را با «علم» مشخص کنیم و یک نظریه واضح و روشن را تبیین نماییم و بدان پیابند بمانیم و در دام ساده انگاری تقلید و بن بست سازی علم و غرب ستیزی و «رویا پردازی تاسیس» گرفتار نشویم.
این مباحثه ادامه دارد...
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌پرسشی و پاسخی
فصل دوم:
🔸در نقد پاسخ مندرج در فصل اول، فاضل محترم مذکور در ادامه نگاشتند:
"با تشکر از پاسخ ارزشمند و قابل استفاده تان.
سخنی درست می نماید، هر چند که به نظر می رسد که خرق پارادایم غربی اگر شود، ممکن است حجم عظیمی از مظاهر تمدنی آن باید کنار گذاشته شود، و آن هایی هم که می ماند به خاطر حالت مهیمنی که پارادایم جدید ایجاد می کند، به یک معنا قلب ماهیت می شوند. اسلام واقعاً روح سنن جاهلی را تغییر داد و بسیاری از سنن جاهلی را هم دور ریخت!
اما پاسخی است به صورت لو فرض و انتزاعی، یعنی اگر زمانی توانستیم بند ناف مظاهر تمدنی را از جهان بینی و ایدئولوژی پشتیبان آن ببریم، بند نافش را به جهان بینی و ایدئولوژی جدید پیوند می زنیم و اگر زنده ماند، نگهش می داریم. اما وضعیت فعلی دانش های فنی و پزشکی که اینطور نیست و بند نافشان با تمام هویت به همان علوم انسانی ذاتاً مسموم غربی وصل است!"
🔹پاسخی جدید:
این که باید اکثریت مظاهرکنار گذاشته شود به نظر شاید دقیق نیست:
چنانکه عموم سنت ها وآداب اجتماعی جامعه جاهلی در مدینه نبوی ادامه یافت و در متن احکام ما وارد شد. به تعبیر فقهای متضلع همچون حضرت امام خمینی، شارع در برابر اعتبار جامعه ، اعتبار جدیدی نیاورد و بر اساس همان اعتبارات، جامعه را روح و هویت تازه بخشید.
همچنان که، همه فلسفه ارسطو (متافزیک) در فلسفه الهی آمده است و به تعبیر علامه طباطبایی 200 مسئله آن به 700 مسئله ارتقا یافت؛ تقریبا هیچ اصل منطقی و فلسفی در فلسفه یونان نیست که وارد فلسفه اسلامی شد و هویت توحیدی و الهی یافت.
به نظر درباب علوم انسانی ، دقت و تأمل زیادی می طلبد و کلام حضرت آقا درباب «علوم انسانی ذاتاً مسموم» را در نسبت با مبانی «علم شناسی» ایشان فهمکنیم تا تفسیر «علم ستیزی» و «غرب ستیزی» از آن ارائه نشود.
حضرت آقا دوگونه تعبیر درباره علوم انسانی دارد، مدح و ذم؛ البته تعداد مدح بسیار بیشتر از ذم است.
می بایست به تفصیل همه عبارات ایشان را تحلیل و تبین نموده و در اثری مستقل بیان کرد در کتاب «الگوهای کلان علوم انسانی اسلامی» تا حدی این اتفاق افتاده است.
این مباحثه ادامه دارد....
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌پرسشی و پاسخی
فصل سوم:
🔹فاضل محترم در پاسخ به مطلب فصل دوم چنین آورده اند:
"مقایسه تمدن غرب با فضای عرب جاهلی و فضای حکمت یونان خیلی دقیق به نظر نمی رسد.
انسان مدرن در غرب وحشی گری هایی نشان داده که گرفتار بی خدایی شده، انسان مدرن دچار سنت مکر الهی شده است!
مدرنیته ظهور تام نفس اماره است، طوری که این میزان از خباثت حتی از سطح دستکاری ابلیس هم رد شده است و کار خود انسان ابلیس صفت شده است.
عرب جاهلیت این میزان فرصت بسط تمدنی و تزریق جهالت در تک تک مؤلفه های حیات اجتماعی را پیدا نکرده بود، و اساسا حیات اجتماعی هنوز این میزان گسترده و پیچیده نشده بود! امروز جهان مدرن در سلول به سلول حیات فردی و اجتماعی انسان شیطنت دوانیده و نهادینه کرده است.
فلسفه یونان فوقش شرک آلود بود، که الان با مراجعه به آثار افلاطون و ارسطو حتی شرک آلود بودن را هم آدم بسیار کم احساس می کند، (مدعیان بزرگ انبیائی هم حتی دارد) اما تمدن غرب خودِ شرک است، اگر شرک می خواست خود را به ظهور تام برساند، اگر شرک می خواست تمدن بشود؛ میشد همین چیزی که الان هست."
🔸در پاسخ بیان شد:
این رو دیگه بنده اصلا نمی فهمم و چنین تعابیر و نگرشی اصلا با منطق و حکمت اسلامی و تصریحات متفکران انقلاب اسلامی نمی سازد. بلکه در تعارض صریح است.
بلکه بیشتر رنگ و بوی ادبیات دهه ۶۰ دکتر فردید و دکتر داوری اردکانی و شاگردان ایشان و ... را دارد که خود دکتر داوری در دهه ۹۰ کاملا از آن بازگشت و توبه کرد.
اما برخی شاگردان و دنباله روهای حوزوی آنها همچنان بر آن نگرش ... اصرار دارند.
این نگرش را باید حکیمانه به بوته نقد گذاشت و از نو به آن نگریست تا بهتر از #مبانی_غربی_آن و ریشه های نظری آن مطلع شد.
غرب ستیزی مطلق ریشه در تفکرات خود غرب و پست مدرنیسم و نومارکسیسم دارد نه ادبیات اسلامی و حکمت الهی که بر پایه فطرت جهان و انسان را تبیین می کند.
🔹اضافه بر آن در اينجا عرض می شود که:
غرب پرستي و غرب ستیزی دو روی یک سکه است و آبشخور فکری و بنیانهای نظری هر دو در دنیای غرب تکون يافته است و بارور شده است و برای هر دو جریان، در دنیای غرب و توسط اندیشمندان و متفکران، نظریه پردازی می شود و اثر علمی و فلسفی تولید می شود.
برآیند هر دو نگرش نه تضعیف غرب و تجدد، بلکه استحکام و استقرار بیشتر آن است و زمینه را برای طرح تمدن نوین اسلامی از بین می برد.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌عدم توجه اسلام به شكلهای زندگی و توجه به روح زندگی
🔹علت دومی كه در اسلام وجود دارد [و موجب هماهنگی با توسعه و تحول دنیاست ] همان است كه در ضمن عرایضم اشاره كردم كه اسلام به صور و شكلهای زندگی توجه ندارد، هیچ عنایت ندارد كه شكلی از شكلهای زندگی را تثبیت كند، همیشه به روح زندگی توجه دارد و به همین جهت از تصادم با پیشرفتهای زندگی پرهیز كرده چون آنچه كه علم و صنعت و تكنیك آن را پیش می برد صورت زندگی و ابزار زندگی است، ساختمانها و [قالبهای زندگی است.
مثال: ... اگر من بخواهم پول بدهم و در ازایش چیزی بخرم كه اساساً هیچ فایده ای به حال من ندارد، اسلام می گوید این معامله باطل است؛ تو باید در مقابل، یك مال بگیری؛ این كه ثروت نیست و به حال تو فایده ندارد، یا فایده ای است كه تو خیال می كنی فایده است ولی اسلام به رسمیت نمی شناسد. از آن طرف فقها گفته اند چون اسلام استفاده از اعیان نجسه را تحریم كرده پس خرید و فروشش جایز نیست و از نوع معاملات باطل است. مثلاً خون. استفاده ای كه از خون در آن وقت می كردند این بود كه خون را می خوردند.
🔸اسلام خوردن خون را تحریم كرده است. حالا اگر زمان تغییر كرد و برای خون استفاده ای كشف شد و خون مورد استفاده ای غیر از آن استفاده ای كه قبلاً می كردند و اسلام آن را تحریم كرده بود قرار گرفت، استفاده ای كه خود اسلام هم آن را جایز می داند، مثل همین كه از خون انسانی در بدن انسان دیگر یا برای مجروحین استفاده می كنند، [در این صورت حكم تغییر می كند. ] اسلام گفت خون خوردن حرام است، نگفت خون تزریق كردن به بدن دیگری حرام است. در گذشته اگر معامله روی آن انجام می شد مصداق اكل مال به باطل بود. امروز تغییر كرد، دیگر مصداق اكل مال به باطل نیست.
🔹بنابراین آن قانونی كه در خود قرآن هم به آن تصریح شده(لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ) [بقره/188 و نساء/29] ثابت و تغییرناپذیر و نسخ ناپذیر است. ولی یك چیزی یك روز اگر روی آن معامله بشود مصداق اكل مال به باطل است، روز دیگر نیست. چون آن اكل مال به باطل این را كنترل می كند بنابراین تغییر موضوع پیدا می شود. تغییر موضوع كه پیدا شد حكمش هم تغییر می كند. ولی این نسخ نیست. قانون اسلام نسخ نشده، موضوع عوض شده و تبدل پیدا كرده است.
...
🔸مثال دیگر: شما در فقه یك باب می بینید به نام سَبق و رمایه، یعنی بر هر مسلمانی مستحب است كه اسبدوانی بكند و حتی می دانید كه پول گذاشتن در هر جای دیگر جایز نیست، در اینجا جایز است: لا سَبْقَ اِلاّ فی خُفٍّ اَوْ حافِرٍ اَوْ خَیْلٍ.
رمایه هم تیراندازی و از مستحبات است. ممكن است كسی بگوید این كتاب سبق و رمایه ی فقه اسلامی بكلی منسوخ شده، چون حالا نه به اسبدوانی و مسابقه ی اسبدوانی چندان احتیاج است مگر برای تفنن، و نه به تیراندازی با تیر و كمان نیازی هست.
🔹ولی اگر كسی مطالعه كند می بیند سبق و رمایه ناشی از یك اصل ثابت است و آن این است: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَیْلِ [1]. اسلام یك دین اجتماعی است و برای ملت اسلام نیروی دفاعی خیلی قوی می خواهد، می گوید در مقابل دشمن تا حد اعلی باید نیرومند بشوید. اسبدوانی و تیراندازی را سنت كرد برای اینكه می خواست سربازهایش در میدانهای مبارزه قوی و نیرومند باشند. روح این حكم، «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَیْلِ » است. سبق و رمایه جامه ای است كه اسلام بر آن اصل ثابت و نسخ ناشدنی پوشانده است. و به عبارت دیگر سبق و رمایه شكل اجرایی «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَیْلِ » است. تا وقتی سبق و رمایه سنت مستحب است كه آن وظیفه ی خودش را در اجتماع انجام بدهد.
🔸وقتی یك چیز دیگر به جای این تیراندازی و اسبدوانی آمد و وظیفه ی آن را چیز دیگر دارد انجام می دهد پس شكل اجرایی «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَیْلِ » این نیست، چیز دیگر است، در شكل دیگر باید اجرا بشود.
🔹اسلام برای نیازهای ثابت قانون ثابت وضع می كند ولی برای نیازهای متغیر وضع متغیر در نظر می گیرد. وضع متغیر این است كه این را پیوند كرده با آن اصل ثابت. برای یك عالم دانشمند روشنفكر اسلامی كافی است كه بگوید موضوع تغییر كرد، آنچه كه من باید اجرا كنم آن است. می گویید مسابقه حالا با تفنگ است؟ بسیار خوب، این به جای آن. اكنون باید با هواپیماهای میگ و فانتوم مسابقه داد؟ بله، اكنون مسابقه باید در آن میدان صورت بگیرد؛ چون اسلام عاشق تیر و كمان كه نیست، اسلام عاشق قوّت و نیرومندی است. آن را به خاطر این گفته است. این قالب و پیكری است از برای آن روح. و باز هم من مثال در باب علم و غیر علم زیاد دارم.
🖌مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 486
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
📌اسلام و مظاهر توسعه ی علم و تمدّن
📍فیلسوف و فقیه انقلاب اسلامی، استاد شهید مطهری:
🔹اسلام هرگز به شكل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است. تعلیمات اسلامی همه متوجّه روح و معنی و راهی است كه بشر را به آن هدفها و معانی می رساند. اسلام هدفها و معانی و ارائه ی طریقه ی رسیدن به آن هدفها و معانی را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این وسیله از هر گونه تصادمی با توسعه ی تمدّن و فرهنگ پرهیز كرده است.
🔸در اسلام یك وسیله ی مادّی و یك شكل ظاهری نمی توان یافت كه جنبه ی «تقدّس» داشته باشد و مسلمان وظیفه ی خود بداند كه آن شكل و ظاهر را حفظ نماید؛ از این رو پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه ی علم و تمدّن، یكی از جهاتی است كه كار انطباق این دین را با مقتضیات زمان آسان كرده و مانع بزرگ جاوید ماندن را از میان بر می دارد.
استاد مطهری، ختم نبوت، مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 191
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌اسلام و هماهنگی با وضع متغیّر بشری
📍فیلسوف و فقیه انقلاب اسلامی، استاد شهید مطهری:
🔸رمز دیگر خاتمیّت و جاودانی بودن این دین كه آن نیز از هماهنگی با قوانین فطری سرچشمه می گیرد این است كه برای احتیاجات ثابت و دائم بشر قوانین ثابت و لایتغیّری در نظر گرفته و برای اوضاع و احوال متغیّر وی وضع متغیّری را پیش بینی كرده است.
🔹قبلاً گفتیم كه پاره ای از احتیاجات بشر، چه در زمینه های فردی و چه در زمینه های اجتماعی، وضع ثابتی دارد و در همه ی زمانها یكسان است. نظامی كه انسان باید به غرایز خود بدهد كه «اخلاق» نامیده می شود و نظامی كه باید به اجتماع بدهد كه «عدالت» خوانده می شود و رابطه ای كه باید با خالق خود داشته باشد و ایمان خود را تجدید و تكمیل كند كه «عبادت» نامیده می شود، از این قبیل است.
🔸قسمتی دیگر از احتیاجات بشر متغیّر است و از لحاظ قانون وضع متغیّری را ایجاب می كند. اسلام برای این احتیاجات متغیّر وضع متغیّری در نظر گرفته است از این راه كه این اوضاع متغیّر را با اصول ثابت و لایتغیّر مربوط كرده است و آن اصول ثابت در هر وضع جدید و متغیّری قانون فرعی خاص و متناسبی تولید می نمایند. به ذكر دو مثال قناعت می كنیم:
🔹در اسلام یك اصل اجتماعی هست به این صورت:
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ،
تا آخرین حدّ امكان در برابر دشمن نیرو تهیّه كنید و نیرومند باشید.
🔸این اصل را «كتاب» یعنی قرآن به ما تعلیم می دهد. از طرف دیگر، در سنّت یك سلسله دستورها رسیده است كه در فقه به نام «سبق و رمایة» معروف است؛ دستور رسیده كه خود و فرزندانتان تا حدّ مهارت كامل، فنون اسب سواری و تیراندازی را یاد بگیرید. اسبدوانی و تیراندازی جزء فنون نظامی آن عصر و بهترین وسیله ی تهیّه ی نیرو و نیرومند شدن در مقابل دشمن در آن عصر بوده است. ریشه و اصل قانون «سبق و۸ رمایة» اصل «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» است؛ یعنی تیر و شمشیر و نیزه و اسب از نظر اسلام اصالت ندارد و جزء هدفهای اسلامی نیست، آنچه اصالت دارد این است كه مسلمانان باید در هر عصر و زمانی تا آخرین حدّ امكان از لحاظ قوای نظامی و دفاعی در برابر دشمن قوی باشند.
🔹در حقیقت، لزوم مهارت در تیراندازی و اسبدوانی، جامه ای است كه به تن لزوم نیرومندی در برابر دشمن پوشانده شده است، و به عبارت دیگر، مهارت در تیراندازی و اسبدوانی شكل اجرائی نیرومند بودن در آن عصر و زمان بوده است. لزوم نیرومندی در مقابل دشمن، قانون ثابتی است كه از یك احتیاج ثابت و دائم سرچشمه می گیرد؛ امّا لزوم مهارت در تیراندازی و اسبدوانی مظهر یك احتیاج موقّت است و با مقتضیات زمان و توسعه ی عوامل فرهنگی و فنّی تغییر می كند و چیزهای دیگر از قبیل لزوم مهارت در به كار بردن سلاحهای امروز جای آن را می گیرد.
🔸مثال دیگر: پیغمبر اكرم (ص) فرموده است طلب دانش بر هر مسلمان واجب است.
دانشمندان اسلامی به ثبوت رسانیده اند كه وجوب تحصیل دانش از نظر اسلام در دو مورد است: یكی در موردی كه تحصیل ایمان، به دانش بستگی دارد؛ و دیگر در مواردی است كه انجام یك وظیفه بدان بستگی پیدا می كند.
🔹در مورد دوم می گویند وجوب طلب دانش «تهیّؤی» است، یعنی برای این است كه انسان را برای عمل و انجام وظیفه آماده نماید.
اینجاست كه تحصیل علوم از نظر وجوب و عدم وجوب به حسب مقتضیات زمان متفاوت می شود. در برخی از زمانها انجام تكالیف اسلامی حتّی تكالیف اجتماعی از قبیل تجارت، صنعت، سیاست و غیره نیاز چندانی به تحصیل دانش ندارد، تجربیّات عادی كافی است؛ ولی در زمان دیگر مانند زمان ما انجام این وظایف آنچنان پیچیده و دشوار است كه سالها درس و تخصّص لازم است تا انجام تكالیف اجتماعی اسلامی (واجبهای كفایی) امكان پذیر گردد. از این رو تحصیل علوم سیاسی و اقتصادی و فنّی و غیره كه در عصری واجب نبود در عصر دیگر واجب می شود. چرا؟ چون اجرا و عملی ساختن اصل لزوم حفظ حیثیّت و عزّت و استقلال جامعه ی اسلامی كه یك اصل ثابت و دائم است در شرایط این زمان جز با تحصیل و تكمیل دانش حاصل نمی شود، و انجام این تكلیف در شرایط و زمانهای مختلف به یك شكل نیست.
🔸از این گونه مثالها زیاد می توان پیدا كرد.
🖌ختم نبوت، مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 193 -195.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌طب سنتی و روایی از منظر رهبر معظم انقلاب
🔹پژوهش در طب سنتی و روایی با #رعایت_اصول_و_موازین_پزشکی_روز بلامانع میباشد.
🔸استفتا از محضر رهبر معظم انقلاب:
س۳۳. انجام دادن تحقیق و پژوهش در مورد حجامت و فصد و سایر موضوعات پزشکی مشابه که در روایات موجود است، مطابق با استانداردهای علمی بینالمللی و بررسی آماری نتایج حاصل از آن، از نظر شرعی چه وجهی دارد؟
ج. با رعایت اصول و موازین پزشکی روز بلامانع میباشد.
منبع: سایت دفتر مقام معظم رهبری
https://www.leader.ir/fa/book/151?sn=22096
✔️یعنی ملاک و معیار سنجش طب سنتی و روایات در این باب، اصول و موازین پزشکی روز است.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌اهمیت و اعتبار پزشکی جدید در استفتائات امام خامنه ای:
(به مناسبت ۵ اسفند روز بزرگداشت حکیم و طبیب اخلاقی زکریای رازی)
🔹س ۱۳۳۱. امروزه کدام یک از تخصص های علمی برای اسلام و مسلمین مفیدتر است؟
ج. شایسته است که علما و اساتید و دانشجویان دانشگاه ها به همه ی تخصصهای علمی مفیدی که مورد نیاز مسلمانان است اهتمام بورزند تا از اجانب به خصوص دشمنان اسلام و مسلمین بی نیاز شوند و تشخیص مفیدترین آن ها با مسئولین ذی ربط با درنظر گرفتن شرایط موجود می باشد.
🔸س ۱۳۳۴. دانشجویی به مدّت چهار سال است که در دانشکده پزشکی درس می خواند و علاقه شدیدی به فراگیری علوم دینی دارد، آیا ادامه تحصیل در رشته پزشکی برای او واجب است یا این که می تواند آن را رها کرده و به تحصیل علوم دینی بپردازد؟
ج. دانشجو در انتخاب رشته تحصیلیِ خود آزاد است ولی در این جا نکته ای وجود دارد که شایسته است به آن توجه شود و آن این که اگر فراگیری علوم دینی به خاطر توانایی خدمت به جامعه اسلامی اهمیّت دارد، تحصیل در رشته پزشکی هم به قصد آمادگی برای ارائه خدمات پزشکی به امّت اسلامی و درمان بیماری و نجات جان آنان از اهمیّت زیادی برخوردار است.
🔹س ۱۳۱۷. مباحث من راجع به تحقیقاتی است که در محافل علمی غرب راجع به تسکین درد از طریق معالجه با موسیقی، معالجه با لمس، معالجه با رقص، معالجه با دارو و معالجه از طریق الکتریسیته مطرح است و مباحث آنان در این زمینه نتیجه هم داده است، آیا شرعاً مبادرت به این تحقیقات جایز است؟
ج. تحقیق راجع به امور مذکور و آزمایش مقدار تأثیر آن ها در درمان بیماری ها شرعاً اشکال ندارد به شرطی که مستلزم ارتکاب اعمالی که شرعاً حرام هستند نباشد.
🔸فراگیری علوم پزشکی برای بانوان
س۲۹. با توجه به مراجعهی زنان به برخی پزشکان مرد و آثار مترتب بر آن، آیا بر زنانی که استعداد یادگیری علوم پزشکی مربوط به زنان را دارند، واجب است که این علوم را یاد بگیرند؟
ج. یادگیری درحد رفع نیازهای ضروری، واجب کفائی است.
🔹پژوهش در طب اسلامی
س۳۳. انجام دادن تحقیق و پژوهش در مورد حجامت و فصد و سایر موضوعات پزشکی مشابه که در روایات موجود است، مطابق با استانداردهای علمی بینالمللی و بررسی آماری نتایج حاصل از آن، از نظر شرعی چه وجهی دارد؟
ج. با رعایت اصول و موازین پزشکی روز بلامانع میباشد.
🔸اختلاف نظر استاد و دانشجو معاینه
س۳۹. بسیاری از اساتید ذکر میکنند که بهترین معاینه، کاملترین آن است و عدم توجه به این موضوع در مواردی موجب اعتراض استاد به دانشجو میشود، در حالی که با تأمل در شرایط بیمار و لزوم عمل، دانشجو تشخیص میدهد که بسیاری از معاینات ضرورتی ندارد، تکلیف او در این صورت چیست؟
ج. در این زمینه دانشجویان باید به مسئولین مافوق مراجعه کنند تا آنها هماهنگیهای لازم را انجام دهند و در صورت عدم هماهنگی موارد آن مختلف است و در هر جا که ضرورت باشد باید بر اساس آن عمل نمود.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121