eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
564 عکس
153 ویدیو
28 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌حفظ روحیه اسلامی امام خمینی: 🔹ملت ما تا این وحدت کلمه را دارند و تا این اخلاص را به اسلام دارند، این اخلاص به اسلام که خودشان را فدایی برای اسلام می کنند و اسلام را همه چیز خودشان می دانند، تا این معنا محفوظ است، ما باید مطمئن باشیم که پیروزیم، و ما همه باید این معنا را حفظ بکنیم. شماها در بین کارگرها، در بین قشرهایی که محروم بودند- و ان شاء اللَّه امیدواریم که نباشند دیگر- این روحیه را تقویت کنید. 🔸این روحیه اسلامی را تقویت کنید؛ به آنها بفهمانید که قدرت ها را خدا شکست، و این اخلاص شما بود که خون خودتان را فدا کردید؛ این را حفظش کنید. 🔹اگر خدای نخواسته این روحیه را از دست بدهیم، خودمان را حالا پیروز بدانیم و هر کدام برویم سراغ کار خودمان- انسان تا توی راه دارد می رود قدرت دارد؛ این کاروانها تا توی راه دارند می روند قدرت دارند و وقتی به منزل رسیدند قدرتشان تمام می شود؛ روحیه انسان هم این طوری است: شما سوار اتومبیل شدید و از شهری به شهری رفتید، اگر انسان مقصدش ده فرسخ است، در سرِ نُه فرسخی رو به خستگی می رود؛ وقتی می رسد آنجا، دیگر افتاده است- ما اگر اعتقادمان این باشد که پیروز شدیم دیگر رو به سستی می رویم و ما [هنوز] پیروز نشدیم. 🔸ما مانعها را حالا یک مقداری رفع کردیم، ریشه هاشان هم هنوز باقی است... 🔷خطرناک بودن گرایش به سستی 🔸ما اگر این وحدت کلمه و این خاصیت که عبارت از اسلامیت است که در آن همه چیز هست، اگر این را ما حفظش بکنیم، تا آخر با پیروزی هستیم و اگر- خدای نخواسته- یا این ها اخلال بکنند و ما شل بیاییم و جلویشان را نگیریم و ملت جلویشان را نگیرد، و یا خودمان خیال کنیم که پیروز هستیم و به سستی گرایش پیدا بکنیم من خوف این را دارم که- خدای نخواسته- با فرم دیگر همان مسائل را پیش بیاورند. 🔸البته با فرم شاهنشاهی دیگر نمی گویند برای اینکه این شکست خورده است؛ این را می دانند که قابل عمل نیست، یک فرم دیگری رویش می گذارند. بلدند آنها، مطالعات دارند. 🔹 اگر ما ایستادگی کنیم و قدرتی که الآن در دستمان است- که قدرت ملت است- حفظ کنیم، وحدت کلمه را حفظ کنیم، همه پیروز خواهیم شد و اگر- خدای نخواسته- این حفظ نشود خوف این مطلب هست که دوباره ما را برگردانند به آن حال و اگر- خدای نخواسته- ما را شکست بدهند- این دفعه اینها لمس کرده اند وحدت ایران را و قدرت اسلام را لمس کرده اند؛ پیشتر می گفتند احتمال را می دهیم، علم بود پیشتر؛ حالا لمس است، لمس کرده اند که ایران با قدرت اسلام و وحدت کلمه پیش برد- قطع می کنند همه چیز ما را. این دفعه دیگر قطع می کنند همه قدرتها را! نه روشنفکر می گذارند در عالم بماند و در ایران بماند و نه  کسی دیگر را می گذارند؛ تمام را خواهند سرکوب کرد. 🔸ما بیدار باشیم! نگذاریم این پیش بیاید؛ و نگذاشتن به این است که همه با هم- همه با هم- کمک بکنیم: کارگر با کارفرما کمک بکند، و همه با هم با انصاف رفتار کنند، با انسانیت رفتار بکنند، با رحم و مروت رفتار بکنند و نگذارند این نهضت خاموش بشود تا ان شاء اللَّه آن معنایی که مقصد اصلی ماهاست برسیم.  منبع: (صحیفه امام، ج ۶، ص: ۴۸۹ – ۴۹۸)  ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌پرسشی و پاسخی فصل اول: 🔹پرسش: در یکی از گروه ها، فاضلی پرسید: «آیا این نگاه سهل انگارانه ای نیست که احساس می کند می تواند بین تکنولوژی و جهان بینی و ایدئولوژی ای که پشت آن تکنولوژی قرار گرفته است؛ جدایی بیفکند؟! اگر آن جهان بینی و ایدئولوژی ذاتاً مسموم است، محصولات آن حداقل بالعرض نباید مسموم باشند؟»⁉️ 🔸در پاسخ به آن پرسش تأمل برانگیز نوشته شد: با سلام در نگرش حکمت اسلامی و متفکران اصیل انقلاب اسلامی لزوما چنین دلالتی وجود ندارد که «اگر آن جهان بینی و ایدئولوژی ذاتاً مسموم است، محصولات آن حداقل بالعرض نباید مسموم باشند؟» چون جهانبینی علت حقیقی «علم» نیست بلکه علت معده و زمینه ساز است. از این رو با سازکار اجتهادی و حکمی می توان «گزاره های علمی» را از جهانبینی آن که«منشاء حدوث» آن بوده اند جدا کرد و بر جهانبینی دیگری استوار کرد. همچنان که اسلام ، بسیاری از آداب و سنن جامعه جاهلی را در خود هضم و امضا کرد و همانگونه که متفکران و حکیمان مسلمان، «فلسفه شرک آلود یونانی» را از جهانبینی آن جدا کردند و به «فلسفه الهی» ارتقا دادند. 🔹تبصره: این عملیات علمی و اجتهادی کاملا ممکن و مسبوق به سابقه است لکن، امری صعب و مشکل و حکیمان جامع و فقیهان متضلع در ادله و میراث منهجی و منطقی می توانند از عهده آن برآیند. نه هر «نیمه سواد»ی به تعبیر حضرت آقا. به نظرم در مراکز پژوهشی و گفتمانی و سایر موسسات انقلابی، اول باید تکلیف خودمان را با «علم» مشخص کنیم و یک نظریه واضح و روشن را تبیین نماییم و بدان پیابند بمانیم و در دام ساده انگاری تقلید و بن بست سازی علم و غرب ستیزی و «رویا پردازی تاسیس» گرفتار نشویم. این مباحثه ادامه دارد... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌پرسشی و پاسخی فصل دوم: 🔸در نقد پاسخ مندرج در فصل اول، فاضل محترم مذکور در ادامه نگاشتند: "با تشکر از پاسخ ارزشمند و قابل استفاده تان. سخنی درست می نماید، هر چند که به نظر می رسد که خرق پارادایم غربی اگر شود، ممکن است حجم عظیمی از مظاهر تمدنی آن باید کنار گذاشته شود، و آن هایی هم که می ماند به خاطر حالت مهیمنی که پارادایم جدید ایجاد می کند، به یک معنا قلب ماهیت می شوند. اسلام واقعاً روح سنن جاهلی را تغییر داد و بسیاری از سنن جاهلی را هم دور ریخت! اما پاسخی است به صورت لو فرض و انتزاعی، یعنی اگر زمانی توانستیم بند ناف مظاهر تمدنی را از جهان بینی و ایدئولوژی پشتیبان آن ببریم، بند نافش را به جهان بینی و ایدئولوژی جدید پیوند می زنیم و اگر زنده ماند، نگهش می داریم. اما وضعیت فعلی دانش های فنی و پزشکی که اینطور نیست و بند نافشان با تمام هویت به همان علوم انسانی ذاتاً مسموم غربی وصل است!" 🔹پاسخی جدید: این که باید اکثریت مظاهرکنار گذاشته شود به نظر شاید دقیق نیست: چنانکه عموم سنت ها وآداب اجتماعی جامعه جاهلی در مدینه نبوی ادامه یافت و در متن احکام ما وارد شد. به تعبیر فقهای متضلع همچون حضرت امام خمینی، شارع در برابر اعتبار جامعه ، اعتبار جدیدی نیاورد و بر اساس همان اعتبارات، جامعه را روح و هویت تازه بخشید. همچنان که، همه فلسفه ارسطو (متافزیک) در فلسفه الهی آمده است و به تعبیر علامه طباطبایی 200 مسئله آن به 700 مسئله ارتقا یافت؛ تقریبا هیچ اصل منطقی و فلسفی در فلسفه یونان نیست که وارد فلسفه اسلامی شد و هویت توحیدی و الهی یافت. به نظر درباب علوم انسانی ، دقت و تأمل زیادی می طلبد و کلام حضرت آقا درباب «علوم انسانی ذاتاً مسموم» را در نسبت با مبانی «علم شناسی» ایشان فهمکنیم تا تفسیر «علم ستیزی» و «غرب ستیزی» از آن ارائه نشود. حضرت آقا دوگونه تعبیر درباره علوم انسانی دارد، مدح و ذم؛ البته تعداد مدح بسیار بیشتر از ذم است. می بایست به تفصیل همه عبارات ایشان را تحلیل و تبین نموده و در اثری مستقل بیان کرد در کتاب «الگوهای کلان علوم انسانی اسلامی» تا حدی این اتفاق افتاده است. این مباحثه ادامه دارد.... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌پرسشی و پاسخی فصل سوم: 🔹فاضل محترم در پاسخ به مطلب فصل دوم چنین آورده اند: "مقایسه تمدن غرب با فضای عرب جاهلی و فضای حکمت یونان خیلی دقیق به نظر نمی رسد. انسان مدرن در غرب وحشی گری هایی نشان داده که گرفتار بی خدایی شده، انسان مدرن دچار سنت مکر الهی شده است! مدرنیته ظهور تام نفس اماره است، طوری که این میزان از خباثت حتی از سطح دستکاری ابلیس هم رد شده است و کار خود انسان ابلیس صفت شده است. عرب جاهلیت این میزان فرصت بسط تمدنی و تزریق جهالت در تک تک مؤلفه های حیات اجتماعی را پیدا نکرده بود، و اساسا حیات اجتماعی هنوز این میزان گسترده و پیچیده نشده بود! امروز جهان مدرن در سلول به سلول حیات فردی و اجتماعی انسان شیطنت دوانیده و نهادینه کرده است. فلسفه یونان فوقش شرک آلود بود، که الان با مراجعه به آثار افلاطون و ارسطو حتی شرک آلود بودن را هم آدم بسیار کم احساس می کند، (مدعیان بزرگ انبیائی هم حتی دارد) اما تمدن غرب خودِ شرک است، اگر شرک می خواست خود را به ظهور تام برساند، اگر شرک می خواست تمدن بشود؛ میشد همین چیزی که الان هست." 🔸در پاسخ بیان شد: این رو دیگه بنده اصلا نمی فهمم و چنین تعابیر و نگرشی اصلا با منطق و حکمت اسلامی و تصریحات متفکران انقلاب اسلامی نمی سازد. بلکه در تعارض صریح است. بلکه بیشتر رنگ و بوی ادبیات دهه ۶۰ دکتر فردید و دکتر داوری اردکانی و شاگردان ایشان و ... را دارد که خود دکتر داوری در دهه ۹۰ کاملا از آن بازگشت و توبه کرد. اما برخی شاگردان و دنباله روهای حوزوی آنها همچنان بر آن نگرش ... اصرار دارند. این نگرش را باید حکیمانه به بوته نقد گذاشت و از نو به آن نگریست تا بهتر از و ریشه های نظری آن مطلع شد. غرب ستیزی مطلق ریشه در تفکرات خود غرب و پست مدرنیسم و نومارکسیسم دارد نه ادبیات اسلامی و حکمت الهی که بر پایه فطرت جهان و انسان را تبیین می کند. 🔹اضافه بر آن در اينجا عرض می شود که: غرب پرستي و غرب ستیزی دو روی یک سکه است و آبشخور فکری و بنیان‌های نظری هر دو در دنیای غرب تکون يافته است و بارور شده است و برای هر دو جریان، در دنیای غرب و توسط اندیشمندان و متفکران، نظریه پردازی می شود و اثر علمی و فلسفی تولید می شود. برآیند هر دو نگرش نه تضعیف غرب و تجدد، بلکه استحکام و استقرار بیشتر آن است و زمینه را برای طرح تمدن نوین اسلامی از بین می برد. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌عدم توجه اسلام به شكلهای زندگی و توجه به روح زندگی 🔹علت دومی كه در اسلام وجود دارد [و موجب هماهنگی با توسعه و تحول دنیاست ] همان است كه در ضمن عرایضم اشاره كردم كه اسلام به صور و شكلهای زندگی توجه ندارد، هیچ عنایت ندارد كه شكلی از شكلهای زندگی را تثبیت كند، همیشه به روح زندگی توجه دارد و به همین جهت از تصادم با پیشرفتهای زندگی پرهیز كرده چون آنچه كه علم و صنعت و تكنیك آن را پیش می برد صورت زندگی و ابزار زندگی است، ساختمانها و [قالبهای زندگی است. مثال: ... اگر من بخواهم پول بدهم و در ازایش چیزی بخرم كه اساساً هیچ فایده ای به حال من ندارد، اسلام می گوید این معامله باطل است؛ تو باید در مقابل، یك مال بگیری؛ این كه ثروت نیست و به حال تو فایده ندارد، یا فایده ای است كه تو خیال می كنی فایده است ولی اسلام به رسمیت نمی شناسد. از آن طرف فقها گفته اند چون اسلام استفاده از اعیان نجسه را تحریم كرده پس خرید و فروشش جایز نیست و از نوع معاملات باطل است. مثلاً خون. استفاده ای كه از خون در آن وقت می كردند این بود كه خون را می خوردند. 🔸اسلام خوردن خون را تحریم كرده است. حالا اگر زمان تغییر كرد و برای خون استفاده ای كشف شد و خون مورد استفاده ای غیر از آن استفاده ای كه قبلاً می كردند و اسلام آن را تحریم كرده بود قرار گرفت، استفاده ای كه خود اسلام هم آن را جایز می داند، مثل همین كه از خون انسانی در بدن انسان دیگر یا برای مجروحین استفاده می كنند، [در این صورت حكم تغییر می كند. ] اسلام گفت خون خوردن حرام است، نگفت خون تزریق كردن به بدن دیگری حرام است. در گذشته اگر معامله روی آن انجام می شد مصداق اكل مال به باطل بود. امروز تغییر كرد، دیگر مصداق اكل مال به باطل نیست. 🔹بنابراین آن قانونی كه در خود قرآن هم به آن تصریح شده(لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ) [بقره/188 و نساء/29] ثابت و تغییرناپذیر و نسخ ناپذیر است. ولی یك چیزی یك روز اگر روی آن معامله بشود مصداق اكل مال به باطل است، روز دیگر نیست. چون آن اكل مال به باطل این را كنترل می كند بنابراین تغییر موضوع پیدا می شود. تغییر موضوع كه پیدا شد حكمش هم تغییر می كند. ولی این نسخ نیست. قانون اسلام نسخ نشده، موضوع عوض شده و تبدل پیدا كرده است. ... 🔸مثال دیگر: شما در فقه یك باب می بینید به نام سَبق و رمایه، یعنی بر هر مسلمانی مستحب است كه اسبدوانی بكند و حتی می دانید كه پول گذاشتن در هر جای دیگر جایز نیست، در اینجا جایز است: لا سَبْقَ اِلاّ فی خُفٍّ اَوْ حافِرٍ اَوْ خَیْلٍ. رمایه هم تیراندازی و از مستحبات است. ممكن است كسی بگوید این كتاب سبق و رمایه ی فقه اسلامی بكلی منسوخ شده، چون حالا نه به اسبدوانی و مسابقه ی اسبدوانی چندان احتیاج است مگر برای تفنن، و نه به تیراندازی با تیر و كمان نیازی هست. 🔹ولی اگر كسی مطالعه كند می بیند سبق و رمایه ناشی از یك اصل ثابت است و آن این است: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَیْلِ [1]. اسلام یك دین اجتماعی است و برای ملت اسلام نیروی دفاعی خیلی قوی می خواهد، می گوید در مقابل دشمن تا حد اعلی باید نیرومند بشوید. اسبدوانی و تیراندازی را سنت كرد برای اینكه می خواست سربازهایش در میدانهای مبارزه قوی و نیرومند باشند. روح این حكم، «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَیْلِ » است. سبق و رمایه جامه ای است كه اسلام بر آن اصل ثابت و نسخ ناشدنی پوشانده است. و به عبارت دیگر سبق و رمایه شكل اجرایی «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَیْلِ » است. تا وقتی سبق و رمایه سنت مستحب است كه آن وظیفه ی خودش را در اجتماع انجام بدهد. 🔸وقتی یك چیز دیگر به جای این تیراندازی و اسبدوانی آمد و وظیفه ی آن را چیز دیگر دارد انجام می دهد پس شكل اجرایی «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَیْلِ » این نیست، چیز دیگر است، در شكل دیگر باید اجرا بشود. 🔹اسلام برای نیازهای ثابت قانون ثابت وضع می كند ولی برای نیازهای متغیر وضع متغیر در نظر می گیرد. وضع متغیر این است كه این را پیوند كرده با آن اصل ثابت. برای یك عالم دانشمند روشنفكر اسلامی كافی است كه بگوید موضوع تغییر كرد، آنچه كه من باید اجرا كنم آن است. می گویید مسابقه حالا با تفنگ است؟ بسیار خوب، این به جای آن. اكنون باید با هواپیماهای میگ و فانتوم مسابقه داد؟ بله، اكنون مسابقه باید در آن میدان صورت بگیرد؛ چون اسلام عاشق تیر و كمان كه نیست، اسلام عاشق قوّت و نیرومندی است. آن را به خاطر این گفته است. این قالب و پیكری است از برای آن روح. و باز هم من مثال در باب علم و غیر علم زیاد دارم. 🖌مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 486 ایتا https://eitaa.com/hekmat121
📌اسلام و مظاهر توسعه ی علم و تمدّن 📍فیلسوف و فقیه انقلاب اسلامی، استاد شهید مطهری: 🔹اسلام هرگز به شكل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است. تعلیمات اسلامی همه متوجّه روح و معنی و راهی است كه بشر را به آن هدفها و معانی می رساند. اسلام هدفها و معانی و ارائه ی طریقه ی رسیدن به آن هدفها و معانی را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این وسیله از هر گونه تصادمی با توسعه ی تمدّن و فرهنگ پرهیز كرده است. 🔸در اسلام یك وسیله ی مادّی و یك شكل ظاهری نمی توان یافت كه جنبه ی «تقدّس» داشته باشد و مسلمان وظیفه ی خود بداند كه آن شكل و ظاهر را حفظ نماید؛ از این رو پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه ی علم و تمدّن، یكی از جهاتی است كه كار انطباق این دین را با مقتضیات زمان آسان كرده و مانع بزرگ جاوید ماندن را از میان بر می دارد. استاد مطهری، ختم نبوت، مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 191 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌اسلام و هماهنگی با وضع متغیّر بشری 📍فیلسوف و فقیه انقلاب اسلامی، استاد شهید مطهری: 🔸رمز دیگر خاتمیّت و جاودانی بودن این دین كه آن نیز از هماهنگی با قوانین فطری سرچشمه می گیرد این است كه برای احتیاجات ثابت و دائم بشر قوانین ثابت و لایتغیّری در نظر گرفته و برای اوضاع و احوال متغیّر وی وضع متغیّری را پیش بینی كرده است. 🔹قبلاً گفتیم كه پاره ای از احتیاجات بشر، چه در زمینه های فردی و چه در زمینه های اجتماعی، وضع ثابتی دارد و در همه ی زمانها یكسان است. نظامی كه انسان باید به غرایز خود بدهد كه «اخلاق» نامیده می شود و نظامی كه باید به اجتماع بدهد كه «عدالت» خوانده می شود و رابطه ای كه باید با خالق خود داشته باشد و ایمان خود را تجدید و تكمیل كند كه «عبادت» نامیده می شود، از این قبیل است. 🔸قسمتی دیگر از احتیاجات بشر متغیّر است و از لحاظ قانون وضع متغیّری را ایجاب می كند. اسلام برای این احتیاجات متغیّر وضع متغیّری در نظر گرفته است از این راه كه این اوضاع متغیّر را با اصول ثابت و لایتغیّر مربوط كرده است و آن اصول ثابت در هر وضع جدید و متغیّری قانون فرعی خاص و متناسبی تولید می نمایند. به ذكر دو مثال قناعت می كنیم: 🔹در اسلام یك اصل اجتماعی هست به این صورت: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ، تا آخرین حدّ امكان در برابر دشمن نیرو تهیّه كنید و نیرومند باشید. 🔸این اصل را «كتاب» یعنی قرآن به ما تعلیم می دهد. از طرف دیگر، در سنّت یك سلسله دستورها رسیده است كه در فقه به نام «سبق و رمایة» معروف است؛ دستور رسیده كه خود و فرزندانتان تا حدّ مهارت كامل، فنون اسب سواری و تیراندازی را یاد بگیرید. اسبدوانی و تیراندازی جزء فنون نظامی آن عصر و بهترین وسیله ی تهیّه ی نیرو و نیرومند شدن در مقابل دشمن در آن عصر بوده است. ریشه و اصل قانون «سبق و۸ رمایة» اصل «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» است؛ یعنی تیر و شمشیر و نیزه و اسب از نظر اسلام اصالت ندارد و جزء هدفهای اسلامی نیست، آنچه اصالت دارد این است كه مسلمانان باید در هر عصر و زمانی تا آخرین حدّ امكان از لحاظ قوای نظامی و دفاعی در برابر دشمن قوی باشند. 🔹در حقیقت، لزوم مهارت در تیراندازی و اسبدوانی، جامه ای است كه به تن لزوم نیرومندی در برابر دشمن پوشانده شده است، و به عبارت دیگر، مهارت در تیراندازی و اسبدوانی شكل اجرائی نیرومند بودن در آن عصر و زمان بوده است. لزوم نیرومندی در مقابل دشمن، قانون ثابتی است كه از یك احتیاج ثابت و دائم سرچشمه می گیرد؛ امّا لزوم مهارت در تیراندازی و اسبدوانی مظهر یك احتیاج موقّت است و با مقتضیات زمان و توسعه ی عوامل فرهنگی و فنّی تغییر می كند و چیزهای دیگر از قبیل لزوم مهارت در به كار بردن سلاحهای امروز جای آن را می گیرد. 🔸مثال دیگر: پیغمبر اكرم (ص) فرموده است طلب دانش بر هر مسلمان واجب است. دانشمندان اسلامی به ثبوت رسانیده اند كه وجوب تحصیل دانش از نظر اسلام در دو مورد است: یكی در موردی كه تحصیل ایمان، به دانش بستگی دارد؛ و دیگر در مواردی است كه انجام یك وظیفه بدان بستگی پیدا می كند. 🔹در مورد دوم می گویند وجوب طلب دانش «تهیّؤی» است، یعنی برای این است كه انسان را برای عمل و انجام وظیفه آماده نماید. اینجاست كه تحصیل علوم از نظر وجوب و عدم وجوب به حسب مقتضیات زمان متفاوت می شود. در برخی از زمانها انجام تكالیف اسلامی حتّی تكالیف اجتماعی از قبیل تجارت، صنعت، سیاست و غیره نیاز چندانی به تحصیل دانش ندارد، تجربیّات عادی كافی است؛ ولی در زمان دیگر مانند زمان ما انجام این وظایف آنچنان پیچیده و دشوار است كه سالها درس و تخصّص لازم است تا انجام تكالیف اجتماعی اسلامی (واجبهای كفایی) امكان پذیر گردد. از این رو تحصیل علوم سیاسی و اقتصادی و فنّی و غیره كه در عصری واجب نبود در عصر دیگر واجب می شود. چرا؟ چون اجرا و عملی ساختن اصل لزوم حفظ حیثیّت و عزّت و استقلال جامعه ی اسلامی كه یك اصل ثابت و دائم است در شرایط این زمان جز با تحصیل و تكمیل دانش حاصل نمی شود، و انجام این تكلیف در شرایط و زمانهای مختلف به یك شكل نیست. 🔸از این گونه مثالها زیاد می توان پیدا كرد. 🖌ختم نبوت، مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 193 -195. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌طب سنتی و روایی از منظر رهبر معظم انقلاب 🔹پژوهش در طب سنتی و روایی با بلامانع می‌باشد. 🔸استفتا از محضر رهبر معظم انقلاب: س۳۳. انجام دادن تحقیق و پژوهش در مورد حجامت و فصد و سایر موضوعات پزشکی مشابه که در روایات موجود است، مطابق با استانداردهای علمی بین‌المللی و بررسی آماری نتایج حاصل از آن، از نظر شرعی چه وجهی دارد؟ ج. با رعایت اصول و موازین پزشکی روز بلامانع می‌باشد. منبع: سایت دفتر مقام معظم رهبری https://www.leader.ir/fa/book/151?sn=22096 ✔️یعنی ملاک و معیار سنجش طب سنتی و روایات در این باب، اصول و موازین پزشکی روز است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌اهمیت و اعتبار پزشکی جدید در استفتائات امام خامنه ای: (به مناسبت ۵ اسفند روز بزرگداشت حکیم و طبیب اخلاقی زکریای رازی) 🔹س ۱۳۳۱. امروزه کدام یک از تخصص های علمی برای اسلام و مسلمین مفیدتر است؟ ج. شایسته است که علما و اساتید و دانشجویان دانشگاه ها به همه ی تخصصهای علمی مفیدی که مورد نیاز مسلمانان است اهتمام بورزند تا از اجانب به خصوص دشمنان اسلام و مسلمین بی نیاز شوند و تشخیص مفیدترین آن ها با مسئولین ذی ربط با درنظر گرفتن شرایط موجود می باشد. 🔸س ۱۳۳۴. دانشجویی به مدّت چهار سال است که در دانشکده پزشکی درس می خواند و علاقه شدیدی به فراگیری علوم دینی دارد، آیا ادامه تحصیل در رشته پزشکی برای او واجب است یا این که می تواند آن را رها کرده و به تحصیل علوم دینی بپردازد؟ ج. دانشجو در انتخاب رشته تحصیلیِ خود آزاد است ولی در این جا نکته ای وجود دارد که شایسته است به آن توجه شود و آن این که اگر فراگیری علوم دینی به خاطر توانایی خدمت به جامعه اسلامی اهمیّت دارد، تحصیل در رشته پزشکی هم به قصد آمادگی برای ارائه خدمات پزشکی به امّت اسلامی و درمان بیماری و نجات جان آنان از اهمیّت زیادی برخوردار است. 🔹س ۱۳۱۷. مباحث من راجع به تحقیقاتی است که در محافل علمی غرب راجع به تسکین درد از طریق معالجه با موسیقی، معالجه با لمس، معالجه با رقص، معالجه با دارو و معالجه از طریق الکتریسیته مطرح است و مباحث آنان در این زمینه نتیجه هم داده است، آیا شرعاً مبادرت به این تحقیقات جایز است؟ ج. تحقیق راجع به امور مذکور و آزمایش مقدار تأثیر آن ها در درمان بیماری ها شرعاً اشکال ندارد به شرطی که مستلزم ارتکاب اعمالی که شرعاً حرام هستند نباشد. 🔸فراگیری علوم پزشکی برای بانوان س۲۹. با توجه به مراجعه‌ی زنان به برخی پزشکان مرد و آثار مترتب بر آن، آیا بر زنانی که استعداد یادگیری علوم پزشکی مربوط به زنان را دارند، واجب است که این علوم را یاد بگیرند؟ ج. یادگیری درحد رفع نیازهای ضروری، واجب کفائی است.   🔹پژوهش در طب اسلامی س۳۳. انجام دادن تحقیق و پژوهش در مورد حجامت و فصد و سایر موضوعات پزشکی مشابه که در روایات موجود است، مطابق با استانداردهای علمی بین‌المللی و بررسی آماری نتایج حاصل از آن، از نظر شرعی چه وجهی دارد؟ ج. با رعایت اصول و موازین پزشکی روز بلامانع می‌باشد. 🔸اختلاف نظر استاد و دانشجو معاینه س۳۹. بسیاری از اساتید ذکر می‌کنند که بهترین معاینه، کاملترین آن است و عدم توجه به این موضوع در مواردی موجب اعتراض استاد به دانشجو می‌شود، در حالی که با تأمل در شرایط بیمار و لزوم عمل، دانشجو تشخیص می‌دهد که بسیاری از معاینات ضرورتی ندارد، تکلیف او در این صورت چیست؟ ج. در این زمینه دانشجویان باید به مسئولین مافوق مراجعه کنند تا آن‌ها هماهنگی‌‌‌های لازم را انجام دهند و در صورت عدم هماهنگی موارد آن مختلف است و در هر جا که ضرورت باشد باید بر اساس آن عمل نمود. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌 حکمت و سلامت 🔹عرصه علم، عرصه مواجهه حکیمانه بر منهج اجتهاد است و این در بستر عقلانیت تعاملی و اتصال تمدنی شکل می گیرد نه آنگونه که متاسفانه برخی از گسست و تقابل سخن می گویند و با "غیریت سازی" های نابجا، سعی در قطبی سازی علم و جامعه دارند. 🔹ما باید به سمت حرکت کنیم. 🔸انقلاب اسلامی طرحی برای هدایت و مدیریت توحیدی جهان برپایه فطرت مشترک انسانی بود. در این طرح، بر اساس حکمت و بر منهج اجتهاد، عناصر مشترک اجتماع و سیاست شناخته شد و براساس آن مشترکات انسانی، راه برون رفت از افتراقات شرک آلود و تکثر گرا تبیین شد. شرک زدایی از جهان نه پایه نفی علم و مظاهر تمدن بلکه بر پایه تغییر نظام معنایی حاکم بر حیات انسانی بود نظامی که روح تازه ای به کالبد بشریت بخشید و افق حاکمیت توحید و صلح جهانی بر محور مشترکات فطری انسان نوید می داد. 🔹بر همین پایه باید با علوم و فنون انسانی از جمله پزشکی و نظام سلامت روبرو شد، بدون تردید نظام سلامت و پزشکی مدرن علی رغم نکات مثبت دارای ضعف های جدی در مبانی فکری و نظام اخلاقی است. بخصوص این مشکلات در جامعه ما به دلایل متعددی بسیار آشکار و واضح است. اما راه حل ایجاد تقابل میان پزشکی جدید و طب سنتی، حفظ یکی و نفی دیگری نیست. نه امکان آن وجود ندارد نه مطلوب است. بلکه حرکت به سمت طراحی مکتب جامع بهداشت و سلامت توحیدی است. 🔸 برای این مهم مقدمتا باید شاخصه ها و مؤلفه های فلسفی و بنیادین آن را استخراج کنیم. این وظیفه نه بر عهده اطبا و پزشکان بلکه رسالت حکیمان و فقیهان روشمند و نظام ساز است. 🔹 حکمت که خود مظهری از سلامت انسان و عنصر مهم در بهداشت فکری و روانی جامعه است نسبت به نظام سلامت و بهداشت نمی تواند و نبایست بی تفاوت باشد و می بایست به اين عرصه ورود کند و طرح کلان و اصول کلی نظام بهداشت و سلامت جامعه را در افق جهانی و تمدنی تبیین نمايد. 🔸بدون حکمت و فقاهت، این مسیر توسط انسانهای جزء نگر به انحراف کشیده می شود و بر پایه حب و بغض های مختلف، شیوه تقابل و ستیز را در پیش گرفته و به نفی بخش هایی از میراث بشری خواهند پرداخت. 🔹دعوا های امروزه در جامعه ایرانی و فضای مجازی نسبت به طب سنتی و پزشکی جدید، ناشی از غیبت حکیمان و فقیهان نظام ساز و نبود منطق حکمی و منهج اجتهادی در این عرصه است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121