eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
572 عکس
155 ویدیو
28 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال تخصصی با موضوع بر پایه آثار و اندیشه_های حکیمان و فیلسوفان انقلاب اسلامی: ♡نسل اول: امام خمینی علامه طباطبایی شهید مطهری شهید بهشتی شهید صدر علامه جعفری علامه مصباح یزدی علامه جوادی املی علامه سبحانی تبریزی و امام خامنه_اینسل دوم: حکیمان متاله حضرات آیات و حجج الاسلام: فیاضی، پارسانیا، یزدانپناه، حسین زاده یزدی، و.... ❇️اهداف و موضوعات: 🔹چیستی امتداد حکمت و فلسفه 🔹روش شناسی امتداد حکمت و فلسفه 🔹معرفی اثار در مسیر امتداد حکمت و فلسفه 🔸معرفی امتدادگران حکمت و فلسفه از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی 🔸پاسخ به شبهات منکران و تحریف گران امتداد حکمت الهی و فلسفه اسلامی ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌بهار طبیعت و بهار جان در برنامه معرفت ❇️دکتر لاریجانی: 🔸نکته‌ی دیگر راجع به بهار است این بهار و زمستان یک توالی را نشان می‌دهد یعنی زمستانی که پیش از بهار است خزان است و فروغی ندارد و انسان به یک باره در بهار همه چیز می‌شکفد شادی‌ها می‌آید، خرمی‌ها سر می‌زند در زندگی انسان و گلستان به وجود می‌آید، آباد می‌شود، آیا این توالی را که در طبیعت است می‌شود که در وجود خود انسان هم باشد یعنی انسان بدون بلا به خانه نمی‌رسد بدون سختی‌ها به شادی نمی‌رسد؟ ❇️دکتر دینانی: 🔹دقیقاً مطلب همین است و همین توالی که در زمان و در فصول چهارگانه‌ی طبیعت می‌بینید علی الدوام است و از آغاز آفرینش این توالی زمان است و زمان دیگر متوالی است و این توالی زمان که یکنواخت نیست، البته زمستان دارد، تابستان دارد، بهار دارد و... بله هر نو شدنی ریختن و پوشیدن است و اصلاً نو تغییر یعنی دگرگونی، زمان هم ... ما زمان را در زمانیات می‌بینیم، خود زمان مجرد را که شما نمی‌بینید و زمان را در فصول در اشیا در گل در طبیعت در سبزه و در فصل خزان و بهار آثار زمان را می‌بینید اما خود زمان مجرد از زمانی را که شما نمی‌بینید، اما اینها همه مقطعی زمان است اما بحث از ماهیات زمان خیلی پیچیده است حالا شما زمانیات را می‌بینید به توالی، و این توالی نو و کهنه شدن دارد هر نو کهنه تغییر است تغییر یعنی نو و کهنه، فصل زمستان مظهر فروریزی است، یعنی آنچه که بوده حالا باید بگذری، فصل خزان، فصل ریزش برگ‌ها ولی ریختن اون برگ‌ها، آماده شدن برای روییدن برگی جدید است، پرپر شدن گل‌ها برای آماده شدن برای گل دیگر است، این خاصیت طبیعت است که ما در توالی می‌بینیم و تقسیم می‌کنیم به فصول چهارگانه، اما انسان این توالی فصول چهارگانه هر لحظه درش هست، انسان یک وقت از حیث طبیعی نگاه می‌کنیم یعنی بدن انسان هم خواص زمستان و تابستان و بهار و پائیز را دارد مثلاً زمستان که هوا سرد است اجسام منقبض می‌شوند و بدن و عضله‌ی انسان در اثر سرما حالت منقبض پیدا می‌کند، در تابستان قدری انبساط پیدا می‌کند عضلات و... این خاصیت طبیعی است که بدن انسان احکام طبیعت درش جاری است بدون کم و کاست. 🔹اما روان آدمی هم همین فصول درش هست اما نه قبض و بسط طبیعی، روح انسان هم زمستان دارد، پائیز دارد و تابستان دارد، یعنی اندیشه‌های کهنه را فرو می‌ریزد و مرتب اندیشه در تحول است و اندیشه که ثابت نباید بماند و وای بر کسی که دو لحظه‌اش یکسان باشد، مرتب باید اندیشه‌ی شما در تحول باشد، اما در تحول به سوی کمال، یعنی یک اندیشه‌ی کهنه را می‌ریزی و به مجرد اینکه اندیشه‌های کهنه را فرو می‌ریزی اندیشه‌ی نو، جایش می‌آید، روح شما در خلاء باقی نمی‌ماند.. 🔹مولانا: از یک اندیشه کاید در درون    صد جهان گردد به یک دم سرنگون 🔸یعنی جهان درونی شما عوض می‌شود، یک اندیشه رفت، اندیشه‌ی کهنه و یک اندیشه‌ی نو به جایش آمد، این بهار شماست، بنابراین بدن شما مطابق طبیعت، همون چهار فصل را طی می‌کند، زمستان سرد است باید لباس گرم بپوشی، تابستان گرم است باید لباس نازک اما روان شما منتظرتون نمی‌نشیند، روان شما، فصول خودش را دارد یعنی فصول روان آدمی شتابش بیش‌تر از فصول طبیعت است (که چهار فصل است در یک سال) اما روان آدمی در هر لحظه یک فصل است، هر آن یک فصل است، مرتب شما در بهار و زمستانی، در خزان و بهاری و مرتب اندیشه‌ای را پشت سر می‌گذاری و به بهار جدیدی وارد می‌شوی این بهار و پائیز در اندیشه‌ی شما علی الدوام جریان دارد. در وجود آدمی جان و روان می‌رسد از غیب چون آب روان هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود  وارهد از حد و جهان بی‌حد و اندازه شود https://eitaa.com/hekmat121/53
📌اهمیت تلاش های دهه ۶۰ ایت الله مصباح در تحول علوم انسانی از منظر ايت الله خامنه اي: 📍بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با شورای بررسی کتب علوم انسانی- ۸۵/۱۱/۲ مخاطب: اعضای شورای بررسی متون و کتب علوم انساني: . 🔸علوم انسانی حقیقتا در کشور ما غریب و منزوی است. این واقعیت قضیه است. این نکته را از اوایل انقلاب هم دوستان دلسوزی - چه در دانشگاه، چه در حوزه - احساس کردند. 🔹مسبوقید که در یک مجموعه‌ای با کمک اساتید دانشگاه جمع شدند تا کارهایی را در زمینه‌ی علوم انسانی ریشه گرفته در باورها و مبانی اسلامی تهیه کنند؛ منتها کارهای ابتدایی و اولی بود. اگر آن اهمیت و آن تلاش در طول این بیست و چند سال ادامه پیدا می‌کرد، ما امروز از این جهت وضع بهتری داشتیم؛ اما ادامه پیدا نکرد. 🔹از سال ۷۴ که مسأله‌ی اسلامی‌شدن دانشگاه‌ها پیش آمد و آقای دکتر گلشنی با زحمات مشکورِ خودشان این مجموعه را راه‌اندازی کردند، در واقع یک همت جدیدی پشت سر این کار گذاشته شد و امیدهایی به وجود آمد. ما باید این امیدها را هر چه بیشتر کنیم. ... 🔸توصیه‌ی بعدی من، ارتباط با قم است. خوشبختانه من می‌بینم که آقای و آقای - که ساکن قم هستند و با حوزه ارتباط مستمر می‌توانند ایجاد کنند - می‌توانند این مجموعه را با قم مرتبط کنند. بخصوص آقایانی که در قم هستند و با مؤسسه‌ی آقای و مجموعه‌های علمی فعال قم - که حقیقتا هستند - ارتباط دارند، به نظر من می‌توانند خیلی به شما کمک کنند. یک همکاری درستی را تعریف کنید و از آن مجموعه‌های علمی استفاده بشود، تا بتوانیم ان‌شاءالله در آینده یک چشم انداز امیدبخشی داشته باشیم. 🔹ده سال، زمان زیادی است که شما صرف کرده اید؛ حالا ان‌شاءالله یک مقطع جدیدی - گفتید یک همایش خواهید داشت - را تعریف کنید برای اینکه محصول کار این جمع که قاعدتا محصول باارزشی خواهد بود، به بازار کار بیاید. 🔸البته این فصل‌نامه و امثال این‌ها کارهای باارزشی است؛ بنده به این‌طور کارها اعتقاد دارم؛ این نقد و انتقاد و نوشتن و فرستادن و پس فرستادن خوب است، 🔹 لیکن علاوه بر این کارهایی که حتما لازم است و انجام می‌گیرد، یک حرکت کلانی باید انجام بگیرد؛ بالأخره محصول کار آقایان و مجموعه اساتیدِ همکار شما و آنچه که در به این ملحق خواهد شد، باید بتواند به بازار کار علمی بیاید یا کتاب درسی بشود، یا لااقل مرجع اساتید علوم انسانی در همه‌ی رشته‌ها و در همه‌ی بخش‌ها قرار بگیرد، که بتوانند مراجعه کنند. آن استادی که می‌خواهد شاگرد خودش را بر این پایه پیش ببرد و بالا بیاورد، مرجعی داشته باشد؛ بتواند کارهایی را انجام بدهد متن کامل بیانات منتشر نشده امام خامنه‌ ای در http://roshani.blog.ir ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌نوروز و ار تباط آن با شناخت خالق هستی 🔆بخش اول 🔹از نگاه اهل حکمت و ذوق، بهار فرصتی است برای بازخوانی کتاب حقیقت خود. چرا که رفتن زمستان و آمدن بهار، یک جریان هدفمند بوده و انسان هم که جزء عالم طبیعت است، برای هدفی مهم آفریده شده است. 🔸بهار و طبیعت زیبای آن، تماشاگهی دیدنی و تابلوی خواندنی از کتاب زندگی است که با اوراق نسیم گونه اش، سیمای زیبای حقیقت را در آئینۀ عالم خلقت به نمایش می گذارد. این تجلی باشکوه، بهترین درس خداشناسی را عرضه می دارد. آری خداوند هستی بخش، آنگونه که برای شناخت و هدایت انسان، احکام تشریعی را فرو فرستاده، تماشاگهی از طبیعت زیبا را، برای اهل خرد جلوه نموده تا به راز و رمز حقیقت پی ببرند، و از این طریق به معرفت و محبت الهی برسند. آن چنانکه سعدی می سراید: بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار  که نه وقتست که در خانه بخفتی بیکار بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار آفرینش همه تنبیه خداوندِ دلست دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار 🔹بهار، فصل زیبایی و شکوفایی است. در بهار درختان جوانه می‌زنند، شکوفا می‌شوند و ثمر می‌دهند و با این اتفاق همه طبیعت و محیط را زیبا می‌کنند. یکی از عوامل انگیزه مردم برای اینکه در بهار بخشی از ساعات روز را در طبیعت سپری کنند همین زیبایی بهار است. طبیعت رنگارنگ، زیبایی‌آفرینی و جاذبه بهار باعث می‌شود تا انسان فطرتاً و از روی سرشت خود بهار را دوست داشته باشد. اما از نگاه اهل ذوق، بهار کتاب معرفتی است که هر سال به روی اهل حکمت و بصیرت گشوده می شود تا جمال محبوب را در چهره شکوفه هایش نظاره کنند وبا نو شدن جان و اندیشه شان، با طبیعت همنوا شوند. در حقیقت؛ سال نو فرصتی است تا بار دیگر گذران عمر را یادآور خویش سازیم و در شور و شوق بهاری ازاینکه گامی دیگر به انتهای فرصت زندگی نزدیکتر شده ایم، غفلت نورزیم و قدر لحظات گرانبهای عمر خویش را بدانیم. با دلبرکی تازه تر از خرمن گل از دست مده جام می و دامن گل  زان پیشترک که گردد از باد اجل پیراهن عمر ما چو پیراهن گل 🔹قرآن کریم نیز، زندگی انسان را به بارانی تشبیه می کند که از آسمان فرو می ریزد و قطره های حیات بخش آن، سرزمینهای آماده را به جنبش درمی آورد. به وسیله این باران، انواع گیاهان رنگارنگ می روید، سپس شکوفه ها و میوه ها و شاخساران، زمین را می آرایند و صحنه پرخروشی از حیات و زندگی را به نمایش می گذارند. انسان از دیدن این پدیده های زیبا ممکن است دچار غرور شود و تصور کند که این سفره گسترده همیشه در اختیار اوست. در حالی که همین زیبایی شادی بخش، ممکن است در یک روز روشن و یا شب تاریک، از بین رفته و نابود شود. 🔸بهار که فصل زندگی و برازندگی است با درخشش چهرۀ طبیعت و دگرگونی وضعیت آب و هوا و جلوه طراوت و تازه گی،  برای اهل ذوق پیام های بیشماری دارد، که همه آنها در حیطه این برنامه نمی گنجد. اما بطور خلاصه می توان برخی  از آن را از باب تذکر بر شمرد. ادامه دارد ... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌نوروز و ار تباط آن با شناخت خالق هستی 🔆بخش دوم 🔹مهم ترین پیام نوروز و  بهار، پیام خداشناسی است. خداشناسی واژه‌ای‌ست که برای هیچ مسلمانی گنگ و نامفهوم نیست تا بخواهد برای آن تعریف یا مصادیقی بیابد، بلکه او از هر طریق اعم از  دیدن، شنیدن و …. و بالاخص با اندیشیدن در وجود خود به این حقیقت پی می برد. چنانچه خداوند می‌فرماید: ‏ "وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ‏:‏ و در خودِ وجود شما ( انسانها، نشانه‌های روشن و دلائل متقن برای شناخت خدا و پی بردن به قدرت او) است. مگر نمی‌بینید؟" پس نوروز، فصل تامل در آفرینش خداست. فصل دیدن با چشمان دل است. اینکه ببینیم چگونه شکوفه ها به آرامی خود را از میان ساقه های تُرد و ظریف درختان بیرون می کشند و جوانه ها نیز از میان خاکهای مرطوب سر برمی آورند. به گل یاسمن بنگریم و سرمست از عطر آن، بیندیشیم که چه کسی آن را این چنین زیبا آراسته و عطر آگین ساخته است. قرآن کریم ، بهار را نشان قدرت و توانایی خداوند می شمارد و تبدیل فصل خشک و بی برگ زمستان به فصل با طراوت بهار را آیه ای روشن برای زندگی دوباره در روز واپسین می داند. در آیه 9 سوره فاطر آمده است: «خداوند کسی است که بادها را فرستاد تا ابرها را بر انگیزند پس آن ابرها را به سوی سرزمین خشک و مرده می رانیم و بوسیله آن زمین را پس ازآنکه مرده بود، زنده می کنیم».  🔹روز رستاخیز نیز چنین است و در آیاتی دیگر می فرماید: «زمین را جامد و بی روح می بینی، اما آنگاه که آب باران را بر آن فرود می آوریم، به جنبش و حرکت در می آید و فزونی می گیرد و انواع گیاهان شگفت انگیز را می رویاند، خدا حق است و اوست که مردگان را حیات می بخشد و اوست که بر هر چیزی تواناست.» (سوره حج: آیات 6و5)   🔸پس از پیام توحیدی می توان به صبر اشاره کرد. هنگامیکه  نوروز دم عیسوی خود را بر کالبد مرده‌ی زمین می دمد، طبیعت بی جان پس از تحمل تازیانه‌های سرد و سنگین زمستان ثمره‌ی صبر و پایداری خود را نمایان می کند از طبیعت می گیرند و یادآور این کلام الهی می‌گردند که فرموده است: ‏" سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا: خداوند به زودی بعد از سختیها آسانی قرار می دهد." (آیه 7 سوره طلاق)  🔹در حقیقت نوروز نیز با پشت سر گذاشتن زمستان سرد وسخت، از این حقیقت،تصویر زنده ای ارائه می دهد که با صبر می توان به پیروزی رسید.  🔸فصل بهار، فصل سخاوت و بخشندگی است. در فصل بهار، باران بهاری سخاوتمندانه در کوه و دشت می‌بارد و همه را سیراب می‌سازد. بارانی که با بزرگواریپهنای همه‌ی دشت‌ها و بیابان‌ها و شوره‌زارها بالاخص دریاها و اقیانوس‌ها را در بر می‌گیرد و هیچ چیزی را محروم نمی‌نماید. پس برماست که این پیام بهاری را دریافت کرده و  همه را بدون در نظر گرفتن  جنسیت، قومیت، نژاد  دوست داشته باشیم و به بهانه های واهی کسی را از اطراف خود دور نسازیم. بلکه گفتار، رفتار و اعمال مان را بهاری کرده و دل های دیگران را شاد نماییم. 🔹فصل بهار، فصل نو شدن است و نوروز نیز، حکایت نو شدن و نو خاستن است. چرا که با بهار همه جهان حیات مجدد می‌یابند. انسان مؤمن نیز در پرتو تمسک و عمل به قرآن و معارف الهی می‌تواند بینش و منش خود را به گونه‌ای تنظیم و ترسیم کند که هر چهار فصل زندگی او بهار باشد. یعنی همگام با زیبایی طبیعت، روح خود را زیبا نماید. زیبایی ای که مانند زیبایی طبیعت با گذشت زمان از بین نرود، بلکه با انسان جاودانه گردد. البته انسان حالات و احوال متغیری دارد. گاه به امور مادی می گراید و گاه به فطرت انسانی خود، روی می آورد. با نمودها و جلوه های هستی، تعلق خاطر می یابد و پدیده های زیبای طبیعت به او آرامش و اطمینان می بخشد. می توان گفت انسان به دنبال تفسیر زیبا شناسانه ای از هستی است و می خواهد زیبایی را به درستی درک کند. زیبایی های هنرمندانه ای که در هستی بکار رفته، انسان را در اندیشه فرو می برد و به حیرت می آورد. این حیرت، سرآغاز تحول است و انسان را به سوی تعالی سوق می دهد. بدینگونه بهار با طبیعت نو و تازه خود، در طول قرنها، موجب تحول و دگرگونی شده و در آداب و سنن مردم، پایدار مانده است.  ❇️بهار، فصل نو شدن 🔹بهار فصل تحول و انقلاب در طبیعت است، هر روز، هر ساعت و هر ثانیه تحول مثبتی در آن رخ می دهد. درختان سر سبز شده و شکوفه می‌کنند و به بار می‌نشینند. انسان نیز می‌بایست در هر سال، هر فصل، هر روز و هر ساعت، در جهت تحول و دگرگونی مثبت خود، تلاش نماید. بنابراین یکی از پیام های مهم بهار؛ دگرگونی و انقلاب است که باید آن را به گوش جان شنید. انسانی که اشرف موجودات است باید همگام با افزایش معرفت و بندگی خود به خدا، خدمتش به خلق خدا نیز بیشتر گردد، تا در نهایت به بهار واقعی که همان قرب الهی، سیر و سلوک به سوی پروردگار و آزادی از اسارت نفس و تعلقات دنیایی است، برسد. https://eitaa.com/hekmat121
📌بهار و حکمت 📍حکیم متاله استاد شهید مطهری: ❇️بخش اول: 🔸بهار فصل تجدید حیات و زندگی از سرگرفتن زمین ماست، فصل نشاط و خرمی زمین است... در قرآن از این تجدید حیاتی که برای این موجود رخ می دهد مکرر یاد شده حدود پانزده بار و شاید بیشتر در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده ولی به عنوان یک درس یک تعلیم و یک حکمت آموختنی...بهار طبیعی را خورشید به وجود می‏آورد که پس از مدتی دوری و فاصله با اشعه گرم خود طبیعت مرده را زنده و زمین خفته را بیدار می‏کند و بهار معنوی را خورشید تابنده قرآن در دلهای مرده و روحهای افسرده ایجاد می‏کند . هم از فرصت بهار معنوی باید استفاده کرد و هم از فرصت بهار طبیعی .   🔹انسان حالتی دارد که از یکنواختی ملول می‏شود ، طالب تجدد و تنوع است‏.  تجدد و نوخواهی احتیاجی است در وجود بشر . بعضی گمان می‏کنند که این خصیصه ذاتی بشر است . بشر همیشه مشتاق و آرزومند چیزهایی است که ندارد . داشتن ، مدفن عشق و علاقه و خواستن است‏ . اما بعضی دیگر نظر دقیق تری دارند ، می‏گویند اگر واقعا چیزی مطلوب‏ غریزی و ذاتی بشر باشد ، ممکن نیست که وصال او را سرد و افسرده بکند .  🔸در نهاد و غریزه بشر معشوق و محبوبی کامل تر و عالی‏تر است ، محبوبی که کمال لا یتناهی است . به دنبال هر محبوبی که می‏رود ، در حقیقت ، نشانی از محبوب اصلی و واقعی‏ خود در او می‏بیند و به گمان محبوب اصلی به سراغ او می‏رود ، اما پس از وصال چون خاصیت آن محبوب اصلی را در او نمی بیند و احساس می‏کند که این‏ موجود قادر نیست خلع وجودی او را پر کند ، به سراغ محبوبی دیگر می‏رود ، و همین طور . . . مگر آنکه روزی به محبوب اصلی و حقیقی خود نائل گردد ، آن‏ وقت به کمال واقعی خود که اتصال به کمال لا یتناهی است ، خواهد رسید و در بهجت و سعادت کامل غرق می‏گردد و برای همیشه آرام می‏گیرد و دیگر خستگی و افسردگی و کسالت در او راه نمی یابد و بعبارتی : 💐« ألا بذکر الله تطمئن‏ القلوب » 🔹قرآن کریم درباره بهشت می‏فرماید: « لا یبغون عنها حولا » یعنی این تفاوت میان نعمتهای آخرت و این دنیا هست که در این دنیا انسان طالب تحول و تغیر است ، اما در آخرت طالب تغیر و تحول و نو شدن‏ و عوض شدن نیست . به هر حال ، مسلما انسان در این دنیا طالب تجدد و تنوع است . 🔹تجدد موجب انبساط و شکفتگی خاطر میگردد خصوصا اگر آن تجدد و تنوع در جهت‏ حیات و تازگی زندگی باشد . تجدد و تنوع ، کدورت و ملال را از خاطر می‏زداید .  هر زمان نو صورتی و نو جمال تا زنو دیدن فرو میرد ملال 🔸در تشریع نیز این نکته رعایت شده ، در هفته ، روزی و در سال ، ماهی‏ برای عبادت اختصاص داده شده است ، یعنی تشریع به بدرقه تکوین رفته‏ است . روز جمعه در هفته ، و ماه رمضان در سال ، اوقات تجدید حیات‏ معنوی و زدودن خاطر از ملالها و کدورتهای مادی است . در حدیث است :  « لکل شی‏ء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان » یعنی هر چیزی بهار و فصل تجدید حیاتی دارد ، بهار و فصل تجدید حیات‏ قرآن در دل اهل ایمان ، ماه رمضان است . 🔹علی ( ع ) می‏فرماید :   « تعلموا القرآن فانه ربیع القلوب » قرآن را بیاموزید که بهار دلها قرآن است . 🔹بهار طبیعی را خورشید به وجود می‏آورد که پس از مدتی دوری و فاصله با اشعه گرم خود طبیعت مرده را زنده و زمین خفته را بیدار می‏کند ، و بهار معنوی را خورشید تابنده قرآن در دلهای مرده و روحهای افسرده ایجاد می‏کند . هم از فرصت بهار معنوی باید استفاده کرد و هم از فرصت بهار طبیعی .  🔸رسول اکرم ( ص ) درباره بهار معنوی یعنی ماه مبارک رمضان فرمود : « فاسألوا الله بنیات صادقة و قلوب طاهره أن یوفقکم لعبادته و تلاوه کتابه » از خداوند با نیتهای جدی و راستین و با دلهای پاک بخواهید که توفیق‏ بندگی و تلاوت کتاب الهی به شما عنایت کند.  🔸در قرآن کریم مکرر از این تجدید حیاتی که برای زمین رخ می‏دهد یاد شده‏ ولی به عنوان یک درس و تعلیم و به عنوان راهنمایی بشر ، که از این فصل‏ چه استفاده‏ای باید بکند و چه الهامی باید بگیرد. 🔹هر یک از فرزندان زمین از گیاهان و حیوانات و انسان از این فصل حیات‏ بخش سهمی و حقی دارند: گلها و سبزه‏ها در این فصل خود را به کمال رشد می‏رسانند ، به حد اعلی جمال خود را طراوت می‏دهند ، اسب و گاو و گوسفند خود را به آب و علف می رسانند ، خود را فربه می‏سازند ، جست و خیزی‏ می‏کنند ، انسان هم از آن جهت که انسان است ، عقلی دارد و فهمی ، دلی‏ دارد و احساساتی و عواطفی ، او هم از این فیض عام سهمی دارد . ادامه دارد ... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌بهار و حکمت 📍حکیم متاله استاد شهید مطهری: ❇️بخش دوم: 🔹برای بعضی از مردم فصل حیات بخش بهار الهام دهنده است ، درس است ، آموزنده است ، نکته‏ها و رمزها و حقیقتها در می‏یابند ، اما متأسفانه‏ استفاده بعضی دیگر از افراد از حد استفاده یک حیوان تجاوز نمی کند .  🔸حاصل بهره آنها از این تجلی با شکوه خلقت ، شکم پر کردن و عربده کشیدن و بدمستی کردن و سقوط در منتها درجه حیوانیت است . آنها در این فصل الهام می ‏گیرند اما نه از این فصل بلکه‏ از صفات و ملکات پلید خودشان ، الهام می‏گیرند اما چه چیز الهام می‏گیرند ؟ جنایت و آدمکشی ، فحشاء و فساد اخلاق ، شکستن قیود و حدود انسانی . آیا این منتهای بدبختی نیست که محصول رسیدن ایامی به این لطف و صفا و طراوات ، تیرگی دل و تاریکی روح و قساوت قلب باشد ؟ آری ، هر کسی بر طینت خود می‏تند . به هر حال ، بهار فصل تجدید حیات و زندگی از سرگرفتن زمین ماست ، فصل‏ نشاط و خرمی زمین است ، فصلی است که زمین در شرایط تازه و جدیدی قرار می‏گیرد و مستعد می‏شود که بزرگترین موهبتهای الهی یعنی حیات و زندگی به‏ او افاضه شود.  🔸در قرآن کریم از این حالت زمین ، از این تجدید حیاتی که برای این‏ موجود رخ می دهد ، مکرر یاد شده . در حدود پانزده بار و شاید بیشتر در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده ، ولی به عنوان یک درس و یک تعلیم و یک حکمت آموختنی .  ________ منبع : کتاب بیست گفتار استاد شهید مرتضی مطهری(ره) ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌"نسیم باد نوروزی" در نگاه حکیم ادیب سعدی شیرازی 💐💐💐🌹 بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستانی به غلغل در سماع آیند هر مرغی به دستانی دم عیسیست پنداری نسیم باد نوروزی که خاک مرده باز آید در او روحی و ریحانی به جولان و خرامیدن در آمد سرو بستانی تو نیز ای سرو روحانی بکن یک بار جولانی به هر کویی پری رویی به چوگان می‌زند گویی تو خود گوی زنخ داری بساز از زلف چوگانی به چندین حیلت و حکمت که گوی از همگنان بردم به چوگانم نمی‌افتد چنین گوی زنخدانی بیار ای باغبان سروی به بالای دلارامم که باری من ندیدستم چنین گل در گلستانی تو آهو چشم نگذاری مرا از دست تا آن گه که همچون آهو از دستت نهم سر در بیابانی کمال حسن رویت را صفت کردن نمی‌دانم که حیران باز می‌مانم چه داند گفت حیرانی وصال توست اگر دل را مرادی هست و مطلوبی کنار توست اگر غم را کناری هست و پایانی طبیب از من به جان آمد که سعدی قصه کوته کن که دردت را نمی‌دانم برون از صبر درمانی ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌رها شدگی فضای مجازی 📍آیت الله العظمی امام خامنه ای: 🔹متأسّفانه در فضای مجازیِ کشور ما هم که آن رعایتهای لازم با وجود این همه تأکیدی که من کردم صورت نمیگیرد و در یک جهاتی واقعاً ول است، که بایستی آن کسانی که مسئول هستند حواسشان باشد. 🔸همه‌ی کشورهای دنیا روی فضای مجازیِ خودشان دارند اِعمال مدیریّت میکنند، [در حالی که] ما افتخار میکنیم به اینکه ما فضای مجازی را ول کرده‌ایم! این افتخار ندارد؛ این به هیچ وجه افتخار ندارد. 🔹فضای مجازی را بایستی مدیریّت کرد. از این امکان مردم استفاده کنند، برای مردم بلاشک وسیله‌ی آزادی است، خیلی هم خوب است امّا نباید این وسیله را در اختیار دشمن گذاشت که بتواند علیه کشور و علیه ملّت توطئه کند. 🔹دارند استفاده میکنند از این فضا و هدفشان هم همین است که با شیوه‌های روانی، مشارکت مردم را در انتخابات کاهش بدهند. 🔸و امیدوارم که ان‌شاءالله مردم پاسخ رد به اینها بدهند و کاری کنند که دشمن را ناامید کنند و این مهم دور نمانَد. 📌منبع: سخنرانی تلوزیونی اول فروردین ۱۴٠٠ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌نوروز و نشانه های رنگارنگ حکمت آمیز نوروز عیدی است که آمیزه ای رنگارنگ و هماهنگ از نمادها و نشانه ها، سنت ها و آداب ایرانی _اسلامی است. در زیست بوم ایران بزرگ، خرده آداب و نمادهای بهاری متنوع و متکثری جریان دارد که در عین حال از روح و حقیقت واحد بهار طبییعت وشکوفایی درون گزارش می دهد. این فقط اختصاص به فرهنگ ایران بزرگ دارد که توان هضم اداب و نشانه های متنوع و متکثر را در درون یک کلان روایت بهاری مبتنی بر ادبیات دینی و توحیدی داراست. ریشه این کثرت نمادها ونشانها در وحدت بهاری را باید در حکمت ایرانیانی جستجو کرد که در فرهنگ اسلامی رشد و نمو یافته است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌خواب غفلت 📍دکتر مهدی محقق: 🔹در اينجا لازم است، تذكر دهم كه هنگامي كه ما از روي جهل و ناداني، پشت پا به فرهنگ غني خود زده و ميراث درخشان علمي خود را به گوشه انزوا رانده بوديم كه هنوز هم در همان حاليم، غربيان با هوشياري كامل زبان عربي را آموختند تا بتوانند به آن ميراث ارجمند دست يابند و آن را از چنگ ما درآورند و فوايد و منافع آن را به خود اختصاص دهند. 🔸 براي تأييد اين مطلب، گوشه‌اي از خطابه اسقف ارپينيوس، استاد زبان عربي دانشگاه ليدن هلند كه در نخستين روز تدريس خود (پنجم نوامبر 1620 ميلادي) در آن دانشگاه دانشجويان را از اهميت ميراث پزشكي اسلامي آگاه كرده بود، نقل مي‌شود: ❇️«از ميان شما، آنان كه علاقه‌مند به علم پزشكي‌ايد، چه اندازه مهم است كه به زباني تسلط پيدا كنيد كه مي‌تواند در رشته مورد علاقه شما كتاب‌هايي را به شما تقديم دارد كه در آن، به درمان سيصد يا بيشتر انواع بيماري كه تاكنون براي ما اروپاييان ناشناخته مانده و حتي پزشكان يوناني از آن آگاه نبوده‌اند،‌ آشنا شويد. با آموختن اين زبان مي‌توانيد از اصل عربي آثار ابن‌سينا و رازي استفاده كنيد كه اين استفاده با خواندن ترجمه لاتين آنها براي شما هرگز ميسر نخواهد شد.» 🔹او طي خطابه خود به كتابخانه‌هاي بزرگ اسلامي، ازجمله 32هزار كتاب كه در كتابخانه شهر فاس، از بلاد مراكش، موجود بود، اشاره مي‌كند و مي‌گويد: ❇️«چون مسلمانان به اين علوم توجهي ندارند، شما پس از فراگرفتن زبان عربي،‌ به آساني و با بهاي ارزان مي‌توانيد به آن كتاب‌ها دست يابيد»! 🔹با اين كيفيت، ‌سرمايه‌هاي علمي مسلمانان به كتابخانه‌هاي مهم اروپا (همچون كتابخانه‌هاي موزه بريتانيا در لندن، بادليان در آكسفورد، واتيكان در ايتاليا، اسكوريال در اسپانيا و كتابخانه ملي پاريس و غير ذلك) سرازير مي‌شود و به آساني در دسترس اهل علم قرار مي‌گيرد و دانشمندان آن آثار را مورد بررسي،‌ تحقيق و ترجمه قرار مي‌دهند. 🔸نگاهي اجمالي به فهرست مآخذ و منابع مجموعه حاضر نشان مي‌دهد كه بيشتر آثار مهم پزشكي اسلامي كه در چند دهه اخير انتشار يافته‌اند،‌ به وسيله مراكز علمي و به همت دانشمندان دانشگاه‌هاي غربي، تصحيح، ترجمه و چاپ شده‌اند و اين در حالي است كه در كتابخانه‌هاي دانشگاهي ما نسخه خطي را حتي در اختيار دانشجويان قرار نمي‌دهند و اگر هم قرار بدهند، تعهد مي‌گيرند كه دانشجو آن را مورد تحقيق و نشر قرار ندهد، با اين دليل جاهلانه كه: نسخه خطي اگر چاپ بشود، از ارزش آن كاسته مي‌شود! 🔸در آكسفورد، كتابي كه بيش از همه توجه من را به خود جلب كرد،‌كتاب «شرح كليات قانون» ابن‌سينا به زبان عربي است كه نسخه دست‌نوشت مولف كه به كتابخانه قاضي‌القضاه زمان خود تقديم داشته بود، ‌به شماره Hant. 263 در كتابخانه بادليان آكسفورد موجود است. مولف اين كتاب، محمودبن مسعودبن مصلح كازروني معروف به قطب‌الدين شيرازي است كه از پزشكان و فيلسوفان بزرگ قرن هفتم هجري بوده و از چهارده‌ سالگي در بيمارستان مظفري شيراز، در مقام پزشك و چشم‌پزشك كار مي‌كرده و در ضمن، مطالعات خود را درباره آثار پيشينيان نيز دنبال مي‌كرده است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌فیلسوف در ردای پزشکی قطب الدین شیرازی: 🔹«من از خانداني بودم كه به صناعت پزشكي مشهور بودند و آنان با دم عيسايي و دست موسايي خود به علاج مردم و اصلاح مزاج آنان مي‌پرداختند. در آغاز جواني، به تحصيل فن و فراگيري مجمل و مفصل آن شايق شدم؛ شب بيداري را بر خود واجب و راحتي و خواب را بر خود حرام ساختم تا آنكه كتاب‌هاي مختصر در پزشكي را فراگرفتم و درمان‌هاي متداول را مشاهده كردم و در همه مطالبي كه به پزشكي وابسته است، ممارست كردم و همه اين كوشش‌ها تحت ارشاد و راهنمايي‌ پدرم، امام همام ضياءالدين مسعود بن‌ مصلح كازروني، بود كه در اين فن به اجماع اقران،‌ بقراط زمان و جالينوس اوان خود بود. 🔸وقتي من در پزشكي به حدس صائب و نظر ثاقب در درمان بيماران مشهور شدم، پس از وفات پدرم (خدايش رحمت كناد) در مقام پزشك و چشم‌پزشك، در بيمارستان مظفري شيراز به خدمت پذيرفته شدم؛ در حالي كه بيش از چهارده ‌سال از عمر من نمي‌گذشت و مدت بيست ‌سال به همان سمت باقي‌ماندم و براي آنكه به غايت قصوي و درجه عليا در اين فن برسم، به خواندن كتاب كليات قانون ابن‌سينا نزد عم خود، سلطان حكميان و پيشواي فاضلان كمال‌الدين ابوالخير بن‌مصلح كازروني، پرداختم و سپس آن را نزد شمس‌الدين محمد بن احمد حكيم كيشي و شيخ شرف‌الدين زكي بوشكاني كه هر دو مشهور به مهارت در تدريس اين كتاب بودند، ادامه دادم. از آن‌جا كه اين كتاب از دشوارترين كتاب‌هايي است كه در اين فن نگاشته شده است و مشتمل بر لطايف حكمي و دقايق علمي و نكته‌هاي غريب و اسرار عجيب است، هيچ يك از مدرسان آن گونه كه بايد از عهده تدريس و تفهيم كتاب برنمي‌آمدند و شرح‌هايي هم بر كتاب نوشته شده بودند، وافي و كافي براي رسيدن به مقصود نبودند؛ زيرا شرح امام علامه فخرالدين رازي فقط جرح بعض بود، نه شرح كل و كساني هم كه از او پيروي كرده و بر كتاب شرح نوشته بودند، همچون امام قطب‌الدين ابراهيم معري و افضل‌الدين محمدبن نامور خونجي و ربيع‌الدين عبدالعزيز بن عبدالواحد جيلي و نجم‌الدين ابوبكر بن محمد نخجواني، بر آنچه فخر‌الدين گفته بود، چيزي نيفزوده بودند. تا اينكه به جانب شهر دانش و كعبه حكمت و حضرت علّيه بهيّه قدسيه و درگاه سنيّه زكيّه فيلسوف استادي نصيري (نصرالدين طوسي) روي آوردم كه برخي از دشواري‌ها را گشوده و برخي ديگر، باز بر جاي ماند؛ زيرا احاطه به قواعد حكمت در شناخت اين كتاب كافي نيست، بلكه شخص بايد ممارست در قانون علاج در تعديل مزاج داشته باشد. 🔹سپس براي هدف خود، به خراسان و از آن‌جا به عراق عجم و عراق عرب و سپس به بلاد روم مسافرت كردم و با حكيمان اين شهرها و پزشكان اين بلاد بحث‌ها و گفت‌وگوها درباره دشواري‌هاي كتاب داشتم و آنچه را آنان مي‌دانستند، فرا گرفتم؛ هر چند كه در بلاد روم نادانسته‌هاي كتاب بيش از دانسته‌ها بود. ناچار دست كمك به سلطان مصر، ملك منصور قلاون، دراز كردم و در ‌سال 681‌ نامه‌اي به او نوشتم كه در اين‌باره مرا مدد رساند. در نتيجه به سه شرح كامل از كليات قانون دست يافتم كه نخستين، از فيلسوف محقق علاء‌الدين ابوالحسن علي بن ابي الحزم قرشي معروف به ابن نفيس و دومين،‌ از طبيب كامل يعقوب بي‌ اسحاق سامري متطبب و سومين، از طبيب حاذق ابوالفرج يعقوب بن اسحاق متطبب مسيحي معروف به ابن قف بود و نيز، به كتاب‌هايي ديگر مربوط به قانون برخوردم؛ ازجمله پاسخ‌هاي سامري به ايرادهاي طبيب فاضل نجم‌الدين ابن المفتاح بر برخي از مواضع كتاب و نيز، تنقيح‌القانون هبت‌الله اين جميع يهودي معري كه رد بر شيخ است و برخي از حواشي عراقيه كه امين‌الدوله ابن‌تلميذ بر حواشي كتاب قانون نوشته است و نيز كتاب امام عبداللطيف بن يوسف بغدادي كه گفتار اين جميع را در تنقيح القانون رد كرده است. 🔸هنگامي كه اين شروح را بررسي و مطالعه كردم، حل بقيه كتاب بر من آسان شد؛ چنان كه موضع اشكال محل قيل و قال باقي نماند و اطمينان يافتم كه منابعي را كه گرد آورده‌ام، نزد كسي ديگر در عالم يافت نمي‌شود. لذا تصميم گرفتم كه شرحي بر كتاب بنويسم كه دشواري‌هاي كتاب را حل كند و نقاب از چهره معاني آن بگشايد و اعتراضات شارحان را پاسخ گويد و در اين شرح، لفظ متن را با شرح ممزوج ساختم تا آنكه اصل كتاب از زوايد و اضافات ممتاز باشد و گذشته از خلاصه شروحي كه ياد شد، از اختيارات حاوي رازي كه ابن تلميذ گردآورده است و بستان الاطباء ابن‌مطران و فصول طبيه كه از مجلس شيخ استفاده شده است و ثمارالمسائل الطبيه ابوالفرج عبدالله بن طيب و اجوبه‌المسائل كه ابن بطلان در دعوه‌الاطباء آورده است و همچنين،‌ از قراضه طبيعيات و نوادرالمسائل و كتب جالينوس در تشريح و شرح ابن ابي صادق نيشابوري بر منافع الاعضاء جالينوس و خلق‌الانسان ابوسهل مسيحي استفاده كردم و اين كتاب را نزهه الحكماء و روضه‌الاطباء، ناميدم كه موسوم به التحفه‌السعديه است تا با اين اسم، تيمن و با اين رسم تفأل جسته باشم.»