🏴 « إنا لله و إنا إلیه راجعون»
إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
◼️ ساعاتی پیش روح بلند عالم پرهیزگار استاد اخلاق و عرفان و حدیث حضرت آیت الله فاطمی نیا به ملکوت اعلی پیوست.
رحلت ایشان را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر ( عج )، مقام معظم رهبری ، علمای اعلام و حوزه های علمیه ، بیت شریف ایشان و عموم شیعیان جهان تسلیت عرض می نماییم.
🔰 منتشر شد: چیستی و نحوه وجود فرهنگ
▫️کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ اثر حضرت آیتالله استاد یزدانپناه با همکاری مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) توسط نشر کتاب فردا چاپ شد.
📚 این اثر تلاشی فلسفی برای دستیابی به حقیقت فرهنگ و نحوه تقرر آن از منظر فلسفه اسلامی با رویکرد کشف واقع است.
کتاب حاضر در حقیقت مربوط به حوزه فلسفه فرهنگ و نگاههای کلان و فلسفی به حقیقت فرهنگ است، بیآنکه فرهنگ خاصی مدنظر بوده باشد.
مؤلف میخواهد به همان پدیدهای ناظر باشد که هماکنون همگان از فرهنگ مراد میکنند، اما پایگاه سخنش، تراث معقول اسلامی است.
در این اثر تنها مباحث کلان و اساسی همچون چیستی فرهنگ، عینیت فرهنگ، گستره فرهنگ، لایههای فرهنگ و نحوه وجود فرهنگ مورد کاوش قرار گرفتهاند.
#تازه_های_نشر
#فلسفه_فرهنگ
#استاد_یزدان_پناه
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
📌جنگ ملاصدرا
#معرفی_کتاب
تمهيد مصطفی فيض كاشانی
وزيری 472 صفحه چاپ دوم 170000ريال
جنگ دفتري راگويند كه درآن مجموعه اشعار ومطالبی همگون وهمنوا دركنار يكديگر آمده باشد ومخاطب رابه خودجلب كند.
جنگ ملاصدرا درواقع مجموعه ای پژوهشی وتحقيقی كه پيرامون شخصيت ملاصدرا وآراء نظرات واشعار اين فيلسوف بی همتا وديگر ادباي كه تاثيري ازمكتب ملاصدرا داشتند ميباشد دراحوالات ملاصدرا كه عالمی فيلسوف وصاحب مكتب ونظر آمده است ملاصدرا به طور روشن وبا بيانی صريح اعلام می دارد كه غيراز قرآن وحديث هرعقيده وگفتاری را نمي پسندد وبحث وجدل متكلمين ومتفلسفين را كاری بيهوده مي پندارد ، اين حرف وسخن به آن معنا نيست كه اين عارف بزرگ فلسفه وحكمت الهی را منكر باشد بلكه درتعريف صاحب نظري است كه علماي علم فلسفه رابه تفكر واداشته تا پيرامون نظرات وي كتابهاي بسيار به رشته تحرير درآورند واما آنچه دراين مجموعه باعنوان جُنگ ملاصدرا آمده است نشان دهنده ذوق وعلاقه ملاصدرا به دنيای شعروشاعری بوده كه اغلب نظرات وآرا خود را درقالب شعر بيان داشته.
📌مکان، زمان و راهیابی به وجود
۱. در حکمت متعالیه بحث شده است که انسان بواسطه علم حصولی راهی به وجود اشیا و پدیدهها ندارد و از طریق علم حصولی به ماهیات راه دارد و به واسطه شناخت ماهیت به شناخت اشیا و پدیدهها میپردازد.
۲. همچنین مشخص شده است ماهیت بر دوقسم است ۱.جواهر و ۲.عوارض. انسان به طور مستقیم به جواهر اشیا راه ندارد و از طریق عوارض است که به جواهر پی میبرد و آنهارا مییابد.
۳. عوارض را ۹ مقوله دانستهاند اند که در میان آنها چهار عارضه اصلی است: کم(مقدار و اندازه) و کیف(ویژگی و حالت) همچنین اَین(نسبت در مکان) و متی (نسبت در زمان).
۴. حال این پرسش مطرح است که از میان این عوارض اصلی کدام یک در شناخت انسان از اشیا و پدیدهها مقدم است؟ یعنی انسان ابتدا به "کم کیف" اشیا پی میبرد سپس به "این و متی" علم مییابد یا بالعکس ابتدا "این و متی" اشیا را مییابد و سپس به "کم و کیف" آن ها میپردازد.
به تعبیر دیگر، کدامیک از این عوارض نشانگر جهان انسان است؟
۵. جهان عبارت است از : "محیطی مشخص که در آن نحوهای از بودن آگاهانه انسان و امکانهایی برای تلاش و حرکت او و نظامی از ارتباط با سایر موجودات موجود در آن محقق باشد" و به اعتبار اینکه نحوههای متنوعی از "بودن" و امکانهای مختلفی از حرکت و نظامات گوناگونی از ارتباطات متصوّر است پس جهانهای مختلفی ممکن است که قوام هر کدام از این جهانها به ۱. نحوهی بودن، ۲. امکانهای حرکت و ۳. نظم حاکم بر ارتباطات میان موجودات موجود در آن جهان است.
۶. از میان مقولات عرضی موجود در حکمت، این نگرش به جهان، بیش از هر مقوله ای با مقولات مکان و زمان ربط دارد. مکان همان محیط تعین بخش به جهان است و زمان نحوهی بودن آدمي. به تعبیر دیگر، انسان موجودی در مکان و در زمان است و در مکان و زمان با پدیدهها ارتباط برقرار میکند و امور را در نسبت با مکان و زمانی که خود در آن قرار دارد مییابد، حتی پدیدههایی هم که نسبتی آگاهانه با زمان و مکان ندارند را در درون مکان و زمان خود مییابد. یعنی ابتدا مکان و زمان خود را به آنها تسرّی میدهد، آنها را وارد جهان خود میسازد و سپس در درون این جهان(مکان و زمان) به شناخت وارتباط با آنها میپردازد.
۷.مقصود از "مکان" هیئت حاصل از شئ در نسبت با محیط پیرامون است و "زمان" هیئت حاصل از شی در متن حرکت و تغییر است. مجموع مکان و زمان سازنده #جهان افراد و اشیا است که در درون این جهان، روابط و نسبت های ویژهای ممکن می شود.
۸. در واقع شناخت اشیا در مکان و زمان بر این بنیان فلسفی مستقر است که میان اشیا و پدیده های این عالم، نحوه هایی از ارتباط و اتصال و به تبع آن انفصال و گسست وجود دارد که تعیّن بخش به ماهیت اشیا است ، به این معنا که هر شیئی در نسبتی که با مکان و زمان خود دارد نسبتی باسایر اشیا و پدیده ها نیز دارد که به اعتباري از این طریق خود را آشکار می سازد و از این طریق برای ذهن فاعل شنا مکشوف می شود. لذا شئی که در این زمان و مکان قرار دارد از ماهیتی برخوردار است و میتواند از ماهیتی متفاوت در مکان و زمان دیگر داشته باشد. بنابراین توجه به زمینه ها و زمانه اشیا شرط ماتقدم شناخته پدیده هاست، لذا دستگاه شناختی انسان به صورت عادی در بستر زمان و مکان با اشیا ارتباط برقرار می کند.
۹. اما نکته مهم این است که انسان طبیعتا چون موجود این جهانی است خود در مکان و زمان خاص زندگی میکند و به یکی ا، این زمینه ها و زمانه ها انس و تعلّق دارد و خود را در همان زمان و مکان مییابد و در همان بستر با سایر افراد و اشیا مرتبط است. همین انس و تعلق موجب میشود که زمان و مکانی که خود در آن زندگی میکند و برآمده از روابط اوست را تنها و زمان و مکان ممکن بپندارد و آن را امری ضروری و مطلق تصور کند و هر چیزی را در همان زمان و مکان فهم و تحلیل کند. به تعبیر دیگر زمان و مکان خود را به همه افراد و اشیا و پدیده ها تسری میدهد و یک زمان و مکان واحد را برای همه افراد و اشیا در نظر میگیرد و در همان بستر به شناخت اشیا و پدیده ها می پردازد. البته همین موجب غفلت از مکان و زمان میشود و چنین احساس می کند که این ها اموری همگانی، ضروری، بدیهی و واحدند و همگان یک مکان و زمان واحد دارند و یک درک واحد از آنها دارند و اختلافات در کم و کیف اشیا و پدیدهاست از این رو علوم و دانشهایی که کمیت اشیا و پدیده ها و "کیفیت ناظر به کمیت" را تعیین میکنند اولویت مییابد.
درحالی که اشیا وافراد هرکدام مکان وزمان خاص خود رادارند و در مقام شناخت باید به آن توجه داشت. هرچند ممکن است مکان وزمان برخی قریب به هم و برخی بعید ازهم باشند.
📌ادامه دارد...
#مکان
#زمان
#جهان
#تاریخ
#وجود
@hekmat121
📌فلسفه اسلامی انسان را به معرفت الهی میرساند!
✅ راه این، تقویت فلسفه صدراست!
آیت الله العظمی خامنهای:
🔹 فلسفهی اسلامی، پایه و دستگاهی بوده که انسان را به دین، خدا و معرفت دینی نزدیک میکرده است. فلسفه برای نزدیک شدن به خدا و پیدا کردن یک معرفتِ درست از حقایق عالم وجود است؛ لذا بهترین فلاسفهی ما - مثل ابنسینا و ملاّ صدرا - عارف هم بودهاند. اصلاً آمیزش عرفان با فلسفه در فلسفهی جدید - یعنی فلسفهی ملاّ صدرا - بهخاطر این است که فلسفه وسیله و نردبانی است که انسان را به معرفت الهی و خدا میرساند؛ پالایش میکند و در انسان اخلاق بهوجود میآورد.
❗️ ما نباید بگذاریم فلسفه به یک سلسله ذهنیّات مجرّد از معنویت و خدا و عرفان تبدیل شود. راهش هم تقویت فلسفهی ملاّ صدراست؛ یعنی راهی که #ملاّصدرا آمده، راه درستی است.
۱۳۸۲/۱۰/۲۹
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی
🖊 دکتر رضا داوری اردکانی
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
باسمه تعالی
🔹 حضرت استاد مطهری فضیلت ها و مزیت های بسیار داشت. ایشان فقیه و اصولی و مفسر و حدیث دان و دانای فلسفه بود و این جامعیت به دشواری و به ندرت نصیب اهل علم می شود اما آقای مطهری چیزی بیش از این جامعیت داشت. او فیلسوف بود. فیلسوف کیست؟ فیلسوف از چیزها و نسبتشان با هستی می پرسد. پرسش فلسفی چیستی با پرسشی که همه ما از شئ و امر ناشناخته می کنیم تفاوت دارد.
🔸فیلسوف نمی خواهد بداند چیزها به چه کار می آیند و با آنها چه می توان کرد. کار فیلسوف اینست که در نظر به چیزها و قضایا به آغاز و مبادی می رود و در آنجا چیزها را چنان می بیند که به چشم عادی نمی آید.
🔹مثالی بیاورم. ما و همه اقوام در مورد گذشته خود با تصورات و تصدیقات امروزی می اندیشیم و این تصورات و تصدیقات را ملاک حکم در باب گذشته قرار می دهیم چنانکه اگر از ما بپرسند زبان فارسی چرا پدید آمد و چرا ایران مثل بقیه ممالکی که اسلام آورده بودند زبان عربی را نپذیرفت، پاسخ های مشهور را تکرار می کنیم. از جمله پاسخ هایی که دادهاند و به دل نیز می نشیند یکی اینست که ایرانیان فرهنگ و زبان خود را می خواستند و آن را یافتند و با آن خدمات بزرگ به اسلام و فرهنگ اسلامی کردند.
🔸این پاسخ نادرست نیست اما فیلسوف می تواند با نظر جامعی که به قضایا دارد آن را طور دیگر و به معنایی دیگر بیابد.
🔹 آقای مطهری تصدیق کرده است که « هرچه استقلال سیاسی (در ایران) بیشتر شد روح ایرانی با اسلام آمیزش بیشتری یافت» اما در مورد زبان فارسی رأی و نظری متفاوت با رای شایع و مشهور دارد. به نظر ایشان: « این یکی از موفقیت های اسلام است که عدهای از مسلمانان یک زبان دیگر داشتند که توانستند معارف اسلام را در ذوق و قالب آن بیاورند. اگر زبان فارسی احیا نشده بود ما امروز دیوان مولوی و مثنوی نداشتیم. کتاب گلستان نداشتیم. دیوان حافظ نداشتیم …» (کتاب اسلام و مسئله ملیت، ص ۸۸)
🔹در این باب که چرا زبان فارسی احیا شد و کوشندگان راه احیای آن چه کسانی بودند نظر غالب و شایع اینست که روح ملی و قومی ایرانی راهبر این راه بوده است. یعنی ایرانی ها با فرهنگ و زبان قوم عرب مخالف بودند و زبان خود را در برابر زبان عربی قرار دادند. این معنی چندان با مذاق ما که ایران را دوست می داریم خوش می آید که در پی تحقیق در درستی و نادرستی آن بر نمی آییم اما فیلسوف که از شواهد و دلایل و قرائن درستی این حکم می پرسد و با نظر تحقیقی به تاریخ می نگرد ملتفت می شود که عباسیان به احیا زبان فارسی اهتمام داشته اند و دربار سلطان محمود غزنوی و غزنویان مجمع دوستداران زبان فارسی بوده است. در مقابل طاهریان و سامانیان و آل زیار و دیلمیان که ایرانی بوده اند علاقهای به احیای زبان فارسی نشان ندادهاند. شواهد این حکم چنان پیداست که جای چون و چرا ندارد. امیران و شاهان ایرانی که تاج خسروانی بر سر می نهادند خطبه به زبان عربی می خواندند. شاید گفته شود که این مطالب ربطی به فلسفه ندارد بلکه به تاریخ و ادبیات مربوط است ولی قضیه پیدایی و قوام زبان، مسئله فلسفی است و آقای مطهری هم به عنوان یک ادیب یا مورخ در این قضیه وارد نشده است.
🔹 ایشان به عنوان فیلسوف میپرسد که چه شد و چرا زبان عربی زبان مردم ایران نشد و زبان فارسی و زبانی که اسلام با آن به شرق رفت، چرا و چگونه آمد. پیداست که در جان ایرانیان همت و اهتمام به احیا و تقویت زبان فارسی وجود داشت و اگر این نبود شاعران بزرگ در این زمان ظهور نمی کردند. پدید آمدن زبان نه یک مطلب نژادی و قومی است و نه ایرانیان آگاهانه و با قصد و نیت مقابله با زبان عربی به ترویج زبان خود اهتمام کردند. چنانکه استاد مطهری نشان می دهد ایرانیان توانایی این کار را داشته و قدرتهای سیاسی هم به پیشرفت کار مدد رساندند. التفات و توجهی از این سنخ که مثلاً روحانیت چه مقامی دارد یا ایران و اسلام با هم چه نسبتی دارند و زبان در تاریخ چه شأنی دارد پرسش فیلسوف است. اینکه چرا زبان فارسی قوّت گرفت و چرا آثار بزرگ در آن پدید آمد مطلب فلسفی است و بخصوص پرسش زمان ماست.
🔸استاد مطهری همواره به مسائل و پرسش های زمان می اندیشیده و آنها را در آثار و گفتارهای خود آورده است و آنچه در مورد زبان و قوم ایرانی گفته شد یکی از آنهاست. به این جهت مطالعه آثار ایشان میتواند به درک تاریخی ما مدد برساند. عصبیت قومی می تواند در تاریخ منشاء آثار باشد اما فرهنگ را راه نمی برد.
🔹روان ایشان شاد باد که آموزگار زمان خود بودند و دریغا که رشته عمر و تعلیمشان خیلی زود و در زمانی که در اوج شکفتگی بودند قطع شد.
#شهید_مطهری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی
🖊 دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
🔹در کشور ایران فلسفه همیشه مطرح بوده است. ایران تنها کشوری است که هیچ وقت امتداد فلسفه در آن قطع نشده چه پیش از اسلام، چه بعد از اسلام. فلسفه همیشه از دوران باستان تاکنون در ایران مطرح بوده است. به همین خاطر شیخ اشراق حکیم سهروردی از حکمت خسروانی صحبت میکند و منظور او از حکمت خسروانی، حکمتی است که در ایران وجود داشته است. در طول تاریخ، فلسفه نشیب و فراز زیادی داشته است. زمانهایی مخالفان فلسفه زیاد بودند و فلسفه را در تنگنا قرار دادند ولی رشته فلسفه در ایران منقطع نشد.
🔸شهید مطهری از فلاسفه عصر ماست. ایشان از شاگردان علامه بود و علامه سمبل فلسفه در عصر ما بود. شهید مطهری این راه را ادامه داد. کاری که مطهری انجام داد این بود که در زمان ایشان حوزه و دانشگاه از هم جدا بودند ولی شهید مطهری از کسانی بود که از حوزه با تحصیلات کامل وارد دانشگاه شد و فلسفه اسلامی را در دانشگاه مطرح کرد و از این جهت خیلی مدیون خدمات ایشان هستیم.
🔹همانطور که گفتم فلسفه در ایران همیشه بوده و اساس زندگی هم بر فلسفه است. کسانی که با فلسفه مخالفت میکنند توجه ندارند خودشان با استدلال به جنگ فلسفه میروند. اصلا کار فلسفه استدلال و کشف حقایق است. بنابراین کسانی که فکر میکنند فلسفه با دین ناسازگار است هم اشتباه میکنند چون فلاسفه کوشش میکنند عمق حقایق دین را بهتر کشف کنند. کسانی که اهل اندیشیدن هستند میدانند فلسفه لازم است و فلسفه عمیق فکر کردن است.
🔸خوشبختانه در ایران فلسفه همیشه وجود داشته و مرحوم مطهری یکی از شاخصهای فلسفه بود که در عصر ما کارهای خوبی انجام داد، کتابهای خوبی نوشت و آثاری از ایشان بر جای مانده است.
🔹در رابطه با موضوع این نشست هم باید عرض کنم؛ حکما عقل را به عقل نظری و عقل عملی تقسیم کردند. عقل نظری مقام تعمق و تفکر است ولی عقل عملی همان است که در زندگی به کار آید. فلسفه در عین اینکه با نظر سر و کار دارد با عقل عملی هم سر و کار دارد و عقل عملی در کردار و اخلاق و شریعت خلاصه میشود. شریعت عقل عملی است. بنابراین کسی که نظر خوب داشته باشد در عمل هم میتواند عمل درست انجام دهد.
#شهید_مطهری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی
🖊 دکتر غلامرضا اعوانی
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
🔹 به فرموده قرآن معلم اول خود خداوند است: «عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ». اساسا اصل هستی بر علم است. خدا این مسئله را بارها در قرآن مورد تاکید قرار داده است. از طرف دیگر خدا در قرآن متاع دنیا را قلیل توصیف کرده ولی به پیامبر(ص) امر میکند: «وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا» یعنی بر علم و دانش من بیفزا.
🔸همانطور که استاد دینانی اشاره کردند تنها جایی که همیشه جای حکمت بوده ایران است. گرایشهای ضد حکمی در سراسر جوامع مسلمان وجود داشته و دارد ولی خوشبختانه هم قبل اسلام و هم بعد اسلام، حکمت در ایران حیات مداوم داشته است و تا زمان ما استمرار داشته است.
🔸پیش از پرداختن به نقش شهید مطهری، اشاره کنم تمام اصلاحات اجتماعی به دست حکما انجام شده است. در تاریخ فلسفه همواره فساد رواج داشته ولی کسانی که در ابعاد مختلف به مخالفت با این فساد پرداختند حکما بودند. خود فلسفه هم نظرش اصلاح است، هم عملش اصلاح است.
🔹حال به نقش شهید مطهری بپردازم. زمان مرحوم مطهری با ابنسینا فرق میکند. زمان سهروردی و ملاصدرا زمان دینی بود و گرایش به غرب نبود ولی زمان شهید مطهری زمان بدعتها بود و گرایشهای ضد دینی و سکولار و ضد الهی در ایران رواج داشت. آن زمان حزب توده بود که پشت آنها شوروی بود. الآن که آن وقایع را از نظر میگذرانم تصور میکنم کم نمانده بود ایران مثل افغانستان شود. از طرف دیگر گرایشهای سکولار از طرف متفکران جدید زیاد بود و انواع تفکرات ضد دینی رواج پیدا کرد. از طرف دیگر با اینکه ایران مملکت شیعه بود، رضاخان ایران را سکولار کرد. آن دوره دورهای بود که گرایشهای ضد دین رواج داشت. بنابراین شهید مطهری در محیطی با گرایشات ضد دین بود که سابقه نداشت. در حوزه هم علمای قشریگرا بودند که ضد حکمت بودند و مطهری پاسخ آنها را هم میداد.
🔸او نمونه بارز پیوند دادن علوم مختلف با حکمت بود. مسائل دانشهای مختلف را روزآمد کرد و به زبان روز بیان کرد. ایشان مسائل را طوری روزآمد کرد که برای همه قابل استفاده باشد. این امر از دستاوردها و شاهکارهای ایشان است. از طرف دیگر علوم حوزوی را با دانشگاه جمع کرد. او مظهر و تجسم این وحدت بود. علوم حوزوی را به کمال داشت و از طرفی با روش دانشگاهی آشنا بود. در بیشتر مسائل معتنابه کتاب نوشته است.
🔹یکی از خصوصیتهای دیگر ایشان عدم التقاطی بودن او است. ما در اسلام تفکر التقاطی زیاد داریم. کسانی بودند که به غرب رفتند و برگشتند و خواستند اسلام را از آن نگاه تفسیر کنند. بیشتر مصلحان جهان اسلام اینگونه بودند، ولی او التقاطی نبود و سعی میکرد از موازین حکمت اسلام و حکمت دینی تجاوز نکند.
🔸اگر او بود وضع فرهنگ ما، هم در حوزه و هم در دانشگاه به گونه دیگری بود. الآن افراط و تفریطهای زیادی دیده میشود ولی اگر ایشان بود از بسیاری از این کجرویها جلوگیری میکرد.
#شهید_مطهری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی
🖊 حجتالاسلام دکتر احمدحسین شریفی
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
🔹علاقهمندان به فلسفه را میتوان به سه دسته تقسیم کرد.
🔸دسته اول کسانی هستند که به فلسفه به عنوان شغل یا رشته علمی نگاه میکنند. ما در جامعه فلسفی فراوان داریم افرادی که فلسفه میخوانند تا هیئت علمی یا پژوهشگر شوند و همانهایی که خواندند را تدریس کنند.
🔹شهید مطهری از این سنخ فیلسوفان نبودند. دسته دیگر کسانی هستند که فلسفه را میآموزند به انگیزه ارضای حس حقیقتجویی. فیلسوفانی که اینگونه هستند و فلسفه را برای پاسخ پرسشهای وجودی میخوانند انسانهای بزرگی هستند که همه چیز را فدای شناخت حق میکنند.
🔸خود فلاسفه میگفتند فیلسوف جهانی است بنشسته در گوشهای. شهید مطهری این بود ولی تمام شهید مطهری این نبود و ایشان فلسفه را امتداد داد، یعنی شهید مطهری جهان بنشسته در گوشهای نبود.
🔹نوع اول از علاقهمندان به فلسفه نه برای خودشان فایدهای دارند و نه برای جامعه. گروه دوم برای جامعه فایدهای ندارند ولی برای خودشان فایده دارند.
🔸شهید مطهری نوع سوم فیلسوفان بود یعنی افزون بر اینکه دنیا برایش معنادار بود میخواست دنیای دیگران را هم معنادار کند.
🔹 اگر نیک بنگریم شهید مطهری دقیقا امتداد فلسفه صدرایی است یا به عبارت دیگر سرآمد قرائت نوصدرایی است. ایشان مقوله نگاه صدرا به حرکت، نگاه صدرا به الهیات، نگاه صدرا به وجود، نگاه صدرا به علیت را در زندگی کشاند و خداشناسی را زندگی پیاده کرد.
🔸همچنین شهید مطهری یک قدرتی داشت که خودش را به اندیشههای آن روز عرضه کرد و بعد از آن دید باید معناداری را در رقابت با اندیشههای دیگر مطرح کند. لذا با تمام توان وارد میدان شد و این امر به امتداد اجتماعی فلسفه اسلامی کمک کرد.
🔹در حقیقت یکی از کسانی که برای جامعه فلاسفه ما الگو است شهید مطهری است هرچند این نوع نگاه فلسفی و روشنشناسی شهید مطهری استخراج نشده است.
#شهید_مطهری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی
🖊دکتر علی لاریجانی
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
بحش اول:
🔹شهید مطهری از چند جهت به مسائل اجتماعی ورود داشتند، چون ایشان هم فقیه بودند، هم مصلح و مبارز بودند و هم حکیم بودند لذا از وجوه مختلف تاثیرگذاری اجتماعی داشتند. شاید تصور شود تاثیرگذاری فلسفی ایشان در حوزه مسائل اجتماعی نسبت به تاثیرگذاری ایشان از منظر اصلاحگری و فقهی وزن پایینتری داشته ولی اگر عمیق نگاه کنیم، خواهیم دید تاثیرگذاری وجه فلسفی ایشان بیشتر بود. وقتی آثار ایشان را ملاحظه میکنید، میبینید تقرب ایشان به موضوعات فقهی و اصلاحگری رویکرد عقلانی و فلسفی دارد. مثلا در مسئله حجاب، در فضایی که آن روز در حوزه وجود داشت چنین رویکردی وجود نداشت ولی ایشان نظر جدایی را مطرح کردند و این به خاطر رویکرد عقلانی بود که در مسائل دینی داشتند. بنابراین باید گرایش عقلانی و فلسفی ایشان را در مرتبه نخست دانست.
🔸همینطور در مبانی توسعه اقتصادی باب نبود علما نظر بدهند ولی موضوعاتی که ایشان مطرح کرده از منظر یک فیلسوف است لذا نوآوریهایی داشت.
🔹در حوزه تاثیرگذاری فلسفه در حوزه اجتماع، باید چند بخش را از هم متمایز کرد. یک بخش مستقیما به موضوعات فلسفی مربوط است. مثلا موضوع عدالت، آزادی، حقوق طبیعی و ... از موضوعاتی است که در فلسفه سیاست مطرح است لذا لازم است یک فیلسوف به این موضوعات بپردازد.
🔹شهید مطهری نیز چون فیلسوف بود به این موضوعات میپردازد.
🔸یک وجه دیگر تاثیرگذاری فلسفه در حوزه اجتماع غیر مستقیم است و به رفتار سیاسی اجتماعی و شأن فیلسوف برمیگردد و اینکه چقدر در مسائل اجتماعی نفوذ دارد. شهید مطهری یکی از رهبران نهضت اسلامی بودند و از این جهت حرفهایشان نفوذ بیشتری داشت و در مسائل اجتماعی تاثیر میگذاشتند.
🔹وجه سوم علائق شخصی افراد است. ممکن است یک فیلسوف علائق سیاسی داشته باشد و در مسائل اجتماعی تاثیر بگذارد. این ربطی به تفکر فلسفی ندارد بلکه خصوصیت شخصیتی است. بنابراین امتداد کار یک فیلسوف وجوه مختلفی دارد.
🔸اگر به تاریخ فلسفه نگاه کنیم غالب فلاسفه در حوزه مسائل اجتماعی صاحب رای بودند. از ابتدای شکلگیری تفکر فلسفی در یونان میتوان از افلاطون یاد کرد. ما کمتر رسالهای از افلاطون داریم که به موضوع عدالت و تربیت نپرداخته باشد. تقریبا همه آثار افلاطون یک نظام تربیتی شهروندی را توجیه کند. بنابراین کسی که مبدع تفکرات فلسفی بوده، امهات آثارش متاثر از موضوعات فلسفه سیاست و امور اجتماعی بوده است. همچنین اگر کانت را در نظر بگیرید، او از ساختار نقد عقل نظری بهره جست تا نقد عقل عملی را سامان دهد.
🔹در دوره حاضر میخواهم از علامه طباطبایی یاد کنم که استاد شهید مطهری بودند و شخصیت ایشان در شکلگیری تفکر فلسفی در دوران ما بینظیر است. تفسیر المیزان ایشان پر از تفکرات سیاسی و اجتماعی است. یکی از مطالب مهمی که ایشان به آن توجه کردند این است که هیچ آیینی نظیر اسلام بر وجه اجتماعی مبتنی نبوده است. بارها این را در تفسیر المیزان مطرح کردند. در جلد چهارم میگویند اسلام تنها دینی است که بنیان خود را بر اجتماع نهاده است.
🔸ایشان سعادت هر فرد را در مکتب اسلام اینگونه تبیین کردند که در زندگی اجتماعی تحقق پیدا میکند لذا اسلام روح جامعه را در کالبد احکام دمیده است. سببش این است که اسلام در همه دستورات کلی و جزئی خود، جهات مادی و معنوی را به همدیگر آمیخته و منافع روحانی و جسمانی را از همدیگر جدا فرض نکرده و حیات اجتماعی را در ردیف حیات فردی نگهداشته و در درجه اول اهمیت قرار داده است.
ادامه دارد ....