eitaa logo
حکمت و حکایت
556 دنبال‌کننده
307 عکس
919 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
20.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️ خواب جالب و تمثیلی یک مرد نق‌نقو در درگاه خداوند... 👌🙏🌺
پاداش عظیم عمل برای رضای خدا پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، یاران حضرت علی (علیه السلام) نزد زید بن ارقم که یکى از اصحاب رسول خدا و در جریان غدیر خم نیز حضور داشت آمدند و از او گواهى خواستند؛ ولى او چون از طرف حکومت براى خود احتمال خطر مى‌ داد، از بیان حقیقت و جریان غدیر خوددارى کرد. بعد از گذشت مدتى، همین شخص در بستر بیمارى افتاد. وقتى امیرالمؤ منین (علیه السلام) شنید که زید بن ارقم مریض حال است، به عیادت و دیدار او آمد. همین‌ که زید چشمش به جمال نورانى حضرت افتاد گفت مرحبا به امیرمؤمنان که از من عیادت مى‌ نماید، با اینکه از ما دلگیر و آزرده خاطر است. امام علی (علیه السلام) فرمود اى زید، آن ناراحتى که براى ما به وجود آوردی، هرگز مانع آن نمى‌ شود که ما شرط انسانیت و حق‌ دوستى را فراموش نموده و تو را در حال بیمارى عیادت نکنیم. سپس فرمودند هر کس مریضى را براى رضاى خداوند عیادت کند، تا هنگامى که در کنار مریض نشسته باشد، در سایه رحمت و لطف الهى خداوند قرار خواهد داشت و چون بخواهد برخیزد که از نزد مریض بیرون رود، خداوند متعال هفتاد هزار ملِک را مأمور مى‌ نماید تا براى او درود و تحیت فرستند و مشمول رحمت الهى قرار مى‌ گیرد. سپس افزود اى زید، من دوست داشتم که چنین فضیلتى شامل حالم گردد و به همین جهت از تو عیادت کردم. 📚 منابع: ۱. بحارالانوار، جلد ۸۱، صفحه ۲۲۸ ۲. دعائم الاسلام، جلد ۱، صفحه ۲۱۸ ۳. مستدرک الوسائل، جلد
❤️ عجایب آیت الکرسی «ابوبکر بن نوح» می گوید: پدرم نقل کرد: دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم. یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به مغازه بخوانم، و به خانه رفتم و وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم. فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته. گفتم: تو که هستی و در اینجا چه کار داری؟ گفت: داد نزن من چیزی از تو نبرده ام، نگاه کن تمام متاع تو موجود است، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم، تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد. خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی، حالا اگر می توانی مرا عفو کن، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام. من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم. 📕شفا و درمان با قرآن ، ص 50
هدایت شده از حیات طیبه
❤️ بهترین چیز برای زن محدثین از امام علی ـ علیه‌السلام ـ حکایت کرده‌اند: روزی در جمع عده‌ی از اصحاب و یاران نشسته بودیم که حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله سؤال فرمود: بهترین چیز برای زن چیست؟ و هیچ‌یک از افراد جواب مناسبی برای آن نداشتند. هنگامی که من به منزل، نزد فاطمه سلام‌الله‌علیها آمدم، موضوع را برای ایشان، مطرح کردم که امروز پیامبر خدا چنین سؤالی را بیان نموده است؟ حضرت فاطمه اظهار داشت: آیا هیچ‌کدام از اصحاب جواب آن را ندانستند؟ گفتم: خیر، کسی جوابی نداد. پس از او اظهار نمود: بهترین چیزی که برای زن سعادت‌بخش و مفید می‌باشد، آن است که مردی را نبیند و هیچ مرد نامحرمی نیز او را نبیند. امام علی علیه‌السلام افزود: چون شب فرا رسید، در جلسه‌ای با حضور اصحاب و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مشارکت نموده و من گفتم: یا رسول اللّه، از ما سؤال کردی: چه چیزی برای زن بهتر است؟ اکنون جواب آن را آورده‌ام و آن این‌که بهترین چیز برای زن آن است که مردی را نبیند و هیچ مرد نامحرمی هم او را نبیند. حضرت رسول فرمود: چه کسی این پاسخ را گفته است؟ گفتم: فاطمه زهرا . حضرت فرمود: بلی، دخترم راست گفته است، همانا که او پاره تن من می‌باشد. (احقاق الحقّ، ج ۲۵، ص ۳۵۰ و اعیان الشّیعة، ج ۱، ص ۳۲۲
❤️ حکایت شنیدنی از زبان شهید کافی شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.می خواست کمکش کنم لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه را خواب دیدم فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟ آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه به من دارند وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی ولو به جواب دادن سوال رهگذری.
هدایت شده از حیات طیبه
🌷 امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) فرمودند : 🖌 هر که گناهی را مرتکب شود عقلی از او جدا شود ، که دیگر هرگز به او باز نگردد. 📚 محجّهُ البیضاء ، ج ۸ ، ص ۱۶۰
🌷 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید : ✍️ اگر فضائل علی (علیه السلام) رو بگویی ، گناهان زبانت پاک میشود ، اگر بشنوی گناهان گوش هایت ، و اگر بخوانی از روی نوشته ، گناهان چشمانت ، پاک میشود. ☘️ حالا این فضیلت امیرالمومنین (علیه السلام) را بخوانید و هم ارسال کنید تا در ثواب نشرش شریک باشید. 💐 شاهکار حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) در پاسخ به سوال تکراری جمعیت زیادی دور حضرت علی (علیه السلام) حلقه زده بودند .. 🖌 مرد اول – یا علی ! سؤالی دارم . علم بهتر است یا ثروت؟ حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد. 🖌 مرد دوم – اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ علم بهتر است یا ثروت ؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی . نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست. 🖌 در همین حال سومین نفر وارد شد، یاعلی علم بهتراست یا ثروت امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است ، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار ! 🖌 نفر چهارم – یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟ حضرت علی علیه السلام در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود ؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود. 🖌 نوبت پنجمین نفر بود. یا علی علم بهتر است یا ثروت؟ حضرت‌ علی علیه السلام در پاسخ به او فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند. 🖌 نفر ششم یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟ امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌ واردها دوخته می‌شد.. 🖌 در همین هنگام هفتمین نفر – یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟ امام فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد. 🖌 در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط تا هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند ، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است . همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌ زده شده بودند که، 🖌 نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: یا علی ! علم بهتر است یا ثروت ؟ امام فرمود : علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند ، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود . 🖌 نفر دهم – یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟ علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند ، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند ، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌ اند . فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان ، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند ، صدای امام را شنیدند که می‌گفت : اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند ، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم . 📚 کشکول بحرانی ، ج۱ ، ص۲۷
هدایت شده از جهاد
🔷 شهید آوینی: «طلسم شیطان وحشت از مرگ است و اگر آن را در درون خویش بشکنی، دیگر او را بر تو تسلطی نیست. واگرنه، باید به حکومت شیاطین بر کره زمین، هم این چنین که هست رضا شوی، و مرگ از قبول این ننگ بهتر است.»
☘️ برطرف شدن مشکلات به رضایت والدین ✍️ آقای سید صادق شمس الدینی نقل کردند : یک روز که خدمت آقای مجتهدی(ره) بودم به ایشان عرض کردم : یکی از دوستانم که مرد بسیار خوب و با تقوایی است ، دائماً در زندگی خود مشکل پیدا می کند و کارهایش گره می‌خورد و هر چه به ذوات مقدس اهل بیت (علیهم السلام) متوسل می‌‌شود ، نتیجه ای نمی‌گیرد ، آقای مجتهدی(ره) بعد از چند دقیقه فرمودند : ☘️ آقای سید صادق ، پدر دوست شما که هم اکنون در قید حیات نیست ، از او رضایت ندارد و این مشکلاتی که در زندگی دوست شماست از نارضایتی پدرش سرچشمه می‌گیرد ، آقای شمس الدینی می‌گفتند : همانجا با خود نیت کردم که به نیابت پدر دوستم ، عمل خیری انجام دهم ، هنوز چند لحظه از انعقاد این نیت درونی نگذشته بود که آقای مجتهدی(ره) فرمودند : ☘️ دیدم پدر دوستتان لبخندی زده و از پسرش راضی شد و بعد از آن، مشکلات دوستم یکی پس از دیگری برطرف گشت و زندگی او سامان یافت. 📖 لاله ای از ملکوت ، ص۲۰۵
یه گرگ و شتری به خاطر بالا بودن اجاره‌ها، مشترکا یه خونه رو اجاره کرده بودن. هر روز صبح بچه‌هاشون رو توی خونه می‌ذاشتن و خودشون می‌رفتن دنبال تهیه‌ی غذا. یه روز که گرگ زودتر و دست خالی برگشته بود، یکی از بچه‌شترها رو خورد. وقتی سر و کله‌ی شتر از دور پیدا شد، گرگ زود جلو دوید و در حالی که سعی می‌کرد توی صداش نگرانی پیدا باشه، گفت: رفیق یکی از بچه‌هامون نیست. شتر با هول و ولا گفت: از بچه‌های من یا بچه های تو؟ گرگ قیافه‌ی حق به جانبی به خودش گرفت و گفت: باز که ازون حرفا زدی! ما که بنامون بر "وفاق" بود. من و تو نداره؛ یکی از بچه‌های "ما". شتر که هیچ وقت این قدر قانع نشده بود؛ دیگر چیزی نگفت و زندگی همچنان به خوبی و خوشی ادامه پیدا کرد؛ فقط بدی‌اش این بود که هر چند وقت یک بار یکی از بچه‌شترها گم می‌شد؛ و شتر ناراحت می‌شد‌؛ اما چون عوض‌ش" وفاق ملی"شان سر جاش بود. چیزی نمی‌گفت. امیرالمونین علی عليه السلام : كَثرَةُ الوِفاقِ، نِفاقٌ. وفاقِ زياد، [نشانه] نفاق است؛ 📚غرر الحكم
‌🔴 حکایت‌های پندآموز «پاداش دسته گل اهدایی» یکی از کنیزان امام حسین علیه السلام خدمت حضرت رسید،سلام کرد و دسته گلی تقدیم آن حضرت نمود. حضرت هدیه آن کنیز را پذیرفت و در مقابل به او فرمود:تو را در راه خدا آزاد کردم. انس که ناظر این برخورد انسانی بود از آن حضرت با شگفتی پرسید:چگونه در مقابل یک دسته گل بی ارزش او را آزاد کردی؟! چون ارزش مادی یک کنیز به صدها دینار طلا می رسید. حضرت با تبسمی حاکی از رضایت خاطر بود فرمود:خداوند اینگونه ما را ادب کرده،چون در قرآن کریم می فرماید:وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا اگر کسی به شما نیکی کرد او را نیکی و با رفتار شایسته تری پاسخ دهید. 📖سوره نساء آیه۸۶ و من فکر کردم،از هدیه این کنیز بهتر این است که در راه خدا آزادش کنم. 📚بحار جلد۴۴ صفحه۱۹۴