eitaa logo
حکمت مطهر
4.8هزار دنبال‌کننده
203 عکس
60 ویدیو
5 فایل
ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز روبیکا و روبینو: rubika.ir/Hekmat_Motahar روابط عمومی: @sedrezaw
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام برای سربلندی کشوروملت عزیزماعاشقان ودلسوختگان سریع 6آیه اول سوره حدید و3آیه آخرسوره حشررابخوانید تاامروزدردستورکارتشخیص مصلحت نظام راجع به قانون پولشویی آب به آسیاب دشمن نرود سریع بدیگران هم ارسال بفرمایید
فقط کسانی از حوادث بهره می برند و بر حوادث تسلط پیدا می کنند و حوادث را در اختیار خودشان قرار می دهند که علل حوادث را بشناسند. فلان قوم در جنگ شکست خورد، فلان قوم دیگر پیروز شد. اگر انسان فقط بگوید این شکست خورد و آن پیروز شد، از این درسی نمی آموزد. ولی اگر علل شکست این و علل پیروزی آن را به دست بیاورد، ممکن است که بر حوادث مسلط شود، یعنی همان شکست خورده بار دیگر پیروز شود و شکست خودش را تبدیل به پیروزی کند. 📚آشنایی با قرآن ۴ ص۲۱۱ 💠 ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز ✅ eitaa.com/joinchat/928120837C5fba8cd9be
🔶🔶داستانی از امام صادق (ع)که کلید حل مشکل اقتصادی می باشد. امام صادق علیه السلام یک سال در اثر عائله زیاد و افزایش هزینه زندگی به فکر افتاد که از طریق کسب و تجارت عایداتی به دست آورد که جواب هزینه زندگی را بدهد. امام هزار دینار سرمایه فراهم کرد و به غلام خویش که«مصادف» نام داشت فرمود: این پول را بگیر و آماده تجارت و مسافرت مصر باش.مصادف رفت و با آن پول از نوع متاعی که در آن وقت به سوی مصر حمل می شد خرید و با جمعی از تجار که همه از همان نوع متاع خریده بودند به طرف مصر حرکت کرد. در نزدیکی های مقصد، قافله دیگری از شهر خارج شده بود و به هم برخوردند، اوضاع و احوال را از یکدیگر پرسیدند. ضمن گفتگوها معلوم شد که اخیراً متاعی که مصادف و رفقایش حمل می کنند کمیاب شده و بازار خوبی پیدا کرده است. مصادف و رفقایش خوشحال شدند و به بخت خویش آفرین گفتند و از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند. در همین وقت دور هم جمع شدند و تصمیمی گرفتند. تصمیم گرفتند بازار سیاه به وجود آورند و حداقل به کمتر از صد درصد سود خالص بعداز وضع همه مخارج به مدینه برنگردند.هم عهد شدند و قسم خوردند که همه با هم قیمتها را بالا ببرند. بعد از این پیمان وارد شهر شدند. مطلب همانطور بود که در بین راه اطلاع یافته بودند. طبق پیمانی که با هم بسته بودند و همقسم شده بودند، بازار سیاه به وجود آوردند و هرطور دلشان می خواست جنس خود را فروختند و به سفر خود خاتمه دادند. مصادف خوشحال و خوشوقت به مدینه برگشت و یکسره به حضور امام صادق رفت و دو کیسه که هرکدام هزار دینار زر داشت جلو امام گذاشت و گفت: یکی از این دو کیسه سرمایه شماست و یکی دیگر که مساوی اصل سرمایه است سود خالصی است که به دست آمده. امام فرمود:چه سود زیادی! بگو ببینم چطور شد؟ مصادف ماجرای همقسم شدن برای گرانفروشی را شرح داد. امام با تعجب فراوان فرمود: سبحان اللَّه! شما که نام خود را مسلمان می گذارید چنین کاری کردید؟!همقسم شدید که به کمتر از صددرصد سود خالص نفروشید؟! سپس فرمود: همچو کسب و تجارتی به درد من نمیخورد. امام یکی از آن دو کیسه را برداشت و فرمود: این سرمایه من، و به آن کیسه دیگر که تو نام آن را سود گذاشته ای کار ندارم. 📚حکمت‌ها و اندرزها، جلد ۱ص۱۷۱ 💠 ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز ✅ eitaa.com/joinchat/928120837C5fba8cd9be
 آن وقتی که بگویند «أینَ الرَّجَبیون» و ما در پیشگاه پروردگار شرمسارباشیم، در ماه رجب هیچ چیزی نداشته باشیم و اصلًا جزء رجبیون شمرده نشویم، چه خواهیم کرد؟ 📚آشنایی با قرآن ۸صفحه۲۳۵ 💠 ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز ✅ eitaa.com/joinchat/928120837C5fba8cd9be
امام باقر، محمدبن علی بن الحسین علیه‌السلام، لقبش باقر است. باقر یعنی شکافنده. به آن حضرت "باقرالعلوم" می‌گفتند، یعنی شکافنده دانشها. مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقر» یعنی گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی. امام علیه‌السلام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی فرمود: «نه، من بقر نیستم، من باقرم». مسیحی: تو پسر زنی هستی که آشپز بود. امام: شغلش این بود، عار و ننگی محسوب نمی‌شود.   مسیحی: مادرت سیاه و بی‌شرم و بدزبان بود. امام: اگر این نسبت‌ها که به مادرم می‌دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی. مشاهده این همه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند. مرد مسیحی بعداً مسلمان شد. 📘 داستان راستان، ج۱، امام باقر و مرد مسیحی 💠 ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز ✅ eitaa.com/joinchat/928120837C5fba8cd9be
تعینات یا قید و بندها و اسارتها شما حساب کنید این قیود و تجمّلاتی که انسان خودش برای خودش می سازد چقدر مانع پیشرفت اوست. آدمی که برای خودش تعینی قائل است چقدر این تعین او را در زیر بار خودش له می کند. از خودم مثال میزنم:من یک مرد روحانی معروف بزرگی هستم، من یک حجةالاسلام یا آیةاللَّه هستم. من بروم مشهد یا نروم برای زیارت؟ من فکر کنم که رفتن من به مشهد به این سادگی که نمی شود، مثلًا چه جور وارد شوم؟ کجا وارد شوم؟ دید و بازدید مردم از من چه جور باشد؟ شرایط دیگر چنین و چنان باشد. یک وقت می بینید یک عمر می گذرد و آن ساده ترین مسافرتها و آن واجبترین مسافرتها که مسافرت مکه است نصیب او نمی شود، از بس شرایط و قیود دارد. چنین آدمی نمی تواند سبکبار و سبکبال حرکت کند. 📚احیای تفکر اسلامی ص۹۳   💠 ترویج آثارشهید مطهری به زبان روز ✅ eitaa.com/joinchat/928120837C5fba8cd9be
شجاعت حضرت زینب (سلام اللَّه علیها) اگر برای زن جبن به معنای یک خوی و خلق اخلاقی، خوب بود، حضرت زینب می‌بایست از همه زنهای دیگر ترسوتر و بی شخصیت‌تر باشد و به اصطلاح معروف سرش از لاک خودش بیرون نیاید. مگر دم دروازه کوفه کسی زینب را مجبور کرده بود که بیاید سخنرانی بکند؟ مگر سخنرانی قابل اجبار است؟! یا در مجلس ابن زیاد مگر کسی زینب را مجبور کرده بود که آنچنان در مقابل ابن زیاد بایستد و حتی به او ناسزا بگوید که واقعاً خطر کشته شدن خودش و کسانش وجود داشت؟! و بالاتر از این، در مجلس یزید است با آن طنطنه و دبدبه که خیلی با مجلس ابن زیاد فرق می‌کرد، چون اولًا ابن زیاد حاکم بود و یزید خلیفه، و ثانیاً ابن زیاد در کوفه بود و یزید در شام، و شام به اعتبار اینکه مجاور با بیزانس (قسطنطنیه آن وقت)بود [شکوه خاصی داشت.]  ولی این زن اصلًا اینها را به چیزی نمی‌گیرد، به یزید می‌گوید: تو حقیرتر و کوچکتر از این هستی که من تو را مخاطب خودم قرار بدهم، تو ارزش اینکه من تو را مخاطب خودم قرار بدهم نیز نداری. آیا یک زن ترسو می‌تواند این کار را بکند؟ نه.در آنجا حداکثر این بود که جان زینب در خطر بود؛ در خطر باشد. از دادن جان که نمی‌ترسید. عزت و شرفش در خطر نبود، برعکس بر عزت و شرفش با این شجاعت افزوده می‌شد. 📚تعلیم و تربیت در اسلام ص۱۲۴ 💠 ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز ✅ eitaa.com/joinchat/928120837C5fba8cd9be
روزی ملّا نصرالدین، مهمانی را همراه خود تا درِ خانه آورد و خود به داخل خانه رفت.زنش با او دعوا کرد که چرا مهمان آوردی و ما چیزی نداریم که به او بدهیم و کار بدی کردی (مثل اغلب زنها که همیشه در این امور تحکم می‏کنند). ملّا گفت: چه بکنم؟ زن گفت:من که اصلًا پذیرایی نمی‏کنم. ملّا درماند که چه کند. به بچه‏ ها گفت: بروید بگویید ملّا در خانه نیست. مهمان گفت: ما با هم آمدیم. ملّا که یادش رفته بود این طور گفته، خودش صدایش را بلند کرد و گفت: شاید خانه دو در داشته و از آن درِ دیگر بیرون رفته است! 📚آشنایی با قرآن ج ۴ ص۸۳ 💠 ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز ✅ eitaa.com/joinchat/928120837C5fba8cd9be
سه حالت موجود در جامعه ما در خصوص مهمان سرزده حالت اول این است که صاحبخانه به دروغ به بچه ها می گوید: بگویید در خانه نیست، یعنی گناه کبیره مرتکب می شود. این که می گوید «در خانه نیست» دروغ است و دروغ گناه کبیره است. حال بعضی به خیال خودشان می خواهند «توریه» کنند و حال آنکه توریه در جایی است که دروغ لازم است یعنی از نگفتنش مفسده برمی خیزد، مثل این که کسی آمده و یک کاردی هم به دست دارد و می خواهد کسی را بکشد و می پرسد فلان کس اینجاست یا نه؟ باید گفت اینجا نیست.در اینجا می گویند برای این که عادت به دروغ گفتن نکنی در دلت غیر از آن چیز را خطور بده، بگو «نیست» و در دلت خطور بده که در «اینجا» نیست. نه اینکه انسان هر دروغی که دلش می خواهد، بگوید و توریه کند! به بچه ها می گوید: «بگویید نیست، ولی بچه ها! وقتی می گویید نیست یعنی در این درگاهی اتاق نیست.» اینجا که می توانی راست بگویی چرا توریه می کنی؟ بگو هستم ولی نمی توانم بپذیرم. ادامه دارد... 📚آشنایی با قرآن ۴ ص۸۳ 💠 ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز ✅ eitaa.com/joinchat/928120837C5fba8cd9be
شکل دیگر قضیه این است که صاحبخانه می گوید: «بفرمایید»، خیلی هم نفاق به خرج می دهد: خیلی خوش آمدید! صفا آوردید! اما در دلش دائماً فحش می دهد که این چه بلایی بود که این ساعت رسید، ما هزار کار داریم، عجب مردم بی تربیت بی ادبی هستند، چه خروسهای بی محلی و چه مزاحم هایی! بعد هم که مهمان بیرون رفت، جلو زن و بچه اش صد تا فحش می دهد. دیگر آن بچه چه از آب درمی آید! بچه ای که می بیند پدرش اینقدر شهامت ندارد که به مهمان بگوید: «آقا من نمی توانم تو را بپذیرم» و جلو مهمان خیلی کوچک و بزرگ می شود و خوشامد می گوید و پشت سرش فحش می دهد. ادامه دارد... 📚آشنایی با قرآن ۴ ص۸۴ 💠 ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز ✅ eitaa.com/joinchat/928120837C5fba8cd9be
شکل سوم قضیه این است که صاحبخانه کارش را خوب انجام می‏ دهد و دم در می ‏آید و می‏ گوید: «آقا من متأسفم از این که نمی ‏توانم شما را بپذیرم، الآن کار واجبی دارم» یا یک نفر را می‏ فرستد که به او بگوید: «ایشان الآن کار لازمی دارند و نمی ‏توانند شما را بپذیرند.» این کار صاحبخانه خوب است، ولی ضعف اخلاق، مربوط به وارد و مهمان است، زیرا به او برمی ‏خورد؛ هرجا که می ‏نشیند می‏ گوید: درِ خانه فلان کس رفتم و مرا نپذیرفت؛ نمی‏ گوید من با اجازه قبلی نرفته بودم، نمی‏ گوید او که نپذیرفت عذر داشت یا عذر نداشت. تو باید بنا را بگذاری بر این که او عذر داشته، و باید خوشت بیاید که میزبان تو یک شخص باشهامت و صریحی بوده که به تو دروغ نگفت و راست گفت. این هم شکل سوم. ادامه دارد... 📚آشنایی با قرآن ۴ ص ۸۴ 💠 ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز ✅ eitaa.com/joinchat/928120837C5fba8cd9be
حالت مورد پسند اسلام‏ ولی آن شکل چهارم که اسلام آن شکل را می‌پسندد، در جامعه ما وجود ندارد و آن این است که اگر میزبان وقت ندارد و نمی‏تواند [مهمان سرزده را بپذیرد] در کمال صراحت بگوید: «آقا معذورم، نمیتوانم شما را بپذیرم» و مهمان هم بدون این که به او بربخورد برگردد و برود. قرآن این شکل چهارم را دستور می‏دهد، میفرماید: وَ انْ قیلَ لَکمُ ارْجِعوا فَارْجِعوا و اگر به شما گفتند نمی‏توانیم شما را بپذیریم، برگردید، هُوَ ازْکی‏لَکمْ‏ این برایتان پاکتر است (این شکل چهارم از آن سه شکل برایتان بهتر است) وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلونَ عَلیمٌ‏ خدا به کارهای شما آگاه و داناست. 📚آشنایی با قرآن ۴ص۸۵ 💠 ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز ✅ eitaa.com/joinchat/928120837C5fba8cd9be