◀️یکصد و هفتاد و ششمین جلسه گروه علمی فلسفه مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع "نقد شبهات در برهان پذیری خدا(جلسه چهارم)"با ارائه حجت الاسلام والمسلمین سلیمانی امیری– چهارشنبه 27 شهریور 98 :
⏪مغالطه فزونی نتیجه از مقدمات و نقد آن
برهان جهان شناختی میگوید: هر شیء محدودی معلول است؛ جهان محدود است پس جهان علتی دارد. اما به نظر میرسد در این قالب استدلال، کلمه «علت» در نتیجه معنایی متفاوت (گستردهتر) از معنایی که در مقدمه داشته است دارا باشد؛ زیرا در مقدمه علت به معنای علت متناهی است و در نتیجه به معنای علتی نامتناهی (یعنی خدا) در نظر گرفته شده است.[۱]
اگر بخواهیم این اشکال را سادهتر و دقیقتر بیان کنیم میتوانیم برهان را به این صورت تقریر کنیم:
•جهان محدود است؛
•هر محدودی معلول علتی (محدود) است؛
•پس جهان محدود علتی (نامحدود) است.
این استدلال در صورتی مغالطه نیست که علتی که در مقدمه آمده با علتی که در نتیجه آمده به یک معنا باشد. اما اشکال کننده میگوید علتی که در مقدمه آمده است به معنای علت محدود است و علتی که در نتیجه آمده است، علت نامحدود است. بنابراین نتیجه چیزی را بیان میکند که در مقدمات نبوده و بنابراین بخش زاید مغالطی و غیر برهانی است. بنابراین علم منطق افزایش نتیجه را که فراتر از آن چه در مقدمات آمده است، مردود میشمارد و مغالطه میانگارد.
🔹پاسخ
لازم است جهانشناختی را گام به گام تحلیل کنیم و در این تحلیل فرض میگیریم که «هر محدودی معلول است»:
•جهان محدود است؛
•هر محدودی معلول است؛
•پس جهان معلول است؛
•هر معلولی علتی دارد
•پس جهان علتی دارد.
این استدلال به خودی خود نشان نمیدهد که علتی که برای جهان وجود دارد، خداست یا غیر خدا؟ چرا که نمیدانیم که علتِ جهانْ محدود است یا غیر محدود و نیز نمیدانیم که خدا محدود است یا غیر محدود. ازاینرو باید بررسی کنیم که اولا مقصود ما از خدا و جهان چیست؟ بنابراین باید جهان و خدا را تعریف کنیم.
🔸تعریف خدا و جهان
خدا به معنای موجود نامحدود است و در استدلال بالا هم خدا به عنوان موجود نامحدود پذیرفته شد. بنابراین استدلال بالا بهگونهای است که نشان خواهیم داد که جهان به موجود نامحدود یعنی خدا نیازمند است، زیرا نشان میدهیم که جهان به عله العلل نیازمند است و عله العلل موجود نامحدود است.
اگر مقصود ما از جهان هر یک از اجزای عالم مشهود حسی یا مجموع آنها باشد در این صورت استدلال بالا به صورت زیر باز نوشته میشود:
•جهان (هر یک از اجزای مشهود جهان و کل آن) محدود است؛
•هر محدودی معلول است؛
•پس جهان معلول است؛
•هر معلول علتی دارد؛
•پس جهان علتی دارد.
این استدلال تا اینجا به خودی خود نشان نمیدهد که علت جهان خدا است، بلکه نشان میدهد که علت جهان یک امر غیر مشهودی است که جهان را آفریده است. اما این که خود آفریننده جهان خود معلول علت دیگری است، از این استدلال بدست نمیآید، مگر آن که خدا را به عنوان عله العلل ـ علتی که خود معلول علتی نیست ـ تعریف کنیم که لازمه عله العلل بودن با توجه به معلول بودن هر محدودی بر اساس برهان امتناع دور و تسلسل در علل، نتیجه میگیریم که جهان دارای علتی است که معلول نیست پس علت آن نامحدود و خداست...
ادامه در...
✅http://hekmateislami.com/?p=9253
@hekmateislami
◀️یکصد و هشتاد و نهمین جلسه گروه علمی کلام مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع "تحلیل رابطه دین واخلاق از دیدگاه شهید ثالث قاضی نورالله شوشتری"با ارائه آقای دکتر رحیم دهقان– سه شنبه 27 شهریور 98 :
⏪ اینکه چرا رابطه دین و اخلاق و چرا قاضی نورالله شوشتری؟ باید ابتدا روشن شود. مساله رابطه دین و اخلاق را از این جهت مطرح می کنم که معتقدم علیرغم وجود ظرفیت های عمیق در آثار متکلمان شیعی، نظریه اخلاقی شیعه در حوزه رابطه دین و اخلاق تنها در دو بُعد عقلی و ذاتی خلاصه شده و دیگر ابعاد مساله در سنت کلامی ما مورد تحلیل قرار نگرفته است. اما اینکه چرا قاضی نورالله؟؛ دلیل مطلب این است که این سید بزرگوار شهید، در جامعه ما ناشناخته است. اخیرا تلاش هایی در شناسایی مقام ایشان از سوی عزیزان در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و دیگر نهادها صورت گرفته است اما لازم است شخصیت ایشان آنگونه که هست شناسانده شود. این تلقی عرفی که ایشان در جهت دفاع از اعتقادات حقه شیعه، روش جدلی کلامی را اتخاذ نموده و از این طریق در جهت ترویج اعتقادات دینی تلاش کرده است، نگاه دقیقی در مورد ایشان نیست. بنده د تاکید دارم که قاضی نورالله به عنوان یک اندیشمند شیعی در نیمه دوم قرن دهم و ابتدای یازدهم، در آثار خود از نگرش تحلیلی برخوردار است که نوئی حقیقت جویی منصفانه را در آثار ایشان نمایان ساخته است.
🔸به عنوان نمونه، اگر به یکی از مسائل فلسفی و تحلیلی نظیر رابطه دین و اخلاف توجه داشته باشیم می یابیم که ایشان ابعاد مختلف نظریه اخلاقی موجود در تفکر شیعی را در آثار خود مورد تحلیل و بحث قرار داده و به وابستگی های اخلاق به دین توجه داشته اند. به لحاظ وجود شناختی، اخلاق را مستقل از دین دانسته اما به جهت مطرح نمودن نظریه وجوه و اعتبارات، تعیین برخی اعتبارات را به اقتضاء به خداوند واگذار نموده است. به لحاظ معرفت شناختی، اصلی در آثار ایشان یافت می شود و آن اینکه غیر معصوم توانایی درک مصالح و مفاسد واقعی که احکام اخلاقی بر آنها مبتنی هستند را ندارد و از این حیث اخلاق را مبتنی بر دین دانسته اند، هرچند در رابطه با مرز این شناخت ابهام وجود دارد. ایشان مشخص ننموده که محدوده درک انسان غیر معصوم در فهم ارزش های اخلاقی کجاست و از کجا به بعد را باید به معصوم سپرد. همچنین به ابعاد دیگری از وابستگی اخلاق به دین نیز توجه داشت، از جمله معتقد است در صورت پذیرش وابستگی معناشناختی، گزاره های دینی و قرآنی حالت توتولوژیک و این همانی به خود خواهد گرفت و در این صورت به معنا و بی فایده خواهند شد. لذا اخلاق به لحاظ معنا شناختی مستقل از دین است. همچنین به لحاظ روانشناختی نیز ایشان با ارائه تحلیلی از الگوپذیری در حوزه اخلاق، به سمت اخلاق فضیلت گرایش داشته و از جهات مختلف نظیر تقویت انگیزه، تقویت ملکه بصیرت اخلاق را وابسته به دین دانسته است.
🔹مستندات این بحث به زودی در قالب مقاله ای منتشر خواهد شد و در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت.
✅http://hekmateislami.com/?p=9248
@hekmateislami
◀️یکصد و بیست و دومین جلسه گروه علمی فلسفه اخلاق مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع "نقدی بر درونگرایی انگیزشی"با ارائه حجت الاسلام دکتر محمدی منفرد– چهارشنبه 27 شهریور 98 :
⏪1.مقدمه
انگیزش اخلاقی به معنای برانگیخته شدن برای اجرای فضائل و اجتناب از رذائل اخلاقی است. در این مورد پرسش اساسی این است که چرا فرد – با وجود اینکه حکمی اخلاقی از وی صادر شده و نسبت به خوبی یا بدی رفتارهای اخلاقی آگاه است- به انجام رفتارهای خوب یا ترک رفتارهای بد انگیخته نمی¬شود؟ در پاسخ به این پرسش، برخی جانب درون¬گرائی انگیزشی و دیگران نیز موضع برون گرائی انگیزشی را پذیرفته¬اند. براساس درون گرائی انگیزشی[۱] به طور تحلیلی ضروری است که اگر شخصی حکم کند که ” انجام رفتار X درست است”، دستکم تا حدودی به انجام آن فعل انگیخته میشود. بر این اساس نسبت و پیوندی مفهومی و درونی بین احکام اخلاقی و انگیخته شدن فرد به سوی عمل منطبق بر آن احکام وجود دارد و احکام اخلاقی ضرورتاً به انجام عمل معطوف به آن احکام انگیزاننده هستند. نظریه احساس گرائی اخلاقی با درون گرائی انگیزشی سازگار است، زیرا براساس این نظریه، حکم اخلاقی فرد به این معناست که به انجام آن فعل اخلاقی میل دارد. براساس برون گرائی انگیزش اخلاقی کافی است برای فرد اثبات شود که به لحاظ مفهومی یک حکم اخلاقی صادقانه وجود داشته باشد، ولی آن فرد هیچ انگیزشی برای عمل به حکم اخلاقی نداشته باشد، یعنی شخص بداند که نباید دروغ بگوید، ولی برانگیخته نشود و عامل مهم انگیخته شدن فرد نیز میلی مناسب است. نقدی بر استدلال های درون گرائی انگیزشی
🔹درون گرا برای ادعای خود چند استدلال مهم دارد که به برخی اشاره میکنم؛ استدلال اول: وقتی کسی جملهای به این مضمون که “عمل X درست است” را بیان میکند، انتظار و توقع داریم که به انجام آن عمل انگیخته شود. این انتظار و توقع با تجربه اثبات شده است. استدلال دوم: درون گرای انگیزشی می تواند با کمک دو عنصر ” عاقل نبودن” فردی که حکم اخلاقی کند و به انجام آن انگیخته نشود و همچنین امکان ” سرزنش کردن” چنین شخصی استدلالی به نفع درون¬گرائی انگیزشی ارائه کند. نتیجه استدلال دوم این است که اگر فاعل منطقاً خودش را متعهد کند به اینکه “باید رفتار A را در زمان C انجام دهد” و او اختیار دارد نسبت به اینکه رفتار A در زمان C انجام شود یا خیر، سپس او یا به انجام رفتار A در زمان C انگیخته می شود و یا اینکه حکم اصلی را ترک می کند و در نتیجه از حیث عملی غیرعاقل بوده و باید سرزنش شود. برون گرا در پاسخ به هر دو استدلال معتقد است که آنها مصادره به مطلوب هستند.
2.ضعف اراده و نمونه های نقض درون گرائی انگیزشی
مهم ترین دلیل در نفی درون گرائی انگیزشی مشاهده ضعف اراده و ملاحظه نمونه های نقض برای این رویکرد کلی است. معروف ترین موارد نقض عبارتند از؛ ۱) اخلاق ناپروایان:[۲]یعنی وجود کسانی که به انجام رفتارهای اخلاقی نمی دهند، با اینکه به خوب یا بد بودن آنها باور دارند.دو نمونه وجود فرد اخلاق ناپروا عبارتند از؛ الف) برای نمونه شما حکم می کنید که این وظیفه من است که به آن هدف برسم، ولی وقتی فکرش را می کنم می بینم نمی توانم به آن هدف برسم و وقتی می گویم نمی توان رسید، انگیزش پیدا نمی کنید. ب) رسیدن به هدفی امکان پذیر است، ولی به دلایل مختلف، به خاطر عاقبت اندیشی نمی توان به سمت انجام وظیفه رفت و انگیزشی برای انجام نداریم. ۲) افراد غمگین بی حرکت:[۳] یعنی افرادی که با وجود باورداشتن به خوب بودن برخی رفتارها، اما به خاطر افسرده و غمگین بودن تمایلی به انجام آن رفتارها ندارند. ۳) افراد منحرفی[۴] که میل به بدی و تضعیف خوبی دارند.
🔸تایید برون گرائی انگیزشی در اندیشه اسلامی
روشن است که استدلال ها و موارد نقضی در ردّ درون گرائی انگیزشی به تایید برون گرائی انگیزشی کمک می کنند. در عین حال موارد نقضی پیش گفته برای درون گرائی انگیزشی از قبیل وجود افراد اخلاق ناپروا و شرور، چالشی پیش روی برون گرائی انگیزشی به شمار نیامده و ناسازگار با برون گرائی انگیزشی نیستند. از منظر غالب متفکران اسلامی نیز پذیرش برون گرائی انگیزشی موفق تر است.[۵] برای نمونه از نظر استاد مصباح یزدی معرفت یک فرد به ضرورت انجام یک عمل اخلاقی، به تنهائی برای انجام آن عمل توسط وی بسنده نیست، بلکه آن فرد نیازمند عنصرهائی مثل میل و اراده نیز هست...
ادامه در...
✅http://hekmateislami.com/?p=9250
@hekmateislami
◀️ پخش زنده کلاس اسفار جلد 8 توسط استاد یزدان پناه
یکشنبه و سه شنبه ها ، یک ساعت به مغرب از سایت مجمع عالی حکمت اسلامی
کلاس مخصوص خواهران و برادران می باشد.
✅http://hekmateislami.com
@hekmateislami