°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• #شهـیدانه🕊✨ دلـت که گـرفت...💔 با رفیـقے درد و دل کن کہ آسـمانـے باشد... این
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• •••• معتقد بود،
میزاݩ رفاقت ما به افراد،☝️
بستگے به میزاݩ ارادت آنها به #امام دارد.❤️ .
.
#همت را مےگویم #حاج_ابراهیم😍
فاتح بدر و خیبر🌹
#چشم_مجنون
یادم هست
یادت باشد •••
🌸🌈🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌸🌹🥀🌼🌸🌼🌹🥀🌼🌸🌹🥀 این قسمت دشت هاے سوخته فصل پنجم قسمت 1
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم
همت
🌸🌹🥀🌼🌸🌼🌹🥀🌼🌸🌹🥀
این قسمت دشت هاے سوخته
فصل پنجم
قسمت 2⃣0⃣1⃣
_ گردان فلان ! شما آماده هستید ؟ گردان بهمان، آیا پلی کار رسیده اید ؟😅🙂
و...
خلاصه حاج همت پشت سرهم پیام های بی اساس و الکی پخش می کرد . ناگهان دیدیم توپخانه ی دشمن ، سرتاسر منطقه، ازخود سایت های 4و5 گرفته تا ارتفاع 350 شاوریه را به طور وحشتناکی زیر آتش توپخانه ی سنگین خودش گرفت و به مدت سه _چهار ساعت ،
بی وقفه با تمام توپ هایش منطقه را کوبید. 😨😭
به این ترتیب ابراهیم همت با رد وبدل کردن چند پیام بی اساس و کذب و فریب دادن عراقی ها، ضمن آزمایش و تشخیص استعداد توپخانه ی سپاه چهارم در منطقه، به جرئت می توانم بگویم که نزدیک به پنج هزار گلوله ی آن ها را به هدر داد، آن هم در موقعیتی که هیچ نیروی خودی یی در منطقه نبود که از اجرای آتش سنگین دشمن آسیب ببیند.😢😪
ضمناً همین حجم سنگینی آتش توپخانه ی دشمن به خوبی نشان داد که دستیابی ما به به ارتفاعات ((علی گرده زد)) چه قدر حایز اهمیت است، چرا که پخش عمده ی آتش توپخانه ی دشمن ،در آن شب، از همین ارتفاعات شلیک می شد.))
پس از این فریب رادیویی دشمن و کلافه کردن او، و شناسایی خطوط و مواضع یگان های سپاه چهارم ارتش عراق در مناطق بِلِنا وشاوریه ،مسوول تیپ 27 محمد رسول الله(ص) ،در پادگان دوکوهه، جلسه ای تشکیل دادند تا چگونگی حمله ی خود را علیه نیروهای دشمن بررسی کنند.😢😭
جعفر جهروتی زاده، مسوول یگان تخریب تیپ 27 محمد رسول الله(ص) آن جلسه این چنین روایت کرده است.
ادامه دارد...🌹🌹🌹
ادامه این داستان ان شاالله فردا در کانال تخصصی شهید همت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
❤️بسم رب الشهدا❤️
#ســـخن_ناب از #شـــہید_همت در
رابطه با اهمــــیت #نماز اول وقت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• •••• معتقد بود، میزاݩ رفاقت ما به افراد،☝️ بستگے به میزاݩ ارادت آنها به #امام دارد
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• •••
#شهید_همت دو تا جمله ی زیبا👌 از
#شهید_همّت 🔹️ یاد خدا☝️ را فراموش
نکنید و مرتب بسم الله بگویید و با یاد
خدا ،ذکر خدا خیلی از مطالب حل می شود
☺️👌 من خاک پای #بسیجیها هم
نمیشوم ای کاش من یک #بسیجی بودم و
در سنگر نبرد از آنان جدا نمیشدم💔❤️
#شهیدحاجابراهیم_همت
#چشم_مجنون
•••
🌸🌈🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙 ✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت به روایت همسرش قسمت 5⃣1⃣ صبح روزی که مهدی م
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسر
قسمت 6⃣1⃣
یک بار که ابراهیم غروب آمد، اصرار کردم "امشب را خانه بمان ".
گفت : " خیلی کار دارم. باید بر گردم منطقه. "
از نگهبانی مجتمع آمدند گفتند :
" تلفن فوری شده با او کار دارند. بلند شد لباسش را پوشید رفت. "🏃
دفترچه یادداشتش را یادش رفت بردارد،که همیشه زیر بغلش می گرفت همه جا می بردش.
بیکار بودم. و کنجکاو.
برش داشتم، بازش کردم. چندتا نامه توش بود از بسیجی هایی که توی لشکر ومنطقه به دستش رسانده بودند.
یکی شان نوشته بود :
" حاجی! من سر پل صراط جلوت را می گیرم.
داری به من ظلم می کنی. الان سه ماه ست که توی سنگر نشسته ام، به عشق دیدن تو، آن وقت تو....." 😢
ابراهیم برگشت.
گفتم :" مگر کارت نداشتن، خب برو! برو ببین چی کارت دارند.!"
گفت : " رفتم، دیدی که. "
گفتم :" برو حالا. شاید باز هم کارت داشته باشند. "😞
گفت :" بچههای خودمان بودند اتفاقا، بهشان گفتم امشب نمی آیم. "
گفتم :" اصلاً نه، برو، شوخی کردم، کی گفته من امشب تنهام؟ بروی بهتر است. بچهها منتظر تند. "😢
خندید و گفت :
"چی داری می گی؟ هیچ معلوم هست."
گفتم :" می گویم برو. همین الان."
گفت :" بالاخره برم یا بمانم؟"
چشمش به دفترچه اش افتاد، فهمید.
گفت :" نامه ها را خواندی؟ "
گفتم :" اهوم "😞
ناراحت شد، گفت :اینها اسرار من و بچه ها ست. دوست نداشتم بخوانی شان.
سکوتش خیلی طول کشید.
گفت :" فکر نکن من آدم با لیاقتی ام که بچهها این طور نوشته اند. این ها همه اش عذاب خداست. این ها همه بزرگی خود بچه ها ست. من حتماً یک گناهی کرده ام که باید با محبت های تک تک شان پس بدهم. " 💔
گریه اش گرفت و گفت :
"وگرنه من کی ام که این ها برام نامه بنویسند؟ "🙁
#ادامه_دارد.....
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
❇️اعجاز عددی در سوره بقره‼️
💢ما میدانیم که تعداد ایات سوره بقره 286 آیه می باشد.
👈حال اگر عدد 6 را برداریم 28 میماندکه جمع سوره های مدنی است.
👈امااگر عدد2 را برداریم 86میماندکه جمع سوره های مکی است.
👈الان اگر 28و86 را باهم جمع کنیم حاصل عدد114 میشودکه تعداد کل سوره های قرآن کریم میشود!
👈حال اگر 2و6 رابرداریم عدد8 میماند که وسط عدد286است(8=6+2)
👈میدانیم وسط عدد286 یعنی 143
حال اگر به خدمت آیه 143 برویم میبینیم در موردتعادل و وسط صحبت کرده است.
🌷اشاره قران در آیه 143 سوره بقره🔰
🌷وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً 👈وَسَطًا👉...
وما شمارا امتی میانه و👈وسط👉 قرار دادیم تا بشریت گواه شما باشد...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌛 #ماه_عسل_
فایل صوتی پنجم
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46fل
@ostad_shojae1_63667144.mp3
زمان:
حجم:
10.87M
🎚 #فایل_صوتی_پنجم
🔹از دستِ خودت خسته شدی؟
از خشونت ها و تیزی هایِ روحت؟
👈از کمبود اعتماد به نفس و حقارتهای درونی ات؟ از پُرخوری ها و پُرگویی هات؟
💠 روزه می تونه درمانت کنه ؛ اگر ....؟
🎤واعظ: #استاد_شجاعی
👌مبادا از دست بدین.
#ماه_عسل
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
معلم خوب
از معبر حرفهایش
درهای بهشت را باز میکند🕊
به روی شاگردانی که
در ملکوت قلب او❤️
آماده درس گرفتن هستند✨
سلام بر معلمانی که راههای آسمانی را به شاگردانشان نشان دادند
سلام بر شهدا معلمان مکتب عشق✋
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#روزتون_مزین_به_نگاهشهید✨
#روزت_مبارڪ_رفیق_شهیدم
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#معلمےکه_از_ساواک_کارت_قرمز_گرفت❗️
#حاجی، از همان ابتدا سعی میکند دانش آموزان را با راه و روش و افکار امام خمینی(ره) آشنا کند👌 و همین میشود که از ساواک کارت قرمز میگیرد♨️. حضور سیاسی و انقلابی #ابراهیم روز به روز پر رنگتر میشود✌️ تا جایی که برای اولین بار در ایران، مجسمه شاه توسط او در شهرضا پایین کشیده میشود و همین جسارتها و رشادتها، حکم اعدامش را هم روی میز ساواک میگذارد😱. مادر از فعالیتهای دوران انقلاب #محمد_ابراهیم و جسارت و نترس بودن بی حد و حسابش تعریف میکند و میگوید: «نزدیک انقلاب که شد، درس و مدرسه را گذاشت کنار؛ گفت فقط امام! جانش بود و حضرت امام...!🙂👌 میرفت زیرزمین، موزاییک ها را برمیداشت و اعلامیههای امام را آنجا پنهان میکرد🙊. رویش هم خاک میریخت که پیدا نباشد. البته پدرش خیلی موافق این کارهایش نبود و میگفت اگر ساواک اینها را پیدا کند، بیچارهات میکند🙁! #ابراهیم هم فقط در جواب شان میگفت: شما نگران من نباشید.»😊😉
#راوی:مادرشهید
#محمد_ابراهیم_همت❤️
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f