eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
984 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🌹من نماز ظهر و شب رو اول وقت ميخوانم،اما براي نماز صبح بيدار نميشم،آيا اينکار من باعث سبک شمردن نماز ميشود؟ ✍پاسخ: سبک شمردن نماز، با ترک نماز متفاوت است. اگر شما نماز صبح را اصلا نمی خوانید و این به صورت عادت درآمده، قطعا گناهتان بیشتر از سبک شمردن نماز است. بیدار شدن برای نماز صبح راه دارد و اگر واقعا نسبت به نماز مقید هستید، باید بتوانید برنامه ریزی زندگی تان را بر اساس تقیدتان تنظیم کنید. اگر صبح زود با یک شخص مهم قرار ملاقات داشته باشید، چطور برای بیدار شدن برنامه می چینید؟! برای نماز هم به همان اندازه اهمیت قائل شوید، حتما بیدار خواهید شد. ضمنا خواندن آیه آخر سوره کهف برای بیدار شدن سفارش شده و مجرب است. در کنار برنامه ریزی صحیح، این آیه را قبل از خواب بخوانید و از خدا بخواهید که برای نماز صبح بیدار شوید: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ یوحی إلَی أَنَّما إلهُکُمْ إِله واحِد فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا؛ بگو: همانا من بشری همچون شمایم (جز اینکه) به من وحی می شود که خدای شما خدای یگانه است. پس هر که به دیدار پروردگارش (در قیامت و به دریافت الطاف او) امید وایمان دارد، پس کار شایسته انجام دهد. و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد. 📚سوره کهف، آیه 110 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
✅ ازآیت الله بهجت (ره) سؤال شد چه کنیم تا نماز صبحمان قضا نشود؟ ✅ فرمود کسیکه باقی نمازهایش را اول وقت بخواند خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد صدای سخن، عشق ۱۰۷ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام دوستان صبحتون شهدایی😊 به شرط لیاقت و دورازریا امروز شنبه بیست وهفتم آبان روز پنجم چله ی زیارت آل یاسین است که زیارت آل یاسین اپروزامروز از به نیابت براورده شدن حاجات افرادزیر می باشد 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🌹گروه اول:سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 1⃣.سرکار خانم اقیان 🔈🔈بزرگواران توجه داشته باشن هرکدوم ازافراد توهرگروهی هستند باید زیارت آل یاسین امروز رو به نیت حاجات هم گروهی خود بخونن هرکسی خوند به پی وی زیر همراه باکد و نام گروه ارسال کنند @deltange_hemmat68 مانند زیر کد ۵گروه شهید همت✅ نشون دهنده این هست زیارت آل یاسین در گروه خودم به نیابت خانم یاآقای فلانی در روز پنجم تلاوت شد👌👌 همه افراد حتما قرائت کنند و اعلام کنند👌 حاجت رواشید🙏 یازهرا(س)✋ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
1_198234283.mp3
8.32M
زیارت آل یاسین با صدای محسن فرهمند التماس دعا http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═
💮 💮 🌻🌻🌻🍁🌻🌻🌻 بِسْم الله الرحمن الرحيم ✨سَلاَمٌ عَلَىٰ آلِ يَس ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللهِ وَرَبَّانِيَ آيَاتِهِ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللهِ وَدَيَّانَ دِينِهِ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللهِ وَنَاصِرَ حَقِّهِ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِهِ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا تَالِيَ كِتَابِ اللهِ وَتَرْجُمَانَهُ ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ فِي آنَاءِ لَيْلِكَ وَأَطْرَافِ نَهَارِكَ، ✨ ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللهِ فِي أَرْضِهِ، ✨ ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللهِ ٱلَّذِي أَخَذَهُ وَوَكَّدَهُ، ✨ ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللهِ ٱلَّذِي ضَمِنَهُ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَالْغَوْثُ وَٱلرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ، وَعْداً غَيْرَ مَكْذُوبٍ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقوُمُ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْعُدُ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَتُبَيِّنُ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُصَلِّي وَتَقْنُتُ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَتَسْجُدُ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَتُكَبِّرُ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُصْبِحُ وَتُمْسِي ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ فِي ٱللَّيْلِ إِذَا يَغْشَىٰ وَٱلنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا ٱلإِمَامُ الْمَأْمُونُ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ، ✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ بِجَوَامِعِ ✨ٱلسَّلاَمُ، أُشْهِدُكَ يَا مَوْلاَيَ ✨أَنِّي أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَـٰهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَريكَ لَهُ، ✨وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ لاَ حَبِيبَ إِلاَّ هُوَ وَأَهْلُهُ، ✨وَأُشْهِدُكَ يَا مَوْلاَيَ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حُجَّتُهُ ✨ وَالْحَسَنَ حُجَّتُهُ ✨ وَالْحُسَيْنَ حُجَّتُهُ ✨وَعَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ حُجَّتُهُ ✨وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، ✨وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ، ✨ وَموُسَىٰ بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ، ✨وَعَلِيَّ بْنَ موُسَىٰ حُجَّتُهُ، ✨ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، ✨وَعَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ، ✨وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، ✨وَأَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللهِ، أَنْتُمُ ٱلأَوَّلُ وَٱلآخِرُ ✨وَأَنَّ رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لاَ رَيْبَ فِيهَا يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ نَفْساً إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْراً، ✨وَأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، ✨وَأَنَّ نَاكِراً وَنَكِيراً حَقٌّ، ✨وَأَشْهَدُ أَنَّ ٱلنَّشْرَ حَقٌّ، ✨وَالْبَعْثَ حَقٌّ، ✨وَأَنَّ ٱلصِّرَاطَ حَقٌّ، ✨وَالْمِرْصَادَ حَقٌّ، ✨وَالْمِيزَانَ حَقٌّ، ✨وَالْحَشْرَ حَقٌّ، ✨وَالْحِسَابَ حَقٌّ، ✨وَالْجَنَّةَ وَٱلنَّارَ حَقٌّ، ✨وَالْوَعْدَ وَالْوَعِيدَ بِهِمَا حَقٌّ، ✨يَا مَوْلاَيَ شَقِيَ مَنْ خَالَفَكُمْ وَسَعِدَ مَنْ أَطَاعَكُمْ، فَأَشْهَدْ عَلَىٰ مَا أَشْهَدْتُكَ عَلَيْهِ، وَأَنَا وَلِيٌّ لَكَ بَريءٌ مِنْ عَدُوِّكَ، فَالْحَقُّ مَا رَضِيتُمُوهُ، وَالْبَاطِلُ مَا أَسْخَطْتُمُوهُ، وَالْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ، وَالْمُنْكَرُ مَا نَهَيْتُمْ عَنْهُ، فَنَفْسِي مُؤْمِنَةٌ بِاللهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِرَسُولِهِ وَبِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَبِكُمْ يَا مَوْلاَيَ أَوَّلِكُمْ وَآخِرِكُمْ، وَنُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ وَمَوَدَّتِي خَالِصَةٌ لَكُمْ آمِينَ آمِينَ، http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :7⃣1⃣1⃣ #فصل_سیزد
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :8⃣1⃣1⃣ منی که تا چند روز قبل عاشق خرید وسایل خانه و ظرف و ظروف بودم، یک دفعه از همه چیز بدم آمده بود. با خودم گفتم: «جنگ است. شوهرم رفته جنگ. هیچ معلوم نیست چه به سر من و زندگی ام بیاید. آن وقت این ها چه دل خوش اند.» زن گفت: «می خواهی هر وقت بچه ها بیدار شدند، بیایم دنبالت.» گفتم: «نه، شما بروید. مزاحم نمی شوم.» آن روز نرفتم. هر چند هفته بعد خودم تنهایی رفتم و با شوق و ذوق لیوان ها را خریدم و آوردم توی کمد چیدم و کلی هم برایشان حظ کردم. شهر حال و هوای دیگری گرفته بود. شب ها خاموشی بود. از رادیو آژیر وضعیت زرد، قرمز و سفید پخش می شد و به مردم آموزش می دادند هر کدام از آژیرها چه معنی و مفهومی دارد و موقع پخش آن ها باید چه کار کرد. چند بار هم راستی راستی وضعیت قرمز شد. برق ها قطع شد. اما بدون اینکه اتفاقی بیفتد، وضعیت سفید شد و برق ها آمد. اوایل مردم می ترسیدند؛ اما کم کم مثل هر چیز دیگری وضعیت قرمز هم برای همه عادی شد. چهل و پنج روزی می شد صمد رفته بود. زندگی بدون او سخت می گذشت. چند باری تصمیم گرفتم بچه ها را بردارم و بروم قایش. اما وقتی فکر می کردم اگر صمد برگردد و ما نباشیم، ناراحت می شود. تصمیمم عوض می شد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :8⃣1⃣1⃣ #فصل_سیزد
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :9⃣1⃣1⃣ هر روز گوش به زنگ بودم تا در باز شود و از راه برسد. این انتظارها آن قدر کش دار و سخت شده بود که یک روز بچه ها را برداشتم و پرسان پرسان رفتم سپاه. آنجا با هزار مصیبت توانستم خبری از او بگیرم. گفتند: «بی خبر نیستیم. الحمدلله حالش خوب است.» با شنیدن همین چند تا جمله جان تازه ای گرفتم. ظهر شده بود که خسته و گرسنه رسیدیم خانه. پاهای کوچک و ظریف خدیجه درد می کرد. معصومه گرسنه بود و نق می زد. اول به معصومه رسیدم. تر و خشکش کردم. شیرش دادم و خواباندمش. بعد نوبت خدیجه شد. پاهایش را توی آب گرم شستم. غذایش را دادم و او را هم خواباندم. بچه ها آن قدر خسته شده بودند که تا عصر خوابیدند. آن شب به جای اینکه با خیال راحت و آسوده بخوابم، برعکس خواب های بد و ناجور می دیدم. خواب دیدم صمد معصومه و خدیجه را بغل کرده و توی بیابانی برهوت می دود. چند نفر اسلحه به دست هم دنبالش بودند و می خواستند بچه ها را به زور از بغلش بگیرند. یک دفعه از خواب پریدم. دیدم قلبم تندتند می زند و عرق سردی روی پیشانی ام نشسته. بلند شدم یک لیوان آب خوردم و دوباره خوابیدم. عجیب بود که دوباره همان خواب را دیدم. از ترس از خواب پریدم؛ اما دوباره که خوابم برد، همان خواب را دیدم. بار آخری که با هول از خواب بیدار شدم، تصمیم گرفتم دیگر نخوابم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱 •|... ﷽... • " #شہید_ابراهیم_همت " کسی کہ هیچگاه چشم چرانی نکرد و بہ دختران و زنان نامحرم♨️ نگا
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • به سپاه پاوه رفته بودم تا سراغی از بگیرم. وقتی به جایگاه استراحت بچه‌ها سر زدم، دیدم هیچ ‌كس آن‌جا نیست☹️. هنوز داخل اتاق را می‌گشتم تا بلكه یك نفر را ببینم و از او سراغ را بگیرم.در همین موقع، صدای ناله‌ای به گوشم رسید👂. صدا را دنبال كردم تا به یكی از اتاقهای ساختمان رسیدم. جلو رفتم، دیدم كه شخصی گوشه اتاق افتاده و ناله می‌كند🙁. خوب كه دقت كردم، دیدم است.😢 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • #مردی_با_آن_همه_درد به سپاه پاوه رفته بودم تا سراغی از #همت بگیرم. وقتی به جایگاه
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • به سپاه پاوه رفته بودم تا سراغی از بگیرم. وقتی به جایگاه استراحت بچه‌ها سر زدم، دیدم هیچ ‌كس آن‌جا نیست☹️. هنوز داخل اتاق را می‌گشتم تا بلكه یك نفر را ببینم و از او سراغ را بگیرم.در همین موقع، صدای ناله‌ای به گوشم رسید👂. صدا را دنبال كردم تا به یكی از اتاقهای ساختمان رسیدم. جلو رفتم، دیدم كه شخصی گوشه اتاق افتاده و ناله می‌كند🙁. خوب كه دقت كردم، دیدم است.😢 از شدت سرماخوردگی😪، عفونت ریه‌ها و شدت درد دندان نمی‌توانست صحبت كند. گویا آمده بود برای معالجه و استراحت، ولی چون نزدیك غروب🌞 آفتاب رسیده بود، دكتر و دارویی نبود كه بتواند دردش را تسكین دهد😞. سه، چهار تا قرص مسكن همراهم بود. آنها را به او دادم و او همه را با هم خورد.شب غذا تخم‌مرغ آب ‌پز بود. ولی او نمی‌توانست آن را بخورد. ناچار مقداری آب و آرد و شكر مخلوط كردیم و بعد از جوشاندن، به صورت روان در آوردیم كه به عنوان سوپ بخورد😢.موقع خواب، دیدم كه از شدت تب دارد می‌سوزد😒. رنگ و رویش تغییر كرده بود و حال خوبی نداشت. چاره‌ای نبود، شب بود كاری از دستمان برنمی‌آمد. تصمیم گرفتم صبح هر طور كه شده او را به دكتر برسانم👨⚕. صبح، وقتی برای نماز از خواب بیدار شدم، دیدم كه سرجایش نیست😨. همه جا را گشتم ولی اثری از او ندیدم😐 وقتی رفتم و از نگهبانی سراغش را گرفتم، گفت: «حدود ساعت سه بعد از نیمه شب، حركت كرد به طرف منطقه😱.»برای لحظاتی سرجایم میخكوب شدم😑. باورم نمی‌شد كه با آن حال، راه بیفتد و به منطقه برود. ولی بود و این كارها از او بعید نبود.😇 راوی : عبدالجواد کلاهدوز 🌱🌈🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام دوستان صبحتون شهدایی😊 به شرط لیاقت و دورازریا امروز شنبه بیست وهشتم آبان روز ششم چله ی زیارت آل یاسین است که زیارت آل یاسین اپروزامروز از به نیابت براورده شدن حاجات افرادزیر می باشد 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🌹گروه اول:سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 1⃣.سرکار خانم فاطیما 🔈🔈بزرگواران توجه داشته باشن هرکدوم ازافراد توهرگروهی هستند باید زیارت آل یاسین امروز رو به نیت حاجات هم گروهی خود بخونن هرکسی خوند به پی وی زیر همراه باکد و نام گروه ارسال کنند @deltange_hemmat68 مانند زیر کد ۶گروه شهید همت✅ نشون دهنده این هست زیارت آل یاسین در گروه خودم به نیابت خانم یاآقای فلانی در روز ششم تلاوت شد👌👌 همه افراد حتما قرائت کنند و اعلام کنند👌 حاجت رواشید🙏 یازهرا(س)✋ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • #مردی_با_آن_همه_درد به سپاه پاوه رفته بودم تا سراغی از #همت بگیرم. وقتی به جایگاه
برشی از کتاب📙 یک بار که غروب آمد، اصرار کردم "امشب را خانه بمان ".گفت :خیلی کار دارم. باید برگردم منطقه از نگهبانی مجتمع آمدند گفتند: تلفن فوری شده📞با او کار دارند. بلند شد لباسش را پوشید رفت. دفترچه یادداشتش🗓 را یادش رفت بردارد،که همیشه زیر بغلش می گرفت همه جا می بردش بیکار بودم و کنجکاو. برش داشتم بازش کردم. چندتا نامه توش بود از بسیجی هایی که توی لشکر ومنطقه به دستش رسانده بودند.یکی شان نوشته بود :حاجی من سر پل صراط جلوت را می گیرم. داری به من ظلم می کنی. الان سه ماه ست که توی سنگر نشسته ام، به عشق دیدن تو😢آن وقت تو ابراهیم برگشت.گفتم :مگر کارت نداشتن خب برو!برو ببین چی کارت دارند. گفت:رفتم،دیدی که. گفتم :برو حالا.شاید باز هم کارت داشته باشند گفت :بچه‌های خودمان بودند اتفاقا بهشان گفتم امشب نمی آیم.گفتم :اصلاً نه، برو، شوخی کردم،کی گفته من امشب تنهام☺️بروی بهتر است. بچه‌ها منتظرت اند خندید و گفت :چی داری میگی؟هیچ معلوم هست. گفتم :می گویم برو. همین الان. گفت :بالاخره برم یا بمانم☹️؟ چشمش به دفترچه اش افتاد فهمید. گفت :نامه ها را خواندی؟گفتم :اهوم ناراحت شد😞 گفت:اینها اسرار من و بچه ها ست. دوست نداشتم بخوانی شان سکوتش خیلی طول کشید. شانس را گفت :فکر نکن من آدم با لیاقتی ام که بچه‌ها این طور نوشته اند. این ها همه اش عذاب خداست. این ها همه بزرگی خود بچه ها ست من حتماً یک گناهی کرده ام که باید با محبت های تک تک شان پس بدهم گریه اش گرفت💔و گفت:وگرنه من کی ام که این ها برام نامه بنویسند؟ راوی:همسرشهید http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
برشی از کتاب📙 #به_مجنون_گفتم_زنده_بمان یک بار که #ابراهیم غروب آمد، اصرار کردم "امشب را خانه بمان ".
🌱 •|... ﷽... • 🔴این توصیه ی شهید کاظمی به را ، همه ی نیروهای انقلابی باید بخوانند مأموریتم که تموم شد ، رفتم با ‌حاج‌همت درباره‌ی برگشتم صحبت کردم. شهیدهمت بهم گفت: یه خاطره برات بگم؟ گفتم بگو😊؟ حاجی ‌گفت: وقتی‌توی پاوه مأموریتم تموم شد ، به شهید ناصر کاظمی گفتم: مأموریتم تموم شده و می خوام برم. ناصر پرسید: بریده ای☝️؟ از سوالش تعجب کردم وگفتم: منظورت رو نمی فهمم☹️، حکمم سه ماهه بوده و حالا تموم شده... ناصر کاظمی گفت: مأموریت و مدت مأموریت زیاد مهم نیست❗️ اگه بریدی بیا تسویه حساب کن و برو ، اگر هم نبریدی بمان و کار کن🙂، اینجا کار زیاده و بهت احتیاج داریم... منصرف شدم و دیگه باهاش درباره برگشتن حرف نزدم👌... 📚سالنامه یاران ناب ۱۳۹۳ 🌱 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f