eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
983 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
@hemmat_channel
🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 آقا ابوالفضل نماز هاشو😇 همیشه اول وقت میخوند🙂 ؛ هر وقت که مسافرت می‌رفتیم هر جا موقع نماز بود ماشینو کنار میزد نمازش رو میخوند همیشه تاکید بر نماز اول وقت داشت 😊 اصلا اهل غیبت😱 نبود اگه در جمعی بود که غیبت پیش میومد بحث رو عوض😕 می کرد . از مهربونی☺️ هر چی بگم کم گفتم فقط اینو بگم که بی توقع کمک میکرد و کمکش رو هیچ جا فاش نمی‌کرد و هیچ وقت در مورد موضوعی قطعی صحبت نمی کرد ودر جواب سوالات دیگران در مورد موضوعی جواب ان شاءالله 😍و اگر خدا😍 بخواد میداد . این اواخر بر نماز شب مداومت داشت خودم دیدم در قنوت نمازش دعا را با گریه😭میگفت تا ازش سوال نمی شد حرفی نمی زد . در مورد کارش میگفت هر چی کمتر بدونی برات بهتره😉 ؛ خدایی هیچ وقت از کارش سوء استفاده نکرد . چند روز قبل از ماموریتش براش کلیپی از شهدای مدافع حرم گذاشتم دیدم حال عجیبی شد اشک تو چشماش جمع شد😔 و از اتاق خواب رفت تو حال شروع کرد گریه کردن 😭 تا حالا این حالش و ندیده بودم مطمئنم از شهدا شهادتش رو همون روز گرفت شهید ابولفضل راه چمنی 🌹 @hemmat_channel 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹
🌹🌸🌺🌹🌸🌺🌹🌸🌺🌹🌸🌺 تــــــــوجه📢📢📢 بسم الله الرحمن الرحیم........ باعرض سلام خدمت دوستان وهم گروهی های عزیز 🌷 بزرگواران برای یکی از دوستان وبه نوعی همکارمون یه گرفتاری پیش اومده و نیاز به یاری ما دارند کل مشکل ایشون دومیلیون تومن هست...😢 از شما درخواست دارم که هر چقدر در توان دارید حتی شده خیلی کم ولی برای رضای خدا کمکش کنیم😭😔 تا ازاین بحران عبور کنند.😢 ناگفته نمونه که اجر و پاداش شما نزد خداوند باقی ست. امام علی علیه السلام میفرمایند: پاداش نیکوکاری زودتر از کار های دیگر به انسان میرسد. دست همدیگه رو بگیریم تا خدا دستمون رو بگیره 👌👌 ۶۰۳۷۹۹۱۸۸۵۴۸۰۴۷۹ 🙏🙏🙏 آیدی جهت کمک نقدی دوستان @deltange_hemmat68 صدقه دادن و کمک کردن در ماه صفرکلی سفارش شده 😢 کمک های جمع شده تاالان ۵۰هزار تومان😢 دریغ نکنید دوستان ان شاالله ثواب براتون نوشته میشه👌
#بهم_گفت ما لیاقت داریم جزء۳۱۳نفر باشیم؟😔 #لبخندی_زدم و باشرمندگے گفتم بیا بشین گریہ کنیم ما جز۳۰میلیون زائر کربلاهم نیستیم😭💔 #اربعین_داغ_حرم_بہ_دلم_نگذارے... 😭😭😭 💠 @hemmat_channel
ای اربعین نرفته جامانده از سفر ویزا و پاس کرببلا دست مجتبی‌ست😍 #جانم_امام_غریبم😭 @hemmat_channel
✍کم کم دارد دیــر میشود آقا.... و ترسِ جا ماندن، پشتم را می لرزاند! من در عجبم... تو که اهل سَوا کردن نیستی! عمریست بیراهه رفتم و دوباره در آغوشم کشیدی.... چه شد که همه میروند و من..... ✨تکه ای آتش درونِ دلم، گُر گرفته است! و خیالم، جاده ی میان ماندن و رفتن، را روزی هزار بار گز میکنــد.. یا مرا هم بخر... یا قرارِ دلِ بی قرارم باش. سیل براه افتاده است؛ آقــا... سیلِ لبیک های آخرالزمان... سیلِ آنان که تاریخ را به دگرگونی عظیمی، مشرّف میکنند. سیل براه افتاده است... و درد جاماندن، این قطره ی ناچیز را نابود خواهد کرد. ✨به چشمانم نگاه کن؛ آقا... میشود جواز مرا هم امضاء کنــی؟ همین یکبار را هم، ندیده مرا بخــر... من سربراه میشوم!😩😩😭 😩😩 💠 @hemmat_channel
#جوانی جــــاده ی لغزنده است ... #امام زمانت را بشناس ! تا بی خطر طـــــی کنی این راه ِ #ناهموار را ... . @hemmat_channel
ازدواجم ۱۰۰۰ تومن قیمتش بود...! بهم گفت: "من حلقه طلا و پلاتین نمیخوام اگه صلاح بدونین فقط یه انگشتر عقیق برمیدارم..."🤔 یه انگشتر عقیق برداشت به قیمت ۱۵۰ تومن...! بابام مخالف این کار بود و گفت: "زشته واسه ما که دومادمون حلقه ۱۵۰ تومنی برداره 🙁 تو آبرومونو بردی دختر 😒 گفتم :"چی شده مگه...؟" گفت: "آخه کی تا حالا واسه دومادش حلقه ۱۵۰ تومنی گرفته...؟😕 زشته بابا، میخندن به آدم..." ابراهیم که زنگ زد موضوعو باهاش درمیون گذاشتم با بابام صحبت کرد و بهش گفت: "این حلقه از سرمَم زیاده، دعا کنید بتونم تو زندگی،حق همین انگشترو درست ادا کنم باقیش دیگه دست خدا و مصلحتشه..." پا حرفشم موند... ☺️ همیشه تو هر شرایطی حلقه ش دستش بود و خیلی بهش توجه داشت... تو یکی از عملیاتا حلقه ش شکست رفت عین همون رکابو خرید و دستش کرد...❤ با خنده ازش پرسیدم "حالا چه اصراریه که حتما همین حلقه باشه و اینقده بهش مقیدی...؟" گفت: "️این حلقه تو زندگی سایه ی یه مرد یا یه زنه ، دلم میخواد همیشه سایه ت همرام باشه...😌 این حلقه همیشه تو اوج تنهایی،تو رو بیادم میاره...❤" همسر شهید💑 🍃🌸 @hemmat_channel
👇 🍃از ابن عباس نقل شده است که روزی زلیخا به یوسف (ع) گفت: چشم بردار و مرا بنگر. یوسف (ع) گفت: «أَخْشَی الْعَمَی فِی بَصَرِی؛ از نابینا شدن چشمانم می‌ترسم.» 🍃 زلیخا گفت: «چقدر چشمهایت زیباست!» یوسف (ع) گفت: «دو چشم، نخستین عضوهایی هستند که در قبر بر گونه‌هایم می‌افتند.» 🍃 زلیخا گفت: «چه بوی خوشی داری؟» یوسف (ع) گفت: «اگر [بدی] بوی مرا سه روز پس از مرگم استشمام می‌کردی، از من فرار می‌کردی.» 🍃 زلیخا گفت: «چرا به من نزدیک نمی‌شوی؟» حضرت یوسف (ع) گفت: «با این دوری، به قرب پروردگارم امید دارم.» زلیخا گفت: «بستر من از حریر است، برخیز و خواسته‌ام را برآور.» یوسف (ع) گفت: «می‌ترسم بهره‌ام در بهشت از کف برَوَد.» 🍃 زلیخا گفت: «تو را به شکنجه‌گرها می‌سپارم» یوسف (ع) گفت: «پروردگارم در آن هنگام مرا بس است.👌☺️ 📚 مبلغان @hemmat_channel
👇👇 🍁صاحب دلی برای اقامۀ نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران او را شناختند و خواستند ڪه پس از نماز، بر منبر رود و آن ها را پند گوید. او نیز پذیرفت. 🍃نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مردِ صاحب دل برخاست و بر پلۀ نخست منبر نشست. 🔷بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آنگاه خطاب به جماعت گفت:”مردم! هرڪس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مُرد، برخیزد.” 🔹ڪسی برنخاست. گفت:”حالا هرڪس از شما ڪه خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد.” 🔸باز ڪسی برنخاست! 🔺🔻سری به نشانۀ تاسف تکان داد و گفت:”شگفتا از شما ڪه به ماندن اطمینان ندارید، اما برای رفتن نیز آماده نیستید❗️” @hemmat_channel