هوالشاهد 💐
😊 #گردش_کار_خدا
😍ماجرای #راننده_اسنپ از یک #زاویه دیگر برای من #مهم شد !
👈لابد شنیدید که چه #اتفاقی افتاد !
☝خلاصه ماجرا بر اساس آنچه که در خبرها آمده اینگون است :
🔹راننده به #زنی که در خودروی او #کشف_حجاب کرده بود تذکر می دهد که قانون را رعایت و #حجابش را درست کند !
🔹زن در مقابل تذکر #محترمانه راننده مقاومت می کند !
🔹گویا راننده اسنپ بعد از این تذکر #قصد داشته تا خانم مسافر را به #مبدا برگرداند !
☝اما این خانم پیاده میشود و به پلیس زنگ میزند و میگوید راننده مزاحمش شده و ...
👈 آخر سر هم #عکس راننده را در #فضای_مجازی منتشر و به حسب ظاهر #آبروی او را می برد !
☝اما در ادامه ماجرا خیلی #جالب می شود !
😊 سردبیرفلان خبرگزاری در توییتر خود از دعوت به #همکاری راننده اسنپ که به دلیل امر به معروف از کار برکنار شده خبر می دهد !
😊یک آدم خیًر پیدا می شود و برایش بلیط رفت و برگشت به #کربلا تهیه می کند !
😊جمعی از وکلا و حقوقدانان برای پیگیری #رایگان مسائل حقوقی راننده اسنپ در مقابل شخص قانونشکن اعلام آمادگی می کنند !
😊به تلوزیون #دعوت می شود و اینگونه به شهرت می رسد !
😊هزاران نفر به یاری او می آیند و در #کمپین نه به اسنپ شرکت می کنند و یک کار خوب اینگونه تبلیغ می شود !
😊و صدها مورد دیگر از این دست #اتفاقات_خوب برایش #رخ می دهد !
✋🏻متوجه شدید می خواهم چه بگویم !؟
🔹او در جایی که بجز خودش و آن زن و #خدا کس دیگری نبود اول از همه #قانون_خدا را رعایت کرد !
🙏🏻حالا ببینید خداوند چگونه به #جبران این #محبت برخاست !
👌و نکته #زیبای کار اینجاست :
👈عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد !
▪️خدا به دست #دشمن اینهمه #خیر را برایش #رقم می زند تا به این بشر نشان دهد که اینقدر نگوئید مگر فلان کار ممکن است !؟
▪️زن به قصد #انتقام و هتک آبروی مرد راننده عکس او را منتشر می کند اما می بینید که چگونه همه چیز به سود راننده تمام می شود !
ان ربک لبالمرصاد 💐✋🏻
✍ #صالح_ادیب
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#خاطرات_شهدا🌷
💠 وقف اهل بیت علیه السلام
🌹🍃عباس واقعاً متفاوت بود. صفات حسنه زیادی داشت که او را از دیگران متمایز میکرد.
🌹🍃اخلاص، تواضع و ادای نماز اول وقت از شاخصهای ممتاز شهید عباس بود که مایه افتخار همگان است.
🌹🍃از هیأتی بودنش هر چه بگویم کم است. عباس وقف اهل بیت (ع) بود و پای ثابت زیارت عاشورا و دعای کمیل.
🌹🍃شوخطبعی، دلسوزی و روی باز از خصوصیات شهید عباس دانشگر بود. روی گشاده و رابطه صمیمانهاش با دیگران باعث میشد تا دوستان زیادی داشته باشد. در برخورد اول با همه آنقدر گرم میگرفت که منجر به دوستی عمیق با آنها میشد
🌷 زهی خیال باطل
🌹🍃یک ماه بعد از نامزدی اش آمد پیش من؛ گفت «میخواهم به سوریه بروم»، قبلا هم چند بار به من گفته بود، بهش گفتم عباس سوریه رفتن تو با منه، من نمیخوام جوانی پیش من باشه که جنگ و خون و آتش را ندیده باشه؛ مطمئن باش بالاخره تو را میفرستم؛ اما چرا آنقدر اصرار میکنی که الان بروی؟
🌹🍃عباس گفت «حاجی؛ من دارم زمینگیر میشم میترسم وابستگی من را زمینگیر کنه!». اصرار عباس آنقدر زیاد شد که گفتم عباس برو، وقتی گفتم برو، گل از گلش شکفت
🌹🍃 چون تازه داماد بود رفقای عباس در سوریه همقسم شده بودند که از او مراقبت کنند و او را سالم به ایران برگردانند. بعد از شهادتش، من به بچهها گفتم: زهی خیال باطل...!!! خداوند برای او نقشه کشیده بود؛ عباس درس عاشقی را چشیده بود و باید میرفت.
#شهید_عباس_دانشگر🌷
#تازه_داماد
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
1_71848618.mp3
2.95M
🔳 #سالروز_تخریب_بقیع
🌴اون حرمی که زائری نداره
🌴حرمی که مسافری نداره
🎤 #جوادمقدم
⏯ #شور
👌فوق زیبا
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
تیم تخریب رفت که یه معبر باز کنه تا نیرو های گردان بتونن یه تک شبانه به دشمن بزنن...
از سیم خاردار که گذستن و وارد میدان مین شدن پای یکی از بچه ها رفت روی مین منور...
مین منور منطقه رو روشن میکرد و باعث میشد همه عملیات لو بره،از طرفی بیش از هزار درجه سانتیگراد حرارت داره و کلاه آهنی رو حتی ذوب میکنه...
حتی نمیشه بهش نزدیک شد
تا بقیه رفتن فکری کنن دیدن این نوجوان غیرتی که سوختن رو از مادر یاد گرفته خودش فورا دست به کار شد...
کلاهش رو انداخت روی مین و خوابید روش
شکمش آب شد، بدنش میجوشید...
پلاکش هم آب شد
اشک گوشه ی چشم ما و لبخند گوشه ی لب او...
معبر زده شد و عملیات با موفقیت انجام شد...
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
#شهدایی
#شلمچه😭😭😭
🆔 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
آثار شوم ترک نماز
بسیار آموزنده و تکان دهنده👌
خیلی قشنگه👍👍👌
↷❈🍃⚡️🍄⚡️🍃❈↶
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#مرد_تنها
در مدتی كه #همت در مدارس تدریس میكرد، فعالیت های سیاسی خود را نیز ادامه میداد☝️. این فعالیت ها عبارت بودند از: سخنرانی🎤، آگاهی اذهان دانشآموزان، معلمان و…
یكی از این سخنرانیها در دبیرستان «سپهر» انجام شد. #همت كه ترس در وجودش راهی نداشت🙂، در حیاط مدرسه سخنرانی تند و داغی ایراد كرد و این موجب شد تا كسانی كه پای صحبت او نشسته بودند، یكی یكی از ترس متفرق شوند😐🏃. تا اینكه #همت دید تنها مانده است👀. در همین وقت، متوجه شد اطراف مدرسه پر از مأمورین شاه است كه می خواهند بریزند و او را دستگیر كنند.👮♀
تا آن روز، به رغم تلاشهای پیگیر مأموران برای دستگیری او، به دام آنها نیفتاده بود✌️. اینبار هم با زیركی تمام سعی كرد تا از چنگالشان فرار كند. به همین خاطر، قبل از این كه مأموران حملهور شوند، به سرعت دوید و خود را به پشت درختان رساند و از مهلكه گریخت.👀🏃
مأموران پس از آنكه متوجه فرار او شدند، تعقیبش كردند ولی #همت بلافاصله از شهر خارج شد و به طرف یاسوج و شهرهای اطراف رفت.
در حدود بیست روز آفتابی نشد و مأموران ناامید، به خانه هجوم آوردند.😕 ولی چون نام #ابراهیم را نمیدانستند، به جای او برادرش را طلب كردند. وقتی «حبیبالله» روبهروی آنان قرار گرفت، دیدند كه باز هم نتوانستهاند به مقصود خود برسند و به این ترتیب، برای چندمین بار #حاجهمت از دست آنان گریخت.😊✌️
راوی :ولیالله همت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 📝متن خاکریز خاطرات ۲۴ ✍️ نوجوانی که با خیلی از همسالانش فرق داشت #متن_خاطره : روزِ اولِ عید نور
.
👆خاکریز خاطرات ۲۵
🌸با خواندنِ این خاطره به اوجِ محبت و مهربانیِ شهدا پی ببرید
#آشتی #مهربانی #گذشت #صلح
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f