°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :6⃣6⃣ #فصل_هشتم
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :7⃣6⃣
#فصل_هشتم
ته دلم می گفتم اگر روزه ام را بخورم، بچه ام بی دین و ایمان می شود.
وقتی حالم خیلی بد شد و دست و پایم به لرزه افتاد، خدیجه چادر سر کرد تا برود صمد را خبر کند. گفتم: «به صمد نگو. هول می کند. باشد می خورم؛ اما به یک شرط.»
خدیجه که کمی خیالش راحت شده بود، گفت: «چه شرطی؟!»
گفتم: «تو هم باید روزه ات را بخوری.»
خدیجه با دهان باز نگاهم می کرد. چشم هایش از تعجب گرد شده بود. گفت: «تو حالت خراب است، من چرا باید روزه ام را بخورم؟!»
گفتم: «من کاری ندارم، یا با هم روزه مان را می شکنیم، یا من هم چیزی نمی خورم.»
خدیجه اول این پا و آن پا کرد. داشتم بی هوش می شدم. خانه دور سرم می چرخید. تمام بدنم یخ کرده و به لرزه افتاده بود. خدیجه دوید. دو تا تخم مرغ شکست و با روغن حیوانی نیمرو درست کرد. نان و سبزی هم آورد. بوی نیمرو که به دماغم خورد، دست و پایم بی حس شد و دلم ضعف رفت. لقمه ای جلوی دهانم گرفت.
سرم را کشیدم عقب و گفتم: «نه... اول تو بخور.»
خدیجه کفری شده بود. جیغ زد سرم. گفت: «این چه بساطی است بابا. تو حامله ای، داری می میری، من روزه ام را بشکنم؟!»
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :7⃣6⃣ #فصل_هشتم
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :8⃣6⃣
#فصل_هشتم
گریه ام گرفته بود. گفتم: «خدیجه! جان من، تو را به خدا بخور. به خاطر من.»
خدیجه یک دفعه لقمه را گذاشت توی دهانش و گفت: «خیالت راحت شد. حالا می خوری؟!»
دست و پایم می لرزید. با دیدن خدیجه شیر شدم. تکه ای نان برداشتم و انداختم روی نیمرو و لقمه اول را خوردم. بعد هم لقمه های بعدی.
وقتی حسابی سیر شدم و جان به دست و پایم آمد، به خدیجه نگاه کردم؛ او هم به من. لب هایمان از چربی نیمرو برق می زد.
گفتم: «الان اگر کسی ما را ببیند، می فهمد روزه مان را خورده ایم.»
اول خدیجه لب هایش را با دستک چادرش پاک کرد و بعد من. اما هر چه آن ها را می مالیدیم، سرخ تر و براق تر می شد. چاره ای نبود. کمی از گچ دیوار کندیم و آن را کشیدیم روی لب هایمان. بعد با چادر پاکش کردیم. فکر خوبی بود. هیچ کس نفهمید روزه مان را خوردیم.
🔸فصل نهم
آخر تابستان، ساخت خانه تمام شد. خانه کوچکی بود. یک اتاق و یک آشپزخانه داشت؛ همین. دستشویی هم گوشه حیاط بود. صمد یک انبار کوچک هم کنار دستشویی ساخته بود، برای هیزم و زغال کرسی و خرت و پرت های خانه.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا
و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
خانومای باسلیقه 🤩🤩🤩
ببینید براتون چی آوردم 😳😳😳
✅دوخت انواع ماسک های دولایه و قابل شست و شو 😳😳
✅ ماسکهای زیبای بچه گانه ست با گیره با طرح های عروسکی
✅ کیف پول و کیف گوشی گلدوزی شده بادست باطرح و رنگ دلخواه شما
✅ ماسکهای زنانه و مردانه ساده و طرح دار گلدوزی شده به رنگ دلخواه شما
✅ جانماز و رومیزی گلدوزی شده کار دست
✅ ست رومانتویی. گردنبند و دستبند و انگشتر وگوشواره و گیره روسری گلدوزی شده بادست
✅ دوخت کیف های زیبای مکرومه با
بند چرم
✅ دوخت جامدادی و کیف لوازم آرایشی گلدوزی شده باطرح و رنگ دلخواه شما
😍 ارسال کارها به تمام نقاط کشور 😍
برادیدن کارهای ما به گالری " نیل " بپیوندید 👇👇👇
"میم مثل مادر":
خانومای باسلیقه 🤩🤩🤩
ببینید براتون چی آوردم 😳😳😳
😍قیمت هرعدد ماسک ۱۰ هزار تومن 😍
✅دوخت انواع ماسک های دولایه و قابل شست و شو 😳😳
✅ ماسکهای زیبای بچه گانه ست با گیره با طرح های عروسکی
✅ کیف پول و کیف گوشی گلدوزی شده بادست باطرح و رنگ دلخواه شما
✅ ماسکهای زنانه و مردانه ساده و طرح دار گلدوزی شده به رنگ دلخواه شما
✅ جانماز و رومیزی گلدوزی شده کار دست
✅ ست رومانتویی. گردنبند و دستبند و انگشتر وگوشواره و گیره روسری گلدوزی شده بادست
✅ دوخت کیف های زیبای مکرومه با
بند چرم
✅ دوخت جامدادی و کیف لوازم آرایشی گلدوزی شده باطرح و رنگ دلخواه شما
😍 ارسال سفارشات به تمام نقاط کشور😍
برادیدن کارهای ما به گالری " نیل " بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/438370364C7ff19be970
17.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 برای اولین بار منتشر شد؛
🔹 نوحه سرایی سردار شهید محمدابراهیم همت🌷
🔹 تاکید شهید همت بر محتوای نوحه
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
کربلا یا کربلا کربلا یا کربلا
تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
کربلا یا کربلا
کربلا یا کربلا
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
❣﷽❣
1⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨
🔻خالص برای خدا🔻
✍ #اخلاص یعنی خالص برای #خدا.
✅️ بنابراین #اخلاص فقط در #عبادت نیست، بلکه همهی وجودمون باید خالص برای #خدا باشه:
👈 حتّی مرگ⚰ و زندگیمون🚶 هم برای #خدا باشه.
⚡️ قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. (انعام/۱۶۲)
💢 ﺑﮕﻮ: #نماز ﻭ ﺗﻤﺎمِ #عباداتِ ﻣﻦ..
💢 ﻭ #زندگی ﻭ #مرگِ ﻣﻦ..
💢 ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
یعنی:
❣↶ برای #خدا زندگی کنیم..
❣↶ برای #خدا بخوابیم..
❣↶ برای #خدا نفس بکشیم..
❣↶ برای #خدا صبر کنیم..
❣↶ برای #خدا درس بخونیم..
❣↶ برای #خدا آشپزی کنیم..
❣↶ برای #خدا..
❣↶ و آخر سر هم برای #خدا بمیریم..
⭕️🔴 این ایدئولوژی، کاملاً دیدِ ما رو به زندگی عوض میکنه.😊
👈 اینطوری تمام زندگیمون رو جهتدار میکنیم، و همهی کارهای ما میشه #عبادت، اون هم عبادتِ خالصانه👉
💯این رو میگن #سبکزندگیقرآنی.💯
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❣﷽❣ 1⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨ 🔻خالص برای خدا🔻 ✍ #اخلاص یعنی خالص برای #خدا. ✅️ بنابراین #اخلاص فقط د
❣﷽❣
2⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨
🔻اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیم🔻
منظور از «صراط مستقیم» که در
سوره حمد می گوییم چیست❓
✍ هر روز در نماز خود وقتی
سورۂ حمد را می خوانیم
به «اهدنا الصراط المستقیم» می رسیم
که از خدا دائم در نمازهایمان
می خواهیم که ما را به راه راست
هدایت کند
🌐اما صراط مستقیم چیست؟🤔
خداوند در سوره "یس" آیه:61
می فرماید:
و اَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُستَقِیمٌ
یعنی« #مرا_عبادت_کنید ، این صراط
مستقیم است »
🔆 یعنی هر حرف و یا عملی
که می خواهم انجام دهم
باید ببینم که آیا #رضای_خدا در آن
هست یا نیست🤔
🌈آیا عملم و حرفم و نگاهم👀 و
شوخی ام رنگ و شکل بندگی دارد
یا از روی #دلم_بخواهد است...🤔
🌺اگر این #روحیه را داریم
معلوم است دعای هر روزمان در
نماز ( اهدنا الصراط المستقیم )
#مستجاب شده
🌟 صراط مستقیم یعنی اینکه
کارم دل مولایم امام زمان و
امیرمؤمنان را نشکند ، یعنی کارم
و حرفم
و #دغدغه_ام_امام_زمانم_باشد👇
💢 شخصی از امام باقر (ع) پرسید
که منظور از قول خداوند :
« انک لتهدی الی #صراط_مستقیم »
چیست؟
امام فرمودند: تو امر می شوی و
فرا خوانده می شوی به #ولاية_علی
( به واسطۂ این قول خدا )
و در ادامه حضرت «صراط مستقیم»
در آیه را معنی کردند👇
« و علیٌّ هُوَ الصِّراطُ المُستَقیمُ »
و #علی_همان_صراط_مستقیم_است
📚بصائر الدرجات ج:1 ص.۷۷ـ۷۸
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
✉️نامہ #شهیدهمت در روز #عـاشـورا بـرای خـانوادش👇👇
سلام بر عاشورا میعادگاه عاشقان راه خدا
سلام بر حسین و یاران حسین✋
سلام بر زینب الگوی همیشه جاوید زنان مسلمان🌸
سلام بر پدر و مادر و خواهران و برادران عزیزم باد که همیشه برای من زحمت کشیدهاند؛ باری بسیار دلم میخواست بتوانم عاشورا را شهرضا باشم و عجیب علاقه به سینه زدن و عزاداری💔 در این روز بزرگ را داشتم ولی به علت اینکه در اینجا کسی نبود و در ضمن کار بسیار زیاد بود، لذا نتوانستم بیایم به آقا بگویید به جای من هم سینه بزند.😢
من صحیح و سالمم و انشاءالله در فرصتی دیگر که توانستم مرخصی بگیرم، به شهرضا سری میزنم🍃؛ سلام مرا به همه فامیل و آشنایان برسانید خصوصاً به حبیبالله و همسرش، آقا منصور و همسرش و ننه جان عزیز.
همه شما را به خدا میسپارم شاد و سربلند باشید.
حقیر و مخلص شما #محمدابراهیمهمت.🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام دوستان شهدایی
خواهش میکنم برای آرامش روح وروانم و قلبم دعاکنید
ان شاالله حالم بهترشه برمیگردم فعلا لیاقت ندارم فعالیت کنم دعاکنید😭
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❣﷽❣ 2⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨ 🔻اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیم🔻 منظور از «صراط مستقیم» که در سوره حمد می
❣﷽❣
3⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨
🔻ترس موت! دست خالی!🔻
🔮آنکه حال و روز نماز و اعمالش، روبراه و مرتب باشد، عاشق ملاقات خدا و موت است؛ همین علاقه به موت و ملاقات خدا، نشانه صداقت در ایمان است👈 «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ»⚰
🚶ولی خیلی از ما هرگز علاقه و محبتی به موت که نداریم، بلکه از آن فراری هم هستیم! چون تمام عمر به فکر دنیا بوده ایم و قبر و قیامت مان را آباد نکرده ایم!
چون از اعمال سیاهی که پیش فرستاده ایم، ترس و دلهره داریم به دل! برای همین است که آرزوی موت و ملاقات خدا را نداریم
👈 «وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِين»📖[جمعه/۶و۷]
⚖ملاک خوبی است الحق!⬆️ تا وقتی فراری هستیم از موت، یعنی که هنوز آباد نکرده ایم قبر و قیامت مان را؛
🚑 زودتر جمع و جور کنیم دست و پایمان را و آباد کنیم چاردیواری آن طرف را !
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❣﷽❣ 3⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨ 🔻ترس موت! دست خالی!🔻 🔮آنکه حال و روز نماز و اعمالش، روبراه و مرتب باشد،
❣﷽❣
4⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨
🕋 يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ
🌷 و خدا بر نگاه خیانت چشم خلق و اندیشههای نهانی دلها (ی مردم) آگاه است
((سوره غافر آیه ۱۹))
⚠️📛⚠️ حواسمون باشه...
حساب دنیا و حسابگری در قیامت با کسی است که، حتی گوشه چشم ما رو هم دیده.
کسی که از رازِ دل همهمون باخبره
✴️ هر نگاه مخفیانه و یواشکی که داشتیم...
✴️ هر چشم و ابرویی که برای دیگران اومدیم...
✴️ هر فکری که تو دلمون پنهان بوده...
هر ...
همــــه رو دیده و میبینه
💠💠گناهی که تو سینه جا گرفت و ذهن رو مشغول کرد، احتمال رخ دادنش زیاده؛
💠و حتی اگه انجامش ندی، دلت رو سیاه میکنه، و به قول حضرت عیسی، تو خونهات، آتیشی آماده شده، که اگه به آتیش نکشونت، دست کم دودش فضای خونه رو سیاه و زشت میکنه
🔔 اگه عزّت دنیا و آخرت میخوایم، باید با این خدای مهربون خالص باشیم.
که عزّت رو نه به بهانه، بلکه به بهای خلوص میده.
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#ادامه_دارد
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
همراهان گرامی سلام✋🏻
به حداقل سه خادم خواهر توانا برای همکاری کانالمون نیازمندیم😊
توجه کنید فقط #خادم_خواهر
اگر مایل به همکاری هستید لطفا به آیدی زیر مراجعه کنید 👇🏻
@m_ary99
متشکرم🌈
وابسته به کانال:
دهه هشتادی ها هم؛شهید خواهند شد
@Shahidhaa
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :8⃣6⃣ #فصل_هشتم
#دختر_شینا
#قسمت9⃣6⃣
#فصل_نهم
خواهر ها و برادرها کمک کردند اسباب و اثاثیه مختصری را که داشتیم آوردیم خانه خودمان. از همه بیشتر شیرین جان کار می کرد و حظ خانه مان را می برد. چقدر برای آن خانه شادی می کردیم. انگار قصر ساخته بودیم. به نظرم از همه خانه هایی که تا به حال دیده بودم، قشنگ تر، دل بازتر و باصفاتر بود. وسایل را که چیدیم، خانه شد مثل ماه.
از فردا دوباره صمد رفت دنبال کار. یک روز به رزن می رفت و روز دیگر به همدان. عاقبت هم مجبور شد دوباره به تهران برود. سر یک هفته برگشت. خوشحال بود. کار پیدا کرده بود. دوباره تنهایی من شروع شده بود؛ دیر به دیر می آمد. وقتی هم که می آمد، گوشه ای می نشست و رادیوی کوچکی را که داشتیم می گذاشت بیخ گوشش و هی موجش را عوض می کرد. می پرسیدم: «چی شده؟! چه کار می کنی؟! کمی بلندش کن، من هم بشنوم.»
اوایل چیزی نمی گفت. اما یک شب عکس کوچکی از جیب پیراهنش درآورد و گفت: «این عکس آقای خمینی است. شاه او را تبعید کرده. مردم تظاهرات می کنند. می خواهند آقای خمینی بیاید و کشور را اسلامی کند. خیلی از شهرها هم تظاهرات شده.»
بعد بلند شد و وسط اتاق ایستاد و گفت: «مردم توی تهران این طور شعار می دهند.»
دستش را مشت کرد و فریاد زد: «مرگ بر شاه... مرگ بر شاه.»
بعد نشست کنارم. عکس امام را گذاشت توی دستم و گفت: «این را برای تو آوردم. تا می توانی به آن نگاه کن تا بچه مان مثل آقای خمینی نورانی و مؤمن شود.»
ادامه دارد...✒️
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f