eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
985 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
vaghti kari anjam nemishe.m4a
436K
وقتی زمین میخوری، حتما چیزی هست که باید یاد بگیری..🌱😢😢 عالیه حتما گوش کنید😢👌🏻😞 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
💞بسم رب الشهداء والصدیقین 🌷ماجرای حقیقی معجزه ی دعای شهدا😢😭 قسمت ششم کمی روی تخت جا به جا شدم . هن
💞بسم رب الشهداء والصدیقین 🌷ماجرای حقیقی معجزه ی دعای شهدا😢😭 قسمت هفتم آیا شهیدی بنام علیرضا یاسینی با آن چهره داریم؟؟😢 آیا علی اصغر قلعه ای واقعا همان شهید بود؟؟؟😢😢؟و............ گوشی تلفن را برداشتم و به دو تن از بستگانی که اهل جبهه و جنگ بودند تماس گرفتم. 👌 در مورد خوابم چیزی نگفتم و فقط از ایشان در مورد چندتن از شهیدانی که در خواب دیده بودم سوال کردم.👌😭 و هنوز تردید داشتم و احتمال میدادم که شاید چنین شهدایی نداشته باشیم. 😢 ولی هر چه بیشتر پرسش و پاسخ و تحقیق میکردم حال روحیم بدتر میشد چون به صادق بودن خوابم نزدیکتر میشدم.😮 احساس میکردم که اگر صد در صد صحت خوابم تایید بشه چه باید کنم؟؟؟ 😲 برای خداوند بواسطه ی لطفش قربانی کنم ، مستحبات رو انجام بدم، زندگی رو رها کنم و فقط عبادت کنم 🤔 خدایااااااااا چه کنم؟؟؟ 😭 چه جوری جبران کنم چنین لطف و مهربانی رو 😭 فقط یک عبادت خشک و خالی؟؟؟😢😭 قربانی کنم به نیت شهدا؟؟؟؟😭 ولی............... بالاخره متوجه شدم که این عزیزان کاملا حقیقی بودن😮 واقعا شهدایی که در خواب دیدم وجود داشته و چهره های زیباشونم کاملا همان بوده که در خواب دیدم.😲 و جزو شهدای دفاع مقدس می باشند بی اختیار اشک از چشمانم جاری شد 😭 ضربان قلبم به گونه ای بود که گویا قفسه سینه من گنجایش قلبم را نداشت به گونه ای می زد که گویا قلبم می خواست از قفسه سینه بیرون بزند.😢😭 خدایا این چگونه آزمایشی است که بنده ای غافل از عظمتت را اینگونه مورد عنایت خود قرار می دهی در حالی که از دست من برای تشکر و قدردانی کاری بر نمی آید و نمی توانم آنگونه که شایسته و بایسته است تشکر و قدردانی کنم یا عبادت خاصی داشته باشم در حد عبادت های روزانه و روزمره ذهنم بسیار درگیر بود مانند مرغ پر کنده بودم و می خواستم فریاد بکشم از شهدا بگویم درحالیکه نمیدانستم اجازه تعریف کردن خوابم را برای کسی خواهم داشت؟؟؟؟😭😢 🌷 ادامه دارد.... حتما بخونید خیلے قشنگه😭 ادامه این داستان ان شاالله فردا در ڪانال تخصصے شهید همت💐 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
💠 لیست شرکت کنندگان در 💠 💠چله دعای شریف یستشیر 🔷➖🔷 ۱- دلتنگ شهید همتم ۲_خانم زینب سعادتپور ۳-خانم مامان امیرعلے ۴_خانم علیمرادے ۵-خانم بهرامے ۶-خانم یاامام رضا ۷_خانم زهرا کریمے ۸-خانم گنجے ۹-خانم فاطیما ۱۰-خانم زهرا ۱۱-خانم اسماعیلی ۱۲-خانم بیات ۱۳-خانم سیاهکویے ۱۴- خانم چشمان مجنون ۱۵-خانم محبوبه شرفے ۱۶-سیده ربابه قادرے ۱۷-خانم ریحانه دلداده ۱۸-خانم هدی سلمانیان ۱۹_خانم اقیان ۲۰-خانم فاطمه سادات پورهاشمی ۲۱-خانم فاطمه زهرا نورانیان ۲۲-خانم ایمانے ۲۳-خانم فاطمه مکرم قره باغ ۲۴-خانم سهیلا بابازاده اسلاملو ۲۵-خانم فاطمه خانجانے ۲۶-خانم مریم نامور ۲۷_خانم راضیه مرادے ۲۸-خانم یابقیه الله ۲۹_خانم سیده سعیده شاهورانی ۳۰-خانم راضیه مرادی ۳۱-خانم نرگس مهدوی ۳۲-خانم مریم حیدری ۳۳-خانم فراهانی ۳۴‌-خانم حکانے ۳۵-خانم فاطمه باقرزاده ۳۶-خانم بهرامیان ۳۷-خانم حسین پور ۳۸- ۳۹- ۴۰- 🔷➖🔷 🔲این لیست جهت اطلاع اعضا، از تعداد شرکت کنندگان میباشد👌 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🥀🌺🌸🌼🌻🌹🥀🌺🌸🌼🌹 این قسمت دشت هاے سوخته فصل هشتم قسمت 4
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🥀🌺🌸🌼🌻🌹🥀🌺🌸🌼🌹 این قسمت دشت هاے سوخته فصل هشتم قسمت 5️⃣5️⃣1️⃣ حسین دوباره به بیسیم چی اشاره کرد. بیسیم دوباره راه افتاد. حسین دوباره با عباس برقی صحبت کرد: حاج عباس،چی شد تونستی با حاج همت صحبت کنی؟😢 حسین جان به گوش باش! هستم،بفرما.👌🏻 حاج همت داره میاد اینجا، گوشی رو میدم بهش! حرفات رو خودت بهش بگو!😔👌 لحظه ای بعد حسین صدای حاج همت را شنید: حسین جان اهلا و سهلا !☺️ حسین اما نتوانست حرف بزند .بغض کرده بود. 😔 همت دوباره گفت :بگوشم حسین جان !😢 حسین به سختی توانست بگوید : حاج آقا بچه ها پرپر شدند.😭😞 و بغضش ترکید .😭 حاج همت هم به شدت ناراحت شد اما به خودش مسلط شد و گفت : 😭 حسین جان! شما فرمانده ی این بچه هایی.پشت و پناه این هایی. باید دلداریشون بدی. باید مواظبشون باشی! 😌😢 مواظب کی باشم حاجی جون ! از گردان من دیگه کسی باقی نمونده ! اینایی که مونده اند ، خسته اند ، زخمی اند، 😭😭 راستش حاجی جان ! تو کوله پشتی بچه ها یه تیکه نون خشک هم نیست. 😢یه چکه آب نیست. 😭 تجهیزات هم که در حد صفر . ما دیگه گلوله هم نداریم که جلو دشمن وایستیم.😭 همت گفت : پس سعی کن بچه ها رو بکشی عقب !😢 حسین گفت : نه! این همه زحمت کشیدیم ، باز هم می مونیم! تا آخرین نفر ، خط را نگه می داریم. 😭👌 حاج همت دوباره گفت:👌🏻👌🏻 ادامه دارد...😢 ادامه این داستان ان شاالله به زودی در کانال تخصصے شهید همت👌🌺 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f