eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
978 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎 #تفسیر_صدای_حیوانات 🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️ 🦌گوزن چه میگوید؟!🦌 🦌وَاذَ
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎 🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️ 🐺شغال چه میگوید؟!🐺 🐺وَاذَا صَاحَ اِبْنُ آوِی یقولُ: 📣اَلْوَیلُ اَلْوَیلُ لِلْمُذْنِبِ المُصِرِّ 🐺هر گاه صدا میکند ،میگوید: 📣وای !وای! بر گنهکاری که در گناه کردن، اصرار می ورزد . 📔منبع :تفسیر صدای حیوانات http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f 🐇🐩🐐🐪🦌🐃🐁🐳🦀🐥🦅🕷
ارسالے اعضا سلام میشه توی کانالتون بگین اعضا برای دوتا مادر عزیز دعا کنند؟بیمار هستن هردو ان شاالله به حق بیمار کربلا هرچه رودتر شفاپیداکنند
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎 #تفسیر_صدای_حیوانات 🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️ 🐺شغال چه میگوید؟!🐺 🐺وَاذَ
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎 🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️ 🐍مار چه میگوید؟!🐍 🐍وَاذَا سَبَّحْتَ الحْیَّةُ تقولُ: 📣ما أَشقیٰ مَن عَصاکَ یا رَحْمنُ 🐍هر گاه تسبیح میکند،میگوید: 📣چقدر شقی و بدبخت است کسی که تورا معصیت میکند،ای خدای رحمان 📔منبع :تفسیر صدای حیوانات http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f 🐇🐩🐐🐪🦌🐃🐁🐳🦀🐥🦅🕷
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ سلام دوستان شهدایی☺️ ما اومدیم... 😊 ب مدت 40روز چله ختم یاسین شیخ نخودکی رووبرگزار میکنیم خیلیا ازش حاجت گرفتن انشاا... ک مشکلات کاربران کانال شهیدحاج محمدابراهیم همت هم حل بشه 🙏 💥ختم یس به روش نخودکی 💥 به مدت 40 روز : 1- هر روز يك حمد و 11 قل هو الله و يك مرتبه سوره يس. 2- هر روز 1100 تومان تا پايان ختم بابت رد مظالم كنار گذاشته شود و روز آخر با اجازه مراجع تقلید شهرتون صدقه داده شود. 🌸🌸روز_سی ودوم_ختم_یس🌸🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#ملاقات_با_خدا 15 ☢ گاهی بعضی جوانان سوال میکنن: 🔹وقتی میریم بهشت، تا کی قراره توی نهر عسل و شیر ب
16 🔹 ما برای چی آفریده شدیم؟ ✅ "‌برای لذّت بردن از خودِ خودِ خودِ خداوندِ متعال ...." 💖✨ 🎗وقتی این معنا👆 رو متوجه بشی 🌷 سرِ نماز که میشه، خودت رو تیکه تیکه میکنی برای اینکه تا اونجا که میشه "بیشتر ظرفیت پیدا کنی" ⬅️ که روزِ قیامت در آغوشِ خداوند، لذّتِ بیشتری ببری از خودِ خدا.....💞 🌱❤️ سرِ نماز همیشه هیجانِ ملاقاتِ خدا رو خواهی داشت..... گریه میکنی برای "لحظه قشنگ ملاقات"... 😍 🌏 اینقدر میری جلو که به صورتِ اجباری نگهت میدارن توی دنیا..... ✅➖🌺➖💖 🔲 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#ملاقات_با_خدا 16 🔹 ما برای چی آفریده شدیم؟ ✅ "‌برای لذّت بردن از خودِ خودِ خودِ خداوندِ متعال .
17 🌷 ما برای آماده شدن جهتِ ملاقاتِ خداوند متعال ، فقط یک مسیر داریم که اون هم "مبارزه با هوای نفس" هست؛ 💪 🔹 برید هر کاری میتونید بکنید 🔸 هر مبارزه با نفسی که میتونید بکنید... 👈 "تا مزه ملاقات از خدا رو از خدا بگیرید" 💞 "برای این که خدا رو در بهترین شرایط ملاقات کنی، باید یه مقدار ترکِ لذّت کنی"✅ -- ببخشید مگه همه خدا رو ملاقات نمیکنن؟ ✔️ بله همه خدا رو ملاقات میکنن امّا این خیلی مهمه که انسان "در چه شرایطی" خدا رو ملاقات کنه"👌 🌺 به بعضیا خدا مباهات میکنه... افتخار میکنه...💗 ❤️ بعضیا رو خدا در آغوش میگیره و لبخند بهشون میزنه....💕😊 🌹 بعضیا رو هم میفرماید: باشه...بخشیدمت...بیا برو بهشت.... ⚠️امّا معلومه خدا ازش ناراحته...👆🔺 🎯 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷مهدی شناسی ۲۳🌷 ◀️‌ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﯿﭻ ﻣﻌﺮﻓﺘﯽ،ﻫﯿﭻ ﻋﻠﻤﯽ،ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻋﺞ) ﺿﺮﻭﺭﺕ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺍﻡ ﺍﻟﻤﻌﺎﺭﻑ،ﺷﻨ
‌‌   🌷مهدی شناسی ۲۴🌷 ◀️ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﺍﻣﺎﻡ،ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺳﯿﺮﻩ،ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ. ◀️ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﻣﺎﻣﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻌﺎﺩ،ﺍﻣﺎﻣﺖ،ﻭﻻ‌ﯾﺖ،ﺑﻨﺪﮔﯽ ﻭ ﻋﺒﻮﺩﯾﺖ ﻧﺪﺍﻧﯿﻢ،ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﻢ! ◀️ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﯾﺰﯾﺪﯾﺎﻥ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻠﻤﯽ ﻭ ﺻﻮﺭﯼ ،ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ امام حسین (ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ)ﺭﺍ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻬﯿﺪ ﮐﺮﺩﻧﺪ!    ◀️ ﭘﺲ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ(ﻋﺞ ﻟﻠﻪ ﻓﺮﺟﻪ) ﺍﺳﺖ؛ﻧﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻠﻤﯽ. ❓❓ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ﯾﻌﻨﯽ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺧﻮﺩ،ﻋﻘﻞ ﺧﻮﺩ،ﻧﻔﺲ ﺧﻮﺩ،ﻣﺤﯿﻂ ﺧﻮﺩ،ﻋﺮﻑ ﻭ ﻋﺎﺩﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺧﺎﺹّ ﻭ ﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﻮﯾﻢ.   ◀️ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ)ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ(ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ:"ﺣﻀﺮﺕ ﺣﺴﯿﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﯽ (ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ) ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:"ﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ!ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﯼ ﮐﻪ ﺫﮐﺮﺵ ﻋﺰﯾﺰ ﻭ ﺟﻠﯿﻞ ﺍﺳﺖ،ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﻓﺮﯾﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ؛ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ،ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻨﺪ.ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﺘﯿﺪﻧﺪ،ﺑﺎ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻏﯿﺮ ﺍﻭﺳﺖ ﺍﺣﺘﯿﺎﺟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ." ◀️ﺳﭙﺲ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ:ﯾﺎﺑﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ!ﭘﺪﺭ ﻭﻣﺎﺩﺭﻡ ﻓﺪﺍﯾﺖ،ﻣﻌﻨﯽ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ ﭼﯿﺴﺖ؟ﻓﺮﻣﻮﺩ:"ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﻫﻞ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﺳﺖ؛ﺍﻣﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻃﺎﻋﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻭﺍﺟﺐ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ." http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f 🔹🔷🔵
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
✍: زندگی‌نامه شهید حاج #محمد_ابراهیم_همت #قسمت_دهم : ( #ويژگيهاي_برجسته_شهيد ): او عارفي وارسته، اي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍: زندگی‌نامه شهید حاج ( ۱ ): هر وقت با او از ازدواج صحبت می‌كردیم لبخند می‌زد و می‌گفت‌: "من همسری می‌خواهم كه تا پشت كوههای لبنان با من باشد چون بعد از جنگ تازه نوبت آزادسازی قدس است‌." فكر می‌كردیم شوخی می‌كند اما آینده ثابت كرد كه او واقعا چنین می‌خواست‌. در دیماه سال هزار و سیصد و شصت ابراهیم ازدواج كرد‌. همسر او شیرزنی بود از تبار زینبیان‌. زندگی ساده و پر مشقت آنان تنها دو سال و دو ماه به طول انجامید. بعد از جاری شدن خطبه عقد به مزار شهدای شهر رفتیم و زیارتی كردیم و بعد راهی سفر شدیم‌. مدتی در پاوه زندگی كردیم و بعد هم بدلیل احساس نیاز به نیروهای رزمنده به جبهه‌های جنوب رفتیم من در دزفول ساكن شدم‌. پس از مدت زیادی گشتن اطاقی برای سكونت پیدا كردیم كه محل نگهداری مرغ و جوجه بود‌. تمیز كردن اطاق مدت زیادی طول كشید و بسیار سخت انجام شد‌. فرش و موكت نداشتیم كف اطاق را با دو پتوی سربازی پوشاندم و ملحفه سفیدی را دو لایه كردم و به پشت پنجره آویختم‌. به بازار رفتم و یك قوری با دو استكان و دو بشقاب و دو كاسه خریدم‌. تازه پس از گذشت یك ماه سر و سامان می‌گرفتیم اما مشكل عقربها حل نمی‌شد‌. حدود بیست و پنج عقرب در خانه كشتم‌. بدلیل مشغله زیاد حاج ابراهیم اغلب نیمه‌های شب به خانه می‌آمد و سپیده‌دم از خانه خارج می‌شد‌. شاید در این دو سال ما یك ۲۴ ساعت بطور كامل در كنار هم نبودیم‌. این زندگی ساده كه تمام داراییش در صندوق عقب یك ماشین جای می‌گرفت همین قدر كوتاه بود‌..... . .... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙 مقدمه #محمد_ابراهیم_همت چشم تو خورشید را برنمی تابد . پس بیهوده چشم بر خ
📙 ✨ به روایت همسر قسمت 1⃣ صدای ابراهیم را می شنیدم می ترسیدم. خودش هم بعدها گفت :همین حس را داشته وقتی مرا میدیده، یا صدام را می شنیده.😌 حس من فقط این نبود. من ازش بدم می آمد. نه به خاطر این که بمن گفت : مگر یاسین توی گوشم می خوانده. این هم خب البته هست. ولی چیز دیگری هم هست. که بعد از آن همه دعوا واسطه بفرستد برای خواستگاری.😐 باید خودش حدس میزد که بهش می گویم، نه. باید می فهمید که خواستگاری از من توهین ست. که یعنی من هم حق دارم مثل خیلی های دیگر برای شهید شدن آمده باشم آن جا، آمده باشم پاوه. ازش بدم آمد که همه اش سر راهم قرار می گرفت، همه اش می آمد خواستگاری ام، همه اش مجبور می شدم آرام و عصبی و گاهی با صدای بلند بگویم : "😤 نه " یا نه، اگر بهش گفتم آره، باز سر عقد ازش بدم بیاید، که چرا باید همه چیز را برای خودش بخواهد. حتی مرا، حتی شهید شدن خودش را. باورتان می شود آن لحظه که بی سر دیدمش بیشتر از همیشه ازش بدم آمد؟ خودش نبود ببیند یا بشنود چطور می گویمش بی معرفت، یا هر چیز دیگر، تا معرفت به خرج بدهد، بیاید مرا هم با خودش ببرد.😔 قرارمان این را می گفت. که اگر هم رفتیم با هم برویم. تا آن روز که آتش به جانم زد، گفت : " دلم خیلی برات تنگ می شود💔، ژیلا، اگر بروم، اگر تنها بروم." می گفت :" می رود، مطمئن ست، زودتر از من " تا صبوری را کنار بگذارم، بگویم : " تو شهید نمی شوی، ابراهیم.... تو پدر منی، مادر منی، همه کس منی. 😢 خدا چطور دلش می آید تو را از من جدا کند؟ ابراهیم مرا؟ ابراهیم مهدی را؟ ابراهیم مصطفی را؟ نه، نگو. خدای من خیلی رحمان است، خیلی رحیم است. نمی گذارد تو...."🕊 .... 👌👌👌 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
عشــــــــــــــق لبخنــــــد نجیبــی ست ڪہ روے لب تـوست 😍 خنــــــــده ات علت آغـاز غـــــــــــزل خوانـی هاست☺️ گویند که از چه رو عاشق شدی گویم شرح لبخندت را.....❤️❤️😍 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
✍: زندگی‌نامه شهید حاج #محمد_ابراهیم_همت #قسمت_یازدهم ( #خاطره_۱ ): هر وقت با او از ازدواج صحبت می‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍: زندگی‌نامه شهید حاج : ( ۲ ) محمدابراهیم تحصیلات خود را در شهرضا و اصفهان تا فارغالتحصیلی از دانشسرای این شهر ادامه داد و در سال ۱۳۵۴ به سربازی اعزام شد‌. فرمانده لشكر او را مسوول آشپزخانه كرد‌. ماه مبارك رمضان از راه رسید‌. ابراهیم به بچه‌ها خبر داد كسانیكه روزه می‌گیرند می‌توانند برای گرفتن سحری به آشپزخانه بیایند‌. سرلشكر ناجی فرمانده گردان از این موضوع مطلع شد و او را بازداشت كرد‌. پس از اتمام بازداشت ابراهیم باز هم به كار خود ادامه داد‌. خبر رسید كه سرلشگر ناجی قرار است نیمه شب برای سركشی به آشپزخانه بیاید‌. ابراهیم فكری كرد و به دوستان خود گفت باید كاری كنیم كه تا آخر ماه رمضان نتواند مزاحمتی برای ما ایجاد كند‌. كف آشپز خانه را خوب شستند و یك حلب روغن روی آن خالی كردند‌. ساعتی بعد صدایی در آشپزخانه به گوش رسید، فرمانده چنان به زمین خورده بود كه تا آخر ماه رمضان در بیمارستان بستری شد‌. استخوان شكسته او تا مدتها عذابش می‌داد‌..... . .... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
شجاعت و شهامت حاج همت یك امر ذاتی بود. هیچ وقت كسی ترس در وجود او ندید و این شجاعت، هرجا كه پای اعتقادات به میان می‌آمد☝️، صدچندان می‌شد.در سفر، چون با آخرین پرواز رفته بودیم✈️، فرصت كمی تا آغاز مراسم برائت از مشركین داشتیم. از دو شب قبل بچه‌ها را جمع كرده بودیم. حاج احمد متوسلیان و حاج همت یكسره كار می‌كردند؛ هر لحظه یك جا بودند و برنامه‌ای را تدارك می‌دیدند👌.در روز تظاهرات، پلیس سعودی به صورت دو دیوار، طرفین صف تظاهركنندگان را گرفته بود. آنها كلاه كاسكت های سفید رنگ به سر داشتند و با تجهیزات كامل آماده بودند.😐حاج همت دو ورقه لوله شده در دست داشت؛ فكر كنم فهرست برنامه‌ها و شعارهای مراسم بود.🙊 همین‌طور كه در حركت بود، یكی از پلیسها جلو آمد و ورقه‌ها را از دست او كشید. حاج همت هم بدون معطلی و سریع، دست انداخت و مچ دست پلیس سعودی را گرفت🤗. آن مأمور كه فكر چنین برخوردی را نمی‌كرد، جا خورد. وقتی نگاهش به چهره برافروخته حاج همت افتاد، دیگر حساب كار خود را كرد. از چهره درهم او نیز كاملاً پیدا بود كه حاج همت مچ دست او را محكم فشار می‌دهد😂. به همین دلیل، بعد از چند لحظه، نتوانست طاقت بیاورد و آرام مشتش را باز كرد. حاجی ورقه‌ها را از دستش گرفت و رهایش كرد.😊 آن مأمور هاج و واج مانده بود و جرأت برخورد با او را در خود نمی‌دید. معلوم نبود چه نیرویی✨ در نگاه حاج همت بود كه قدرت برخورد را از او گرفت.☝️ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
بهار، تو بودی، که نیستی، باقی، افسانه است ... شهید مدافع حرم که در ۲۶ اُمین روزِ سالِ ۷۴ متولد شد💔 🌹 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ سلام دوستان شهدایی☺️ ما اومدیم... 😊 ب مدت 40روز چله ختم یاسین شیخ نخودکی رووبرگزار میکنیم خیلیا ازش حاجت گرفتن انشاا... ک مشکلات کاربران کانال شهیدحاج محمدابراهیم همت هم حل بشه 🙏 💥ختم یس به روش نخودکی 💥 به مدت 40 روز : 1- هر روز يك حمد و 11 قل هو الله و يك مرتبه سوره يس. 2- هر روز 1100 تومان تا پايان ختم بابت رد مظالم كنار گذاشته شود و روز آخر با اجازه مراجع تقلید شهرتون صدقه داده شود. 🌸🌸روز_سی وسوم_ختم_یس🌸🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان 📙 ✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت به روایت همسر قسمت 1⃣ صدای ابراهیم را می شنید
📙 ✨ به روایت همسر قسمت 2⃣ خرداد 59بود گمانم. روز اول،از راه رسید، خسته و کوفته بودیم،که آمدند خبر دادند مسئول روابط عمومی سپاه پاوه گفته : تمام خواهر ها و برادر های اعزامی باید بعد از نماز بیایند جلسه داریم.📝 آن روز بهش می گفتن :" برادر همت. " فکر کردم باید از کردهای محلی باشد.با آن پیراهن چینی و شلوار کردی و گیوه ها و ریشی که بیش از حد بلند شده بود.😊 اگر می دانستم تا چند دقیقه ی دیگر قرار است ازش توهین بشنوم یا ازش متنفر بشوم😒، شاید هرگز به دوستم نمی گفتم : "توی کرد ها هم انگار آدم خوب هم پیدا می شود. "😇 آن روز آمد سر به زیر و آرام و گاهی عصبی، گفت : " منطقه حساس است و سنی نشین و ما بایدحواس مان باشد که با رفتار و کردارمان حق نداریم اختلافی بین سنی و شیعه بیندازیم. "☝️ گفت :" پس بین همه مان، خواهرها و برادرها، نباید هیچ حرفی از حضرت علی علیه السلام بشود. "☝️ همه با سکوت تاییدش کردیم. گفت :" مهمان هم داریم. او روحانی سنی بود. " حرف هایی گفته شد و بحث کرده شد. نتوانستم بعضی هاشان را هضم کنم. وارد بحث شدم، موضع گرفتم. مقبول نمی افتاد. ابراهیم عصبی شده بود😞. چاره نداشت، بهم برگردد. اما نمی شد، نمی توانست. من هم نمی توانستم. یعنی فکر می کردم نباید کوتاه بیایم. تا جایی که مجبور شدم برای اثبات حرفم قسم بخورم. به کی؟ به حضرت علی علیه السلام. 😢 مهمان بلند شد ناراحت رفت. ابراهیم خون خونش را می خورد. نتوانست خودش را کنترل کند. فکر کنم حتی سرم داد زد🙁، وقتی گفت : " مگر من تاحالا یاسین توی گوش شما می خواندم؟ این چه وضع حرف زدن با مهمان ست؟ " من هم مهمان بودم. خبر نداشت خانواده ام راضی نبودند بیایم آنجا. و بیشتر از همه پدرم. که ارتشی بود و اصلا آبش با این چیزها توی یک جوی نمی رفت. خبر نداشت آمدنی راه مان را گم کرده بودیم و خسته بودیم و خستگی مان حتی با آن نان و ماست هم در نرفت.☹️ خبر نداشت توبه هام را کرده بودم و حتی وصیتنامه را هم نوشته بودم. آن وقت او داشت به خودش حق می داد، جلوی همه سر من داد بزند و یاسین را به سرم بکوبد. بلندشدم آمدم بیرون. یادم می آید، جنگ شروع شده بود،از طرف دانشگاه برامان اردو گذاشتند. قرار بود برویم مناطق مختلف با جهاد سازندگی و واحد های فرهنگی سپاه همکاری کنیم. ما را فرستادن کردستان.😣 راننده خواب الود بود و راه را عوضی رفت. رسیدیم کرمانشاه. گفتند نیروها باید تخلیه شوند. سنندج شلوغ بود و پاوه تازه به دست دکتر چمران آزاد شده بود✌️ و همه چیز نا آرام. مرا با شش پسر و دختر دیگر فرستادند پاوه. همه مان دل مان کردستان بود. که ابراهیم آمد آن جور زد غرورم را شکست. همان جا قصد کردم سریع برگردم بروم اصفهان. نمی شد، نمی توانستم. غرورم اجازه نمی داد. سرم را گرم کردم به کارهایی که به خاطرش آمده بودم.🙃🙂 .... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سخنرانی🎤 در مراسم خاکسپاری شهید رضا چراغی به مناسبت 🕊 سردار رشید سپاه اسلام شهید رضا چراغی همت تعریف میکرد دو جا برای رضا دلم خیلی سوخت😞 برای شناسایی به منطقه ای رفته بودیم که سرپایینی بود، رفتیم که رضا با عصا بود و وقتی آن را روی سنگی که زیرش محکم نبود گذاشت ، با پای کچ گرفته اش روی زمین افتاد😢😔 وقتی بالای سرش رفتیم ، گفت که هیچی نشده یکبار هم که برای شناسایی رفتیم، خمپاره ای در حال اصابت بود همه ما روی زمین دراز کشیدیم اما چون شهید چراغی پایش در گچ بود، همینطور ثابت ایستاد وقتی موشک باران تمام شد ، دیدیم که رضا زیر لب چیزهایی میگوید آنجا هم دلم برای رضا خیلی سوخت😢😞 شخصی که در عکس کنار ایستادند برادر شهید چراغی هستن🌹 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🔴 گناه وحشتناکی که را در دنیا و آخرت در پی دارد! 🍃حضرت موسی می‌‌فرماید: «شیطان به صورت انسان آمد و گفت: موسی! من اگر بخواهم جامعه‌‌ای را ناامن كنم، در آن جامعه تهمت را زیاد می‌‌كنم! 🌷علی‌بن ابی‌طالب علیه السلام می‌‌فرمایند: تهمت زدن به آدم بی‌‌گناه بزرگ‌تر از آسمان‌‌هاست. ♨️یعنی حتی آسمان تحمّل ندارد كه تهمت به بی‌‌گناه زده شود و ملائكه و اهل آسمان آن كسی را كه تهمت ناروا به دیگری زده لعن می‌‌كنند. 🌑لذا اگر در منطقه‌‌ای یا جایی غیبت و تهمت زیاد شد، آن قسمت از زمین جو سنگین است و وضعیت بدی دارد. 🌺از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است: تهمت زدن به انسان بی‌‌گناه سنگین‌‌تر از كوه‌‌های استوار است.» ☘به تعبیر بزرگان كوه با زلزله‌‌های شدید هم تكان نمی‌‌خورد، امّا تهمت آن‌‌قدر سنگین است كه كوه با عظمت را هم می‌‌لرزاند و نمی‌‌تواند بار این گناه باعظمت و كبیره را تحمّل كند.   🔥تهمت یعنی اینكه فردی خصوصیّتی را ندارد یا کاری را نکرده است، اما ما آن خصوصیت و کار را به آن می بندیم.. 🌹در روایت فرمودند: كسی كه سه بار دچار این گناه كبیره شود، دیگر بعید است توفیق توبه پیدا كند...   🍁تهمت زدن هم عقوبت اخروی دارد و هم عقوبت دنیوی. هم دنیای انسان را تخریب می‌كند و هم آخرت انسان را. 🌗قسمت ترسناک ماجرا این است راجع به تهمت روایت داریم که : خود خداوند در دنیا از تهمت زننده می گیرد.   🌺زین‌العابدین عليه السلام می‌فرمایند: هر كس به مردم عیبی را نسبت دهد و تهمت بزند، مردم به او عیبی را كه ندارد نسبت می‌دهند.» 💥ظاهر امر این است كه خداوند نسبت به این گناه تهمت كوتاه نمی‌آید و هم در دنیا و هم در آخرت انتقام می‌گیرد. 🍃بعضی بیان كردند با دعا این اثرات از بین می‌رود و دیگر اجازه نمی‌دهد این اثر بماند... 🌸امّا خداوند شدید العقاب برای تهمت بالصّراحه فرموده است: انتقام می‌گیرم و دعا هم اثر ندارد! 🌪بترسیم از اینكه خداوند بخواهد انتقام بگیرد! 📗 (الخصال، ج 2، ص 5) بحار الانوار، ج 17، ص 160 برای سلامتی و تعجیل در فرج (عج) صلوات •┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈• باذکر صلوات بزن روی لینک زیر👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f باارسال مطالب در ثواب انها سهیم باشید.
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ سلام دوستان شهدایی☺️ ما اومدیم... 😊 ب مدت 40روز چله ختم یاسین شیخ نخودکی رووبرگزار میکنیم خیلیا ازش حاجت گرفتن انشاا... ک مشکلات کاربران کانال شهیدحاج محمدابراهیم همت هم حل بشه 🙏 💥ختم یس به روش نخودکی 💥 به مدت 40 روز : 1- هر روز يك حمد و 11 قل هو الله و يك مرتبه سوره يس. 2- هر روز 1100 تومان تا پايان ختم بابت رد مظالم كنار گذاشته شود و روز آخر با اجازه مراجع تقلید شهرتون صدقه داده شود. 🌸🌸روز_سی وچهارم_ختم_یس🌸🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان 📙 ✨ #شهید_ابراهیم_همت به روایت همسر قسمت 2⃣ خرداد 59بود گمانم. روز اول،ا
📙 ✨ به روایت همسر قسمت 3⃣ مارا به اسم نیروی فرهنگی و هنری اعزام کرده بودند به کردستان تا برای مردم کلاس خیاطی و گلدوزی و قرآن و نهضت بگذاریم.🌸 فرمانده سپاه آن جا ناصر کاظمی بود. و مثل اینکه رسم بود یا شد که بعد از هر پاکسازی امثال ماها بیایند آن جا یا هر جا و کنار مردم باشند. فاصله بین مردم زیاد بود و آمدن ما شده بود یک جور خودسازی برای خودمان.😊 آن هم کجا؟ در ساختمانی که تازه به دست دکتر چمران آزاد شده بود و اصلا امنیت نداشت.😱 داخل ساختمان راهرویی بود و دو طرفش چند اتاق بیرون که اصلاً دیوار نداشت. یک طرفش خیابان بود و طرف دیگرش باغ. تازه بعدها دیوار کشیدند دور ساختمان.🏢 جاده ها مین گذاری بود و کمین ها زیاد. شهید زیاد داشتیم. نا امنی بیداد می کرد در شهر ها و روستاهای اطراف، و پاوه اصلاً امن نبود.😞 بوی اصفهان دیوانه ام کرده بود و نمی شد رفت. حتی فکرش را هم نمی کردم روزی برسد که ابراهیم بیاید بهم بگوید : " از همان جلسه، بعد از آن دعوا، یقین کردم باید بیایم خواستگاریت، نباید از دستت بدهم. "😌 شانس آوردم کلاس ها شروع شد و سرگرم کار. استقبال از کلاس ها آنقدر زیاد بود که ناصر کاظمی زنگ زد و خواهرش هم بیاید آنجا. هر وقت غذا میآمد، یا نشریه خاصی می رسید، یا خبر خاصی که همه باید می فهمیدیم، ابراهیم تنها کسی بود که خودش را مقید کرده بود ما اولین کسانی باشیم که غذا می خوریم یا خبر هارا می خوانیم و می شنویم.☝️ اگر تنها بودم هیچ وقت نشد دم در اتاق بیاید. و من هم اصلا به خودم اجازه نمی دادم بروم و بگویم غذا می خواهم یا چیز دیگر.😊 یک بار که سفر دوست هام به مناطق طول کشید، سه روز تمام فقط نان خشک گونی های اتاق مان را خوردم. تا اینکه دوستی آمد (خواهر ناصر کاظمی). دید در چه حالی ام. بلند شد رفت از ساختمان فرماندهی برام غذا گرفت آورد خوردم. تا یک کم جان گرفتم🙁. ولی سر نزدن ابراهیم و غذا نیاوردنش بغضی شده بود برام که نمی توانستم بفهممش. آمدن یا نیامدنش، هر دوش، برام زجر آور بود.😢 اما به چه قیمتی؟؟ به قیمت جانم؟؟ برام مساله شده بود. به خودش هم بعدها گفتم. گفتم : " نه،از گشنگی داشتم می مردم. "😞 گفت : "ترجیح می دادم تا تو تنها آنجا تو آن اتاق هستی آن طرف ها آفتابی نشوم. " من هم نمی خواستم ببینمش. اما نمی شد.🙈 نصف شب ها اگر دخترک های بومی و سنی منطقه می آمدند اتاق ما، یا من اگر بلند می شدم برای وضو و نماز و دعا، تنها اتاقی که چراغش را روشن می دیدیم، اتاق ابراهیم بود👌. یا صبح سحر، گرگ و میش، تنها کسی که بلند می شد محوطه را جارو می کشید. آب می پاشید، صبحانه می گرفت، اذان می گفت، یا بیدار باش می زد. فقط ابراهیم بود☺️ و او مسئول گروه ما بود،و می توانست این کارها را از کسی دیگر بخواهد.منتها آن روز ها در نظر من ابراهیم جدی بود و بد اخلاق. او هم مرا این طور می دید.😐 ..... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
جا نمیشود .... این خنده ها😍 در قاب هیچ پنجره ای خنده هایت🌱 تمام دوربین ها 📸 را عاشق کرده است✨❤️ 🌹 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
1_146127335.mp3
15.47M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه 🎯نشر دهید‼ حتماگوش کنید👌👌 📌استادمصطفی امینی خواه 😊 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f 🌹 🍃🌸 🍃🌺🌸 🍃🌸🍂💝✨ 🌸🍃🌸🕊🌹🌾🍂🌸🍁
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎 #تفسیر_صدای_حیوانات 🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️ 🐍مار چه میگوید؟!🐍 🐍وَاذَا
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎 🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️ 🐐بزغاله چه میگوید؟!🐐 🐐وَ اذا صَاحَ اَلْجَدْيُ يَقُولُ: 📣عَاجَلَنِي اَلْمَوْتُ ثَقُلَ ذَنْبِي اِزْدَادَ 🐐هرگاه صدا می کند، می گوید: 📣(خدایا) مرگم را برسان (تاگناهانم کمتر باشد) چرا که بار گناهانم سنگین و زیاد شده. 📔منبع :تفسیر صدای حیوانات http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f 🐇🐩🐐🐪🦌🐃🐁🐳🦀🐥🦅🕷
🇮🇷 کلام شهید🇮🇷 اگر می‌خواهید تاثیر گذار باشید✨ اگر می‌خواهید به عمر و خدمت و جایگاهتون ظلم نکرده باشید ! ما راهی به جز اینکه یک در این عصر باشیم نداریم . اول خودتونو بکنید ، خودتونو آماده بکنید یعنی چه⁉️ یعنی یه شهید باشید یعنی یه شهید باشید کاری بکنید که وقتی یه نفر میخواد بیاد تو دفترتون بگه میرم برم پیش فلانی در تصورش بیاد که اگر بود☝️ من میرفتم پیشش چه خصوصیاتی داشت از اون خصوصیات بسیاری شو در شماببینه .😇🌹 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
• در حرف‌هایمان طالبِ ظهوره تُ‌ییم..! ادامه دهنده راه شهدا..! سرباز آقا..! در عمل اما فقط آمدنت را به تاخیر میاندازیم..، فقط حرف می‌زنیم از شهدا..، فقط ادعا داریم و بس..، 🍃 رفقـا‌✌️🏻 °•°نباید کاری کنیم.؟!.°•° چرا...:) باید خودمونو بسازیم👊🏻 واسه ظهور آقاجانمون،،،(:💚 دیر نشه ها...!!! • شنیدید گمنامۍ براے شهرت پرستها درد آوره • • اگر نہ همہ اجرها تو گمنامیه • ✌️🏻 🕊♥️ در عصر غیبتش که جهان کربلا شده باید براے عشق ، علے اکبرے کنیم ... یاعلی✌️🏻💚 👇🏻👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
✨﷽✨ #تمثیل هاے خدایي4⃣6⃣1⃣ ⛔️ #هشدار... #تلنگر : خطر آلودگی، لطفا نزدیک نشوید! #نکته 💝 در رابطه با
👁👁💥👁👁💥👁👁 📚 هاے خدایي5⃣6⃣1⃣ مثل جوشکاري💥 👦بچه ها به جوشکاري خیلی علاقه دارند، هر چه هم میگویی: پسر جان! نگاه نکن اذیت میشوي.❌ میگوید: دلم میخواهد! خوشم میآید!😏 ↩️ اما شب که شد ناخوشی‌ها شروع میشود، و چشم درد امانش را میبرد😩 و تازه میفهمد که بعضی خوشی‌ها پایان خوشی ندارند. ❌ وهمینجاست که به خود می‌آید و با خود میگوید:🗣 اي کاش حرف بزرگترها را آویزه گوش میکردم.🤔 حال، بزرگتري مثل امیرالمؤمنین علی(ع) به ما همین را میگوید:❤️ ↩️« کَم مِن نَظرَةٍ جَلَبَتْ حَسرَةً »↪️ 😢چه بسا نگاهی که حسرت و ندامت در پی دارد.😢 -------------------------- http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f 📮نشر دهید و رسانه باشید📡