سلام بزرگواران تعداد جز های
برداشته شده تا الان به شرح زیر
است
جز هاے
۴،۱۶،۳۰،۱۱،۱۳،۶،۲۷،۱۹،۱۷،۷
کسانی که مایل هستند شرکت کنند
در این ختم به آیدے زیر
جزء مورد نظر خود را اعلام کنند
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Deltange_hemmat68
اجرتون باشهدا😊😊
التماس دعا
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• #ڪلامی_از_بهشت ملت ما ملت معجزه گر قرآن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به را
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• خصوصیات رزمنده اسلام از منظر #شهید_همت✨
.
.
.
یکی از خصوصیات مؤمن تحمل، صبر، شکیبایی و استقامت👌 او در زمان هایی است که انسان های عادی نمی توانند در آن مقاطع تحمل داشته باشند. پس یکی از خصوصیات مؤمن این است که در کارهای دشوار تردید نمی کند☝️. در میدان جنگ هم، با توجه به همۀ بدبختی های آن، گرمای هوا، سختی های آن، زخمی و #شهید شدن💔 و همۀ معضلات قابل پیش بینی آن، انسان باید پیش بینی یک چیز دیگر را هم بکند و آن این است که ببیند تا چه اندازه خودش را مهیا کرده که به هدف خودش پایبند باشد و در جریان عمل به چه سمتی سوق پیدا خواهد کرد. در این زمینه هم میزان تحمل و استقامت هرکس به این بستگی دارد😇 که او چقدر خودش را ساخته باشد و #هوای_نفس را از وجود خودش دور کرده باشد و اصلاً چقدر برای نبرد آمادگی داشته باشد🙂. پس این تحمل، بستگی به میزان #خودسازی آن انسانی دارد، که به #جبهه می آید...✌️
.
.
📚 منبع: کتاب ارزشمند #ضربت_متقابل ، صفحه ۴۱۴ ، سخنرانی فرمانده #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله🌸 (ص) ، #حاج_محمد_ابراهیم_همت در فرجام مرحلۀ سوم #عملیات_رمضان ، بامداد جمعه ۱ مرداد ۱۳۶۱ در جمع چهل نفری نیروهای گروهان ۳ گردان #حبیب🌹
🌸🌈🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• خصوصیات رزمنده اسلام از منظر #شهید_همت✨ . . . یکی از خصوصیات مؤمن تحمل، صبر، شکیب
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• در فکه کاری ناتمام داشت که می باید انجامش می داد. صدای بچه های گردان کمیل را می شنید که #همت را صدا می زدند « #حاجی، سلام ما را به امام برسان. بگو عاشورایی جنگیدیم.»✌️ و گریه ی #همت را که ملتمسانه سوگندشان می داد « تو را به خدا تماستان را قطع نکنید. با من حرف بزنید، حرف بزنید.»😔
کریم نجوا را می دید که از کنار بچه ها می دوید و می خندید: «بچه ها! دیر و زود دارده، اما سوخت و سوز نداره»🙂.... یکی می افتاد، یکی بلند می شد. یک آب می خواست، زمین تشنه بود، آسمان تشنه بود، فریاد عطش کران تا کران را در بر می گیرد... و سید داشت برنامه ی عاشوراییش را می ساخت.😭😭
🌸🌈🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌛 #ماه_عسل_
فایل صوتی نهم
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
4_5951541808474359257.mp3
10.78M
#ماه_عسل_
فایل صوتی نهم
🔅ضیافتِ رمضان، به افتخار تو تدارک دیده شده...
و نوع پذیرایی آن، متناسب با "انسانیت" توست.
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :4⃣ #فصل_اول من
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :5⃣
#فصل_اول
می گفتند: «مامان! چقدر قدم را عزیز و گرامی کرده ای. چقدر پیِ دل او بالا می روی. چرا ما که بچه بودیم، با ما این طور رفتار نمی کردید؟!»
با تمام توجه ای که پدر و مادرم به من داشتند، نتوانستم آن ها را راضی کنم تا به مدرسه بروم. پدرم می گفت: «مدرسه به درد دخترها نمی خورد.»
معلم مدرسه مرد جوانی بود. کلاس ها هم مختلط بودند.
مادرم می گفت: «همین مانده که بروی مدرسه، کنار پسرها بنشینی و مرد نامحرم به تو درس بدهد.»
اما من عاشق مدرسه بودم. می دانستم پدرم طاقت گریه مرا ندارد. به همین خاطر، صبح تا شب گریه می کردم و به التماس می گفتم:
«حاج آقا! تو را به خدا بگذار بروم مدرسه.»
پدرم طاقت دیدن گریه ی مرا نداشت، می گفت: «باشد.
تو گریه نکن، من فردا می فرستم با مادرت به مدرسه بروی.» من هم همیشه فکر می کردم پدرم راست می گوید.
آن شب را با شوق و ذوق به رختخواب می رفتم. تا صبح خوابم نمی برد؛ اما همین که صبح می شد و از مادرم می خواستم مرا به مدرسه ببرد، پدرم می آمد و با هزار دوز و کلک سرم را شیره می مالید و باز وعده و وعید می داد که امروز کار داریم؛
اما فردا حتماً می رویم مدرسه. آخرش هم آرزو به دلم ماند و به مدرسه نرفتم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :5⃣ #فصل_اول می
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :6⃣
#فصل_اول
نه ساله شده بودم. مادرم نماز خواندن را یادم داد. ماه رمضان آن سال روزه گرفتم، روزهای اول برایم خیلی سخت بود، اما روزه گرفتن را دوست داشتم.
با چه ذوق و شوقی سحرها بیدار می شدم، سحری می خوردم و روزه می گرفتم.
بعد از ماه رمضان، پدرم دستم را گرفت و مرا برد به مغازه پسرعمویش که بقالی داشت.
بعد از سلام و احوال پرسی گفت: «آمده ام برای دخترم جایزه بخرم. آخر، قدم امسال نه ساله شده و تمام روزه هایش را گرفته.»
پسرعموی پدرم یک چادر سفید که گل های ریز و قشنگ صورتی داشت از لابه لای پارچه های ته مغازه بیرون آورد و داد به پدرم.
پدرم چادر را باز کرد و آن را روی سرم انداخت. چادر درست اندازه ام بود. انگار آن را برای من دوخته بودند.
از خوشحالی می خواستم پرواز کنم. پدرم خندید و گفت: «قدم جان! از امروز باید جلوی نامحرم چادر سرت کنی، باشد باباجان.»
آن روز وقتی به خانه رفتم، معنی محرم و نامحرم را از مادرم پرسیدم.
همین که کسی به خانه مان می آمد، می دویدم و از مادرم می پرسیدم: «این آقا محرم است یا نامحرم؟!»
بعضی وقت ها مادرم از دستم کلافه می شد. به خاطر همین، هر مردی به خانه مان می آمد، می دویدم و چادرم را سر می کردم.
دیگر محرم و نامحرم برایم معنی نداشت. حتی جلوی برادرهایم هم چادر سر می کردم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
🍃http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🔸ثبت نام شروع شد🔸
♦️در یک سال حافظ کل قرآن شوید♦️
♦️ثبت نام هفتمین دوره حفظ تخصصی قرآن کریم مؤسسه فرهنگی قرآنی بیت الزهرا سلام الله علیها شروع شد.(ویژه برادران)
مزایا:
1⃣ آموزش تجوید توسط اساتید مجرب
2⃣ تفسیر موضوعی آیات
3⃣ برگزاری اردوهای زیارتی و تفریحی
اعطای گواهی حفظ پس از پایان دوره تحفیظ
توجه👇👇 توجه👇👇
🔰دوره به صورت شبانه روزی بوده و تمامی امکانات آموزشی و رفاهی این مؤسسه به صورت 👈رایگان👉 می باشد.
🔔مهلت ثبت نام تا پایان تیر ماه🔔
🗓شروع دوره شهریور ماه
🏠مکان موسسه استان هرمزگان.... دوره حضوری میباشد.
علاقه مندان جهت ثبت نام می توانند با شماره های ذیل تماس حاصل نمایند یا به پی وی زیر مراجعه کنند.
@Sarbazvelaiet72
09170283384☎️
09173651326☎️
🆔https://eitaa.com/joinchat/3038511106Cac399845f3
#ویژه_سراسر_کشور
سلام بزرگواران تعداد جز های
برداشته شده تا الان به شرح زیر
است
جز هاے
۴،۱۶،۳۰،۱۱،۱۳،۶،۲۷،۱۹،۱۷،۷،۲۹
کسانی که مایل هستند شرکت کنند
در این ختم به آیدے زیر
جزء مورد نظر خود را اعلام کنند
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Deltange_hemmat68
اجرتون باشهدا😊😊
التماس دعا
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام شبتون شهدایی 😊
نمازوروزه هاتون قبول درگاه حق👌
امشب شب دوازدهم چله دعای شریف توسل هست به نیابت از اقاامام زمان(عج)
ممنون از عزیزانی که دراین چله باماهمکاری کردند و سرساعت دعا روتلاوت کردند☺️
۱.خانم محمدصالح
۲.خانم عامری
۳خانم خادم کریمه
۴.خانم شهید ابراهیم هادی
۵ .خانم لیلا
۶.خانم نیک نژاد
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
سلام دوستان شهدایی😊😊
ضمن عرض سلام و با آرزوی قبولی
طاعات و عبادات شما روزه داران
عزیز و گرامی☺️☺️
ان شآلله قصد داریم به شرط لیاقت
و دور از ریا با کمک آقا امام زمان
(عج)وشهدا ختم قرآن برگزارکنیم
ان شآلله برای هر جزئی یک شهید
که لیست جز برای هر شهید به
شرح زیر است
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
جز 2⃣ شـــــہید مــــــــــہدے باڪرے
جز 9⃣ شـــہیده ناهید فاتحے ڪرجو
جز 2⃣1⃣ شــــہید ولے اللہ چراغچے
جز 4⃣1⃣ شــــہید محمد جـــــہان آرا
جز 0⃣2⃣شــہید حاج محمود ڪاوه
جز4⃣2⃣ شــــــہید شاهرخ ضرغام
جز 6⃣2⃣شـــہید علے صیاد شیرازے
جز 9⃣2⃣شـــہید مصطفے
صفرے تبار
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
ڪسانے ڪہ مایل اند در این ختم
شرڪت کنند شماره جزء
مورد نظر خود را بہ آیدے زیر
ارسال کنید.😊
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
@Deltange_hemmat68
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
ان شآلله بتونیم بہ شرط لیاقت
شاهد ده ها ختم در این ماه
ضیافت الهے باشیم☺️️
اجرتون با خود شهدا...😊
شہادت روزیتون ان شآلله🙏
التماس دعا🙏🙏
یازهرا(س)😊😊
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام بزرگواران تعداد جز های
برداشته شده تا الان به شرح زیر
است
جز هاے
۴،۱۶،۳۰،۱۱،۱۳،۶،۲۷،۱۹،۱۷،۷،۳،۵،۲۵،۲۳،۱۰،۱۵،۱۸،۲۲،۲۸،۸،۱،۲۱
کسانی که مایل هستند شرکت کنند
در این ختم به آیدے زیر
جزء مورد نظر خود را اعلام کنند
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Deltange_hemmat68
اجرتون باشهدا😊😊
التماس دعا
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خلوت_دونفره ۱۵ ✍پشت من راه میروی و تمام راه عبورم را که بچگانه بهم ریخته ام مرتب میکنی! سربرمیگرد
#خلوت_دونفره ۱۶
✍هر سحر
کمی نزدیک تر به پنجره می نشینم...
ابرها هم غریبگی ام با آسمان را می بارند!
تو دعایم کن؛ خدا
✨شاید کمی روشن شوم...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خلوت_دونفره ۱۶ ✍هر سحر کمی نزدیک تر به پنجره می نشینم... ابرها هم غریبگی ام با آسمان را می بارند!
#خلوت_دو_نفره ۱۷
اینــ ـجا
سرماست ...
منفےِ تـُــو
بے هیج مقیاسے !
کجاےِ
زمین
گرم است،
از
داشتنِ تــُـو ؟
#مولانامهدے
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
2_5229190766701576660.mp3
4.71M
#حرفهای_من_و_خدا ❤️
#دلنوشته سحر هفدهم
✍آموخته ام؛
که سفره دار رمضان تویی...
و کسی در این ضیافت، محبوب تر است، که تو، سهم بیشتری از قلبش را، تسخیر کرده باشی.
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#تمثیل هاے خدایے5⃣7⃣1⃣ ✍️با تقوا باشید 💯آب، گواراست و صدای اون هم آرامش بخشه، اما آبی که زلال باشه.
🌸🍃﷽🌸🍃
#تمثیل هاي خدایے6⃣7⃣1⃣
✍ آدمِ سیر خورده
⁉️تا حالا دیدی بعضیا تا یه ناراحتی و #گرفتاری براشون پیش میاد میگن؛
⁉️خدایا مگه ما چه #گناهی کرده بودیم که باید اینطوری #بلا سرمون میومد؟! 😭
✅ واقعیت اینه که؛↶
👈کسی که سیر خورده باشه،
خودش دیگه بوی سیر رو احساس نمیکنه❌
🔚کسانی این بو رو احساس میکنند که خودشون سیر نخورده باشند.😷
⚠️ #گناه هم همینطوره.
بوی بدی داره که خودِ گناهکارا، بوی اونو احساس نمیکنند.❌😇
🔚بوی بدِ #گناهِ ماها رو فقط امام زمان کاملا احساس میکنه.😓 چون امام زمان #گناه نکرده.
👇👇👇
📣 اگر ما بخواهیم که بوی گناهمون از بین بره، باید #استغفار کنیم.
✅ امام علی(ع) از پیامبر(ص) نقل میکند:
💢تعطروا بالاستغفار لا تفضحنکم روائح الذنوب
👈با #استغفار، خود را معطر و خوشبو کنید، تا بوی متعفن گناهان شما را رسوا نسازد.
📚وسائل الشیعه، ج16، ص70
#تمثیلات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🥀🌺🌸🌼🌻🌸🌸🌺🌹🌹🌺 این قسمت دشت هاے سوخته فصل ششم قسمت9
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم
همت
🌹🌺🌸🌻🥀🌹🌺🥀🌸🌻🌹🥀
این قسمت دشت هاے سوخته
فصل ششم
قسمت0⃣1⃣1⃣
ژیلا گفت:((می خواهم برگردم اصفهان))😢
((برگردی؟؟نه حالا دیگر من نمیگذارم بروی.))😢😔
((نمی گذاری؟؟چرا؟))😭😢
ابراهیم گفت:((باید بمانی ،بعد با من بیایی.))👌
((کجا؟با تو کجا باید بیایم؟؟))😢😐🤔
((لبنان،فلسطین.))👌
ابراهیم کمی سکوت کرد و بعد افزود:((راستش می خواهیم برویم قدس را بگیریم. تو و مهدی باید آن جا هم با من باشید.))😉
ژیلا گفت:ولی من می خواهم بروم دانشگاه ، درس ام را تمام کنم.😢
ابراهیم گفت:((فعلا فکر دانشگاه را از سرت بیرون کن.))😢
((زیاد نمی مانم.فقط چند واحد مانده ام را پاس می کنم. فوق دیپلم ام را می گیرم و برمیگردم.))👌
هر چه ژیلا می گفت،هر چه اصرا می کرد ، فایده ای نداشت، ابراهیم قبول نمی کرد. می گفت نمی شود.😞😐
نمی خواهم.باید بمانی و ....ژیلا متعجب دوباره بهانه ی عقرب ها🦂را آورد.😕
مادرت هم گفت توی این عقرب ها 🦂🦂🦂ماندن برای مهدی خطرناک است.مخصوصا حالا که کم کم هوا دارد گرم می شود.😐
ابراهیم گفت:دلتنگ پدرومادرت شده ای، حق داری. دلتنگ شهر و کلاس و درس و دانشگاه ات شده ای، حق داری اما اگر بتوانی این جا بمانی بهتر است .😞😢
به هر حال بیشتر همدیگر را می بینیم. راستش برای من خیلی سخت است که از تو و مهدی خیلی دور باشم.😢😔
ژیلا گفت:
ادامه دارد....👌👌🌹🌹🌹
ادامه این داستان ان شاالله فردا در کانال تخصصی شهید همت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• در فکه کاری ناتمام داشت که می باید انجامش می داد. صدای بچه های گردان کمیل را می شن
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• #شجاعت_حاج_همت
.
یکی از شب ها عملیات مسلم بن عقیل همراه #حاجهمت رفتم🚶 تا سری به منطقه آزاد شده بزنیم✌️ من راننده بودم رفتیم تااین که احساس کردم به منطقه ای رسیده ایم که امکان جلو رفتن نیست #حاجی پیاده شد من هم پیاده شدم و تازه متوجه شدیم وارد یک معبر مین شده ایم😱 که تنها به اندازه عبور یک ماشین🚍 پاک سازی شده است.
#حاج_ابراهیم_همت
#فرمانده_دلهــا ❤️
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• #شجاعت_حاج_همت . یکی از شب ها عملیات مسلم بن عقیل همراه #حاجهمت رفتم🚶 تا سری به م
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• #ورقهای_کاغذی
.
شجاعت و شهامت حاج همت یك امر ذاتی بود. هیچ وقت كسی ترس در وجود او ندید و این شجاعت، هرجا كه پای اعتقادات به میان میآمد☝️، صدچندان میشد.در سفر، چون با آخرین پرواز رفته بودیم✈️، فرصت كمی تا آغاز مراسم برائت از مشركین داشتیم. از دو شب قبل بچهها را جمع كرده بودیم. حاج احمد متوسلیان و حاج همت یكسره كار میكردند؛ هر لحظه یك جا بودند و برنامهای را تدارك میدیدند👌.در روز تظاهرات، پلیس سعودی به صورت دو دیوار، طرفین صف تظاهركنندگان را گرفته بود. آنها كلاه كاسكت های سفید رنگ به سر داشتند و با تجهیزات كامل آماده بودند.😐حاج همت دو ورقه لوله شده در دست داشت؛ فكر كنم فهرست برنامهها و شعارهای مراسم بود.😅 همینطور كه در حركت بود، یكی از پلیسها جلو آمد و ورقهها را از دست او كشید. حاج همت هم بدون معطلی و سریع، دست انداخت و مچ دست پلیس سعودی را گرفت🤗. آن مأمور كه فكر چنین برخوردی را نمیكرد، جا خورد. وقتی نگاهش به چهره برافروخته حاج همت افتاد، دیگر حساب كار خود را كرد. از چهره درهم او نیز كاملاً پیدا بود كه حاج همت مچ دست او را محكم فشار میدهد😂. به همین دلیل، بعد از چند لحظه، نتوانست طاقت بیاورد و آرام مشتش را باز كرد. حاجی ورقهها را از دستش گرفت و رهایش كرد.😊
آن مأمور هاج و واج مانده بود و جرأت برخورد با او را در خود نمیدید. معلوم نبود چه نیرویی✨ در نگاه حاج همت بود كه قدرت برخورد را از او گرفت.☝️ #شهید_ابراهیم_همت
#سردار_خیبر
#چشم_مجنون 🌸🌈
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
سلام دوستان شهدایی😊😊
ضمن عرض سلام و با آرزوی قبولی
طاعات و عبادات شما روزه داران
عزیز و گرامی☺️☺️
ان شآلله قصد داریم به شرط لیاقت
و دور از ریا با کمک آقا امام زمان
(عج)وشهدا ختم قرآن برگزارکنیم
ان شآلله برای هر جزئی یک شهید
که لیست جز برای هر شهید به
شرح زیر است
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
جز 2⃣ شـــــہید مــــــــــہدے باڪرے
جز 9⃣ شـــہیده ناهید فاتحے ڪرجو
جز 2⃣1⃣ شــــہید ولے اللہ چراغچے
جز 4⃣1⃣ شــــہید محمد جـــــہان آرا
جز 0⃣2⃣شــہید حاج محمود ڪاوه
جز4⃣2⃣ شــــــہید شاهرخ ضرغام
جز 6⃣2⃣شـــہید علے صیاد شیرازے
جز 9⃣2⃣شـــہید مصطفے
صفرے تبار
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
ڪسانے ڪہ مایل اند در این ختم
شرڪت کنند شماره جزء
مورد نظر خود را بہ آیدے زیر
ارسال کنید.😊
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
@Deltange_hemmat68
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
ان شآلله بتونیم بہ شرط لیاقت
شاهد ده ها ختم در این ماه
ضیافت الهے باشیم☺️️
اجرتون با خود شهدا...😊
شہادت روزیتون ان شآلله🙏
التماس دعا🙏🙏
یازهرا(س)😊😊
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :6⃣ #فصل_اول نه
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :7⃣
#فصل_دوم
خانه عمویم دیوار به دیوار خانه ما بود. هر روز چند ساعتی به خانه آن ها می رفتم. گاهی وقت ها مادرم هم می آمد.
آن روز من به تنهایی به خانه آن ها رفته بودم، سر ظهر بود و داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می شد و به حیاط ختم می شد، پایین می آمدم که یک دفعه پسر جوانی روبه رویم ظاهر شد. جا خوردم. زبانم بند آمد. برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد. پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را می شنیدم که داشت از سینه ام بیرون می زد. آن قدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یک نفس تا حیاط خانه خودمان دویدم. زن برادرم، خدیجه، داشت از چاه آب می کشید. من را که دید، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بود، گفت: «قدم! چی شده. چرا رنگت پریده؟!»
کمی ایستادم تا نفسم آرام شد. با او خیلی راحت و خودمانی بودم. او از همه زن برادرهایم به من نزدیک تر بود، ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید و گفت: «فکر کردم عقرب تو را زده. پسرندیده!»
پسر دیده بودم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f