eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
984 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃دیگران را ببخشید… بی عقلی، تهمت ها، خیانت و بی ادبی نشانه عدم بلوغ روحی انسان هاست. انسان های نارس این موارد را زیاد دارند؛ شما انسانی رسیده باشید! با سبکبالی و بدون اینکه قضاوت یا سرزنش کنید، و بدون اینکه از این حرفها ناراحت شوید… از کنار این ها رد شوید … اگر هوای دلتان ابری شد و چشمهایتان باریدند، بگذارید این اشک ها باران رحمت و بخشش باشند... برای انها که نمی دانند و زمین دلشان خشک شده است. اینجاست که دل بخشنده شما چشمه جوشانی می شود. که به منبع عظیم لطف خدا متصل شده است... 💡 @hemmat_channel
روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند هر روز و گاه نيز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست عارف گفت شايد اقوام باشند گفت نه من هر روز از پنجره نگاه ميکنم گاه بيش از ده نفر متفاوت مي ايند بعدازساعتى ميروند. عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفر يک سنگ درکيسه انداز چند ماه ديگر با کيسه نزد من بیا تا ميزان گناه ايشان بسنجم . مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد. بعد از چند ماه نزد عارف آمد وگفت من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است شما براى شمارش بیایید. عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه من نمی توانی بیاوری، چگونه میخواهی با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى ؟؟؟ حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفارکن .. چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصيت کرد شاگردان و دوستدارانش در کتابخانه او به مطالعه بپردازند . اى مرد آنچه ديدى واقعيت داشت اما حقيقت نداشت همانند تو که در واقعيت مومنی اما درحقيقت شيطان ... بياييد ديگران را قضاوت نكنيم 🔰🔰🔰🔰 @hemmat_channel
حاج #همت میگفت: هرگاه امتداد #گناهت به #حرام نرسد #شهیدی #نگاهت_راکنترل_کن #نگاهت #نگاهت 🆔 @hemmat_channel #الله_اڪبر
﷽ 🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸 راوی_دوست_شهید ❣ قبل از انقلاب با ابراهیم به جایی می رفتیم حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم... یکباره ابراهیم سرعتش رو کم کرد! ☹️ ❣ برگشتم عقب و گفتم : چی شده ، مگه عجله نداشتی؟ همینطور که آروم حرکت می کرد به جلوی من اشاره کرد و گفت : ( یه خورده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم! ) من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد یک نفر جلو تر از ما در حال حرکت بود که بخاطر معلولیت پاش رو روی زمین می کشید و آروم راه می رفت. ❣ ابراهیم گفت : ( اگه ما تند از کنار ش رد بشیم ، دلش می سوزه که نمیتونه مثل ما راه بره، کمی آهسته بریم تا ناراحت نشه. گفتم ابراهیم جون ما کار داریم این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم 👌 ❣ ابراهیم قبول کرد و از کوچه مجاور راه خودمون رو ادامه دادیم. ابراهیم قلب رئوف و مهربونی داشت 😍 ... و به ریز ترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت اما راضی نشد حتی دل یک معلول رو برنجونه..! 🍃🌷 🌷🍃 @hemmat_channel
✨﷽✨ 👌خیلی زیبا ⚠️ تـاوان دل ســوزاندن 💠یکی ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ڪﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ڪﻪ ﺍﻫﻞ ﻣڪﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣڪﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ڪﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ڪﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳڪ ﻓڪﺮﻯ بڪنید. ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ڪﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!! پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨڪﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ڪﺸﺘﻪ. ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳڪ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ڪﺸﻴﺪﻩ.... پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ڪﺎﺭ ﺑڪﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ڪﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ڪﺎﺭڪﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ڪﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ... ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ. ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳڪ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ڪﻪ ﺍﺷﺮﻑ ڪﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ڪﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ..... 📚:از بیانات آیت الله فاطمی نیاء ↶【به ما بپیوندید 】↷ _______ @hemmat_channel
♥«دوست شهیدت کیه...؟؟؟»♥ یه شهید انتخاب کنید برید دنبالش بشناسیدش باهاش ارتباط برقرار کنید شبیهش بشيد حاجت بگیرید شهید میشید 🌀شهدا همه را صدا می زنند ؛ اما هرکسی نمیشنود....به ندای شهدالبیک بگو✋ گام_اول👈انتخاب شهید برو گلزار شهدا ببین کدوم شهید تو رو میکشونه سمت مزارش زندگینامشونو بخون ؛ ببین کدوم شهید نظرتو جلب میکنه به چهره های پاکشون نگاه کن؛ ببین نگاه کدوم تو رو منقلب میکنه 💠اینو بدون قبل از اینکه تو شهید رو انتخاب کنی؛اون شهید انتخابت کرده گام_دوم👈 عهد بستن باشهید یک عهد نامه تنظیم کن و خودت رو موظف به انجام بند های عهدنامه کن قول و قرار بزار باهاش؛ در حد توانت 💠پیشنهاد میشه عهد نامه ی اول راحت و قابل اجرا باشه گام_سوم👈شناخت شهید تا میتونی از دوست شهیدت اطلاعات جمع آوری کن. عکس، فیلم، صوت، کتاب و وصیت نامه.. 💠مطمئن باش توی این راه خودش کمکت میکنه گام_چهارم👈هدیه ثواب اعمال خود به شهید نیت کن ثواب اعمال خیرت رو هدیه کنی به دوست شهیدت.مطمئن باش ثواب این اعمال با این نیت؛ چند برابر خواهد شد 💠یادت باشه شهدا مدیون کسی نمیمونن و اون دنیا به نحو احسن جبران به خیر میکنن. گام_پنجم👈درگیر کردن خود باشهید در طول روز باهاش حرف بزن-درد دل کن-یک عکسشو بزار جلوی چشمت باشه همش اصلا میتونی عکس دوست شهیدتو بزاری تصویر زمینه ی گوشیت😉 گام_ششم👈عدم گناه در حضور رفیق حالا دیگه یک رفیق داری که همش حواسش. بهت هست نگاهت میکنه و دوستت داره ولی آیا میتونی دیگه گناه نکنی؟!اونم پیش رفیقی که همش داره نگاهت میکنه؟! مطمئن باش که میتونی😊 گام_هفتم👈اولین پاسخ شهید کمی صبر و استقامت در گام ششم، آنچنان شیرینی برای شما خواهد داشت که در گام بعدی گناه کردن براتون سخت میشه.. خواب دوست شهیدتو میبینی، دعایی که کرده بودی برآورده میشه، دعوت به قبور شهدا و راهیان نور و ... گام_هشتم👈حفظ و تقویت رابطه تا شهادت(مرگ) انقدر این دوستت بامعرفته که تااخر کنارته و تو رو مثل خودش عاقبت به خیر میکنه 💠دوست شهید؛ شهیدت میکند 💟ان شاالله در دوستی باشهدا ثابت قدم باشیم @hemmat_channel
﷽ 🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸 راوی_همسر_شهید ❣ اگه پیش میومد که به خاطر مشغله و کار توی منزل ، موقع اومدن مصطفی غذا حاضر نبود یا خونه مرتب نبود ... وقتی ازش عذر خواهی می کردم 😓 می گفت : ( نه این وظیفه ی منه ، من باید ازت معذرت بخوام. ) به شوخی می گفتم : پس من چیکاره ام؟ جواب می داد : وظیفه شما تربیت فرزنداس ... تربیت فاطمه اس بقیه کارها وظیفه منه. 👌 ❣ همین اخلاقش بود😍که حسابی من رو به مصطفی وابسته کرده بود و چون خیلی وابستش بودم بهش می گفتم : زمان بیشتری رو توی خونه باشه. ☺️ اما اگه نمی تونست کار و وقتش رو طوری تنظیم کنه که کنارم باشه من وقتم رو تنظیم می کردم که کنارش باشم و همراهش می شدم. 🙏 چند بار پیش اومد که مصطفی قرار بود به گشت شبانه بسیج بره و من با اصرار همراهش شدم. ❣ اعتراض می کرد می گفت : نمی تونم تو رو با بچه کوچیک توی ماشین تنها بزارم 😒 اما من بهش می گفتم : در ماشین رو قفل می کنم و منتظرش می مونم تا کارهاش تموم بشه. برام مهم نبود که مثلا ساعت 12 شبه و توی ماشین منتظرشم همین که کنار مصطفی بودم خیییلی خوب بود.😇 عـاشــ😍ـقی به سبک شهــ❤️ـدا @hemmat_channel
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»↬🌷❃ ✍می گفت: ما بہ اینجا نیامده ایم تا روی هر تپہ ای سنگری بکنیم و خودمان را با زدن چهار تا گلولہ مشغول کنیم!. آمده ایم تا نَفَس دشمن را ببریم؛ قیمتش را هم با خون مان می دهیم... . . . ✍حالا باید گفت: ما اینجا جمع نشده ایم کہ اعضای کانال و یا بازدید از مطالب بہ هر نحوی برای ‌مان مهم شود!. ما آمده ایم خود را بسازیم؛ تا نفس را از نَفَس در بیاوریم... @hemmat_channel
. منتظر هستم كه در شعبان امضا كني اربعين حاظر شوم در ثبت نام كربلا... #اللهم_الرزقنا_حرم @hemmat_channel
🌷 ٣ 🌷داشتيم از خط به عقب باز مى گشتيم، «قائم مقامى‌» در كنارم بود و مى ‌گفت: «نمى ‌دانم چه كرده‌ايم كه خداوند ما را لايق شهادت نمى داند. گفتم: «شايد مى خواهد كه ما خدمت بيشترى به اسلام و مسلمين بكنيم.» پاسخ داد: «نه من بايد شهيد مى ‌شدم و الآن وجدانم ناراحت است. آخر در خواب ديده بودم كه شهيد مى شوم و امام زمان (عج) دستم را گرفته و به همراه خود مى ‌برد.» 🌷درهمين حال يك خمپاره ١٢٠ كنار ماشين ما به زمين خورد و اين بنده ی عاشق به شهادت رسيد. هنگام شهادت لبخند بسيار زيبايى بر لب داشت كه همه‌مان را مسحور خود كرده بود. گويى مشايعت امام زمان (عج) او را چنين به وجد آورده بود. راوى:محمد رضايى @hemmat_channel
🌷 ٤ 🌷مادر شهيد همّت: در نخستين ساعات بامداد پسرم ولى‌الله با جمعى از اهالى محل و دوستان و آشنايان به خانه ی ما آمدند. ولى‌الله را در آغوش گرفتم. و گفتم: «عزيزم، راست بگو، بر سر ابراهيم چه آمده؟‌….» 🌷ولى‌الله مرا به گوشه‌اى برد و گفت: «مادر! ديشب در عالم رؤيا حضرت فاطمه ی زهرا (س) را ديدم. آمد به خانه ی ما، دست تو را گرفت و آورد همين جا كه هم اكنون من تو را آوردم. خطاب به تو، فرمود: «تو يك فرزند صالح و پاك سرشتى داشتى كه در راه خدا قربانى كردى. بشارت باد كه تو قربانى‌ات به درگاه حضرت سبحان پذيرفته شد.» @hemmat_channel
💫یک روز پر انرژی 💫 🌟امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند: طوری به خدا امید داشته باش که امیدت تو را بر ارتکاب گناهان جرأت نبخشد و به گونه ای از خدا بترس که ترست تو را ناامید از رحمت الهی نکند. 📚(بحار الأنوار، ج 70، ص 384) 🌟امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) در مناجات شعبانیه می فرمایند: الهی! نومیدی و یأس را بر گمان نیکم (به تو) چیره نمی کنم و امیدم را از بزرگواری و بخشش زیبای تو، نمی بُرم. 📚(بحار الأنوار، ج 94، ص 99) زندگی هر کسی سختی های خودشو داره، ولی تا خدا رو داری غمی نداشته باش... همه اش تموم میشه و میره، فقط خداست که میمونه😍 @hemmat_channel
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 امام سجاد عليه السلام فرمودند: سه حالت و خصلت در هر يک از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهی می باشد و از سختی ها و شدايد صحرای محشر در امان است👇👇 آن كه در كارگشائی و كمک به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد. آن كه قبل از هر نوع حركتی بينديشد كه كاری را كه می خواهد انجام دهد يا هر سخنی را كه می خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودی خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او می باشد. قبل از عيب جوئی و بازگوئی عيب ديگران، سعی كند عيب های خود را برطرف نمايد. 📚بحارالأنوار، ج 75، ص 141، ح 3 @hemmat_channel
#پنجشنبه_هاےبیقراری یادے کنیم از عاشقان مهدی(عج) پرسیم از آنها نشان مهدی(عج) باز آینه و سینی و چای و نبات باز پنجشنبه و یاد شھدا باصلوات💔 #یادشهداباصلوات 🍃💟 @hemmat_channel #الله_اڪبر
✨﷽✨ 🔹دوش حمام ببین! آب از بالا میاد؛ اما از پایین تنظیم میشه. اینکه اصلا آب بیاد یا نه؛ کم باشه یا زیاد؛ سرد باشه یا گرم؛ به تو مربوط میشه؛ تا کدوم شیر بچرخونی؛ تا کدوم طرف بچرخونی؛ کم بچرخونی یا زیاد؛ اصلا بچرخونی یا نه؛ همه به خودت ربط داره. 🔸میخوام بگم ماجرای "رزق و روزی" یک چنین ماجرایی است. 🔸رزق ما تو آسمونه؛ به همین خاطر قرآن میگه : "فی السماء رزقکم" ولی اینکه فرو بباره یا نه؛ ویا کم بباره ویا زیاد؛ به سعی و تلاش ما بستگی داره.... " لیس للانسان الا ما سعی" 】↷ @hemmat_channel
🌷 ٥ 🌷رمز حرکت ما نام مقدس امام رضا علیه السلام بود از صبح تا عصر جستجو کردیم، هفت شهید پیدا شد. گفتیم حتما باید شهید دیگری پیدا شود. رمز حرکت امروز نام مقدس امام هشتم بوده. اما هرچه گشتیم شهید دیگری پیدا نشد. 🌷خسته بودیم و دلشكسته، لحظات غروب بود، گفتند: امام جماعت یکی از مساجد شیعیان عراق در نزدیکی مرز با شما کار دارد! به نقطه مرزی رفتیم. ایشان پیکر شهیدی را پیدا کرده و براى تحویل آورده بود. 🌷لباس بسیجی بر تن شهید بود. با آمدن او هشت شهید روز توسل به امام هشتم کامل شد. اما عجیب تر جمله ای بود که بر لباس شهید نوشته بود. همه با دیدن لباس او اشک می ریختند. بر پشت پیراهنش نوشته بود: 📚 کتاب شهید گمنام @hemmat_channel
❤️🕊❤️ 🌸🍃من ورفیق شهیدم🌸🍃 هممون میدونیم شهید زندست و به انقلابی که به ثمر رسونده, سر میزنه و مدام اونو از گزند خطرات و تهدیدات حفظ میکنه. 😊 حالا تصور کنیم یا یکی از شهدا بتونیم رابطه دوستی - عاطفی برقرار کنیم.... 😍 فکر میکنین چه اتفاقی میفته !؟😉   روح شهید با روح شما رفیق و همراه میشه.😌  از فردا حضور شهید رو همیشه کنار خودتون احساس میکنید چون روح شما همیشه همراهتونه !😍😉 در طول روز هواتونو داره ( موقع درس خوندن, نماز و انجام طاعات, غذا خوردن, مسجد رفتن, گردش و همه فعالیته ها.... ) 😌   براتون مدام دعا میکنه چون شهدا فوق العاده رفیق باز بودن و هستند !😁   نه تنها برای نماز صبح که بعد از مدتی برای خوندن نماز شب هایی باصفا بیدارتون میکنن.😉😍   در هر مرحله از زندگی که چند گزینه انتخاب داشته باشید, به راحتی گزینه اصلح رو نشونتون میدن.😊☺️ لذت بندگی, عبادت, طاعت و معنویت رو به دوست خودشون خواهند چشاند.😊😍 🕊❤️🕊 @hemmat_channel
🌷 ٦ 🌷نزدیک سحر بود.خواب دیدم رفتیم کربلا براى زیارت. محمد(صابری) هم با ما بود. همه ما دور ضریح می چرخیدیم اما ضریح دور سر محمد می چرخید!! همان لحظه از خواب پریدم بلند شدم دیدم محمد با آن حال خراب در گوشه ای از اردوگاه اسیران نشسته و مشغول نماز شب است. دستش به سوى آسمان بود و استغفار می كرد. همان لحظه اشک از چشمانم سرازیر شد. با خودم عهد بستم من هم مثل محمد به نماز شب مقید شوم. 🌷سال ٦٩ و يك ماه قبل از تبادل اسرا بود حال محمد بهتر از قبل بود. یک شب بی مقدمه گفت: هر وقت به ایران برگشتید سلام مرا به پدر و مادرم برسانید. قبر امام را هم از طرف من زیارت کنید. بعد ادامه داد: به پدر و مادرم بگویید همانطور که در شهادت برادرم صبر کردید در شهادت من هم صبور باشید. هرچند سخت است. می دانم که مدتها صبر کردید تا مرا ببینید اما مرا نخواهید دید!! 🌷 از صحبت های او تعجب کردیم گفتم: محمد این حرفها چیه؟خدا رو شكر تو حالت خوب شده، چند روز دیگه هم قراره آزاد بشیم. روز بعد در محوطه بودیم. ساعت ٣ عصر محمد گفت: سرم درد می کند چند قطره خون از بینی اش آمد و روى زمین افتاد او را به بهداری بردند. همه دلشان مى خواست اتفاقی نیوفتاده باشد اما .... 🌷.... محمد صابری دلاور خوب خیبری به شهادت رسیده بود. برای محمد تشیع باشکوهی برگزار شد. در کیسه شخصی محمد یک کاغد کوچک بود که حکم وصیت داشت. روی آن نوشته بود اسارت در راه عقیده عین آزادی است. 📚 کتاب خاطرات آزادگان @hemmat_channel
🍃💔🍃 از تَن بی سرِ ارباب تو خجالت ڪشیدی به حسین دل دادیو از سَرتم دل بُردی #پیکر #یاحسین #شهیدابراهیم_همت #یادش_باصلوات 🆔 @hemmat_channel #الله_اڪبر
💢🌀 کی مرده کی مرده؟ دلای ماست که مرده ▪️سوار تاکسی بودم. مسافرا کیپ تا کیپ صدای قرآن اومد یهو يه مرد خوش تيپ از اون عقب صدا زد: کی مرده؟ کی مرده؟ راننده گفت با لبخند: دل من و تو مرده 🔻🔺🔻 ▪️جشن نیمه ی شعبون توی اداره ي ما خواستم قرآن بخونم اولِ مجلس اونجا یکی یهو صدا زد : کی مرده؟ کی مرده؟ گفتم بهش با لبخند: دل من و تو مرده😞 🔺🔻🔺 ▪️تو مجلس عروسی رفتم نماز بخونم قرآنِ روی تاقچه باز کردم تا بخونم یکی یهو صدا زد : کی مرده؟ کی مرده؟ گفتم بهش با لبخند: دل من و تو مرده😢 🔻🔺🔻 ▪️توی کلاس درسم خواستم قرآن بخونم یه آیه رو برا درس شاهد مثال بیارم دانشجو گفت که استاد: کی مرده کی مرده ؟ گفتم بهش با لبخند: دل من و تو مرده😭 🔻🔺🔻 ▪️با این دلای مرده قرآن چقدر غریبه از اسم و از صداشم اینقدر، بی نصیبه ؟ ▪️ما اینطوری نبودیم؛😒 چی شد که این طوری شد؟ معجزه ي خداوند اینطور منزوی شد؟🍂 شاید دلا تمیز نیست باید دلا رو پاک کرد باید گِلا رو شست و میون باغچه خاک کرد. ▪️اگر دلا زنده شد🌱 خدا میاد سراغش دلش می شه گلستون🌺🌱🌺 روشن می شه چراغش🔅 🔻🔺🔻 ▪️کاش یه روزي تو تاکسی یا مجلس عروسی از خونه تا فروشگاه تا کلاسِ دانشگاه ▪️قرآن شنيده مي شد خدا صداش میومد قرآن برای مردم می شد دلیل لبخند🕊🌹 @hemmat_channel
🍃❤️🍃 دلبـــــری بــرگـــُزیــــــدم ڪــــــه مپـــــرس #حاجی_تاج_سره☺️ 🆔 @hemmat_cgannel #الله_اڪبر
امام صادق (ع) فرمود : هرکس سه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد بهشت بر او واجب میگردد و روز قیامت رسول خدا (ص) او را شفاعت میفرماید. 📔فضایل ماه رجب ، شعبان رمضان ؛ صفحه ۵۶ 🆔 @hemmat_channel👈👈
همیشه به شوخی بهش می گفتم اگه بدون من بروی بهشت گُوشِتْ را می بُرَمْ وقتی جنازه اش اومد اصلا گوشی در کار نبود چون سر نداشت سردار بی سر خیبر #حاج_محمد_ابراهیم_همت @hemmat_channel
هدایت شده از تـ ع ـجیل | TaaJiL
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ خودت بخواه که این انتظار سر برسد دعای این همه چشم انتظار کافی نیست ☀️ #تعجیل در #ظهور 3صلوات☀ ✅ @TaaJiL
هدایت شده از تـ ع ـجیل | TaaJiL
🌸🌹🌼🌹🌸 🌺چرابرای امام زمان بایدصدقه داد؟ 🔹وقتی آقا بدنیا آمدند،ابلیس فریادبلندی به آسمان کشید...که تا آن زمان این طورفریادنزده بود. 🔸همه فرماندهان ابلیس جمع شدند و جویای علت شدند؛ابلیس گفت: آخرین حجت خدابدنیا آمد با ظهوراومرگ ما میرسد؛ هرکدام ازشیاطین پیشنهادی دادند،یکی گفت درکودکی اورابکشیم. 🔸 ابلیس گفت اگر او را بکشیم خودمان هم نابودمیشویم(لولاالحجه لساخت الارض باهلها).. ❗️وبه نتیجه نرسیدند؛ تصمیم گرفتندکه سلامتی حضرت رابه خطربیندازند . . . 🔸هر روزه نه تنها من نوعی باعث آزردگی قلب نازنینش میشوم،که شیاطین هم دست به دست هم داده اند تاسلامتی آن مهرعالم آرا را به خطربیندازند . . . 📚منتهى الامال، شیخ عباس قمی، ج 1، ص 18. @taajil
هدایت شده از تـ ع ـجیل | TaaJiL
امام زمان عزیز روزی دیگر را با ذکر و سپس با نام شما شروع می کنم امروز،بی نظیرترین روز زندگی ام خواهد بود سلام بر تو ای سرچشمه زندگانی ✋🌸 🌺🍃 @taajil
♨️فوری♨️ 🔴با توجه به قطعی شدن فیلتر تلگرام کانال 《شهید همت》را در پیام‌رسان های ایتا و سروش دنبال کنید ✅کانال شهید همت در ایتا👇 http://eitaa.com/hemmat_channel ✅کانال شهید همت در سروش👇 sapp.ir/shahidhemmat 🔈🔈🔈توجه🔈🔈🔈🔈 ولی بیشتر فعالیت ما در ایتا می باشد👌👌👌👌 هر چه سریعتر عضو کانال در پیام رسان ایتاوسروش شوید👌👌👌
#همسرداری_شهدا از جبهه اومد همه لباس ها را شست ظهر ناهار درست کرد و ظرفها را هم شست مادرم ازش خواهش کرد که این کارها را نکنه بذاره به عهده من گفت:خاله جون وظیفه منه این چند روزی که هستم به خانمم کمک کنم #سردارشهید_حاج_یونس_زنگی_آبادی @hemmat_channel
🌷 ٧ ! 🌷 يكى اومد نشست بغل دستم، گفت: آقا يه خاطره برات تعريف كنم؟ گفتم: بفرماييد! يه عكسى به من نشون داد، يه پسر مثلاً ١٩، ٢٠ ساله اى بود، گفت: اين اسمش «عبدالمطلب اكبرى» است، اين بنده خدا زمان جنگ مكانيك بود، در ضمن كر و لال هم بود، يه پسرعموش هم به نام «غلام رضا اكبرى» شهيد شده بود. غلام رضا كه شهيد شد، عبدالمطلب اومد بغل دست قبر غلام رضا نشست، بعد هِى با اون زبون كر و لالى خودش، با ما حرف مى زد، ما هم مى گفتيم: چى مى گى بابا؟! محلش نمى ذاشتيم، مى گفت: عبدالمطلب هر چى سر و صدا كرد، هيچ كس محلش نذاشت ... 🌷 گفت: ديد ما نمى فهميم، بغل دست قبر اين شهيد با انگشتش يه دونه چارچوب قبر كشيد، روش نوشت: شهيد عبدالمطلب اكبرى. بعد به ما نگاه كرد و گفت: نگاه كنيد! خنديد، ما هم خنديديم. گفتيم شوخيش گرفته. مى گفت: ديد همه ما داريم مى خنديم، طفلك هيچى نگفت، سرش رو انداخت پائين، يه نگاهى به سنگ قبر كرد، با دست، پاكش كرد، فرداش هم رفت جبهه. ١٠ روز بعد جنازه اش رو آوردند، دقيقاً تو همون جايى كه با انگشت كشيده بود، خاكش كردند. 🌷وصيت نامه اش خيلى كوتاه بود، اين جورى نوشته بود: «بسم الله الرحمن الرحيم يك عمر هرچى گفتم به من مى خنديدند. يك عمر هر چى مى خواستم به مردم محبت كنم، فكر كردند من آدم نيستم. مسخره ام كردند. يك عمر هرچى جدى گفتم، شوخى گرفتند. يك عمر كسى رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خيلى تنها بودم. يك عمر براى خودم مى چرخيدم. يك عمر ... اما مردم! حالا كه ما رفتيم، بدونيد هر روز با آقام حرف مى زدم و آقا بهم مى گفت: تو شهيد مى شى. جاى قبرم رو هم بهم نشون داد، اين رو هم گفتم، اما باور نكرديد!» راوی: حجت الاسلام انجوى نژاد @hemmat_channel
❤️🍃❤️ از دلــــــرُبایانـــــــــ دلبــــــــر مــــن دلــــــرُبایــــی میـڪنـد #دل_که_نه_جانم_بردی💗 🆔 @hemmat_channel #الله_اڪبر