°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
6⃣1⃣ به یاد #شهید_مصطفی_عارفی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @hemmat_channel
8⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠لبخندی که نشان از یک دیدار مبارک داشت😍
#شهید_مصطفی_عارفی
🌹پنج نفری سر سفره نشسته بودیم. من گفتم از ما پنج تا، یکیمون خمس این راه می شه.🕊
🌹 بیاین یک قراری بذاریم هرکس شهید شد اون لحظه آخر که می گن امام حسین (ع) و بقیه اهل بیت میان؛ وقتی اهل بیت رو دید یک کاری کنه که بقیه بفهمن که دیده.
🌹بعد از این صحبت قرار بر این شد هرکس شهید شد لبخند بزنه.☺️😍
🌹ما می دونستیم این حقیقت وجود داره و ایمان داشتیم به اینکه اهل بیت اون لحظه آخر تنهامون نمی ذارن👌 ولی در حد شوخی بود که این موضوع رو مطرح کردیم.
🌹بعد از چند ساعت که برای بازپسگیری و آوردن پیکر شهدا به تل مزار رفتیم وقتی به سنگر آقا مصطفی رسیدم، دیدم مصطفی به صورت روی زمین افتاده.😥
🌹همین که مصطفی رو برگردوندم، دیدم خون تازه از مصطفی روی زمین ریخت انگار همین الان شهید شده🕊😍 در همان لحظه دیدم یک لبخند نازی رو صورت مصطفی ست.
🌹اونجا بود که یاد اون شوخی سر سفره افتادم. پیکر مطهر مصطفی رو به پایین تل مزار آوردیم با اینکه خیلی پیکر جابه جا شد، اما هنوز لبخند مصطفی بود.👌
🌹خدا رو شکر که تمام لباس های من متبرک به خون شهید مصطفی شده بود.❣
🌹هنوز لبخند اون صحنه که دیدمش جلو چشامه....😣
#راوی: شهید حسین هریری
🍃🌹🍃🌹
@hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 خاطرات سردار خیبر شهید محمد ابراهیم همت قسمت اول:محمد ابراهیم بخش چهارم 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
خاطرات سردار خیبر شهید محمد
ابراهیم همت
قسمت دوم:آرام و قرار نداشت
بخش اول
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
از خصوصیات اخلاقی اش هرچه بگویم،کم گفتم.او از بچگی در خانواده ی ما،بلاتشبیه،مانند یک قرآن بود.😊
صبح که می خواستم بلندش کنم ،لحاف را از رویش پس نمیزدم،با یک بوسه بیدارش میکردم. طوری که گاهی وقت ها پدرش اعتراض میکرد و میگفت:"خجالت بکش زن،این دیگه بزرگ شده."😔
سه ماه تعطیلات تابستان که میشد،میگفت:"من خوشم نمیاد برم توی کوچه و بااین بچه ها بشینم،وقتمو تلف کنم. میخوام برم شاگردی."میگفتیم:"آخه برای ما زشته که تو بری شاگردی. بری شاگردکی بشی؟"😢
میگفت:"میرم شاگرد یک میوه فروش میشم."میرفت و آنقدر کار میکرد که وقتی شب به خانه می آمد،دیگر رمقی برایش نمانده بود. به او می گفتم:"آخه ننه ،کی به تو گفته که با خودت اینطوری کنی؟"😔
میگفت:"طوری نیست کارکردن یه نوع عبادته ،کیه که زحمت نکشه و کارنکنه؟"میگفت:"حضرت علی این همه زحمت میکشید !نخلستون ها رو آب میداد،درخت میکاشت،مگه ما به این دنیا اومدیم که فقط بخوریم و بخوابیم."😔
این بچه آرام و قرار نداشت.یک وقت هایی که من خانه نبودم،جارو را برمیداشت وخانه را جارو میکرد یا رخت ها رو میشست. اخلاق و رفتارش طوری بود که همیشه همه ازش راضی بودند.😊😢
🌹🌹مادرشهید🌹🌹
🌹🌹پایان قسمت دوم🌹🌹
با ما همراه باشید😊
@hemmat_channel
هدایت شده از رمانکده مدافعین عشق
📣📣 قابل توجه خواهران📣📣
از شما دعوت میشه که خاطرات خودتون رو درباره « گرما و حجاب» برای ما بفرستین .
لطفا خاطرات خودتون رو به آیدی زیر ارسال بفرمایید 👇
@fadayemadar
قصد داریم صبر و تحمل بانوان پاک این سرزمین رو به تصویر بکشیم .
یاری گر ما باشید .
💟 #شهید_همت
😊 #شوخی_حاجی
😕 بچـــههـــا كسل شده بــودن ُ حوصله نداشتن .
حـــاجي دَر ِ گــوش يكي داشت پچ پــچ میکرد ُ زيــر چـِشي بــقيه رُ مـــيپـــايـيد .
انگار شيطنــــتش گـــــُل كـرده بـود .
حـاجـی رفت بـیرون
با یـــه عراقی ِ بـــرگشـت تــو ... بـــچه ها دُويـــدن دور حاجـــی ُ عراقی ِ .
حاجي عراقي َ ر ُ ســپرد بــه بچه ها ُ خـــودش رفــت كنـــار .
اونام انـــگار دلشــون مــــي خواست عقهده هاشون ُ رو سر يكی دیگه خالي كنن
ريختــن ســـر عراقي ُ شــروع كردن بـــه مــشت ُ لــگد زدن بــه اون .
تا خورد زدنـــش .
حاجـــيم هيــچي نـــمي گــفت .
فـــقــط نگاه مي كرد .
يكــي رفت تــفنگش ُ آوُرد ُ گـــذاشت كنـــار ســَر عـــراقي .
عراقـــي رنــگش پـــريد
زبون بـــاز كرد كــه « بـــابـــا ، نکنید ،نــكشيدم ! مــن از خـــودتونم . »
و شروع كرد تنــدتند ، لــباسايــي رُ كه كــش رفته بــود كــندن
و غر زدن كــه
« حــاجي جــون ، تــو هـم بـا ايــن نقشه هات . نــزديك بــود ما رُ بــه كشتـــن بــدي .
حـــالا قیافم شبيه عراقياس دلــيل نمــيشه كه … »
بچه ها همه زدن زیـــر خنده .
حاجيــم مي خنديد .
@hemmat_channel
#دلنوشته
از کجا باید شروع کنم؟!
از کجا بگم؟!
دل ما از بی بصیرتی شما خونه.... 😔
خطابم به شمایی هست که رفتی رای دادی به روحانی....💚💜
اره با خودتم...
تویی که به بهانه آزادی و ورود بانوان به ورزشگاه و کنسرت و برجام و....و....و هزاران چرت و پرتی که به خاطرش رفتی رای دادی و بعدش ریختی تو خیابون و زدی و رقصیدی، تو دیگه حق نداری درباره اوضاع مملکت نظر بدی...!!📛
الان چی شد؟؟
چی شد اون ثبات اقتصادی و ایجاد شغل و.... که کاندیدتون ازش حرف میزد و شما پشتش بودید و تَکرار میکردید و رای دادید⁉️
هااااااا⁉️
🔥تو همونی هستی که این بلا رو با انتخاب غلط و بی بصیرتیت به جون این مملکت و خودت و ما انداختی😒
من جوون حزب اللهی هم دارم تو این مملکت زندگی میکنم.
من هم از همین مردم هستم
گرانی برای من نیز تبعات خودش را دارد...
نفس برایم نمانده که از جای گرم بربیاید...
منم پدرم کارگر یا بازنشسته هست، خودم دانشجو و بالاخره جوون هستم و هزاران آرزو.....
تو چرا فقط خودت میبینی؟!
❌بله تو با این رای و انتخابی که کردی دست کمی از به وجود اومدن این اوضاع نداری....
حالا برای من مدعی شدی و گندکاری خودت و ارباباتون که رفتید رای دادید را گردن رهبری و نظام و بسیجی و پاسدار و بچه حزب اللهی میندازی؟!
میای تو خیابون فتنه و اغتشاش میکنی و فحش میدی و میزنی نابود میکنی؟!
بعد ژست روشنفکرانه هم برمیداری؟!
باهات هم که صحبت میکنیم
میگی اینا دست رییس جمهور نیس؟! 😳
آخه آدم محترم پس کی باید اینکار بکنه پس رییس جمهوری واسه چیه؟! اصلا برا چی انتخابات میشه و کاندید میشه؟!
چرا انتخاب نادرستی که کردید و با وعده های توخالی که گول خوردید رو قبول نمیکنید و گردن این و اون میندازید
چرا همیشه سه بر صفر از خودتون عقبید؟!😏
#بصیرتم آرزوست
شما خانم یا آقایی که رفتی رای دادی عکس های پروفایلت یادت رفته؟! من یادت میندازم #تا1400باروحانی
شما خواهشا ساکت باش
✅معاویه: قوی تر از ذوالفقار علی سراغ داری؟
عمرو عاص: آری جهل مردم.
♻️ #نشر_دهید
#التماس_تفکر
#تا1400باروحانی
#به_عقب_برمیگردیم
✅ @hemmat_channel
کانال التـ🙏ـماس تفکــر
😍😍❤️
مثلا"
خنده یِ تو قاتل جانـم بشود
این دل انگیز ترین
قتلِ جهـان خواهد شد . . .
🌷شهید #محمدابراهیم همت🌷
📎،روزتون متبرک با #یادشهـیـــد🌺
@hemmat_channel
فاطمه ملکی رتبه اول کنکور سراسری در رشته علوم انسانی فرزند جانباز شهیدی که بدنش کلکسیون ترکش بود، بخشی از جمجمعهاش را برداشتند و آثار و عوارض شیمیایی بر وجودش سایه افکنده بود.
فاطمه بدون استفاده از سهمیه و با تلاش و ایمان، در کنکور سراسری رتبه اول را کسب کرد به امید آنکه در بین نفرات اول، یک دختر خانم چادری و محجبه هم باشد که بگوید "حجاب، محدودیت نیست."
@hemmat_channel
🌷 #خـاطرات_شهدا
💠⇐از #مشهد که برگشت حال و روزش تغییر کرد نشاط عجیبی داشت، از بیشتر دوستان و آشنایان خداحافظی کرد و از همه #حلالیت طلبید.
💠⇐قرار بود فردا با دوستانش #عازم_جبهه شود، همان روز رفتیم به #گلستان شهدا، سر قبر #شهید_سید_رحمان_هاشمی. دیگر گریه نمیکرد.
💠⇐دو تن دیگر از #دوستانش در کنار رحمان آرمیده بودند، به مزار آنها خیره شد؛ گویی چیزهایی میدید که ما از آنها بی خبر بودیم.رفت سراغ #مسئول گلستان شهدا، از او خواست در کنار سید رحمان کسی را #دفن_نکند.
💠⇐ایشان هم گفت : من نمیتوانم قبر را نگه دارم؛ شاید فردا یک شهید آوردند و گفتند میخواهیم اینجا #دفن کنیم.
محمد نگاهی به صورت پیرمرد انداخت و گفت :شما فقط یک ماه اینجا را برای من نگهدار.همانطور هم شد و محمد در #کنار سید رحمان #دفن_شد
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
🎤راوی:برادر شهیــد(علــی)
♥️🍃 @hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
7⃣1⃣به یاد #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @hemmat_channel
﷽
9⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#شهید_مدافع_حرم
راوی_دوست_شهید
❣ هادی درباره ی کارهایی که انجام می داد خیلی تو دار بود ...
از کارهاش حرفی نمی زد.
بیشتر این مطالب رو بعد از شهادت هادی فهمیدیم. 👌
وقتی هادی شهید شد و براش مراسم گرفتیم اتفاق عجیبی افتاد.
من در کنار برادر آقا هادی در مسجد بودم.
❣ یک خانمی اومد و همینطور به تصویر شهید نگاه می کرد و اشک می ریخت
کسی هم اون رو نمیشناخت ...
بعد جلو اومد و گفت : با خانواده ی شهید کار دارم.
برادر شهید جلو رفت.
من فکر کردم از بستگان شهید هادی است اما برادر شهید هم اون رو نمی شناخت.
❣ این خانم رو به ما کرد و گفت : چند سال قبل ما اوضاع مالی خوبی نداشتیم
خیلی گرفتار بودیم برادر شما خیلی به ما کمک کرد ... 🙏
برای ما عجیب بود ... همه جور از هادی شنیده بودیم اما نمی دونستیم مخفیانه این خانواده رو تحت پوشش داشته.
حتی زمانی که هادی در عراق و شهر نجف اقامت داشت این سنت الهی رو رها نکرد.
❣ در مراسم تشییع هادی افراد زیادی بودند که ما اون هارو نمی شناختیم.
بعد ها فهمیدیم که هادی گره از کار بسیاری از آنان گشوده بود.
✍ از کتاب: پسرک فلافل فروش
🍃🌹🍃🌹
@hemmat_channel