🌹جهاد جوان
🌸جوان بسیار #باحیایی بود. در لبنان زندگی بسیار سخت است آن هم برای یک جوان #مذهبی و حزب اللهی.
🌸همیشه وقتی میرفتیم بیرون سرش #پایین بود. دائم و سریع هم کارش را انجام میداد که برویم و زیاد در این فضاها نمی ماند.
🌸مهمانی که میرفتیم یا در جمعی اگر حضور داشت لبخند دائم بر لب هاش بود اما با همان چهره مهربان و #خندان دینش را حفظ میکرد..
🌸گاهی در جمع دوستانمان اگر از بچه ها حرفی ناشایست میشنید با همان خنده اش متذکر میشد به آن ها.
📚 به روایت دوستان شهید
#شهید_جهاد_مغنیه🌷
#فرزند_شهید_عماد_مغنیه
❤️ @hemmat_hadi
✍ #خاطره_شهدا
🌷دوران دبیرستان بودیم.. ابراهیم عصر ها رو توی بازار کار می کرد و درآمد نسبتا خوبی داشت اما مرد همسایه از دنیا رفته بود و همسایه وضعیت مالی درستی نداشت..
🌷ابراهیم هر وقت حقوقش رو می گرفت بیشتر در آمدش رو به این خانواده می داد، حتی بیشتر اوقات غذایی هم که در منزل طبخ می شد رو برای این خانواده می برد..
🌷این کار ابراهیم تا زمان شهادتش ادامه داشت و فقط مادرش از این جریان خبر داشت...
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
شادی روحش #صلوات
❤️ @hemmat_hadi
🔻همسر شهید حججی:
🌷دوران #عقدمان یک سال و هشت ماه طول کشید. بعد از چند دفعه بالا و پایین کردن زمان مراسم، بالاخره جدی جدی افتادیم دنبال برگزاری #عروسی.
🌷نزدیک خانه پدرم، خانه ای #اجاره کردیم و جهیزیه چیدیم. سر جهیزیه خریدن با محسن خیلی ماجرا داشتیم. مدام با پدر و مادرم کل کل داشت که چرا اینقدر پول خرج می کنید و ما اصلا به این لوازم نیاز نداریم.
🌷گیر داده بود که مبل نمی خواهیم. نگران بود: « شاید یکی که نداره بیاد و ببینه و دلش بخواد!»
📕 کتاب سربلند
#شهید_محسن_حججی🌷
❤️ @hemmat_hadi
🌴از سرشب حالتی داشت که احساس کردم میخواهد #چیزی به من بگوید بالاخره سر صحبت را باز کرد و گفت: "بابا خبر داری #ضد_انقلاب تو کردستان خیلی شلوغ کرده اجازه میدی #برم اونجا؟"
🌴گفتم: #بله چرا اجازه ندم فرمان امامه همه باید دفاع کنیم، گفت: میدونید اونجا چه خبره! جنگ جنگه #نامردیه؛ احتمال برگشت ضعیفه! گفتم: میدونم از همون اول که به دنیا اومدی با خدا #عهد کردم که تو را وقف راه حق و دین کنم آرزویم بود تو در #این_راه باشی.
🌴خندید و صورتم را بوسید
بعدها به یکی از خواهرانش گفته بود:
"آن شب آقاجان #امتحان_اللهیش را خوب پس داد! "
نقل از: پدر شهید
#شهید_محمود_کاوه
❤️ @hemmat_hadi
☘همســـرم مثل #شهدا بود..
متواضع و صبور و فروتن؛ و خیلی #مهربان بود.
🌿روزی یک ساعت #قرآن میخواند. علاقه اش به #شهدا توصیف ناپذیر است. کتاب های شهدا رو میخواند و هر سال راهیان نورمیرفت.
☘با آنکه مشغله کاریاش زیاد بود و #دائم مأموریت میرفت اما وقتی از بیرون وارد منزل میشد خیلی #صبورانه رفتار میکرد؛ خستگی کارش را پشت در میگذاشت؛ به عنوان زن خانه مرا درک میکرد.
🌿اکبر برای #شهادت خیلی تلاش کرد #خالصانه برای سپاه کار کرد. میگفت: حاضرم برای #سپاه مجانی کار کنم.
راوی: #همسر_شهید
#شهید_اکبر_شهریاری
❤️ @hemmat_hadi
🔹اعتقادش این بود که یک کار را وقتی شروع کرد تا انتهایش برود. اهل امر به معروف بود نه فقط با زبان.
🔸️با یکی از دختر های کم سن و سال فامیل درباره اهمیت #حجاب صحبت کرد. نگاه او را با دلیل و #منطق به این واجب شرعی تغییر داد.
🔹دلش به همین قدر کار خوش نماند. به بهانهایی #چادری خرید و به او هدیه داد تا هم محبتش را نشان بدهد و هم راه محجبه شدن را جلوی پایش باز کند.
#شهید_سعید_کمالی_کفراتی🌷
#شهید_مدافع_حرم
❤️ @hemmat_hadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺
❣همیشه منتظر بود به خلق خدا #یاری دهد.هیچ کاری نزد او اینقدر ارزش نداشت و برایش وقت نمیذاشت!
❣همه ی کارها، رفتارها، حرف زدنها و حتی ورزش کردنش برای خدا بود...در همه چیز #خدا را میدید.
❣دست یاری تنها سمت خدا دراز میکرد. از رازها و دردهای دلش تنها خدا باخبر بود...چه حرفها که نداشت و چه غم ها که بر دلش تلنبار شده بود اما...فقط خدا از حال دل او آگاه بود...
❣تا او بود، همه چیز خوب بود...همه #راضی بودند،خوشحال و شکرگزار بودند...اصلا ابراهیم که بود انگار خدا در آن حوالی #قدم_میزد...
❣ابراهیم دست خدا بود، دستی که برای #کمک به مردم دراز شده بود و چه دلها که #شاد میکرد این دست خدا...
❣برای خدا کار کردن و شاد کردن دل بندگان خدا انقدرا هم سخت نیست، مثل ابراهیم باشیم?
#شهید_ابراهیم_هادی 🌷
❤️ @hemmat_hadi
🍃✨🍃✨🍃✨
🌷روزی مشغول فوتبال بودیم که ناگهان یکی از اعضای تیم حریف ناخواسته #سنگی روی پای احمد انداخت. با اینکه عمدی نبود معذرت خواهی نکرد و چهره ی حق به جانب گرفت و #طلبکار شد.
🌷احمد نزدیک آن جوان شد و گفت:(اگر از من اشتباهی سرزده مرا ببخش) من که حسابی از کار احمد #متعجب شده بودم به او اعتراض کردم.
🌷احمد به من نگاهی کرد و گفت:( این برادر من است و یک روزی میرسد که همه ی ما زیر #یک_پرچم قرار میگیریم و آن روز به خاطر این #اختلاف_بیهوده چه جوابی به #امام_زمان(عج) بدهم؟
🌷بعد حدیث امام علی را گفت که می فرماید: بدترین توشه برای آخرت، #ستم بر بندگان خداست.
🔺به نقل علی مرعی(دوست شهید) ازکتاب ملاقات در ملکوت
#شهید_احمد_مشلب🌷
#شهید_مدافع_حرم
❤️ @hemmat_hadi
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌺
صوت صحبتهایِ
شهید ابراهیم هادی ۵ روز قبل از شهادتش
#پیشنهادمیشہ
❤️ @hemmat_hadi
داشتیم با موتور می رفتیم که موتور سواری جلوی ما پیچید وبا اینکه #مقصر بود ،هو کرد و بی احترامی .
من دوست داشتم #ابراهیم با آن بدن قوی ای که داره پائین بیاید و جوابش را بدهد
⚡️ولی ابراهیم با آن #لبخندی که به لب داشت در جواب عمل او گفت: سلام. خسته نباشید.
موتور سوار عصبانی یکدفعه جاخورد
#شهید_ابراهیم_هادی
❤️ @hemmat_hadi
🔰یادم میآید مادرم به سختی مریض و در بیمارستان بستری بود. به اصرار #مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم و در #بیمارستان ماندم.
🔰او هر روز برای عیادت به بیمارستان میآمد.مادرم به مصطفی میگفت: #همسرت را به خانه ببر.
🔰ولی او قبول نمیکرد و میگفت: باید پیش شما بماند و از شما #پرستاری کند.
بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد.
🔰سوار ماشین شدم تا به خانه خودمان برویم، #مصطفی دستهای مرا گرفت و بوسید و گریه کرد و گفت:
🔰از تو بسیار ممنون هستم که از #مادرت مراقبت کردی.با تعجب به او گفتم: کسی که از او مراقبت کردم #مادر_من بود نه مادر شما… چرا تشکر میکنی
🔰او در جواب گفت: این #دستها که به مادر خدمت میکنند برای من #مقدس است. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد، برای هیچ کس خیر ندارد و احسان به پدر و مادر دستور #خداوند است.
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
❤️ @hemmat_hadi