eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
340 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
تندتر از امام و ولایت فقیه نروید که پای‌تان خرد می شود ... از امام هم عقب نمانید ، که منحرف می شوید ... 🌷شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 📎شهادت: ۱۳۶۶/۲/۵ بانه ،منطقه عملیاتی کربلای ۱۰
🌷استاد میرباقری: 🌹 نخبگیْ فقط نبوغِ ذهنی نیست؛ 🌹 نُخبگی، به میزان فداکاری برای 🌹 دین است. کسی که آمادهٔ 🌹 شهادت است، نُخبه است.
🍃❤️🍃 یک واژه و راهِ ... است ... و آنقدر دست یافتنی است که هرکس می تواند، آرزویش را داشته باشد و امیدش را هم به دل ، که حتما به آن دست خواهد یافت ... و اما...هر آرزویی ... بهایی دارد ... . بعضی ها با پول به آرزوهایشان می رسند و ما با ... و جان دادند ، می‌خواهد خالص و مخلص شدن می‌خواهد ... سختی و درد کشیدن می خواهد ! و همه ی اینها ... با امام زمان را می‌خواهد! و زیر قول ، نزدن هایمان را می خواهد !! ؟! . ❤️ @hadi_hemmat . و بازهم ... ، به می افتد ... و نشد ، که بنویسند ... به سال نود و پنج ... تاریخ شهادت را ... و سال نود و شش... چگونه خواهیم بود ؟! چگونه خواهیم ماند؟! چگونه ؟! 🍃❤️🍃
💟آیت الله ڪوهستانی : 💠 آن قدر حضرت علی اڪبر(؏) 💠در قیامت شفاعت می ڪند ڪه 💠نوبت به امام حسین(؏) نمی رسد. 🌷 http://eitaa.com/joinchat/1435435010C1570151a0a
🕊بســـــم ربـــــ الشـــــہدا🕊 🌺شهیدان را شهیدان میشناسند🌺 ‌ باید " لایــــــــــق " باشیم تا عاشقمان کنند! و " شــــــــــاهد " باشیم تا شـــــღــــیدمان کنند! 🌷شــــــــــღـــــدا! همان عاشقان شـღـیدی هستند؛که ابتدا لایقان شاهد شده بودند ای شـــــღـــــید آگاه ز عشق هستی، ناآگاه رسیدم من در راه جـــــنون بودی در راه رســـــیدم من فرمان ســـــفر دادی، من کوله‌ے خود بســـــتم... با عشق تو ای جانا به الـــلہ رسیدم مـــــــن... . .. . .. . .. . .. . ... .. . .. . .. . .. . .. ❤️زندگے شهدایے↶↶ http://eitaa.com/joinchat/1435435010C1570151a0a
🍃❤️🍃 چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن ، داد میزد : آهــــای ... سفره ، حوله ، لحاف ، زیرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسک ، کلاه ، کمربند ، جانماز ، سایه بون ، کفن ، باند زخم ، تور ماهی گیریم ... هــــمـــه رو بردن !!! ❣ روحشون که دار و ندارشون همون یک چفیه بود صلواتــــ 🍃❤️🍃
✨﷽✨ 💠 شهید ابراهیم هادی 🌷🍃اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ محله شهید ایت الله سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود. او چهارمین فرزند خانواده بشمار می رفت. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه خاصی داشت. او نیزمنزلت پدر خویش رابدرستی شناخته بود. پدری که باشغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت نماید. 🌷🍃ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد. دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت ودبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان وکریم خان. سال 55 توانست به دریافت دیپلم ادبی نائل شود. از همان سال های پایانی دبیرستان مطالعات غیر درسی را نیز شروع کرد. 🌷🍃حضوردرهیئت جوانان وحدت اسلامی وهمراهی وشاگردی استادی نظیر علامه محمد تقی جعفری بسیاردر رشد شخصیتی ابراهیم موثر بود. در دوران پیروزی انقلاب شجاعت های بسیاری از خود نشان داد. او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد. 🌷🍃ابراهیم همچون معلمی فداکار به تربیت فرزندان این مرز وبوم مشغول شد. اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانی یعنی ورزش باستانی شروع کرد. در والیبال وکشتی بی نظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید ومردانه می ایستاد. مردانگی اورا می توان در ارتفاعات سر به فلک کشیده بازی درازو گیلان غرب تا دشت های سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسه های او در این مناطق هنوز در اذهان یاران قدیمی جنگ تداعی می کند. 🌷🍃دروالفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچه های گردان کمیل وحنظله در کانالهای فکه مقاومت کردند اما تسلیم نشدند. سرانجام در 22 بهمن سال 61 بعد از فرستادن بچه های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او راندید. او همیشه از خدا می خواست گمنام بماند. چرا که گمنامی صفت یاران خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سالهاست که گمنام وغریب در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهییان نور.... 📚کتاب:سلام بر ابراهــیم
💞یا مهدی(عج)! ای نقطه 💞 شروع شفق، ای مجری حق! 💞میلاد تو، قصیده بی انتهایی 💞 است ڪه تنها خدا بیت آخرش 💞 را می داند؛ بیا و حُسن 💞 ختام زمان باش! 💖 @hadi_hemmat
💌ورقهای زندگی‌ام نشونه میده 💌خیلی از شما تو زندگی‌ام بودین 💌که بودنتون، شخصیتتون، رفتارتون 💌من رو سالها از تجربه جلوتر برده 💌شهدا براستی معلمان عشقید 🌷✨⇦• #روزتون_مبارک •⇨✨🌷 💠: @hemmat_hadi
🍃🌷 ✨پیامبر اڪرم صلےالله علیه وآله:✨ 🌸یا علی یس بخوان زیرا ؛ 🌼⇦گرسنه را سیر 🌼⇦ندار را دارا 🌼⇦عزب را مزدوج 🌼‌⇦بدهکار را خلاص 🌼⇦و گرفتاری را حل می‌سازد 💠: @hadi_hemmat
🔸ليت شِعري أينَ استقرت بِكَ النوى! اى كاش می دانستم در ڪجا قرار گرفته! . 🔹ڪاش می دانستم نیازی به آمدن من نیست ! ڪه بلڪه ، تو و در ، ساڪن می شوی اگر دل ، مصفا باشد ! . ! . ” چون دلت با من نباشد سود نیست گر چه با من می‌نشینی چون چنینی نیست”
📢نماز حاجت روز پنجشنبه به توصیه آیت‌الله بهجت قدس‌سره 💠✨آیت‌الله بهجت قدس‌سره اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه می‌کردند و می‌فرمودند: «آیت‌الله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را می‌خواند، هدیه‌ای برای او می‌رسید». ⭕️👈شیوه خواندن نماز از کتاب جمال‌الاسبوع سیدبن‌طاووس 👌چهار رکعت (دو نماز دو رکعتی) 1⃣ در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید 2⃣ در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید 3⃣ در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید 4⃣ در رکعت چهارم بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید 5⃣ بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید 6⃣ و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند 7⃣ و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه می‌خواهد از خدا درخواست کند. 💠✨پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: 🌷اگر از خدا بخواهد که کوهی را نابود کند کوه نابود می‌شود؛ 🌷نزول باران را بخواهد به‌یقین باران نازل می‌شود؛ 🌷همانا هیچ‌چیز مانع میان او و خداوند نیست؛ 🌷خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب می‌کند. 📚برگرفته از کتاب ، ص٣٨٠ـ٣٨١
🌷✨آیت الله مجتهدی تهرانی: ❓چه کسانی آگاه هستند❓ ⚠️ کسی که قلبش را از غفلت مراعات کند و مواظب باشد و قلبش همیشه متوجه خدا باشد. ⭕️⇦از صبح تا شب و ازشب تا صبح مراعات کند که قلبش از خدا غافل نشود و مراعات کند نفسش از شهوت پیروی نکند، ⭕️⇦نگاه به نامحرم نکند،دنبال شهوت رانی نرود ⭕️⇦عقلش را از جهل حفظ کند و برود دنبال علم، 👈اگر کسی این سه چیز را مراعات کند، نامش در دیوان نامه ی عمل کسانی که آگاهند نوشته میشود. 💠 @hadi_hemmat
لیست گروه الف: « یا سریع الرضا » 1- ✅ 2- ✅ 3- (عج)✅ 4- ✅ 5- ✅ 6- 7- ✅ 8- ✅ 9- 10- 11- 12- 13- ✅ لیست گروه ب: « یا غیاث المستغیثین » 1- ✅ 2- ✅ 3- ✅ 4- 5- ✅ 6- 7- ✅ 8- 9- 10- 11- 12- درصورتی که‌قرائت کردین‌(روز پنجشنبه)لطفا اطلاع بدین✅🌷 عزیزانی که انجام دادن ولی جلوی کدشون تایید نشده لطفا اطلاع بدن دوستان من اطلاع زیادی ندارم ولی چندتا سایت رو نگاه کردم نوشته بود روز پنجشنبه لطفا شب انجام ندین بهتره🌷❤️
و تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي و آنچه را در دل من ميگذرد ميدانے... مناجات شعبانیه . - چقدر خوبه ڪه می دانے آخه من حرف زدن را خوب نمی دانم! . ؟ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ ... اگر در دوزخم افكنے به دوزخيان اعلام خواهم ڪرد ڪه تــو را دوست دارم... . ..! ❤️ @hadi_hemmat
🍃❤️🍃 🌷🍃قلب رئوف و مهربان ابراهیم به حیوانات هم محبت داشت. حتی نمی توانست ببیند که یک حیوان اذیت می شود. یک روز قرار شد که با ابراهیم، از گیلان غرب به کرمانشاه و از آن جا به تهران بیاییم. سوار مینی بوس و راهی کرمانشاه شدیم. همین که ماشین از شهر خارج شد، یکدفعه ترمز کرد و صدایی آمد. 🌷🍃راننده لحظه ای توقف کرد و به حرکتش ادامه داد. ابراهیم از شیشه نگاه کرد و متوجه شد که این توقف، به خاطر برخورد ماشین با یک سگ بود. من هم دیدم که پای آن سگ آسیب دیده بود و لنگ لنگان به آن سوی جاده رفت. 🌷🍃ابراهیم به راننده گفت: نگه دار ببینیم چی شد. راننده گفت: چیزی نیست سگ بود. ابراهیم بلندتر گفت: نگه دار، من می خوام پیاده بشم. ماشین ایستاد. ابراهیم کرایه دو نفر رو داد و پیاده شدیم. رفتیم به سراغ آن سگ. 🌷🍃حیوان زبان بسته قادر به حرکت نبود. ابراهیم جلو رفت. یک تکه چوب برداشت و با مقداری پلاستیک که کناره جاده افتاده بود، پای سگ را آتل بست.خلاصه آن سگ هم از محبت ابراهیم بی نصیب نماند. یکی از کردهای محلی که از دور شاهد این صحنه بود جلو آمد. به کار ابراهیم خیره شده بود. از این کار خیلی خوشش آمد و تشکر کرد. ابراهیم کمی پول به او داد و گفت: "مراقب این زبان بسته باش. اگر شد کمی استخوان برایش تهیه کن." 📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص ۹٨ 💠 پیامبر (ص) میفرمایند: به واسطه محبت یڪ زن به یڪ سگ و آب دادن به او، گناهان آن زن بخشیده شد. 📘 کنزالعمال، ص۴۳۱۱۶ 💠 @hadi_hemmat
✨﷽✨ 🌷🍃کتابهای بزرگان اخلاق را بسیار خوانده ام. ادعا دارم که ابراهیم یک انسان کامل بود. برای این حرف دلیل دارم. 🌷🍃یکبار همراه ابراهیم داشتیم باعجله از میدان خراسان عبور میکردیم. یکباره ایستاد و گفت: یواش بریم.. گفتم: ما عجله داریم چرا باید یواش بریم؟ 🌷🍃به روبروی ما اشاره کرد و گفت: اون جوان فلج را ببین. اگه ما تند از مقابلش عبور کنیم ممکنه ناراحت بشه. 🌷🍃همراه با ابراهیم از کوچه ی مجاور عبور کردیم. او راضی نشد حتی دل یک معلول از دست او ناراحت شود. 📚کتاب سلام بر ابراهیم 2. 💟 @hadi_hemmat
گفت :خوش به حالت که اینقدر دنبال کننده داری! گفتم : امام زمان هم هست؟! گفت :چی بگم والا. گفتم : شاید امام زمان(عج)در آن کانالِ(یا هرجای دیگر) دو نفره ای باشد که نویسنده اش برای خدا می نویسد حتی اگر خواننده ای نداشته باشد ! - درگیر ارقام نباشیم... ... 💟 @hadi_hemmat
🌷چشمهای زیبایی داشت 🌷من عاشق چشمهایش بودم 🌷موقع شهادت،خدا چشماشو 🌷با قابش برداشت و برد برای 🌷خودش خدا همیشه خوباشو برا 🌷 خودش خواست 💐 @hadi_hemmat
✨بســم رب الشهدا والصدیقین✨ 🌷🍃از جبهه بر می گشتم. وقتی رسیدم میدان خراسان دیگر هیچ پولی همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم . اما مشغول فکر الان برسم خانه همسرم و بچه هایم از من پول می خواهند. تازه اجاره خانه را چه کنم!؟ سراغ کی بروم؟ به چه کسی رو بیندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم اما او هم وضع خوبی نداشت. 🌷🍃سر چهار راه عارف ایستاده بودم . با خودم گفتم: فقط باید خدا کمک کند من اصلاً نمی دانم چه کنم! در همین فکر بودم که یکدفعه دیدم ابراهیم سوار بر موتور به سمت من آمد. خیلی خوشحال شدم. تا من را دید از موتور پیاده شد مرا در آغوش کشید. 🌷🍃چند دقیقه ای صحبت کردیم. وقتی می خواست برود اشاره کرد حقوق گرفتی؟! گفتم نه هنوز نگرفتم ولی مهم نیست. دست کرد توی جیب ویک دسته اسکناس در آورد. گفتم: به جون آقا ابرام نمی گیرم خودت احتیاج داری. 🌷🍃گفت: این قرض الحسنه است . هروقت حقوق گرفتی پس می دی. بعد هم پول را داخل جیبم گذاشت و سوار شد و رفت. آن پول خیلی برکت داشت. خیلی از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتی مشکلی از لحاظ مالی نداشتم. خیلی دعایش کردم. آن روز خدا ابراهیم را رساند. مثل همیشه حلال مشکلات شده بود. 📚کتاب سلام بر ابراهـیم ص93 💟گروه فرهنگی سلام بر ابراهـیـم ↶ 💟 http://eitaa.com/joinchat/3837788161C2cf3796ffe
💠 💌✨ زندگی با ایشان ، راحتی نبود ! سخت بود ، ولی به سختی اش می ارزید ! علی خیلی وقت نمی ڪرد ڪه در خانه ڪنار من و بچه هایش باشد ، ولی همان وقت ڪمی هم که پیش ما بود ، وجودش به ما آرامش می داد ! مهربانی اش ، ایمان اش و قدرشناسی اش ! 💌✨ یڪ روز صبح دیدم پایین شلوارش را تا ڪرده زده بالا ، آستین هایش را هم ! پرسیدم : حاج آقا چرا این طوری ڪرده ای ؟ رفت طرف آشپزخانه . 💌✨گفت : به خاطر خــدا و برای ڪمڪ به شما ! رفت توی آشپزخانه و وضو گرفت و بعد هم شروع ڪرد به جمع و جور ڪردن ! 💌رفتم ڪه نگذارم ، در را رویم بست و گفت : خانم ! بروید بیرون ! مزاحم نشوید ! پشت در التماس می ڪردم : حاج آقا ! شما رو به خدا بیا بیرون ! 💌✨من نارحت می شوم ! خجالت می ڪشم ! شما را به خدا بیا بیرون ! می گفت : چیزی نیست . الان تمام می شود ، می آیم بیرون ! 💌✨آشپزخانه را مرتب ڪرد ، ظرف ها را چید سرجایشان ، روی اجاق گاز را مرتب ڪرد ، بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست ! آشپزخانه مثل دسته ی گل شده بود . 🌷 شهید صیاد شیرازی 💟 @hadi_hemmat
🌷همیشه آیه و جَعَلْنا..را زمزمه 🌷 مے ڪرد گفتم: آقا ابراهیم این 🌷 آیه براے محافظت در مقابل 🌷 دشمنه؛ اینجا ڪه دشمن نیست! 🌷نگاهے ڪرد وگفت: دشمنے 🌷 بزرگتر از شیطان هم وجود داره! ❣ #سلام_بر_ابراهیم ❤️ @hadi_hemmat
سلام بر ابراهیم
⚠️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... 🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در خطر لغزش و تهدیدشان میڪرد! را دیدم... از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌷🍃هشتمین ڪوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوڪی هم ڪنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میڪردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میڪردند،برایشان... ⚠️اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم ڪه با چه ڪردم! تمام شد... 💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫 💟: @hemmat_hadi
✨امشب به صحرا بی ڪفنــــ ✨جسم شهیدان استــــ ✨شام غریبان استـــ ❣ 💠 : @hemmat_hadi